Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۱٬۲۰۴
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==نسب و کنیه== | ==نسب و کنیه== | ||
زید بن ارقم بن زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، | زید بن ارقم بن زید بن قیس بن نعمان بن مالک انصاری خزرجی است.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۷؛ العسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۸۷.</ref> | ||
درباره کنیه زید در منابع اختلاف نظر دیده میشود: ابوسعد، ابوانیسه، ابوعمرو، ابوعامر، ابوسعیده، ابن عدی، ابوعماره، ابوحمزه، ابوانیس.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷-۸۸</ref> | درباره کنیه زید در منابع اختلاف نظر دیده میشود: ابوسعد، ابوانیسه، ابوعمرو، ابوعامر، ابوسعیده، ابن عدی، ابوعماره، ابوحمزه، ابوانیس.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ۱۴۰۶ق، ص۸۷-۸۸.</ref> | ||
== زید در زمان پیامبر(ص) == | == زید در زمان پیامبر(ص) == | ||
زید در نوزده جنگ شرکت داشت که در هفده [[غزوه]] همراه رسول خدا بود. اولین غزوهای که شرکت نمود، [[غزوه بنیمصطلق ]] بود.<ref>ابن عبد | زید در نوزده جنگ شرکت داشت که در هفده [[غزوه]] همراه رسول خدا بود. اولین غزوهای که شرکت نمود، [[غزوه بنیمصطلق ]] بود.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج۲، ص۵۳۵.</ref> او به دلیل کمی سن در احد و بدر حاضر نشد.<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج۲، ص۵۳۵.</ref> | ||
زید کسی است که سخن منافقانه [[عبدالله بن ابی]] را به پیامبر(ص) رساند.<ref group="یادداشت">ماجرا چنین بود: [[جهجاه بن مسعود غفاری]]، مزدور [[عمر بن خطاب]] که اسب او را میکشید با [[سنان بن وبر جهنی|سنان بن وَبَر جُهَنی]] حلیف بنی عوف بن خزرج بر سر آب زدوخورد کردند. «جهنی» [[انصار]] را به كمك خواست و «جهجاه» [[مهاجران]] را، قبایل «[[قریش]]» و «[[اوس و خزرج|أوس]]» و «[[اوس و خزرج|خزرج]]» به كمك ایشان شتافتند و شمشیرها كشیده شد، امّا به وساطت مردانی از مهاجر و أنصار سنان كه جهجاه او را زده بود، از حقّ خود صرف نظر كرد و نزاع از میان برخاست. | زید کسی است که سخن منافقانه [[عبدالله بن ابی]] را به پیامبر(ص) رساند.<ref group="یادداشت">ماجرا چنین بود: [[جهجاه بن مسعود غفاری]]، مزدور [[عمر بن خطاب]] که اسب او را میکشید با [[سنان بن وبر جهنی|سنان بن وَبَر جُهَنی]] حلیف بنی عوف بن خزرج بر سر آب زدوخورد کردند. «جهنی» [[انصار]] را به كمك خواست و «جهجاه» [[مهاجران]] را، قبایل «[[قریش]]» و «[[اوس و خزرج|أوس]]» و «[[اوس و خزرج|خزرج]]» به كمك ایشان شتافتند و شمشیرها كشیده شد، امّا به وساطت مردانی از مهاجر و أنصار سنان كه جهجاه او را زده بود، از حقّ خود صرف نظر كرد و نزاع از میان برخاست. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«عبد اللّه بن أبی» با خبر یافتن از گزارش «زید بن أرقم» نزد رسول خدا رفت و [[سوگند|قسم]] خورد كه: چنان سخنانی نگفته است. و چون در میان قبیله خود بزرگ و محترم بود، مردان أنصار كه در حضور رسول خدا بودند، از راه طرفداری و حمایت از او گفتند: | «عبد اللّه بن أبی» با خبر یافتن از گزارش «زید بن أرقم» نزد رسول خدا رفت و [[سوگند|قسم]] خورد كه: چنان سخنانی نگفته است. و چون در میان قبیله خود بزرگ و محترم بود، مردان أنصار كه در حضور رسول خدا بودند، از راه طرفداری و حمایت از او گفتند: | ||
شاید این پسر- یعنی: زید بن أرقم- اشتباه كرده و گفتار عبد اللّه را درست حفظ نكرده، و در نقل آن گرفتار خبط و خطا شده است. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، | شاید این پسر- یعنی: زید بن أرقم- اشتباه كرده و گفتار عبد اللّه را درست حفظ نكرده، و در نقل آن گرفتار خبط و خطا شده است.آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۳۵۶-۳۶۰.</ref> پس از آن كه «عبد اللّه بن أبی» گفتار ناروای خود را انكار كرد و بر دروغ گفتن «زید بن أرقم» اصرار ورزید و قسم خورد و بزرگان أنصار هم از وی طرفداری كردند و «زید» را به عذر آن كه كودك است، به خطا و اشتباه در نقل نسبت دادند. در این هنگام [[سوره منافقون]] نازل شد و گفتار ناروای «عبد اللّه بن أبی» را در آن سوره بازگفت: | ||
