پرش به محتوا

شق الصدر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Emadmohseny
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''شَقّ الصّدر و غَسل القلب''' یا '''شَقّ البَطن و غَسل القلب'''، به معنای دریدن سینه و شستن قلب، اشاره به ماجرایی در منابع [[اهل سنت]] درباره [[پیامبر اکرم(ص)]] دارد که بنابر آن، [[فرشتگان]] قلب پیامبر اکرم(ص) را از سینه او درآورده و از پلیدی پاک کرده و دوباره در جای خود نهاده‌اند. افزون بر این ماجرا که به گفته ناقلان، در دوران کودکی پیامبر رخ داده، دست کم دو ماجرای مشابه دیگر نیز نقل کرده‌ و گفته‌اند یکی در هنگام [[بعثت]] و دیگری در هنگام [[معراج]] پیامبر(ص) روی داده است. بنابر نظریه رسمی [[شیعه]] و همچنین برخی عالمان اهل سنت روایاتی که این ماجرا را نقل کرده‌اند قابل اعتماد نبوده و وقوع این ماجرا، با عقل و دیگر منابع و باورهای اسلامی سازگار نیست.
'''شَقّ الصّدر و غَسل القلب''' یا '''شَقّ البَطن و غَسل القلب'''، به معنای دریدن سینه و شستن قلب، اشاره به ماجرایی در منابع [[اهل سنت]] درباره [[پیامبر اکرم(ص)]] دارد که بنابر آن، [[فرشتگان]] قلب پیامبر اکرم(ص) را از سینه او درآورده و از پلیدی پاک کرده و دوباره در جای خود نهاده‌اند. افزون بر این ماجرا که به گفته ناقلان، در دوران کودکی پیامبر رخ داده، دست کم دو ماجرای مشابه دیگر نیز نقل کرده‌ و گفته‌اند یکی در هنگام [[بعثت]] و دیگری در هنگام [[معراج]] پیامبر(ص) روی داده است. بنابر نظریه رسمی [[شیعه]] و همچنین برخی عالمان اهل سنت روایاتی که این ماجرا را نقل کرده‌اند قابل اعتماد نبوده و وقوع این ماجرا، با عقل و دیگر منابع و باورهای اسلامی سازگار نیست.


==شرح ماجرا==
==شرح ماجرا==
منابع اهل سنت نقل کرده‌اند که وقتی پیامبر در دوران کودکی نزد [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه خود و در میان قبیله بنی‌سعد به سر می‌برد، واقعه‌ای عجیب برایش روی داد. روزی همراه گوسفندان به صحرا رفت. ناگهان چند [[فرشته]] به شکل انسان و با لباس سفید او را گرفتند و سینه‌اش را شکافتند و قلب او را بیرون آوردند. سپس قلب را در تشت سفیدی شستند و لکه تیره‌ای را از آن زدودند و آن گاه قلب را در سینه گذاشتند. فرشتگان بدین وسیله، پیامبر را از صفات بد پاکیزه ساختند. پسر حلیمه (برادر رضاعی محمد(ص)) که شاهد ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.<ref>ابن‌اسحاق، ص ۲۷؛ ابن‌هشام، ج۱، ص ۱۷۳۱۷۴؛ ابن‌سعد، ترجمه، ج ۱، ص 139؛ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۰</ref>
منابع اهل سنت نقل کرده‌اند که وقتی پیامبر در دوران کودکی نزد [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه خود و در میان قبیله بنی‌سعد به سر می‌برد، واقعه‌ای عجیب برایش روی داد. روزی همراه گوسفندان به صحرا رفت. ناگهان چند [[فرشته]] به شکل انسان و با لباس سفید او را گرفتند و سینه‌اش را شکافتند و قلب او را بیرون آوردند. سپس قلب را در تشت سفیدی شستند و لکه تیره‌ای را از آن زدودند و آن گاه قلب را در سینه گذاشتند. فرشتگان بدین وسیله، پیامبر را از صفات بد پاکیزه ساختند. پسر حلیمه (برادر رضاعی محمد(ص</ref> که شاهد ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.<ref>ابن‌اسحاق، ص ۲۷؛ ابن‌هشام، ج۱، ص ۱۷۳۱۷۴؛ ابن‌سعد، ترجمه، ج ۱، ص ۱۳۹؛ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۰</ref>


