confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
imported>Maytham (+ رده:ابوطالب (هاتکت)) |
جز (ویکیسازی) |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
===پایان محاصره=== | ===پایان محاصره=== | ||
در سال دهم [[بعثت]] شبی [[ابوجهل]]، [[حکیم بن حزام]] را که برای [[خدیجه]] بار گندم میبرد مانع شد. دیگران مداخله کردند و به سرزنش ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از بنی هاشم برخاستند که چرا [[بنی مخزوم]] در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت [[ابن هشام]] از [[ابن اسحاق]] چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۵۳</ref> | در سال دهم [[بعثت]] شبی [[ابوجهل]]، [[حکیم بن حزام]] را که برای [[خدیجه]] بار گندم میبرد مانع شد. دیگران مداخله کردند و به سرزنش ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از [[بنی هاشم]] برخاستند که چرا [[بنی مخزوم]] در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت [[ابن هشام]] از [[ابن اسحاق]] چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۵۳</ref> | ||
در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است. پیامبر نیز ابوطالب را از آن باخبر ساخت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۳۴</ref> [[ابن هشام]] مینویسد گروهی از اهل علم گفتهاند: | در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است. پیامبر نیز ابوطالب را از آن باخبر ساخت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۳۴</ref> [[ابن هشام]] مینویسد گروهی از اهل علم گفتهاند: |