:::::{{متن قرآن|یقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ، لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ|ترجمه= میگویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بیرون خواهد كرد.» و[لی] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیكن این دورویان نمیدانند.|سوره=[[سوره منافقون|منافقون]]|آیه=۸}} | :::::{{متن قرآن|یقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدِینَةِ، لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ|ترجمه= میگویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبونتر را از آنجا بیرون خواهد كرد.» و[لی] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیكن این دورویان نمیدانند.|سوره=[[سوره منافقون|منافقون]]|آیه=۸}} | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== دوره خلفای سهگانه == | == دوره خلفای سهگانه == | ||
از [[فضل بن شاذان]] نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبر(ص)] به سوی امام علی(ع) برگشتند.<ref>الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.</ref> | از [[فضل بن شاذان]] نقل شده است که زید بن ارقم از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبر(ص)] به سوی امام علی(ع) برگشتند.<ref>الطوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۲.</ref> | ||
زید در [[واقعه سقیفه]] به طرفداری از امام علی(ع) معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۸</ref> | زید در [[واقعه سقیفه]] به طرفداری از امام علی(ع) معتقد بود اگر ایشان به جانشینی پیامبر مطرح شود اختلافی پیش نخواهد آمد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.</ref> | ||
== حکومت امیرالمؤمنین(ع)== | == حکومت امیرالمؤمنین(ع)== | ||
{{اصلی|خلافت امام علی(ع)}} | {{اصلی|خلافت امام علی(ع)}} | ||
زید به همراه امام علی(ع) در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و از یاران ویژه او بود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۳۶.</ref> | زید به همراه امام علی(ع) در [[جنگ صفین]] شرکت کرد و از یاران ویژه او بود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، | ||
ج۲، ص۵۳۶.</ref> | |||
برخی گفتهاند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[امیرالمؤمنین(ع)]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبر(ص) را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» گواهی دهند زید گواهی نداد و امام دعا کرد که او کور شود و چنین شد.<ref>طبرانى، المعجم الكبير، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۷۱-۱۷۵.</ref> [[سید محسن امین]] مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] [نیز] آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۸۸.</ref> | برخی گفتهاند در [[ماجرای رحبه]] هنگامی که [[امیرالمؤمنین(ع)]] از [[صحابه]] خواست که شنیده خود از پیامبر(ص) را درباره حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» گواهی دهند زید گواهی نداد و امام دعا کرد که او کور شود و چنین شد.<ref>طبرانى، المعجم الكبير، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۷۱-۱۷۵.</ref> [[سید محسن امین]] مینویسد از آنجا که چنین روایتی درباره [[براء بن عازب]] [نیز] آمده است ظاهراً روایتهایی که کتمان شهادت را به زید نسبت دادهاند اشتباه با براء است؛ چرا که راویان بسیاری، [[حدیث غدیر]] را از زید نقل کردهاند. علاوه بر اینکه، زید از کسانی است که علی را بر دیگران برتر میدانست و از یاران ویژه آن حضرت بود.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۸.</ref> | ||
== نقل حدیث غدیر == | == نقل حدیث غدیر == | ||
{{اصلی|خطبه غدیر}} | {{اصلی|خطبه غدیر}} | ||
زید از راویان [[حدیث غدیر]] از پیامبر(ص) است و راویان بسیاری در میان منابع معتبر اهل سنت (از جمله: [[احمد بن حنبل]] در مسند، نَسائی در السنن الکبری و خصائص امیرالمؤمنین، حاکم در مستدرک) این حدیث را با اسناد گوناگون از وی نقل کردهاند.<ref>رجوع کنید به: الامینی، الغدیر، ج۱، | زید از راویان [[حدیث غدیر]] از پیامبر(ص) است و راویان بسیاری در میان منابع معتبر اهل سنت (از جمله: [[احمد بن حنبل]] در مسند، نَسائی در السنن الکبری و خصائص امیرالمؤمنین، حاکم در مستدرک) این حدیث را با اسناد گوناگون از وی نقل کردهاند.<ref>رجوع کنید به: الامینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق-۱۹۹۵م، ج۱، ص۷۷-۹۲.</ref> | ||
== واکنش وی پس از عاشورا == | == واکنش وی پس از عاشورا == | ||
خط ۷۲: | خط ۷۳: | ||