حلیمه به‌شدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا ماجرا را از او بپرسد. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده، دینِ مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگران‌تر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در [[مکه]] بازگرداند.<ref>طبری، ج ۲، ص ۱۶۳؛ ابن‌جوزی، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹۱۴۰۲، ج ۱، ص۴۶۴ـ ۴۶۵</ref>
حلیمه به‌شدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا ماجرا را از او بپرسد. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده، دینِ مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگران‌تر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در [[مکه]] بازگرداند.<ref>طبری، ج ۲، ص ۱۶۳؛ ابن‌جوزی، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹۱۴۰۲، ج ۱، ص۴۶۴ ۴۶۵</ref>


بنابر منابع اهل سنت این اتفاق در طول زندگی پیامبر سه بار از جمله هنگام [[بعثت]] روی داده و نخستین بار، در چهار سالگی بوده است. اهل سنت برای هر بار حکمتی ذکر کرده‌اند: در کودکی برای این که سلطه شیطان بر قلب پیامبر(ص) برداشته شود؛ در هنگام بعثت برای آن که قلب پیامبر ظرفیت [[وحی]] را بیابد؛ و در هنگام اسراء و [[معراج]]، برای این که قلب پیامبر توانایی افزونتری برای مناجات و معراج پیدا کند.
بنابر منابع اهل سنت این اتفاق در طول زندگی پیامبر سه بار از جمله هنگام [[بعثت]] روی داده و نخستین بار، در چهار سالگی بوده است. اهل سنت برای هر بار حکمتی ذکر کرده‌اند: در کودکی برای این که سلطه شیطان بر قلب پیامبر(ص) برداشته شود؛ در هنگام بعثت برای آن که قلب پیامبر ظرفیت [[وحی]] را بیابد؛ و در هنگام اسراء و [[معراج]]، برای این که قلب پیامبر توانایی افزونتری برای مناجات و معراج پیدا کند.
خط ۱۰: خط ۱۰:
==دیدگاه مذاهب اسلامی==
==دیدگاه مذاهب اسلامی==
===اهل سنت===
===اهل سنت===
بیشتر عالمان دینی اهل سنت معتقدند که واقعه شق الصدر از معجزه‌های پیامبر(ص) است و در وقوع آن نباید تردید کرد زیرا روایات بسیاری از آن خبر داده‌اند و راویان واقعه نیز [[ثقه]] و قابل اعتمادند. همچنین بنا بر باور آنان، جایز نیست که روایاتِ گواه بر شق الصدر را تاویل کرد و به معناهایی غیر از معنای ظاهری که همان شکافتن سینه و درآوردن و شستن قلب است، بازگرداند.<ref>ابن حجر العسقلاني، فتح الباری، ج7، ص204-205.</ref>برخی از مفسران اهل سنت، در قبول این واقعه تا آنجا پیش رفته‌اند که مراد آیات قرآن بر انشراح صدر را سوره انشراح و آيه «الم نشرح لك‏ صدرك‏»، همین ماجرا دانسته‌اند.<ref>فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج 32، ص 2.</ref>با این حال، برخی عالمان اهل سنت ماجرای شق الصدر را جعلی و روایات آن را از اسرائیلیات دانسته‌اند.
بیشتر عالمان دینی اهل سنت معتقدند که واقعه شق الصدر از معجزه‌های پیامبر(ص) است و در وقوع آن نباید تردید کرد زیرا روایات بسیاری از آن خبر داده‌اند و راویان واقعه نیز [[ثقه]] و قابل اعتمادند. همچنین بنا بر باور آنان، جایز نیست که روایاتِ گواه بر شق الصدر را تاویل کرد و به معناهایی غیر از معنای ظاهری که همان شکافتن سینه و درآوردن و شستن قلب است، بازگرداند.<ref>ابن حجر العسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref>برخی از مفسران اهل سنت، در قبول این واقعه تا آنجا پیش رفته‌اند که مراد آیات قرآن بر انشراح صدر را سوره انشراح و آیه «الم نشرح لک صدرک»، همین ماجرا دانسته‌اند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج ۳۲، ص ۲.</ref>با این حال، برخی عالمان اهل سنت ماجرای شق الصدر را جعلی و روایات آن را از اسرائیلیات دانسته‌اند.


