Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
جز (←منابع) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = {{حدیث|'''پیامبر اسلام(ص)''': {{سخ}}مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.}}|تاریخ بایگانی| منبع =مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶؛ | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = {{حدیث|'''پیامبر اسلام(ص)''': {{سخ}}مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.}}|تاریخ بایگانی| منبع =مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶؛ | ||
| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
'''حَدیث مَنْ مات''' [[حدیث]] معروفی است از [[پیامبر اسلام]](ص) با این مضمون که ''هر کس | |||
'''حَدیث مَنْ مات''' [[حدیث]] معروفی است از [[پیامبر اسلام]](ص) با این مضمون که ''هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است''. این حدیث با الفاظ مختلف در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] نقل شده است. شیعیان این حدیث را درباره مسئله [[امامت]] میدانند و لزوم شناخت و اطاعت از امام را از آن استنباط میکنند. اهل سنت این روایت را مربوط به بحث ارتباط مردم با [[حاکم]] اسلامی و لزوم [[بیعت]] با او دانستهاند. | |||
==متن حدیث در منابع شیعه و اهل سنت == | ==متن حدیث در منابع شیعه و اهل سنت == | ||
===منابع شیعی=== | |||
در منابع اسلامی روایاتی با عبارت «من مات» نقل شده است.<ref> برای نمونه رجوع کنید به: برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۸۸.</ref> اما مقصود از تعبیر (حدیث «من مات») کلام معروف پیامبر اکرم است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است».<ref> سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۱۰</ref> | |||
[[ابن ابی یعفور]] نقل میکند: از [[امام صادق(ع)]] درباره گفتار [[پیامبر اسلام]]: «مَنْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ؛ هر فردی که بمیرد در حالی که امامی نداشته باشد، مرگش، مرگ جاهلی است» پرسیدم که آیا مقصود مردن در حالت کفر است؟ امام صادق(ع) فرمود: مردن در حالت گمراهی است. عرض کردم: هر که در این زمان هم بمیرد و او را پیشوائی نباشد، مرگش، مرگ جاهلیت است؟ فرمود: آری.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۶</ref> | |||
برخی از علمای شیعه روایت من مات را[[متواتر]] در منابع شیعه و اهل سنت دانستهاند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۳۶۸.</ref> | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = {{حدیث|'''پیامبر اسلام(ص)''': {{سخ}}مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که بدون امام بمیرد؛ به مرگ جاهلی مرده است.}}|تاریخ بایگانی| منبع = احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
===منابع اهل سنت=== | |||
حدیث «من مات» با اندکی تفاوت در الفاظ، در منابع اهل سنت نیز نقل شده است؛ مثلا در برخی منابع از پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند: «مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که بدون امام بمیرد؛ به مرگ جاهلی مرده است»؛<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸؛ ابو داوود، مسند، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۴۲۵؛ طبرانی، مسند الشامیین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۳۷.</ref> در برخی منابع دیگر چنین روایت شده است: «مَنْ خَلَعَ یدًا مِنْ طَاعَةٍ، لَقِی اللهَ یوْمَ الْقِیامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَ لَیسَ فِی عُنُقِهِ بَیعَةٌ، مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ کسی که دست خود را از طاعت شخصی خارج کند (بیعت خود را بشکند) در مواجهه با خداوند در روز قیامت؛ دلیلی بر عملش نخواهد داشت و همچنین کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن خود نداشته باشد؛ به مرگ جاهلی مرده است.<ref> مسلم، صحیح مسلم، بیروت، ج۳، ص۱۴۷۸.</ref> | |||
علمای [[اهل سنت]]، حدیث فوق را صحیح<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء، ۱۳۹۴ق، ج۳، ص۲۲۴.</ref> و حسن<ref>ابن ابی عاصم، کتاب السنه، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۵۰۳.</ref> دانستهاند. | |||
حدیث «من مات» با اندکی تفاوت در الفاظ، در منابع اهل سنت نیز نقل شده است؛ مثلا در برخی منابع از پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند: «مَنْ مَاتَ | |||
علمای [[اهل سنت]]، حدیث فوق را صحیح<ref>ابونعیم اصفهانی، | |||
==منابع حدیث== | ==منابع حدیث== | ||
کتب زیر چند نمونه از کتاب هائیست که شیعه و اهل سنت روایت «من مات» را از آنها نقل | کتب زیر چند نمونه از کتاب هائیست که شیعه و اهل سنت روایت «من مات» را از آنها نقل کردهاند. | ||
===منابع اهل سنت=== | ===منابع اهل سنت=== | ||
* مسند احمد بن حنبل<ref> | * مسند احمد بن حنبل<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۲۸، ص۸۸.</ref> | ||
* مسند ابوداود سلیمان بن داود طیالسی<ref>ابو داوود، مسند، | * مسند ابوداود سلیمان بن داود طیالسی<ref>ابو داوود، مسند، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۴۲۵.</ref> | ||
* مسند الشامیین، ابوالقاسم طبرانی<ref>طبرانی، مسند الشامیین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۳۷.</ref> | * مسند الشامیین، ابوالقاسم طبرانی<ref>طبرانی، مسند الشامیین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۳۷.</ref> | ||
===منابع شیعه=== | ===منابع شیعه=== | ||
* | * کافی، کلینی<ref>کلینی، کافی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۵۸.</ref> | ||
* | * کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۰۹</ref> | ||
* | * کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، خزاز رازی.<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.</ref> | ||
==معنای حدیث نزد علمای شیعه و اهل سنت== | ==معنای حدیث نزد علمای شیعه و اهل سنت== | ||
علمای شیعه و سنی هرکدام بنا به عقاید کلامی خود از این روایت استفاده کردهاند و برای نظرات خود به آن استناد کردهاند. | علمای شیعه و سنی هرکدام بنا به عقاید کلامی خود از این روایت استفاده کردهاند و برای نظرات خود به آن استناد کردهاند. | ||
===شیعه=== | ===شیعه=== | ||
[[شیعیان]] از حدیث «من مات» در بحث امامت استفاده کرده و آنرا دلیلی بر لزوم وجود امام در تمام دورانها<ref>ابوالفتوح رازی، روض | [[شیعیان]] از حدیث «من مات» در بحث امامت استفاده کرده و آنرا دلیلی بر لزوم وجود امام در تمام دورانها<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۴، ص۱۷۳</ref> و ضرورت شناخت و اطاعت از آن امام دانستهاند.<ref>ملاصدرا، شرح أصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۷۴.</ref> بنابر اعتقادات شیعه، مراد از امام در این روایت، [[اهل بیت]] و امامان معصوم است و در دوران حاضر، باید به امام مهدی، [[ایمان]] داشت.<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۷.</ref> | ||
===اهل سنت=== | ===اهل سنت=== | ||
اما اهل سنت تفسیر و معنای دیگری از این روایت، ارائه کردهاند: | اما اهل سنت تفسیر و معنای دیگری از این روایت، ارائه کردهاند: | ||
در [[صحیح مسلم]]، این حدیث در بابی تحت عنوان «بَابُ الْأَمْرِ بِلُزُومِ الْجَمَاعَةِ عِنْدَ ظُهُورِ الْفِتَنِ | در [[صحیح مسلم]]، این حدیث در بابی تحت عنوان «بَابُ الْأَمْرِ بِلُزُومِ الْجَمَاعَةِ عِنْدَ ظُهُورِ الْفِتَنِ وتحذیر الدعاة إلی الکفر؛ باب لزوم حفظ جماعت در زمان ظهور فتنهها و پرهیز از دعوت کنندگان به کفر» آمده<ref> مسلم، صحیح مسلم، بیروت، ج۳، ص۱۴۷۵.</ref> که همین میتواند معنای حدیث در نزد مسلم را مشخص کند. برخی منابع اهل سنت این حدیث را هم معنا با حدیث دیگری از پیامبر دانستهاند: «من مات مفارقًا للجماعة مات میتة جاهلیة؛ کسی که بمیرد در حالی که جدای از جماعت بوده باشد؛ به مرگ جاهلی مرده است».<ref>الحلیمی، منهاج فی شعب الایمان، ۱۳۹۵ق، ج۳، ص۱۸۱.</ref> | ||
اهل سنت مقصود از «امام» در این روایت را حاکم جامعه اسلامی میدانند که برای حفظ جماعت باید از او تبعیت و در بیعت او باقی ماند.<ref>صهیب عبدالجبار، الجامع | اهل سنت مقصود از «امام» در این روایت را حاکم جامعه اسلامی میدانند که برای حفظ جماعت باید از او تبعیت و در بیعت او باقی ماند.<ref>صهیب عبدالجبار، الجامع الصحیح، ۲۰۱۴م، ج۴، ص۲۳۴، پاورقی.</ref> | ||
این لزوم تبعیت از حاکم اسلامی، شامل تمام حاکمان مسلمان میشود و ظالم بودن، گناه کار بودن و... خللی در این لزوم تبعیت ایجاد نمیکند؛ [[ابن تیمیه]] در تفسیر حدیث فوق، لزوم تبعیت و بیعت [[صحابه]] پیامبر و [[تابعان]] با [[یزید بن معاویه]] را استنباط کرده است: | این لزوم تبعیت از حاکم اسلامی، شامل تمام حاکمان مسلمان میشود و ظالم بودن، گناه کار بودن و... خللی در این لزوم تبعیت ایجاد نمیکند؛ [[ابن تیمیه]] در تفسیر حدیث فوق، لزوم تبعیت و بیعت [[صحابه]] پیامبر و [[تابعان]] با [[یزید بن معاویه]] را استنباط کرده است: | ||
(«پس از [[واقعه حره]]، [[عبدالله بن مطیع]] که از سردمداران مخالف یزید در مدینه بود، به مکه فرار کرد. [[عبدالله بن عمر]] به ملاقات او رفت. ابن مطیع: برای ابن عمر متکائی بگذارید تا بنشیند. ابن عمر: برای نشستن به پیش تو نیامدم. آمدم تا حدیثی از پیامبر برای تو بخوانم. پیامبر فرمودند: کسی که دست خود را از طاعت شخصی خارج کند (بیعت خود را بشکند) در مواجهه با خداوند در روز قیامت، دلیلی بر عملش نخواهد داشت و همچنین کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن خود نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.» این حدیث را عبدالله بن عمر برای عبدالله بن مطیع، زمانی که از اطاعت امیر زمان خودش، یزید، سر باز زده بود خواند. در حالی که یزید ظلم کرده بود و در [[واقعه حره]] امور ناشایستی را انجام داد. در نتیجه از این حدیث به دست میآوریم که بر حاکمان مسلمان نباید با شمشیر قیام کرد و اگر شخصی در غیر اطاعت از این حاکمان بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است).<ref>ابن تیمیه، مختصر منهاج السنه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۹.</ref> | («پس از [[واقعه حره]]، [[عبدالله بن مطیع]] که از سردمداران مخالف یزید در مدینه بود، به مکه فرار کرد. [[عبدالله بن عمر]] به ملاقات او رفت. ابن مطیع: برای ابن عمر متکائی بگذارید تا بنشیند. ابن عمر: برای نشستن به پیش تو نیامدم. آمدم تا حدیثی از پیامبر برای تو بخوانم. پیامبر فرمودند: کسی که دست خود را از طاعت شخصی خارج کند (بیعت خود را بشکند) در مواجهه با خداوند در روز قیامت، دلیلی بر عملش نخواهد داشت و همچنین کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن خود نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.» این حدیث را عبدالله بن عمر برای عبدالله بن مطیع، زمانی که از اطاعت امیر زمان خودش، یزید، سر باز زده بود خواند. در حالی که یزید ظلم کرده بود و در [[واقعه حره]] امور ناشایستی را انجام داد. در نتیجه از این حدیث به دست میآوریم که بر حاکمان مسلمان نباید با شمشیر قیام کرد و اگر شخصی در غیر اطاعت از این حاکمان بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است).<ref>ابن تیمیه، مختصر منهاج السنه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۹.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۵: | ||
== پانویس== | == پانویس== | ||
{{ | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== |