[[علامه مجلسی]] مینویسد: از [[سعید بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] نقل شده است که در مجلس ابن زیاد حاضر بودیم و مشاهده کردیم که عبیدالله با چوبدستی خود به چشمها و لب [[امام حسین(ع)]] میزد و نسبت به آن حضرت جسارت میکرد؛ زید بن ارقم حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوبدستیات را بردار، چرا که من [[رسول خدا(ص)]] را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان مینهاد، (و آنها را میبوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد. | [[علامه مجلسی]] مینویسد: از [[سعید بن معاذ]] و [[عمرو بن سهل]] نقل شده است که در مجلس ابن زیاد حاضر بودیم و مشاهده کردیم که عبیدالله با چوبدستی خود به چشمها و لب [[امام حسین(ع)]] میزد و نسبت به آن حضرت جسارت میکرد؛ زید بن ارقم حاضر بود، با دیدن این صحنه گفت: ای ابن زیاد چوبدستیات را بردار، چرا که من [[رسول خدا(ص)]] را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان مینهاد، (و آنها را میبوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد. | ||
در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم!<ref>گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را [[شیخ مفید]] نیز در | در اینجا ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا! خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم!<ref>گفتگوی زید و عبیدالله تا اینجا را [[شیخ مفید]] نیز در ارشاد، ۱۴۱۳ق، ص ۱۱۴-۱۱۵ با اندک اختلافی در عبارت، نقل کرده است.</ref> | ||
زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهمتر است و آن این است که من روزی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را دیدم که حسن(علیهالسلام) را روی زانوی راست و حسین(علیهالسلام) را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: {{عربی|«أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»؛|ترجمه=خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو میسپارم.}} اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کردهای؟<ref>المجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.</ref> | زید گفت: پس بگذار ماجرای دیگری را برای تو بگویم که از آنچه گفتم نیز مهمتر است و آن این است که من روزی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را دیدم که حسن(علیهالسلام) را روی زانوی راست و حسین(علیهالسلام) را روی زانوی چپ خود نشانده بود؛ دستان مبارک خود را بر سر آنها کشید و گفت: {{عربی|«أَللّهُمَّ إِنّی أسْتَوْدِعُکَ إیاهُما وَ صالِحَ الْمُؤمِنینَ»؛|ترجمه=خدایا من این دو و مؤمنان صالح را به تو میسپارم.}} اکنون بگو با امانت رسول خدا چه کردهای؟<ref>المجلسی، بحارالانوار، بیتا، ج۴۵، ص۱۱۸.</ref> | ||
مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت.<ref> | مطابق نقل طبری، زید بن ارقم پس از این گفتگو از مجلس ابن زیاد برخاست و بیرون رفت.<ref>مجلسی، بحارالانوار ،بیتا، ج ۴۵، ص۱۱۷ آمده است: او در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از آنجا خارج شد.</ref> | ||
وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را میشنید، حتماً او را به قتل میرساند. | وقتی که بیرون رفت، برخی از مردم گفتند: زید بن ارقم سخنان دیگری بر زبان جاری ساخت که اگر عبیدالله آنها را میشنید، حتماً او را به قتل میرساند. | ||
راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟ | راوی این خبر میگوید: پرسیدم چه گفت؟ | ||
گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای مالک آزادهای شده است»؛ سپس افزود: {{عربی|«یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛|ترجمه=ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را میکشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری میگیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد.}}<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۶ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶ (با مقداری تفاوت)</ref> | گفتند: زید هنگامی که از کنار ما میگذشت، گفت: «مَلِکَ عَبْدٌ حُرّاً; بردهای مالک آزادهای شده است»؛ سپس افزود: {{عربی|«یا مَعْشَرَ الْعَرَبِ! اَلْعَبیدُ بَعْدَ الْیوْمِ، قَتَلْتُمُ ابْنَ فاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجانَةَ، فَهُوَ یقْتُلُ خِیارَکُمْ وَ یسْتَعْبِدُ شِرارَکُمْ، فَرَضیتُمْ بِالذُّلِّ، فَبُعْداً لِمَنْ رَضِی بِالذُّلِّ»؛|ترجمه=ای مردم عرب! شما پس از این روز، برده اید! فرزند فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را فرمانروا ساختید. او کسی است که خوبان شما را میکشد و بدان شما را به بردگی و فرمانبری میگیرد، از رحمت خدا دورباد آن کس که به ذلّت و خواری راضی شد.}}<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق/۱۹۹۷م، ج۵، ص۴۵۶ و مجلسی، بحارالانوار، بیتا، ج۴۵، ص۱۱۶ (با مقداری تفاوت).</ref> | ||
