کاربر ناشناس
دعائم الاسلام (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز
←دعائم الاسلام در نزد علمای اثناعشری
imported>Aghaie جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Lohrasbi |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
از این روی، امام خمینی نیز تنها به عنوان تاییدکننده و قرینه از روایات این کتاب استفاده میکند. | از این روی، امام خمینی نیز تنها به عنوان تاییدکننده و قرینه از روایات این کتاب استفاده میکند. | ||
{{جمع شدن}} | |||
[[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خویی]] نیز در معجم رجالی و همچنین در بحثهای فقهی خود، از شخصیت علمی قاضی نعمان وارزش و اعتبار کتاب او، بحث کرده است. | [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خویی]] نیز در معجم رجالی و همچنین در بحثهای فقهی خود، از شخصیت علمی قاضی نعمان وارزش و اعتبار کتاب او، بحث کرده است. | ||
ویژگی دیدگاه این فقیه درباره موضوع یاد شده این است که نویسنده کتاب دعائم را شخصیتی بزرگ و بلندمرتبه میداند و به حسب ظاهر [[وثاقت]] او را میپذیرد و تنها چیزی که کتاب دعائم را در دیدگاه او نامعتبر میسازد، [[حدیث مرسل|ارسال]] روایات آن است و حال آنکه صاحب جواهر و امام خمینی، افزون بر این اشکال، در خود قاضی نعمان و شخصیت روایی او هم اشکال داشتند. | ویژگی دیدگاه این فقیه درباره موضوع یاد شده این است که نویسنده کتاب دعائم را شخصیتی بزرگ و بلندمرتبه میداند و به حسب ظاهر [[وثاقت]] او را میپذیرد و تنها چیزی که کتاب دعائم را در دیدگاه او نامعتبر میسازد، [[حدیث مرسل|ارسال]] روایات آن است و حال آنکه صاحب جواهر و امام خمینی، افزون بر این اشکال، در خود قاضی نعمان و شخصیت روایی او هم اشکال داشتند. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
ولی در پارهای دیگر از بحثهای این فقیه، دیدگاهی همانند دیدگاه امام خمینی دیده میشود. از باب نمونه در یکی از بحثهای باب معاملات میگوید: آنچه انصاف اقتضا میکند این است که ما، پس از جست وجو، کسی را نیافتیم که به وثاقت و [[دوازده امامی]] بودن او به گونه آشکار و روشن اشاره کند. گرچه [[محدث نوری]] برای اثبات این دو امر، خود را به زحمت افکنده و در ثابت کردن اعتبار این کتاب مبالغه کرده است، ولی با این کوشش و مبالغه چیزی نیاورده است که نفس به آن تکیه کند و دل به آن آرامش یابد. بر فرض هم که ثقه و دوازده امامی بودن او را بپذیریم، روایتهایی که میآورد مرسلهاند وحجت نیستند.<ref>مصباح الفقیه، ج1، ص۱۸-۱۹؛ به نقل از کلانتری</ref> | ولی در پارهای دیگر از بحثهای این فقیه، دیدگاهی همانند دیدگاه امام خمینی دیده میشود. از باب نمونه در یکی از بحثهای باب معاملات میگوید: آنچه انصاف اقتضا میکند این است که ما، پس از جست وجو، کسی را نیافتیم که به وثاقت و [[دوازده امامی]] بودن او به گونه آشکار و روشن اشاره کند. گرچه [[محدث نوری]] برای اثبات این دو امر، خود را به زحمت افکنده و در ثابت کردن اعتبار این کتاب مبالغه کرده است، ولی با این کوشش و مبالغه چیزی نیاورده است که نفس به آن تکیه کند و دل به آن آرامش یابد. بر فرض هم که ثقه و دوازده امامی بودن او را بپذیریم، روایتهایی که میآورد مرسلهاند وحجت نیستند.<ref>مصباح الفقیه، ج1، ص۱۸-۱۹؛ به نقل از کلانتری</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== |