پرش به محتوا

خوارج: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸
جز
اصلاح پانویس‌ها
جز (اصلاح منابع)
جز (اصلاح پانویس‌ها)
خط ۸: خط ۸:


==پیدایش و اسامی==
==پیدایش و اسامی==
بنابر نقل منابع تاریخی، گروه خوارج پس از آن پدید آمد که [[امام علی(ع)]] در جریان [[جنگ صفین]]، با نقض [[حکمیت]] مخالفت کرد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۵۱۳-۵۱۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج، ج۳، ص۱۴۴.</ref> گروه مذکور گرچه خود از ابتدا پیشنهاد حکمیت را مطرح کرده بودند، اما پس از پذیرش آن از سوی امام علی(ع) و توقف جنگ، دست از خواسته خود برداشتند و امام علی(ع) را نیز به توبه دعوت کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۸۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> خوارج، پذیرش حکمیت را [[کفر]] دانسته و پس از بازگشت امام علی(ع) به [[کوفه]]، به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۵۱۳-۵۱۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج، ج۳، ص۱۴۴.</ref>
بنابر نقل منابع تاریخی، گروه خوارج پس از آن پدید آمد که [[امام علی(ع)]] در جریان [[جنگ صفین]]، با نقض [[حکمیت]] مخالفت کرد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴.</ref> گروه مذکور گرچه خود از ابتدا پیشنهاد حکمیت را مطرح کرده بودند، اما پس از پذیرش آن از سوی امام علی(ع) و توقف جنگ، دست از خواسته خود برداشتند و امام علی(ع) را نیز به توبه دعوت کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> خوارج، پذیرش حکمیت را [[کفر]] دانسته و پس از بازگشت امام علی(ع) به [[کوفه]]، به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۱۳-۵۱۴؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴.</ref>


خوارج، برخلاف نظر [[متکلمان]] و مورخان، خروج خود علیه امام علی(ع) را انکار حکومت و حاکمیت جور دانسته و از همین رو عمل خود را با هجرت پیامبر مقایسه می‌کنند.<ref> عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۱۵۲؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۲۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۸، ص۵۹؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۹؛ اشعری، ص۸۸-۸۹.</ref> علاوه بر نام مشهور خوارج که در سخنان امام علی نیز آمده است،<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۶.</ref> اسامی دیگری نیز برای آنها به کار رفته است؛ از جمله مُحَکِّمة، برگرفته از شعار «لاحکم الا لله‌» در مخالفت با حکمیت،<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۰-۱۱۲؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۰؛ اشعری، ص۱۲۸؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۷۷.</ref> حَروریّة، اشاره به محلی که خوارج به آنجا رفتند،<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۲؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱؛ سمعانی، شعرالخوارج، ج۲، ص۲۰۷؛ یاقوت حموى، کتاب معجم البلدان، ذیل حروراء.</ref> و مارقة، به معنای منحرفان.<ref>اشعری، ص۱۲۷؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۴؛ اشعری، ص۱۲۷؛ ابن بابویه، الامالی، ص۴۶۴؛ مطهربن طاهر مقدسى، کتاب البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۳۵، ۲۲۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۷، ص۳۰۴، ج۸، ص۱۲۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ، ج۳، ص۱۴۹؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۹۱؛ محمدبن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۶، ص۲۱۶.</ref>  
خوارج، برخلاف نظر [[متکلمان]] و مورخان، خروج خود علیه امام علی(ع) را انکار حکومت و حاکمیت جور دانسته و از همین رو عمل خود را با هجرت پیامبر مقایسه می‌کنند.<ref>صنعانی، المصنَّف، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۵۲؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۵۹؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۶۹؛ اشعری، ص۸۸-۸۹.</ref> علاوه بر نام مشهور خوارج که در سخنان امام علی نیز آمده است،<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۲؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۶.</ref> اسامی دیگری نیز برای آنها به کار رفته است؛ از جمله مُحَکِّمة، برگرفته از شعار «لاحکم الا لله‌» در مخالفت با حکمیت،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۰-۱۱۲؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۰؛ اشعری، ص۱۲۸؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۷۷.</ref> حَروریّة، اشاره به محلی که خوارج به آنجا رفتند،<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۴، ۱۲۲؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۲؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱؛ سمعانی، شعرالخوارج، ج۲، ص۲۰۷؛ یاقوت حموى، کتاب معجم البلدان، ذیل حروراء.</ref> و مارقة، به معنای منحرفان.<ref>اشعری، ص۱۲۷؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۴؛ اشعری، ص۱۲۷؛ ابن بابویه، الامالی، ص۴۶۴؛ مطهربن طاهر مقدسى، کتاب البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۳۵، ۲۲۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۷، ص۳۰۴، ج۸، ص۱۲۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ، ج۳، ص۱۴۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۹۱؛ محمدبن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۶، ص۲۱۶.</ref>  