:::::'''قرآنخوانی بر نیزه''' | :::::'''قرآنخوانی بر نیزه''' | ||
روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که میگوید: هنگامی که سر امام حسین(ع) در [[کوفه]] در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفهای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم میگفت: {{متن قرآن| أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِیمِ كَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا|ترجمه= مگر پنداشتی [[اصحاب کهف]] و [[اصحاب رقیم|رقیم]] [=خفتگان غار لوحهدار] از آیات ما شگفت بوده است؟|سوره= [[سوره کهف|کهف]]|آیه=۹}} پس به خدا سوگند مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفتتر و شگفتتر است.<ref>المفید، الارشاد، ص۱۱۷.</ref> | روایت دیگری نیز از زید نقل شده است که میگوید: هنگامی که سر امام حسین(ع) در [[کوفه]] در حالی که بر نیزه بود در برابرم عبور داده شد من در غرفهای نشسته بودم. چون مقابل من رسید شنیدم میگفت: {{متن قرآن| أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِیمِ كَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا|ترجمه= مگر پنداشتی [[اصحاب کهف]] و [[اصحاب رقیم|رقیم]] [=خفتگان غار لوحهدار] از آیات ما شگفت بوده است؟|سوره= [[سوره کهف|کهف]]|آیه=۹}} پس به خدا سوگند مو بر بدنم راست شد و صدا زدم: پسر رسول خدا! بخدا سوگند! سر تو شگفتتر و شگفتتر است.<ref>المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۷.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
سال مرگ زید مورد اختلاف است. ابن سعد در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفتهاند وی در [[کوفه]] در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی [[مختار]] در [[سال ۶۶ قمری]] و برخی [[سال ۶۵ قمری|۶۵ق]] را سال درگذشت وی دانستهاند.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۸۷</ref> | سال مرگ زید مورد اختلاف است. ابن سعد در طبقات، حاکم در مستدرک، نیز در استیعاب و اُسْدُالغابة گفتهاند وی در [[کوفه]] در ۶۸ق درگذشت. برخی درگذشتِ وی را در کوفه در روزگار حکمرانی [[مختار]] در [[سال ۶۶ قمری]] و برخی [[سال ۶۵ قمری|۶۵ق]] را سال درگذشت وی دانستهاند.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۸۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۹۴: | خط ۹۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات از: ابوالقاسم گرجی، | * آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات از: ابوالقاسم گرجی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ش. | ||
* ابن عبد | * ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، الاولی، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م. | ||
* | * الامین، السید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق. | ||
* الامینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، تحقیق: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، | * الامینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، تحقیق: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۶ق-۱۹۹۵م. | ||
* الطبری، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، | * الطبری، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، الثانیه، ۱۳۸۷ق/۱۹۹۷م. | ||
* الطوسی، اختیار معرفة الرجال، تصحیح و تعلیق: میرداماد الاسترآبادی، تحقیق: السید مهدی الرجائی، قم: مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۰۴ق. | * الطوسی، اختیار معرفة الرجال، تصحیح و تعلیق: میرداماد الاسترآبادی، تحقیق: السید مهدی الرجائی، قم: مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۰۴ق. | ||
* العسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، | * العسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، الاولی، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م. | ||
* المجلسی، محمد باقر، | * المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، بیتا. | ||
* المفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، | * المفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | ||
* طبرانی، سليمان بن احمد، المعجم الكبير، بيروت، چاپ حمدى عبدالمجيد سلفى، چاپ افست، ۱۴۰۴ق. | * طبرانی، سليمان بن احمد، المعجم الكبير، بيروت، چاپ حمدى عبدالمجيد سلفى، چاپ افست، ۱۴۰۴ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |