پرش به محتوا

زبیر بن عوام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ اکتبر ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
| آثار =
| آثار =
}}
}}
'''زُبیر بن عَوّام بن خُوَیلَد''' از [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] و برادر زاده [[حضرت خدیجه]] همسر پیامبر(ص) که در ۸ یا ۱۵ سالگی [[اسلام]] آورد و همواره در کنار پیامبر بود. پس از رحلت حضرت محمد(ص)، زبیر حکم شورای [[سقیفه]] را نپذیرفت و از خلافت [[حضرت علی(ع)]] دفاع و با [[عمر بن خطاب]] بحث‌های بسیاری کرد. او همچنین جزء اعضای ۶ نفره منتخب [[عمر بن خطاب|خیلفه دوم]] بود که در آن شورا نیز به نفع حضرت علی(ع) رأی داد. وی در شورش و قتل [[عثمان بن عفان|عثمان]] نقش مؤثری داشت و برای خلافت حضرت علی(ع) کوشید. اما در همان اوایل خلافت حضرت علی(ع) به همراهی [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[عایشه]] و برخی دیگر که به [[ناکثین]] شهرت یافتند، [[جنگ جمل]] را علیه حضرت علی(ع) سامان داد و در همین جنگ به قتل رسید.
'''زُبیر بن عَوام بن خُوَیلَد''' از [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] و برادر زاده [[حضرت خدیجه]] همسر پیامبر(ص) که در ۸ یا ۱۵ سالگی [[اسلام]] آورد و همواره در کنار پیامبر بود. پس از رحلت حضرت محمد(ص)، زبیر حکم شورای [[سقیفه]] را نپذیرفت و از خلافت [[حضرت علی(ع)]] دفاع و با [[عمر بن خطاب]] بحث‌های بسیاری کرد. او همچنین جزء اعضای ۶ نفره منتخب [[عمر بن خطاب|خیلفه دوم]] بود که در آن شورا نیز به نفع حضرت علی(ع) رأی داد. وی در شورش و قتل [[عثمان بن عفان|عثمان]] نقش مؤثری داشت و برای خلافت حضرت علی(ع) کوشید. اما در همان اوایل خلافت حضرت علی(ع) به همراهی [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[عایشه]] و برخی دیگر که به [[ناکثین]] شهرت یافتند، [[جنگ جمل]] را علیه حضرت علی(ع) سامان داد و در همین جنگ به قتل رسید.


==نسب==
==نسب==
زبیر بن عوام بن خُوَیلد بن اَسَد بن عبدالعُزّی بن قُصَیّ بن کِلاب بن مُرَّة بن کَعب بن لُؤَی قُرَشی اَسَدی. [[کنیه]] او ابو عبدالله بود. او فرزند برادر [[خدیجه]] است. پدرش عوام (برادر خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد.<ref>ابن قتیبه، المعارف، متن، ص ۲۱۹. </ref> مادرش [[صفیه بنت عبدالمطلب|صفیه]] دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) بود.<ref>مقدسی، البدءوالتاریخ، ج‏۵، ص ۸۳.</ref>
زبیر بن عوام بن خُوَیلد بن اَسَد بن عبدالعُزّی بن قُصَی بن کِلاب بن مُرَّة بن کَعب بن لُؤَی قُرَشی اَسَدی. [[کنیه]] او ابو عبدالله بود. او فرزند برادر [[خدیجه]] است. پدرش عوام (برادر خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد.<ref>ابن قتیبه، المعارف، متن، ص۲۱۹. </ref> مادرش [[صفیه بنت عبدالمطلب|صفیه]] دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) بود.<ref>مقدسی، البدءوالتاریخ، ج۵، ص۸۳.</ref>