خوارج همچنین به سبب دشمنی با [[امام علی(ع)]]، گاه نواصب یا ناصبه خوانده شده‌اند<ref>مقریزی، المواعظ و الاعتبار فى ذکر الخطط و الآثار، ج۴، قسم ۱، ص۴۲۸.</ref> و از آن رو که نخستین بار، کسانی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده بودند را [[تکفیر]] کردند، مُکَفّره نامیده شده‌اند.<ref> ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۴، جزء ۷، ص۲۶۱؛ ج ۷، جزء ۱۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> اهل النهر یا اهل النهروان، نام دیگری برای خوارج است.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۵، ۲۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۸۳، ۱۶۶.</ref> آنها همچنین به نام شُراة، به معنای کسانی که جان خود را به [[بهشت]] می‌فروشند، خوانده شده‌اند.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۹، ص۲۷۲؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۴، ۲۱۴.</ref>  
خوارج همچنین به سبب دشمنی با [[امام علی(ع)]]، گاه نواصب یا ناصبه خوانده شده‌اند<ref>مقریزی، المواعظ و الاعتبار فى ذکر الخطط و الآثار، ج۴، قسم ۱، ص۴۲۸.</ref> و از آن رو که نخستین بار، کسانی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده بودند را [[تکفیر]] کردند، مُکَفّره نامیده شده‌اند.<ref> ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۴، جزء ۷، ص۲۶۱؛ ج ۷، جزء ۱۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> اهل النهر یا اهل النهروان، نام دیگری برای خوارج است.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۵، ۲۴۷؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۸۳، ۱۶۶.</ref> آنها همچنین به نام شُراة، به معنای کسانی که جان خود را به [[بهشت]] می‌فروشند، خوانده شده‌اند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۲۷۲؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۴، ۲۱۴.</ref>  


در ابتدا، [[کوفه]] و [[بصره]] از پایگاه‌های اصلی خوارج بود.<ref>طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۶.</ref> شمار خوارج بصره بیشتر از کوفه بود؛ چرا که بسیاری از خوارج کوفه پس از گفت‌وگوی امام علی با آنها، از خوارج جدا شدند.<ref>جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة،ج ۲، ص۱۰۴ .</ref> پس از آن خوارج در شهرها و نواحی بسیاری پراکنده شدند؛ از [[ایران]] و [[یمن]] تا شمال افریقا و نواحی مغرب اسلامی.<ref> خلیفة‌بن خیاط، تاریخ خلیفة‌بن خیاط، ص۲۵۲؛ اشعری، ص۱۲۸، مسعودی، مروج، ج۴، ص۲۷؛ محمدبن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ، ص۳۲۳؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref> فرقه‌های مختلف خوارج در طول تاریخ منقرض شدند و تنها [[اباضیه]] که آرای آنان به عقاید سایر مسلمانان نزدیک است، در عمان، سیوه، حضرموت، جربه، زنگبار، طرابلس غرب و [[الجزایر]] همچنان حضور دارند.<ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۳۳۶؛ بل، ص۱۵۰؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة،ج ۲، ص۱۱۰، ۲۷۰؛ جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ،ج ۵، ص۱۸۱ .</ref>
در ابتدا، [[کوفه]] و [[بصره]] از پایگاه‌های اصلی خوارج بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۶.</ref> شمار خوارج بصره بیشتر از کوفه بود؛ چرا که بسیاری از خوارج کوفه پس از گفت‌وگوی امام علی با آنها، از خوارج جدا شدند.<ref>جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة،ج ۲، ص۱۰۴ .</ref> پس از آن خوارج در شهرها و نواحی بسیاری پراکنده شدند؛ از [[ایران]] و [[یمن]] تا شمال افریقا و نواحی مغرب اسلامی.<ref> خلیفة‌بن خیاط، تاریخ خلیفة‌بن خیاط، ص۲۵۲؛ اشعری، ص۱۲۸، مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۲۷؛ محمدبن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۵-۵۷؛ محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ، ص۳۲۳؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref> فرقه‌های مختلف خوارج در طول تاریخ منقرض شدند و تنها [[اباضیه]] که آرای آنان به عقاید سایر مسلمانان نزدیک است، در عمان، سیوه، حضرموت، جربه، زنگبار، طرابلس غرب و [[الجزایر]] همچنان حضور دارند.<ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۳۳۶؛ بل، ص۱۵۰؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة،ج ۲، ص۱۱۰، ۲۷۰؛ جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ،ج ۵، ص۱۸۱ .</ref>


==اتهام کفر به امام علی(ع)==
==اتهام کفر به امام علی(ع)==
خوارج پس از مخالفت امام علی(ع) با خواست‌شان مبنی بر نقش حکمیت، جدایی از [[علی بن ابیطالب]] و تلاش‌های [[عبدالله بن عباس]] و امام علی(ع) برای بازگشت‌شان به کوفه،<ref> محمد بن عبداللّه اسکافی، المعیار و الموازنة فی فضائل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (صلوات‌اللّه علیه)، ص۱۹۸-۱۲۰؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۵، ۱۸۱-۱۸۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳، ۱۳۳-۱۳۵؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۴-۶۶، ۷۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۷، ص۲۷۸؛ برای روایات دیگر درباره این مذاکرات: محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۱۰-۲۱۲.</ref> بار دیگر در کوفه هم به مخالفت برخاستند و همه کسانی که حکمیت را پذیرفته بودند و علی را [[کافر]] نمی‌دانستند،‌ کافر شمردند.<ref>مسعودی، مروج، ج۳، ص۳۴.</ref> آنان نه فقط حَکَمین،‌ بلکه وجود حاکم اسلامی را رد کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۸۹، ۵۱۷؛ ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۸، ص۷۳۵، ۷۴۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۲۲، ۱۲۶، ۱۳۴، ۱۵۱؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۶، ۷۲-۷۴؛ قس محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۰۶؛ برای پاسخ امام به این نظر رک: نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref> آنان در اماکن عمومی خصوصا [[مسجد کوفه]]، به مخالفت صریح با حکمیت، متهم کردن امام علی(ع) به کفر و حتی تهدید او به قتل و سر دادن شعار در حین خطابه [[امام علی(ع)]] می‌پرداختند تا او را از پذیرش حکمیت منصرف و به ادامه جنگ متقاعد کنند. با این حال امام علی(ع) تا زمانی که آنها به جنگ و خونریزی روی نیاوردند، با آنان نبرد نکرد.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۲-۷۴؛ مسعودی، مروج، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۵.</ref>
خوارج پس از مخالفت امام علی(ع) با خواست‌شان مبنی بر نقش حکمیت، جدایی از [[علی بن ابیطالب]] و تلاش‌های [[عبدالله بن عباس]] و امام علی(ع) برای بازگشت‌شان به کوفه،<ref> محمد بن عبداللّه اسکافی، المعیار و الموازنة فی فضائل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (صلوات‌اللّه علیه)، ص۱۹۸-۱۲۰؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۵، ۱۸۱-۱۸۲؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۳، ۱۳۳-۱۳۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۴-۶۶، ۷۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۷، ص۲۷۸؛ برای روایات دیگر درباره این مذاکرات: محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۱۰-۲۱۲.</ref> بار دیگر در کوفه هم به مخالفت برخاستند و همه کسانی که حکمیت را پذیرفته بودند و علی را [[کافر]] نمی‌دانستند،‌ کافر شمردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۳۴.</ref> آنان نه فقط حَکَمین،‌ بلکه وجود حاکم اسلامی را رد کردند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۹، ۵۱۷؛ ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۸، ص۷۳۵، ۷۴۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۲، ۱۲۶، ۱۳۴، ۱۵۱؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۶، ۷۲-۷۴؛ قس محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۰۶؛ برای پاسخ امام به این نظر رک: نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref> آنان در اماکن عمومی خصوصا [[مسجد کوفه]]، به مخالفت صریح با حکمیت، متهم کردن امام علی(ع) به کفر و حتی تهدید او به قتل و سر دادن شعار در حین خطابه [[امام علی(ع)]] می‌پرداختند تا او را از پذیرش حکمیت منصرف و به ادامه جنگ متقاعد کنند. با این حال امام علی(ع) تا زمانی که آنها به جنگ و خونریزی روی نیاوردند، با آنان نبرد نکرد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۲-۷۴؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۵.</ref>


پس از اجرای حکمیت در [[شعبان]] یا [[رمضان]] ۳۷ق میان [[ابوموسی اشعری]] و [[عمرو بن عاص]]، و پایان بدون نتیجه آن پس از فریب خوردن ابوموسی از عمروعاص،<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۱۷-۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۷، ۶۷، ۷۱؛ مسعودی، مروج، ج۳، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref> امام علی(ع)، داوری حکمین را مغایر حکم قرآن دانست و بار دیگر برای جنگ با معاویه آماده شد و در نامه‌ای به [[عبدالله بن وهب راسبی]] و [[یزید بن حصین]]، دو تن از سران خوارج، که در [[نهروان]] گرد آمده بودند، از آنان خواست برای نبرد با [[معاویه]] و ادامه جنگ صفین به او بپیوندند. آنان در پاسخ از امام علی(ع) خواستند به کفر اعتراف و از آن توبه کند وگرنه از او دوری خواهند کرد. پس از اعلام رأی حکمین، خوارج در مخالفت با امام سرسخت‌تر شدند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۰۶؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۷-۷۸؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۸۵.</ref>
پس از اجرای حکمیت در [[شعبان]] یا [[رمضان]] ۳۷ق میان [[ابوموسی اشعری]] و [[عمرو بن عاص]]، و پایان بدون نتیجه آن پس از فریب خوردن ابوموسی از عمروعاص،<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۹۰؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۲۶، ۱۳۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۵۷، ۶۷، ۷۱؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۳، ص۱۴۵-۱۵۰.</ref> امام علی(ع)، داوری حکمین را مغایر حکم قرآن دانست و بار دیگر برای جنگ با معاویه آماده شد و در نامه‌ای به [[عبدالله بن وهب راسبی]] و [[یزید بن حصین]]، دو تن از سران خوارج، که در [[نهروان]] گرد آمده بودند، از آنان خواست برای نبرد با [[معاویه]] و ادامه جنگ صفین به او بپیوندند. آنان در پاسخ از امام علی(ع) خواستند به کفر اعتراف و از آن توبه کند وگرنه از او دوری خواهند کرد. پس از اعلام رأی حکمین، خوارج در مخالفت با امام سرسخت‌تر شدند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۰۶؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۷-۷۸؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۸۵.</ref>


خوارج در ۱۰ شوال ۳۷ق با [[عبدالله بن وهب]] به عنوان امیر بیعت و درباره خروج از [[کوفه]] و رفتن به نهروان توافق کردند.<ref>طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۴-۷۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> خوارج در مسیر حرکت، مردم بی‌گناه را کشتند. امام پس از دعوت آنان به حق و اتمام حجت، ناگزیر به جنگ با آنها شد و در جنگ نهروان در سال ۳۸ق، بیشتر آنان را از میان برداشت. گروهی از آنان به ریاست فروة بن نوفل به علت تردید در رویارویی با امام علی(ع)، از همان آغاز از جنگ کناره گرفتند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۷، ۲۱۲-۲۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۹؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۸۰-۹۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۵۲۸.</ref> شمار خوارج را از ۴ هزار تا ۱۶ هزار، و در روایتی مبالغه‌آمیز ۲۴ هزار تن نوشته‌اند.{{مدرک}}
خوارج در ۱۰ شوال ۳۷ق با [[عبدالله بن وهب]] به عنوان امیر بیعت و درباره خروج از [[کوفه]] و رفتن به نهروان توافق کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۴-۷۵؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> خوارج در مسیر حرکت، مردم بی‌گناه را کشتند. امام پس از دعوت آنان به حق و اتمام حجت، ناگزیر به جنگ با آنها شد و در جنگ نهروان در سال ۳۸ق، بیشتر آنان را از میان برداشت. گروهی از آنان به ریاست فروة بن نوفل به علت تردید در رویارویی با امام علی(ع)، از همان آغاز از جنگ کناره گرفتند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۸۷، ۲۱۲-۲۱۳؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۸۰-۹۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۵۲۸.</ref> شمار خوارج را از ۴ هزار تا ۱۶ هزار، و در روایتی مبالغه‌آمیز ۲۴ هزار تن نوشته‌اند.{{مدرک}}


با وجود پیروزی امام علی(ع)، خوارج به مثابه گروهی سیاسی، فکری و نظامی برقرار ماندند. [[امام علی(ع)]]، شیعیان را از جنگ با خوارج پس از خود نهی کرد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۵، ص۱۴، ۷۳.</ref> [[امام حسن]](ع) پس از [[صلح امام حسن|صلح]] با معاویه، درخواست او برای جنگ با خوارج را رد کرد.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۷۸-۷۹؛ نیز: جعفر مرتضی عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۳۷.</ref>
با وجود پیروزی امام علی(ع)، خوارج به مثابه گروهی سیاسی، فکری و نظامی برقرار ماندند. [[امام علی(ع)]]، شیعیان را از جنگ با خوارج پس از خود نهی کرد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۵، ص۱۴، ۷۳.</ref> [[امام حسن]](ع) پس از [[صلح امام حسن|صلح]] با معاویه، درخواست او برای جنگ با خوارج را رد کرد.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۷۸-۷۹؛ نیز: جعفر مرتضی عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۳۷.</ref>


==ویژگی‌ها==
==ویژگی‌ها==
ویژگی‌های مختلف و گاه متضادی برای خوارج در کتب تاریخی و همچنین آثار مرتبط با گروه‌ها و فرقه‌های اسلامی ذکر شده است. این ویژگی‌های بیشتر مذموم، خوارج را اهل حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر،‌ جاهل و تنگ‌نظر، اهل غرور و خودبرتربینی و نیز ستیزه‌جو و اهل تعصب تصویر کرده است. فهرستی از این ویژگی‌ها که در آثار مختلف اسلامی و از جمله در نهج البلاغه ذکر شده، عبارتند از:
ویژگی‌های مختلف و گاه متضادی برای خوارج در کتب تاریخی و همچنین آثار مرتبط با گروه‌ها و فرقه‌های اسلامی ذکر شده است. این ویژگی‌های بیشتر مذموم، خوارج را اهل حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر،‌ جاهل و تنگ‌نظر، اهل غرور و خودبرتربینی و نیز ستیزه‌جو و اهل تعصب تصویر کرده است. فهرستی از این ویژگی‌ها که در آثار مختلف اسلامی و از جمله در نهج البلاغه ذکر شده، عبارتند از:
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* [[عبادت]] بسیار بدون ایمان.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۹۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۲، ۴۱۷-۴۱۸؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸؛ محمدبن یوسف صالحی‌شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۱۰، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>
* [[عبادت]] بسیار بدون ایمان.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۱۲، ۴۱۷-۴۱۸؛ محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸؛ محمدبن یوسف صالحی‌شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۱۰، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>
* گرایش و تظاهر به [[زهد]].<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۹۱؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب، ج۷، ص۲۵۱-۲۵۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۹، ص۱۱.</ref>
* گرایش و تظاهر به [[زهد]].<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۱؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب، ج۷، ص۲۵۱-۲۵۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۹، ص۱۱.</ref>
* ناآشنایی به سنت پیامبر و احکام دین.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۶، ۱۲۷؛ جمیری، ص۳۸۵؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۱، جزء ۱۹، ص۳۹-۴۰؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة،ج۲، ص۱۳، ۱۳۷-۱۴۱، ۱۶۷-۱۷۱.</ref>
* ناآشنایی به سنت پیامبر و احکام دین.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۶، ۱۲۷؛ جمیری، ص۳۸۵؛ ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۱، جزء ۱۹، ص۳۹-۴۰؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة،ج۲، ص۱۳، ۱۳۷-۱۴۱، ۱۶۷-۱۷۱.</ref>
* حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر{{مدرک}}
* حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر{{مدرک}}
خط ۳۵: خط ۳۵:
* غرور و خودبرتربینی و کافر و گمراه دانستن عموم مسلمانان جز خویش<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۶، جزء ۲۸، ص۲۲۱؛ ناصربن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۳۲-۳۳.</ref>
* غرور و خودبرتربینی و کافر و گمراه دانستن عموم مسلمانان جز خویش<ref>ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۱۶، جزء ۲۸، ص۲۲۱؛ ناصربن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۳۲-۳۳.</ref>
* تمایل به جدل و مناظره و ضعف در احتجاج.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۵، ۲۳۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۱۴۹: ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۴، ص۱۳۶-۱۳۹، ۱۶۹.</ref>
* تمایل به جدل و مناظره و ضعف در احتجاج.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۵، ۲۳۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۱۴۹: ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۴، ص۱۳۶-۱۳۹، ۱۶۹.</ref>
* ستیزه‌جویی و لجاجت و تعصب و تندروی در آرا و عقاید.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۴۵؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۰۷-۲۰۸؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۲۰؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۱-۱۴۲؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۵۷-۵۹.</ref>
* ستیزه‌جویی و لجاجت و تعصب و تندروی در آرا و عقاید.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۴۵؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۰۷-۲۰۸؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۲۰؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۱-۱۴۲؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۵۷-۵۹.</ref>
* نیک‌سخنی به همراه بدکرداری توأم با خشونت.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۳۹۴؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۲۴، ج۵، ص۳۶.</ref>
* نیک‌سخنی به همراه بدکرداری توأم با خشونت.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۳۹۴؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۲۴، ج۵، ص۳۶.</ref>
* عدالت‌خواهی و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با حاکمان جور به مثابه والاترین آرمان‌های اجتماعی<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۲۱؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۰۲؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین‌الفرق، ص۴۵؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۲۰۴.</ref> به گونه‌ای که حتی قیام نکردن به امر به معروف و قعود از جهاد را گاهی کفر می‌دانستند.<ref>اشعری ص ۸۷؛ ابن حوزی، ص۱۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۲، ص۲۵۱.</ref>
* عدالت‌خواهی و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با حاکمان جور به مثابه والاترین آرمان‌های اجتماعی<ref>ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۱؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۰۲؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین‌الفرق، ص۴۵؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۲۰۴.</ref> به گونه‌ای که حتی قیام نکردن به امر به معروف و قعود از جهاد را گاهی کفر می‌دانستند.<ref>اشعری ص ۸۷؛ ابن حوزی، ص۱۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۷؛ ابن حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۲، ص۲۵۱.</ref>
* فضیلت شمردن جهاد با [[اهل قبله]] و اسیر کردن یا کشتن کودکان و زنان آنها، و نرمش با اهل ذمه و مشرکان.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۴-۱۶۵، ۲۱۲، ۲۹۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۷، ص۱۴۴، ۱۴۶؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۷۴، ج۶، ص۱۲۴.</ref>
* فضیلت شمردن جهاد با [[اهل قبله]] و اسیر کردن یا کشتن کودکان و زنان آنها، و نرمش با اهل ذمه و مشرکان.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۱۶۴-۱۶۵، ۲۱۲، ۲۹۳؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۱۴۴، ۱۴۶؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۱۷۴، ج۶، ص۱۲۴.</ref>
* نظم‌ناپذیری و انشعابات پیاپی.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۳۹۳، جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۱۷، ۲۴-۲۶، ۱۵۰-۱۵۲؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۶۸-۶۹؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۳.</ref>
* نظم‌ناپذیری و انشعابات پیاپی.<ref>ابن شاذان، الایضاح، ص۴۸؛ محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۳۹۳، جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۱۷، ۲۴-۲۶، ۱۵۰-۱۵۲؛ احمد عوض ابوشباب، الخوارج: تاریخهم، فرقهم، و عقائدهم، ص۶۸-۶۹؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرآ و فلسفة، ص۱۴۳.</ref>
* دشمنی با امام علی و کینه به وی حتی پس از شهادت.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۱۲۸-۱۲۹، ۲۵۷-۲۵۸.</ref>
* دشمنی با امام علی و کینه به وی حتی پس از شهادت.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸-۱۲۹، ۲۵۷-۲۵۸.</ref>
* جنگاوری و دلیری و شکیبایی بر سختی‌ها و انضباط نظامی<ref>عمروبن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ، ج۱، ص۴۱-۴۶؛ عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۳۶، ۱۸۵-۱۸۷، عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۲۸: احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۹؛ طبری، تاریخ، ج۶، ص۳۰۲؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۳؛ ابراهیم‌بن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۲۱۷، ج۲، ص۳۹۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۹، ص۱۲.</ref> که همین ویژگی، دلیل پیروزی بر امویان حتی با تعداد سپاهیان کمتر دانسته شده است. با این حال گزارش‌هایی از فرار آنان نیز در میدان‌های جنگ در دست است.<ref>جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج ۲، ص۷۷-۸۲، ۱۵۲-۱۵۳.</ref> خوارج گاه اسبان خود را پی می‌کردند، نیام شمشیرها را می‌شکستند و متهورانه و یکپارچه به لشکر دشمن خود حمله می‌کردند و به هوای بهشت به سوی مرگ می‌شتافتند.<ref>عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۷؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۲۸؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۹.</ref> به همین دلیل مشهور به ویژگی حمله خارجیه شدند. آنان به نشان بندگی و آمادگی برای مرگ و جانبازی، موی سر خود را می‌تراشیدند. از این رو، دیگر مسلمانان در مخالفت با آنان موی خود را کوتاه نمی‌کردند.<ref>احمد بن حنبل، ج۳، ص۶۴، ۱۹۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل سبت، سبد؛ ابن حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۵۴؛ محمود بن احمد عینی، عمدة‌القاری: شرح صحیح البخاری، ج۲۲، ص۶۸، ج۲۵، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref> گاه نیز وسط سر خود را می‌تراشیدند و موهای اطراف آن را نگه می‌داشتند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۸، ص۱۲۳.</ref>
* جنگاوری و دلیری و شکیبایی بر سختی‌ها و انضباط نظامی<ref>عمروبن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ، ج۱، ص۴۱-۴۶؛ عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۳۶، ۱۸۵-۱۸۷، عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۸: احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۶، ص۳۰۲؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۳؛ ابراهیم‌بن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۲۱۷، ج۲، ص۳۹۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ، ج۹، ص۱۲.</ref> که همین ویژگی، دلیل پیروزی بر امویان حتی با تعداد سپاهیان کمتر دانسته شده است. با این حال گزارش‌هایی از فرار آنان نیز در میدان‌های جنگ در دست است.<ref>جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج ۲، ص۷۷-۸۲، ۱۵۲-۱۵۳.</ref> خوارج گاه اسبان خود را پی می‌کردند، نیام شمشیرها را می‌شکستند و متهورانه و یکپارچه به لشکر دشمن خود حمله می‌کردند و به هوای بهشت به سوی مرگ می‌شتافتند.<ref>عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۷؛ ابن قتیبة، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۲۸؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۹.</ref> به همین دلیل مشهور به ویژگی حمله خارجیه شدند. آنان به نشان بندگی و آمادگی برای مرگ و جانبازی، موی سر خود را می‌تراشیدند. از این رو، دیگر مسلمانان در مخالفت با آنان موی خود را کوتاه نمی‌کردند.<ref>احمد بن حنبل، ج۳، ص۶۴، ۱۹۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل سبت، سبد؛ ابن حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۵۴؛ محمود بن احمد عینی، عمدة‌القاری: شرح صحیح البخاری، ج۲۲، ص۶۸، ج۲۵، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref> گاه نیز وسط سر خود را می‌تراشیدند و موهای اطراف آن را نگه می‌داشتند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۸، ص۱۲۳.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


==نقش خوارج در تاریخ اسلام==
==نقش خوارج در تاریخ اسلام==
خوارج، دارای تاثیرات مهمی در تاریخ اسلام دانسته شده‌اند؛ از جمله انشعاب و ایجاد دودستگی در سپاه امام علی(ع)<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳،ص ۱۱۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۶۲.</ref> که منجر به پیدایش اولین گروه معارض و فرقه دینی در تاریخ اسلام شد.<ref> عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرا و فلسفة، ص۱۴۴؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۴، ۱۷؛ ناصر بن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۲۴-۲۵.</ref> خوارج در ابتدا رویکردی سیاسی داشت، اما در دوره خلافت [[عبدالملک بن مروان]]، تعالیم خود را با بحث‌های [[کلام اسلامی|کلامی]] آمیختند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲ .</ref>
خوارج، دارای تاثیرات مهمی در تاریخ اسلام دانسته شده‌اند؛ از جمله انشعاب و ایجاد دودستگی در سپاه امام علی(ع)<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳،ص ۱۱۳؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۶۲.</ref> که منجر به پیدایش اولین گروه معارض و فرقه دینی در تاریخ اسلام شد.<ref> عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکرا و فلسفة، ص۱۴۴؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۴، ۱۷؛ ناصر بن عبدالکریم عقل، الخوارج: اول الفرق فى تاریخ الاسلام، ص۲۴-۲۵.</ref> خوارج در ابتدا رویکردی سیاسی داشت، اما در دوره خلافت [[عبدالملک بن مروان]]، تعالیم خود را با بحث‌های [[کلام اسلامی|کلامی]] آمیختند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۴۱، ۱۰۱-۱۰۲ .</ref>


به باور تاریخ‌نگارانی چون طبری و ابن اعثم، مقابله خوارج با امام علی(ع) و کشتن وی، فرصت را برای تصاحب حکومت توسط [[معاویه]] فراهم کرد.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۸؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۷-۵۸.</ref> با این حال خوارج برای جنگ با معاویه به سپاه امام حسن(ع) پیوسته<ref> محمد بن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، ، ج۲، ص۱۰؛ علی بن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۱۶۲.</ref> و پس از صلح امام حسن، مبارزه با معاویه و امویان را ادامه دادند.<ref> احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۱۶۵-۱۶۶؛ نیز جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۵۱؛سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> آنها، امویان و طرفدارانشان را کافر می‌دانستند و معتقد بودند برای رفع ظلم، باید با کافران جهاد کرد.<ref> جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.</ref>
به باور تاریخ‌نگارانی چون طبری و ابن اعثم، مقابله خوارج با امام علی(ع) و کشتن وی، فرصت را برای تصاحب حکومت توسط [[معاویه]] فراهم کرد.<ref> طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۷۸؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۵۷-۵۸.</ref> با این حال خوارج برای جنگ با معاویه به سپاه امام حسن(ع) پیوسته<ref> محمد بن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، ، ج۲، ص۱۰؛ علی بن عیسی بهاءالدین اربلی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۱۶۲.</ref> و پس از صلح امام حسن، مبارزه با معاویه و امویان را ادامه دادند.<ref> بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۱۶۵-۱۶۶؛ نیز جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۵۱؛سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> آنها، امویان و طرفدارانشان را کافر می‌دانستند و معتقد بودند برای رفع ظلم، باید با کافران جهاد کرد.<ref> جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل ، ج۵، ص۱۵۸-۱۷۴.</ref>