===شیعه===
===شیعه===
برخی عالمان شیعه مانند [[علامه طباطبایی]] توجیهاتی برای شق الصدر ذکر کرده‌اند. علامه طباطبایی معتقد است که این واقعه روایات بسیاری دارد و رد همه آنها ممکن نیست و ضرورتی نیز ندارد بلکه باید معنای روایات را به تاویل برد؛ بدین گونه که بگوییم مراد از شق الصدر و شست و شوی قلب پیامبر(ص) وقوع آن در این دنیا نبوده بلکه این واقعه، تمثل برزخی بوده و شست و شوی قلب پیامبر در عالمی دیگر روی داده و در این دنیا برای او تمثل پیدا کرده است.<ref>نک: طباطبایی، الميزان، ج 13، ص 33 و ج 20، ص 452.</ref>او بر آن است که وقوع چنین تمثیلاتی در ظواهر کتاب و سنت بسیار است و راهی برای انکار آنها وجود ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج13، ص34.</ref> با این حال، اکثریت عالمان شیعه معتقدند که وقوع چنین حادثه‌ای صحت ندارد و برای رد آن، دلایلی اقامه کرده‌اند؛ از جمله:
برخی عالمان شیعه مانند [[علامه طباطبایی]] توجیهاتی برای شق الصدر ذکر کرده‌اند. علامه طباطبایی معتقد است که این واقعه روایات بسیاری دارد و رد همه آنها ممکن نیست و ضرورتی نیز ندارد بلکه باید معنای روایات را به تاویل برد؛ بدین گونه که بگوییم مراد از شق الصدر و شست و شوی قلب پیامبر(ص) وقوع آن در این دنیا نبوده بلکه این واقعه، تمثل برزخی بوده و شست و شوی قلب پیامبر در عالمی دیگر روی داده و در این دنیا برای او تمثل پیدا کرده است.<ref>نک: طباطبایی، المیزان، ج ۱۳، ص ۳۳ و ج ۲۰، ص ۴۵۲.</ref>او بر آن است که وقوع چنین تمثیلاتی در ظواهر کتاب و سنت بسیار است و راهی برای انکار آنها وجود ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۳۴.</ref> با این حال، اکثریت عالمان شیعه معتقدند که وقوع چنین حادثه‌ای صحت ندارد و برای رد آن، دلایلی اقامه کرده‌اند؛ از جمله:


===ضعف، اختلاف و تعارض محتوای روایات===
===ضعف، اختلاف و تعارض محتوای روایات===
روایاتی که ماجرای شق الصدر را نقل کرده‌اند با یکدیگر اختلاف و تعارض دارند. افزون بر این، آنها با روایات دیگری در موضوعات دیگر هم دارای اختلاف و تعارض‌اند که این به ضعف آنها می‌انجامد. برخی از روایات نیز با اصول کلامی و گزارشهای تاریخی ناسازگارند. از جمله این اشکالات است:
روایاتی که ماجرای شق الصدر را نقل کرده‌اند با یکدیگر اختلاف و تعارض دارند. افزون بر این، آنها با روایات دیگری در موضوعات دیگر هم دارای اختلاف و تعارض‌اند که این به ضعف آنها می‌انجامد. برخی از روایات نیز با اصول کلامی و گزارشهای تاریخی ناسازگارند. از جمله این اشکالات است:
*زمان وقوع شق الصدر در روایات مختلف آمده است: دو سالگی، چهار سالگی و پنج سالگی،<ref> مقریزی، امتاع الأسماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1420ق، ج1، ص13.</ref>ده سالگی،<ref>آلوسی، محمود، روح المعانی، تهران، انتشارات جهان، بی تا، ج30، ص167.</ref> بیست سالگی،<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج6، ص363.</ref> و چهل سالگی هنگام [[معراج]]<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج6، ص363.</ref> . بنابر روایتی دیگر، حادثه در [[عالم ذر]] و روز [[الست|میثاق]] ذکر شده است.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1414هـ ، ج2، ص59.</ref>
*زمان وقوع شق الصدر در روایات مختلف آمده است: دو سالگی، چهار سالگی و پنج سالگی،<ref> مقریزی، امتاع الأسماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۳.</ref>ده سالگی،<ref>آلوسی، محمود، روح المعانی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا، ج۳۰، ص۱۶۷.</ref> بیست سالگی،<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۶۳.</ref> و چهل سالگی هنگام [[معراج]]<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۶۳.</ref>. بنابر روایتی دیگر، حادثه در [[عالم ذر]] و روز [[الست|میثاق]] ذکر شده است.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ه، ج۲، ص۵۹.</ref>
*در برخی روایات شق الصدر آمده است که علت این که [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه پیامبر(ص) او را نزد مادرش بازگرداند، همین واقعه بوده است؛ اما بنابر روایات دیگر علت بازگرداندن آن بوده که نصاراى [[حبشه]] پیامبر را دیدند و گفتند که ما اين كودك را ربوده، به ديار خود خواهيم برد چون وى در آینده بسیار مهم خواهد شد.<ref>ابن هشام، سیره، ج1، ص167.</ref>
*در برخی روایات شق الصدر آمده است که علت این که [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه پیامبر(ص) او را نزد مادرش بازگرداند، همین واقعه بوده است؛ اما بنابر روایات دیگر علت بازگرداندن آن بوده که نصارای [[حبشه]] پیامبر را دیدند و گفتند که ما این کودک را ربوده، به دیار خود خواهیم برد چون وی در آینده بسیار مهم خواهد شد.<ref>ابن هشام، سیره، ج۱، ص۱۶۷.</ref>
*پیامبر اکرم(ص) از گناهان و زشتیهای اعتقادی و رفتاری [[معصوم]] و مصون بوده و بدین رو، شست و شوی قلب ایشان برای ایمنی بخشیدن در برابر آنها، بی‌معنا می‌نماید.<ref>نک: طبرسی، مجمع البيان، ج ص 395.</ref>
*پیامبر اکرم(ص) از گناهان و زشتیهای اعتقادی و رفتاری [[معصوم]] و مصون بوده و بدین رو، شست و شوی قلب ایشان برای ایمنی بخشیدن در برابر آنها، بی‌معنا می‌نماید.<ref>نک: طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۹۵.</ref>
*این که واقعه شق الصدر را یکی از معجزات پیامبر(ص)بدانیم با تعریف مجزه ناسازگار است؛ زیرا معجزه برای اثبات نبوت پیامبر است و آن حضرت در کودکی ادعای نبوت نداشته است.
*این که واقعه شق الصدر را یکی از معجزات پیامبر(ص)بدانیم با تعریف مجزه ناسازگار است؛ زیرا معجزه برای اثبات نبوت پیامبر است و آن حضرت در کودکی ادعای نبوت نداشته است.
*در روایات شق الصدر آمده است که این عمل برای از بین بردن سلطه شیطان بر پیامبر صورت گرفته است؛ اما بنابر آیات قرآن، شیطان بر آن حضرت سلطه‌ای ندارد؛ از جمله: «ان عبادي ليس لك عليهم سلطان... ؛ تو را بر بندگان من سلطه‌ای نیست.»<ref>سوره النحل، آيه 99.</ref> و «...انه ليس له سلطان على الذين آمنوا و على ربهم يتوكلون‏؛ ... بی گمان شیطان را بر کسانی که ایمان آورند و بر پروردگارشان توکل کنند، سلطه‌ای نیست.»<ref>سوره حجر، آيه 40-41.</ref>
*در روایات شق الصدر آمده است که این عمل برای از بین بردن سلطه شیطان بر پیامبر صورت گرفته است؛ اما بنابر آیات قرآن، شیطان بر آن حضرت سلطه‌ای ندارد؛ از جمله: «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان... ؛ تو را بر بندگان من سلطه‌ای نیست.»<ref>سوره النحل، آیه ۹۹.</ref> و «...انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون؛... بی‌گمان شیطان را بر کسانی که ایمان آورند و بر پروردگارشان توکل کنند، سلطه‌ای نیست.»<ref>سوره حجر، آیه ۴۰-۴۱.</ref>
*به نظر می‌رسد که محتوای روایات و ماجرای شق الصدر بسیار شبیه به ماجراهایی است که در داستانهای دوره جاهلیت در منطقه [[حجاز]] میان مردم شایع بوده‌اند. بدین رو برخی از پژوهشگران تاریخ اسلام، این ماجرا را ماخوذ از داستانهای زمان جاهلیت دانسته‌اند.برای نمونه در کتاب الاغانی آمده است که اُمیة بن ابی صلت در خواب دید دو پرنده آمدند؛ یکی بر درِ خانه نشست و دیگری به درون آمد و قلب او را شکافت و درآورد. پرنده دیگری پرسید: آیا قلبش پاک شد؟ پرنده نخست جواب داد: نه. سپس قلب را به سینه‌اش بازگرداند. عمل شکافتن سینه چهار بار تکرار شد.<ref>عاملی، الصحیح من السیرة النبی الاعظم، ج2، ص89 ـ 90.</ref>
*به نظر می‌رسد که محتوای روایات و ماجرای شق الصدر بسیار شبیه به ماجراهایی است که در داستانهای دوره جاهلیت در منطقه [[حجاز]] میان مردم شایع بوده‌اند. بدین رو برخی از پژوهشگران تاریخ اسلام، این ماجرا را ماخوذ از داستانهای زمان جاهلیت دانسته‌اند.برای نمونه در کتاب الاغانی آمده است که اُمیة بن ابی صلت در خواب دید دو پرنده آمدند؛ یکی بر درِ خانه نشست و دیگری به درون آمد و قلب او را شکافت و درآورد. پرنده دیگری پرسید: آیا قلبش پاک شد؟ پرنده نخست جواب داد: نه. سپس قلب را به سینه‌اش بازگرداند. عمل شکافتن سینه چهار بار تکرار شد.<ref>عاملی، الصحیح من السیرة النبی الاعظم، ج۲، ص۸۹ ۹۰.</ref>
 
== پانویس==
== پانوشت==
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
==منابع==
==منابع==
* عسقلانی، ابن حجر، فتح الباري، دار المعرفة، بيروت، ط1959.
* عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری،‌دار المعرفة، بیروت، ط۱۹۵۹.
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، منشورات جامعة المدرسین، بی تا، ج13، ص34.
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، منشورات جامعة المدرسین، بی‌تا، ج۱۳، ص۳۴.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري 310)،تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری ۳۱۰)،تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،‌دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷.
* ابن هشام،عبد الملك بن هشام الحميرى المعافرى 218السيرة النبوية، تحقيق مصطفى السقا و ابراهيم الأبيارى و عبد الحفيظ شلبى، بيروت، دار المعرفة، بى تا.
* ابن هشام،عبد الملک بن هشام الحمیری المعافری ۲۱۸السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت،‌دار المعرفة، بی‌تا.
* مرتضی العاملی، جعفر، الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)، قم، دارالحدیث،
* مرتضی العاملی، جعفر، الصحیح من سیرة النبی الأعظم(ص)، قم، دارالحدیث،
* ابن سعد،محمد بن سعد كاتب واقدى 230)، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.
* ابن سعد،محمد بن سعد کاتب واقدی ۲۳۰)، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
* یعقوبی، احمد بن أبى يعقوب بن جعفر بن وهب واضح الكاتب العباسى(م بعد 292تاريخ اليعقوبى،  بيروت ، دار صادر، بى تا.
* یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسی(م بعد ۲۹۲تاریخ الیعقوبی، بیروت،‌دار صادر، بی‌تا.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جرير310تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دارالتراث ، ط‌الثانية، 1387
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر۳۱۰تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط‌الثانیة، ۱۳۸۷
* ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد(م597) المنتظم فى تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1412
* ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد(م۵۹۷) المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۲
* ابن اثیر، عزالدین الوالحسن علی بن ابی الکرم(م630)الكامل في التاريخ ، بيروت، دار صادر - دار بيروت، 1385.
* ابن اثیر، عزالدین الوالحسن علی بن ابی الکرم(م۶۳۰)الکامل فی التاریخ، بیروت،‌دار صادر -‌دار بیروت، ۱۳۸۵.
* فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، 1420ق، چاپ سوم.
* فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ق، چاپ سوم.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۶۶

ویرایش