برخی [[آل زبیر]] را مصری‌تبار دانسته و انتساب ایشان به خاندان اصیل [[قریش]] را نمی‌پذیرند، این گروه به روایتی استناد می‌کنند که بر اساس آن خویلد بن اسد در سفر مصر، عوام را با خود به [[مکه]] آورد و در واقع عوام پسرخوانده اوست.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص ۶۷.</ref>
برخی [[آل زبیر]] را مصری‌تبار دانسته و انتساب ایشان به خاندان اصیل [[قریش]] را نمی‌پذیرند، این گروه به روایتی استناد می‌کنند که بر اساس آن خویلد بن اسد در سفر مصر، عوام را با خود به [[مکه]] آورد و در واقع عوام پسرخوانده اوست.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۶۷.</ref>
==ازدواج با دختر ابوبکر==
==ازدواج با دختر ابوبکر==
زبیر با [[اسماء دختر ابوبکر]] ازدواج کرد.<ref>سمعانی، الأنساب، ج‏۱، ص ۲۱۷.</ref> این ازدواج را اولین ازدواج از طریق [[متعه]] دانسته اند.
زبیر با [[اسماء دختر ابوبکر]] ازدواج کرد.<ref>سمعانی، الأنساب، ج۱، ص۲۱۷.</ref> این ازدواج را اولین ازدواج از طریق [[متعه]] دانسته‌اند.
<ref>العقد الفرید، ج4، ص14 ؛طحاوی، شرح معانی الاثار، ج3، ص24؛ عسکری،ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ </ref>
<ref>العقد الفرید، ج۴، ص۱۴ ؛طحاوی، شرح معانی الاثار، ج۳، ص۲۴؛ عسکری،ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ </ref>
او پس از چندی اسماء را طلاق داد.<ref> نک: ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۳؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، ص۱۷۳؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۹ و نیز ص۱۶-۱۸.</ref> گفته‌اند عبدالله پدرش را مجبور به طلاق کرد.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۰</ref> برخی نیز گفته‌اند زبیر وی را به شدت زد و وی به پسرش عبدالله پناه برد و تا آخر عمر پیش وی ماند.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۰</ref>
او پس از چندی اسماء را طلاق داد.<ref> نک: ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۳؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، ص۱۷۳؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۹ و نیز ص۱۶-۱۸.</ref> گفته‌اند عبدالله پدرش را مجبور به طلاق کرد.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۰</ref> برخی نیز گفته‌اند زبیر وی را به شدت زد و وی به پسرش عبدالله پناه برد و تا آخر عمر پیش وی ماند.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۰</ref>


==اسلام زبیر==
==اسلام زبیر==
منابع تاریخی، اسلام زبیر را بعد از مسلمان شدن [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] نوشته‌اند، بعضی گفته‌اند وی در آن هنگام ۸ ساله بوده است<ref>مقدسی، البدءوالتاریخ، ج‏۵، ص ۸۳.</ref> اما بعضی دیگر از مورخان وی را در آن هنگام نوجوانی ۱۵ ساله دانسته‌اند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‏۲، ص ۵۱۰؛ابن اثیر، أسدالغابة، ج‏۲، ص ۹۸.</ref> در گزارشی عنوان شده که وی با [[حضرت علی(ع)]] هم‌سن بوده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‏۲، ص ۵۱۱. </ref> که در این صورت نمی‌تواند در سن هشت‌سالگی اسلام آورده باشد و به نظر همان ۱۵ سالگی درست می‌نماید.
منابع تاریخی، اسلام زبیر را بعد از مسلمان شدن [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] نوشته‌اند، بعضی گفته‌اند وی در آن هنگام ۸ ساله بوده است<ref>مقدسی، البدءوالتاریخ، ج۵، ص۸۳.</ref> اما بعضی دیگر از مورخان وی را در آن هنگام نوجوانی ۱۵ ساله دانسته‌اند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۱۰؛ابن اثیر، أسدالغابة، ج۲، ص۹۸.</ref> در گزارشی عنوان شده که وی با [[حضرت علی(ع)]] هم‌سن بوده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۵۱۱. </ref> که در این صورت نمی‌تواند در سن هشت‌سالگی اسلام آورده باشد و به نظر همان ۱۵ سالگی درست می‌نماید.


زبیر را پنجمین یا ششمین گرونده به اسلام می‌دانند.<ref> طبقات، ابن سعد، ج۳، ص۷۵.</ref> از آنجا که نوه‌اش [[هشام بن عروة بن زبیر]]، اسلام آوردن وی را گزارش کرده است<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۵۰؛ابن سعد، الطبقات‏ الكبرى، ج۳، ص۷۵.</ref> بدین سبب احتمال اینکه درباره زمان اسلام آوردن او اغراق شده باشد، وجود دارد.<ref> فلاح زاده، ص۱۲۳.</ref>
زبیر را پنجمین یا ششمین گرونده به اسلام می‌دانند.<ref> طبقات، ابن سعد، ج۳، ص۷۵.</ref> از آنجا که نوه‌اش [[هشام بن عروة بن زبیر]]، اسلام آوردن وی را گزارش کرده است<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۵۰؛ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۵.</ref> بدین سبب احتمال اینکه درباره زمان اسلام آوردن او اغراق شده باشد، وجود دارد.<ref> فلاح زاده، ص۱۲۳.</ref>


==در زمان پیامبر==
==در زمان پیامبر==
:'''قبل از هجرت'''
:'''قبل از هجرت'''
اخبار زیادی درباره زبیر قبل از [[هجرت]] وجود ندارد جز اینکه وی جزو [[هجرت به حبشه|مهاجرین به حبشه]] به شمار آمده است.<ref> تاریخ‏ ابن‏ خلدون، ج‏۲، ص ۴۱۵.</ref> هنگامی که زبیر و دیگر مهاجرین به حبشه در آنجا به سر می‌بردند شایع شد که [[قریش]] به [[اسلام]] گرویده‌اند، بدین جهت بعضی از مهاجرین از جمله زبیر به [[مکه]] بازگشتند.<ref> تاریخ‏ ابن‏ خلدون، ج‏۲، ص ۴۱۵.</ref>
اخبار زیادی درباره زبیر قبل از [[هجرت]] وجود ندارد جز اینکه وی جزو [[هجرت به حبشه|مهاجرین به حبشه]] به شمار آمده است.<ref> تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۱۵.</ref> هنگامی که زبیر و دیگر مهاجرین به حبشه در آنجا به سر می‌بردند شایع شد که [[قریش]] به [[اسلام]] گرویده‌اند، بدین جهت بعضی از مهاجرین از جمله زبیر به [[مکه]] بازگشتند.<ref> تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۱۵.</ref>


:'''پیمان برادری'''
:'''پیمان برادری'''
یکی از اقداماتی که پیامبر(ص) پس از [[هجرت به مدینه]]، انجام داد برقراری [[عقد اخوت]] بین مسلمانان بود، در آن هنگام، بین زبیر و [[عبدالله بن مسعود]] پیمان برادری بسته شد.<ref>ابن سعد، الطبقات ‏الکبری، ج‏۳، ص۷۵.</ref> در روایتی دیگر، پیمان برادری میان زبیر و [[سلمه بن سلامه بن وقش|سَلَمَة بن سَلامَة بن وَقش]] یاد شده است.<ref> تاریخ‏ ابن‏ خلدون، ج‏۲، ص۴۲۳.</ref>
یکی از اقداماتی که پیامبر(ص) پس از [[هجرت به مدینه]]، انجام داد برقراری [[عقد اخوت]] بین مسلمانان بود، در آن هنگام، بین زبیر و [[عبدالله بن مسعود]] پیمان برادری بسته شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۵.</ref> در روایتی دیگر، پیمان برادری میان زبیر و [[سلمه بن سلامه بن وقش|سَلَمَة بن سَلامَة بن وَقش]] یاد شده است.<ref> تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳.</ref>


==حضور در غزوه‎ها==
==حضور در غزوه‎ها==
حضور زبیر در [[جنگ بدر]]،<ref>سمعانی، الأنساب، ج‏۱، ص ۲۱۶؛ ابن سعد، الطبقات‏ الکبری، ج‏۳، ص ۷۷. </ref> [[غزوه احد|احد]] و [[فتح مکه]] گزارش شده است.<ref>ابن سعد، الطبقات‏ الکبری، ج‏۳، ص ۷۷.</ref>
حضور زبیر در [[جنگ بدر]]،<ref>سمعانی، الأنساب، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۷. </ref> [[غزوه احد|احد]] و [[فتح مکه]] گزارش شده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۷.</ref>


==زبیر و خلفا==
==زبیر و خلفا==
===مخالفت با خلافت ابوبکر===
===مخالفت با خلافت ابوبکر===
پس از رحلت پیامبر(ص)، زبیر جزء مخالفین [[سقیفه]] بود و هنگامی که مهاجمین به خانه حضرت علی(ع) حمله کردند، زبیر شمیشیر کشیده و به آنان حمله کرد و گفت:
پس از رحلت پیامبر(ص)، زبیر جزء مخالفین [[سقیفه]] بود و هنگامی که مهاجمین به خانه حضرت علی(ع) حمله کردند، زبیر شمیشیر کشیده و به آنان حمله کرد و گفت:
::{{عربی|یا مَعشَرَ بَنی عَبدِالمُطلّب، أ یُفعَلُ هذا بِعَلی وَ اَنتُم أحیاء؟|ترجمه=ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با علی(ع) چنین برخوردی شود؟}}  
::{{عربی|یا مَعشَرَ بَنی عَبدِالمُطلّب، أ یفعَلُ هذا بِعَلی وَ اَنتُم أحیاء؟|ترجمه=ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با علی(ع) چنین برخوردی شود؟}}  


سپس شمشیر کشید و به آنان حمله کرد. [[خالد بن ولید]] از پشت سنگی به وی زد که منجر به افتادن شمشیرش شد. [[عمر بن خطاب|عمر]] شمشیر را برداشت و شکست.<ref> الاختصاص، ص۱۸۶؛ الامامه والسیاسه، ج ۱، ص ۲۸.</ref>
سپس شمشیر کشید و به آنان حمله کرد. [[خالد بن ولید]] از پشت سنگی به وی زد که منجر به افتادن شمشیرش شد. [[عمر بن خطاب|عمر]] شمشیر را برداشت و شکست.<ref> الاختصاص، ص۱۸۶؛ الامامه والسیاسه، ج ۱، ص۲۸.</ref>


زبیر داماد ابابکر یعنی همسر [[اسماء دختر ابوبكر|اسماء]] است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص ۱۷۸۱.</ref> وی اسماء را [[طلاق]] داده و گویند این طلاق با اصرار فرزندش عبدالله بوده است.<ref>الاصابه، ج۸، ص۱۳.</ref>
زبیر داماد ابابکر یعنی همسر [[اسماء دختر ابوبکر|اسماء]] است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۸۱.</ref> وی اسماء را [[طلاق]] داده و گویند این طلاق با اصرار فرزندش عبدالله بوده است.<ref>الاصابه، ج۸، ص۱۳.</ref>


===بدگویی عمر از زبیر===
===بدگویی عمر از زبیر===
رابطه زبیر با خلافت در زمان خلیفه دوم نیز چندان خوب نبود. شبی عمر با ابن عباس در حال گشت زنی در مدینه بود، وقتی سخن از زبیر به میان می‌آید وی گفت «وی مردی کم حوصله و رنگ به رنگ، در زمان رضایت، همچون [[ایمان|مؤمن]] و به هنگام خشم، همچون [[کفر|کافر]] است، روزی انسان و روزی [[شیطان]] و اگر به [[خلافت]] برسد چه بسا که روز خود را به چانه زدن درباره یک مد جو صرف کند».<ref> یعقوبی، ج۲، ص۱۵۸ .</ref>
رابطه زبیر با خلافت در زمان خلیفه دوم نیز چندان خوب نبود. شبی عمر با ابن عباس در حال گشت زنی در مدینه بود، وقتی سخن از زبیر به میان می‌آید وی گفت «وی مردی کم حوصله و رنگ به رنگ، در زمان رضایت، همچون [[ایمان|مؤمن]] و به هنگام خشم، همچون [[کفر|کافر]] است، روزی انسان و روزی [[شیطان]] و اگر به [[خلافت]] برسد چه بسا که روز خود را به چانه زدن درباره یک مد جو صرف کند».<ref> یعقوبی، ج۲، ص۱۵۸.</ref>


===مشارکت در قتل عثمان===
===مشارکت در قتل عثمان===
در [[شورای شش نفره]] زبیر به عثمان رأی نداد و این حاکی از عدم همراهی وی با عثمان است. عثمان برای راضی نگه داشتن وی ۶۰۰/۰۰۰ درهم به وی داد<ref> ابن سعد، طبقات کبری، ج ۳ص۷۹ </ref> ولی طولی نکشید که مردم را به کشتن عثمان تحریک نمود.<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه ج۱، ص ۴۷؛ بلاذری، انساب الاشراف ج ۳، ص ۵۶. </ref>
در [[شورای شش نفره]] زبیر به عثمان رأی نداد و این حاکی از عدم همراهی وی با عثمان است. عثمان برای راضی نگه داشتن وی ۶۰۰/۰۰۰ درهم به وی داد<ref> ابن سعد، طبقات کبری، ج ۳ص۷۹ </ref> ولی طولی نکشید که مردم را به کشتن عثمان تحریک نمود.<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه ج۱، ص۴۷؛ بلاذری، انساب الاشراف ج ۳، ص۵۶. </ref>


==زبیر و خلافت حضرت علی(ع)==
==زبیر و خلافت حضرت علی(ع)==
زبیر پسر عمه حضرت علی(ع) بود و رابطه وی با امام داری فراز و نشیب‌های زیادی است. وی از مدافعان حضرت علی(ع) در سقیفه بود، همچنین او از شهود وصیت [[حضرت زهرا(س)]] بوده<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص ۲۴۴.</ref> و در هنگام دفن حضرت زهرا حضور داشت<ref>فتال النیشابوری، روضة الواعظین، ج‏۱، ص ۳۴۹.</ref> و در [[شورای شش نفره]] به حضرت علی رای داد.
زبیر پسر عمه حضرت علی(ع) بود و رابطه وی با امام داری فراز و نشیب‌های زیادی است. وی از مدافعان حضرت علی(ع) در سقیفه بود، همچنین او از شهود وصیت [[حضرت زهرا(س)]] بوده<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۴۴.</ref> و در هنگام دفن حضرت زهرا حضور داشت<ref>فتال النیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۳۴۹.</ref> و در [[شورای شش نفره]] به حضرت علی رای داد.


پس از قتل عثمان، جمعیت زیادی که طلحه و زبیر نیز در میان آنان بودند، به خانه حضرت علی(ع) هجوم برده و گفتند ما آمده‌ایم تا با شما به خلافت [[بیعت]] کنیم. پس از اصرار زیاد، حضرت علی(ع) پذیرفت.<ref> الجمل، مفید، ص ۱۳۰ </ref> زبیر در این واقعه به همراهی طلحه، بیعت [[مهاجران]] را تضمین کرد<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۷. </ref> اما دیری نپایید که از نظر خود برگشت و به مخالفت با خلافت حضرت علی برخاست.<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۹.</ref> زبیر به همراه طلحه وقتی شنید [[عایشه]] نیز در مکه نسبت به انتخاب حضرت علی(ع) به خلافت ناخشنود است، به بهانه [[عمره]] از [[مدینه]] بیرون آمدند.
پس از قتل عثمان، جمعیت زیادی که طلحه و زبیر نیز در میان آنان بودند، به خانه حضرت علی(ع) هجوم برده و گفتند ما آمده‌ایم تا با شما به خلافت [[بیعت]] کنیم. پس از اصرار زیاد، حضرت علی(ع) پذیرفت.<ref> الجمل، مفید، ص۱۳۰ </ref> زبیر در این واقعه به همراهی طلحه، بیعت [[مهاجران]] را تضمین کرد<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۷. </ref> اما دیری نپایید که از نظر خود برگشت و به مخالفت با خلافت حضرت علی برخاست.<ref> تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۹.</ref> زبیر به همراه طلحه وقتی شنید [[عایشه]] نیز در مکه نسبت به انتخاب حضرت علی(ع) به خلافت ناخشنود است، به بهانه [[عمره]] از [[مدینه]] بیرون آمدند.


امام علی(ع) هنگام خروج آنان فرمود: ایشان برای زیارت [[خانه خدا]] نمی‌روند، بلکه به قصد مکر و حیله و خیانت مسافرت می‌کنند.<ref> شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۲.</ref>
امام علی(ع) هنگام خروج آنان فرمود: ایشان برای زیارت [[خانه خدا]] نمی‌روند، بلکه به قصد مکر و حیله و خیانت مسافرت می‌کنند.<ref> شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۲.</ref>


زبیر، عایشه را نیز با خود همراه کرد و به قصد خروج علیه حضرت علی(ع) با تشکیل سپاهی عظیمی عازم [[بصره]] شد. آنان پس از مصادره اموال یمنیان که توسط [[یعلی بن منبه]] برای حضرت علی(ع) فرستاده می‌شد، به طور رسمی و علنی مخالفت خود را اظهار نمودند.<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص ۶۳.</ref>
زبیر، عایشه را نیز با خود همراه کرد و به قصد خروج علیه حضرت علی(ع) با تشکیل سپاهی عظیمی عازم [[بصره]] شد. آنان پس از مصادره اموال یمنیان که توسط [[یعلی بن منبه]] برای حضرت علی(ع) فرستاده می‌شد، به طور رسمی و علنی مخالفت خود را اظهار نمودند.<ref>ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۶۳.</ref>


===نقش زبیر در جنگ جمل===
===نقش زبیر در جنگ جمل===
خط ۷۹: خط ۷۹:
پس از رویارویی دو لشکر، حضرت علی(ع) زبیر را فرا خواند، ملاقات آن دو بین صفوف دو لشکر صورت گرفت. امام سفارش پیامبر نسبت به خود را به زبیر یادآوری کرد.
پس از رویارویی دو لشکر، حضرت علی(ع) زبیر را فرا خواند، ملاقات آن دو بین صفوف دو لشکر صورت گرفت. امام سفارش پیامبر نسبت به خود را به زبیر یادآوری کرد.


سفارش این بود که: پیامبر(ص) روزی در حضور حضرت علی(ع) به زبیر فرمود: آیا علی را دوست داری، زبیر گفت: چرا دوست نداشته باشم، پیامبر(ع) فرمود: چگونه‌ای وقتی ظالمانه با او بجنگی؟!<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۱۸، ص ۴۰۹؛ بحار، ج۱۸، ص ۱۲۳.</ref>
سفارش این بود که: پیامبر(ص) روزی در حضور حضرت علی(ع) به زبیر فرمود: آیا علی را دوست داری، زبیر گفت: چرا دوست نداشته باشم، پیامبر(ع) فرمود: چگونه‌ای وقتی ظالمانه با او بجنگی؟!<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۱۸، ص۴۰۹؛ بحار، ج۱۸، ص۱۲۳.</ref>


زبیر پس از یادآوری این مطلب از اردوگاه کناره‌گیری کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۳۰. </ref>
زبیر پس از یادآوری این مطلب از اردوگاه کناره‌گیری کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص۴۳۰. </ref>


==کشته شدن زبیر==
==کشته شدن زبیر==
پس از کناره‌گیری زبیر، [[عمرو بن جرموز|عَمرو بن جُرموز]]، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام [[وادی السباع|وادی السِّباع]] او را غافلگیرانه کشت.<ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱. </ref> وی سپس نزد حضرت علی رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴ </ref> پیامبر(ص) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱.</ref>
پس از کناره‌گیری زبیر، [[عمرو بن جرموز|عَمرو بن جُرموز]]، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام [[وادی السباع|وادی السِّباع]] او را غافلگیرانه کشت.<ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱. </ref> وی سپس نزد حضرت علی رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش جهنم به او بده.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴ </ref> پیامبر(ص) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱.</ref>


امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیری‌های زبیر در جنگ‌های صدر اسلام فرمود: این شمشیر بار‌ها اندوه را از چهره رسول خدا زدود.<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص ۷۸.</ref>
امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیری‌های زبیر در جنگ‌های صدر اسلام فرمود: این شمشیر بار‌ها اندوه را از چهره رسول خدا زدود.<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص۷۸.</ref>


==توبه زبیر==
==توبه زبیر==
شاید از [[حدیث]] [[پیامبر(ص)]] و سخن [[حضرت علی(ع)]] نسبت به قاتل زبیر چنین تصور شود که زبیر [[توبه]] کرده است. [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی]] توبه زبیر را نمی‌پذیرد و می‌گوید: توبه زبیر در صورتی درست بود که از امام زمان خویش پیروی می‌کرد و به علاوه خود را در خدمت او قرار می‌داد که البته پس از گفتگو با حضرت علی(ع) چنین نکرد و نمی‌توان گفت سخن [[حضرت علی(ع)|حضرت امیر(ع]]) (و قبل از آن سخن رسول خدا(ص) مبنی بر بشارت دادن آتش به قاتل او نشانه قبولی توبه زبیر است، چرا که شاید بدین علت چنین بشارت داده شده که قاتل، بدون امر شرعی و اذن امام او را کشته است، خصوصا که قاتل بعدها جزء [[خوارج]] [[جنگ نهروان|نهروان]] شد.<ref>عسکری وادقانی، صحابه پیامبراعظم، ج۵، ص ۱۳۷.</ref>
شاید از [[حدیث]] [[پیامبر(ص)]] و سخن [[حضرت علی(ع)]] نسبت به قاتل زبیر چنین تصور شود که زبیر [[توبه]] کرده است. [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی]] توبه زبیر را نمی‌پذیرد و می‌گوید: توبه زبیر در صورتی درست بود که از امام زمان خویش پیروی می‌کرد و به علاوه خود را در خدمت او قرار می‌داد که البته پس از گفتگو با حضرت علی(ع) چنین نکرد و نمی‌توان گفت سخن [[حضرت علی(ع)|حضرت امیر(ع]]) (و قبل از آن سخن رسول خدا(ص) مبنی بر بشارت دادن آتش به قاتل او نشانه قبولی توبه زبیر است، چرا که شاید بدین علت چنین بشارت داده شده که قاتل، بدون امر شرعی و اذن امام او را کشته است، خصوصا که قاتل بعدها جزء [[خوارج]] [[جنگ نهروان|نهروان]] شد.<ref>عسکری وادقانی، صحابه پیامبراعظم، ج۵، ص۱۳۷.</ref>


[[پرونده:بنای قبر زبیر بن عوام.jpeg|بندانگشتی|تصویری از بنای قبر زبیر بن عوام]]
[[پرونده:بنای قبر زبیر بن عوام.jpeg|بندانگشتی|تصویری از بنای قبر زبیر بن عوام]]
==ساخت مسجد و بنا بر روی قبر==
==ساخت مسجد و بنا بر روی قبر==
[[ابن جوزی]] حنبلی در تاریخ خود می‌نویسد: «در سال ۳۸۶ ه‍.ق اهالی بصره پس از وقوع اتفاقاتی، بر روی قبر زبیر [[مسجد]] و گنبد و بارگاه ساختند و اموال زیادی را وقف آنجا کردند»<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، ج ۱۴، ص۳۸۳.</ref> ولی [[شیخ مفید]] گمانه زنی درباره محل دفن زبیر را مستند به دلایل کافی نمی‌داند.<ref group="یادداشت">ابن کثیر در البدایة ( ج 11 - ص 319 )می نویسد: إن أهل البصرة في المحرم كشفوا عن قبر فرأوا رجلا طري عليه ثيابه وسيفه فظنوه الزبير بن العوام فأخرجوه وكفنوه ودفنوه واتخذوا عند قبره مسجدا ووقف عليه أوقاف كثيرة وجعل عنده خدام وقوام وفرش وتنوير ... بعد شیخ مفید ره در حاشیه کتاب الجمل خود ص206 انتشارات مكتبة الداوري - قم - ايران می نویسد:أقول وإذا أوقفنا تاريخ الطبري ( ج 5 - ص 219 ) إن ابن جرموز طعن الزبير من خلفه وأخذ فرسه وخاتمه وسلاحه وجاء بالسيف إلى علي ( ع ) وخلى عن غلامه فدفنه بوادي السباع ا ه‍ .نعرف من هذا الرجل الطري الذي عليه ثيابه وسيفه لم يكن هو الزبير قطعا وإني لا أراه إلا شهيدا على الحق والشهيد يدفن بثيابه لا يغسل ولا يكفن ويتضح من ذلك أن القبر المنسوب للزبير منشأه ذلك الظن وهو لا يغني عن الحق شيئا.</ref>
[[ابن جوزی]] حنبلی در تاریخ خود می‌نویسد: «در سال ۳۸۶ ه‍.ق اهالی بصره پس از وقوع اتفاقاتی، بر روی قبر زبیر [[مسجد]] و گنبد و بارگاه ساختند و اموال زیادی را وقف آنجا کردند»<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، ج ۱۴، ص۳۸۳.</ref> ولی [[شیخ مفید]] گمانه زنی درباره محل دفن زبیر را مستند به دلایل کافی نمی‌داند.<ref group="یادداشت">ابن کثیر در البدایة (ج ۱۱ - ص۳۱۹)می نویسد: إن أهل البصرة فی المحرم کشفوا عن قبر فرأوا رجلا طری علیه ثیابه وسیفه فظنوه الزبیر بن العوام فأخرجوه وکفنوه ودفنوه واتخذوا عند قبره مسجدا ووقف علیه أوقاف کثیرة وجعل عنده خدام وقوام وفرش وتنویر... بعد شیخ مفید ره در حاشیه کتاب الجمل خود ص۲۰۶ انتشارات مکتبة الداوری - قم - ایران می‌نویسد:أقول وإذا أوقفنا تاریخ الطبری ۵ - ص۲۱۹) إن ابن جرموز طعن الزبیر من خلفه وأخذ فرسه وخاتمه وسلاحه وجاء بالسیف إلی علی(ع) وخلی عن غلامه فدفنه بوادی السباع ا ه.نعرف من هذا الرجل الطری الذی علیه ثیابه وسیفه لم یکن هو الزبیر قطعا وإنی لا أراه إلا شهیدا علی الحق والشهید یدفن بثیابه لا یغسل ولا یکفن ویتضح من ذلک أن القبر المنسوب للزبیر منشأه ذلک الظن وهو لا یغنی عن الحق شیئا.</ref>