خوارج با قیام‌های مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، [[زید بن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref> محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳؛ اخبار الدولة العباسیة، ص۲۹۷-۳۰۰؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> با این حال، آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهده‌دار شدند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۶۱-۲۶۲؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۴۷ ص ۲۷۴؛ مفید، الاختصاص، ص۱۲۲؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.</ref> گاه نیز مستقلا زمام قدرت را در پاره‌ای شهرها به دست گرفتند و با عناوینی همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفه خوانده شدند.<ref>مسعودی، مروج، ج۴، ص۲۶-۲۷؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۳۸۶؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ، ج۱۰، ص۳۰.</ref> امویان به‌ویژه در عراق و ایران، با شدت و خشونت تمام برای سرکوب خوارج کوشیدند.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref> این جنگ‌ها از اسباب مهم ضعف و سقوط دولت اموی دانسته شده است.<ref>جعفر مرتضی عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۳۹-۴۰؛ نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۲۵۱؛ مسعودی، مروج، ج۴، ص۷۹-۸۰.</ref>
خوارج با قیام‌های مهمی که در مخالفت با امویان شکل گرفت همراه شدند و به همین سبب به عبدالله بن زبیر، [[زید بن علی]] و [[ابومسلم خراسانی]] یاری رساندند<ref> محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۶۰، ۳۷۳؛ اخبار الدولة العباسیة، ص۲۹۷-۳۰۰؛ نشوان بن سعید حمیرى، الحورالعین، ص۱۸۵-۱۸۷.</ref> با این حال، آنان در مواردی با خلفای اموی سازش کردند و حکومت ناحیه یا منصبی را از طرف آنان عهده‌دار شدند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳، ص۲۶۱-۲۶۲؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۴۷ ص ۲۷۴؛ مفید، الاختصاص، ص۱۲۲؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۲، ص۷۱-۷۶، ۹۴-۹۶.</ref> گاه نیز مستقلا زمام قدرت را در پاره‌ای شهرها به دست گرفتند و با عناوینی همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفه خوانده شدند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۲۶-۲۷؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ص۳۸۶؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۲۸، ج۶، ص۲۴۹۷؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ، ج۱۰، ص۳۰.</ref> امویان به‌ویژه در عراق و ایران، با شدت و خشونت تمام برای سرکوب خوارج کوشیدند.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۰؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref> این جنگ‌ها از اسباب مهم ضعف و سقوط دولت اموی دانسته شده است.<ref>جعفر مرتضی عاملی، دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۳۹-۴۰؛ نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۲۵۱؛ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج۴، ص۷۹-۸۰.</ref>


==آراء و عقاید==
==آراء و عقاید==
خط ۶۷: خط ۶۷:
ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان می‌کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در [[علوم قرآنی]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] آثاری تالیف کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره [[توحید]] و [[امامت]]، و همچنین ردیه‌هایی بر مخالفان‌شان از جمله [[معتزله]]، [[مرجئه]]، [[شیعه]] و [[غلاة]]، از خوارج نقل شده است.<ref> اشعری، ص۱۲۰؛ مسعودی، التنبیه، ص۳۹۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳-۲۳۴؛ ناصر سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ص۲۸-۳۹.</ref>
ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان می‌کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در [[علوم قرآنی]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] آثاری تالیف کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره [[توحید]] و [[امامت]]، و همچنین ردیه‌هایی بر مخالفان‌شان از جمله [[معتزله]]، [[مرجئه]]، [[شیعه]] و [[غلاة]]، از خوارج نقل شده است.<ref> اشعری، ص۱۲۰؛ مسعودی، التنبیه، ص۳۹۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۳-۲۳۴؛ ناصر سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ص۲۸-۳۹.</ref>


خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بوده‌اند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳۷ ص ۲۲۰؛ مُحَسّن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگ‌ها گفته‌اند.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ شعر الخوارج، ص۱۰-۲۷؛ سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref> پاره‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های خوارج نیز نقل شده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنها و درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج، و همچنین ترغیب به [[خروج]] و [[جهاد]] و [[امر به معروف]] است.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۹۳-۳۰۲؛ برای برخی خطبه‌ها و نامه‌های خوارج: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۵۱-۲۵۲؛ عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref>
خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بوده‌اند.<ref>محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۳۷ ص ۲۲۰؛ مُحَسّن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگ‌ها گفته‌اند.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ شعر الخوارج، ص۱۰-۲۷؛ سهیر قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref> پاره‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های خوارج نیز نقل شده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنها و درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج، و همچنین ترغیب به [[خروج]] و [[جهاد]] و [[امر به معروف]] است.<ref>نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۹۳-۳۰۲؛ برای برخی خطبه‌ها و نامه‌های خوارج: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۵۱-۲۵۲؛ عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref>


==زمینه‌های شکل‌گیری==
==زمینه‌های شکل‌گیری==
منابع اسلامی، عوامل مختلفی از جمله روحیه بادیه‌نشینی را در شکل‌گیری خوارج مؤثر دانسته‌اند. برخی نویسندگان، چهره‌های اصلی خوارج را سالوکان و اعرابیان روزگار [[جاهلیت]] دانسته‌اند که بر سران قبایل خود و سنت‌ها و ارزش‌های قبیله‌ای می‌شوریدند و برای کمترین چیزها به هیجان می‌آمدند و می‌جنگیدند و از قبیله خود اخراج می‌شدند.<ref> احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۱-۲۳؛ احمد شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی و الحضارة الاسلامیة، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱، نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۳۳۵؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بیشتر شخصیت‌های برجسته خوارج از میان این اعرابیان برخاستند و به هیچ یک از قبایل مشهور عرب وابستگی نداشتند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۱۴، ۲۱؛ یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۵۰.</ref> بر این اساس، هیچ یک از [[صحابه]]، اعم از [[مهاجر|مهاجرین]] و [[انصار]] به خوارج نپیوستند.<ref> عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۶، ص۴۵۵؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۳۹۶؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص۱۰۶، ۱۱۰؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۶۰.</ref>
منابع اسلامی، عوامل مختلفی از جمله روحیه بادیه‌نشینی را در شکل‌گیری خوارج مؤثر دانسته‌اند. برخی نویسندگان، چهره‌های اصلی خوارج را سالوکان و اعرابیان روزگار [[جاهلیت]] دانسته‌اند که بر سران قبایل خود و سنت‌ها و ارزش‌های قبیله‌ای می‌شوریدند و برای کمترین چیزها به هیجان می‌آمدند و می‌جنگیدند و از قبیله خود اخراج می‌شدند.<ref> احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۱-۲۳؛ احمد شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی و الحضارة الاسلامیة، ج۲، ص۲۱۰-۲۱۱، نیز: اخبار الدولة العباسیة، ص۳۳۵؛ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بیشتر شخصیت‌های برجسته خوارج از میان این اعرابیان برخاستند و به هیچ یک از قبایل مشهور عرب وابستگی نداشتند.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۱۴، ۲۱؛ یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۵۰.</ref> بر این اساس، هیچ یک از [[صحابه]]، اعم از [[مهاجر|مهاجرین]] و [[انصار]] به خوارج نپیوستند.<ref> عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۶، ص۴۵۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۶؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص۱۰۶، ۱۱۰؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی : نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۶۰.</ref>


برخی دیگر از محققان، ظهور خوارج را در امتداد شورش بر [[عثمان]] دانسته‌اند<ref> یولیوس ولهاوزن، احزاب‌المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، مقدمه بدوی، ص۱۳؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۷؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۵۵؛ شوقی ضیف، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، ص۸۷.</ref> و بر این باورند که قتل عثمان و اختلاف صحابه در باب مسأله خلافت، سبب طرح این رأی شد که می‌توان خلیفه را در صورت مخالفت با رأی مردم و احکام دین و همچنین سوء تدبیر و رعایت نکردن [[عدل]] و [[انصاف]]، برکنار کرد یا کشت.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۲۱-۲۳؛ محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیة، ج۱، ص۷۰-۷۱؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۱.</ref> به تصریح منابع اسلامی مانند تاریخ طبری، رؤسای معترضان به عثمان که حدود ۳۰ تن بودند، بعدتر از چهره‌های اصلی خوارج بودند.<ref>طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۹؛ احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۵-۲۶؛ قس لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ص ۱۷.</ref>
برخی دیگر از محققان، ظهور خوارج را در امتداد شورش بر [[عثمان]] دانسته‌اند<ref> یولیوس ولهاوزن، احزاب‌المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، مقدمه بدوی، ص۱۳؛ احمد معیطه، الاسلام الخوارجی، ص۱۷؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۵۵؛ شوقی ضیف، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، ص۸۷.</ref> و بر این باورند که قتل عثمان و اختلاف صحابه در باب مسأله خلافت، سبب طرح این رأی شد که می‌توان خلیفه را در صورت مخالفت با رأی مردم و احکام دین و همچنین سوء تدبیر و رعایت نکردن [[عدل]] و [[انصاف]]، برکنار کرد یا کشت.<ref> عمر ابوالنصر، الخوارج فی الاسلام، ص۲۱-۲۳؛ محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیة، ج۱، ص۷۰-۷۱؛ نایف محمود معروف، الخوارج فی العصر الاموی: نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم و ادبهم، ص۲۱.</ref> به تصریح منابع اسلامی مانند تاریخ طبری، رؤسای معترضان به عثمان که حدود ۳۰ تن بودند، بعدتر از چهره‌های اصلی خوارج بودند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۵، ص۴۹؛ احمد سلیمان معروف، قراءة جدیدة فی مواقف الخوارج و فکرهم و ادبهم، ص۲۵-۲۶؛ قس لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ص ۱۷.</ref>


افزون بر این، عوامل دیگری مانند ناخشنودی از رفتار امام علی(ع) در تقسیم غنایم بر اساس مساوات، و نیز بروز جنگ‌های داخلی جمل و صفین که در آن‌ها برای نخستین بار مسلمانان رویاروی یکدیگر قرار گرفتند، از عوامل مؤثر در شکل‌گیری خوارج دانسته شده است.<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جُمَل من انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵-۳۶، ۵۶-۵۷، ۱۳۴-۱۳۵؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۵۱-۱۵۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ نیز: یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۹۳، ۲۰۰-۳۰۲، ۳۰۴؛ لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ، ص۱۱-۱۵؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۷.</ref>
افزون بر این، عوامل دیگری مانند ناخشنودی از رفتار امام علی(ع) در تقسیم غنایم بر اساس مساوات، و نیز بروز جنگ‌های داخلی جمل و صفین که در آن‌ها برای نخستین بار مسلمانان رویاروی یکدیگر قرار گرفتند، از عوامل مؤثر در شکل‌گیری خوارج دانسته شده است.<ref>بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۵-۳۶، ۵۶-۵۷، ۱۳۴-۱۳۵؛ احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ص۱۵۱-۱۵۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ نیز: یوسف بابطین، حرکة الخوارج: نشأتها و اسبابها، ص۲۹۳، ۲۰۰-۳۰۲، ۳۰۴؛ لطیفه بکّای، حرکة الخوارج: نشأتها و تطورها الی نهایة العهد الاموی ، ص۱۱-۱۵؛ جعفر مرتضی عاملی، علی (ع) و الخوارج: تاریخ و دراسة، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۷.</ref>


==نقد عقاید خوارج==
==نقد عقاید خوارج==
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
* صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنَّف، تحقیق حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
* صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنَّف، تحقیق حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
* ضیف، شوقی، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، قاهره، ۱۹۸۷م.
* ضیف، شوقی، التطور و التجدید فی الشعر الاموی، قاهره، ۱۹۸۷م.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ، بیروت.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، بی‌نا، بی‌تا.
* عقل، ناصر بن عبدالکریم، الخوارج: اول الفرق فی تاریخ الاسلام، ریاض، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م.
* عقل، ناصر بن عبدالکریم، الخوارج: اول الفرق فی تاریخ الاسلام، ریاض، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۸م.
* علامه حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، ۱۴۲۷ق.
* علامه حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، ۱۴۲۷ق.
۳۸۶

ویرایش