==فرزندان==
==فرزندان==
===عبدالله بن زبیر===
===عبدالله بن زبیر===
{{اصلی|عبدالله بن زبیر}}
{{اصلی|عبدالله بن زبیر}}
مشهورترین فرزند زبیر عبدالله است. [[عبدالله بن زبیر]] در اوایل هجرت متولد شد و نخستین فرزند مهاجران در [[مدینه]] بود. به هنگام تولد وی مسلمانان [[تکبیر]] گفتند. این تکبیر به دلیل جایگاه و شخصیت زبیر یا عبدالله نبود بلکه به جهت شایعه قطع نسل مسلمانان مهاجر با سحر یهودیان بود.<ref>عسکری، الأوائل، ص ۲۲۰.</ref>
مشهورترین فرزند زبیر عبدالله است. [[عبدالله بن زبیر]] در اوایل هجرت متولد شد و نخستین فرزند مهاجران در [[مدینه]] بود. به هنگام تولد وی مسلمانان [[تکبیر]] گفتند. این تکبیر به دلیل جایگاه و شخصیت زبیر یا عبدالله نبود بلکه به جهت شایعه قطع نسل مسلمانان مهاجر با سحر یهودیان بود.<ref>عسکری، الأوائل، ص۲۲۰.</ref>
عبدالله را اولین نوزادی دانسته اند که از طریق متعه متولد شد.<ref>طحاوی، شرح معانی الاثار، ج3، ص24؛ عسکری،ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ ؛ العقد الفرید، ج4، ص14 </ref>
عبدالله را اولین نوزادی دانسته‌اند که از طریق متعه متولد شد.<ref>طحاوی، شرح معانی الاثار، ج۳، ص۲۴؛ عسکری،ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ ؛ العقد الفرید، ج۴، ص۱۴ </ref>


===دیگر فرزندان===
===دیگر فرزندان===
علمای [[نسب شناسی|انساب]] فرزندان زبیر بجز عبدالله را را ۱۰ پسر و ۹ دختر گزارش کرده‌اند. اسامی دیگر فرزندان زبیر به شرح زیر می‌باشد.
علمای [[نسب شناسی|انساب]] فرزندان زبیر به جزعبدالله را را ۱۰ پسر و ۹ دختر گزارش کرده‌اند. اسامی دیگر فرزندان زبیر به شرح زیر می‌باشد.


پسران:عروه، منذر، عاصم، مهاجر، خالد، عمر، [[مصعب بن زبیر|مصعب]]، حمزه، جعفر.
پسران:عروه، منذر، عاصم، مهاجر، خالد، عمر، [[مصعب بن زبیر|مصعب]]، حمزه، جعفر.
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


==دارایی==
==دارایی==
زبیر در دوران خلفای سه گانه دارایی زیادی جمع‌آوری کرد. گفته‌اند وی پس از خود یازده خانه در [[مدینه]]، دو خانه در [[بصره]]، یک خانه در [[کوفه]] و یک خانه در [[مصر]] به ارث گذاشت.<ref>صحیح بخاری، ج۴؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص۷۱۷.</ref> نیز دارایی وی را پس از مرگش، هزار دینار، هزار اسب، هزار کنیز و غلام ذکر کرده‌اند.<ref>المسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۳.</ref>
زبیر در دوران خلفای سه گانه دارایی زیادی جمع‌آوری کرد. گفته‌اند وی پس از خود یازده خانه در [[مدینه]]، دو خانه در [[بصره]]، یک خانه در [[کوفه]] و یک خانه در [[مصر]] به ارث گذاشت.<ref>صحیح بخاری، ج۴؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص۷۱۷.</ref> نیز دارایی وی را پس از مرگش، هزار دینار، هزار اسب، هزار کنیز و غلام ذکر کرده‌اند.<ref>المسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس۲}}


==منابع==
==منابع==
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آبه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آبه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
* ابن ابی شیبه، المصنف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
* ابن ابی شیبه، المصنف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
* ابن اثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن محمد الجزری(م ۶۳۰)،أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
* ابن اثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن محمد الجزری(م ۶۳۰)،أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
* ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، بن علی بن محمد(م۵۹۷)، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۲ق.
* ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، بن علی بن محمد(م۵۹۷)، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۲ق.
* ابن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* ابن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،‌دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* ابن سعد، طبقات کبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، چاپ اول، بیروت، درالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
* ابن سعد، طبقات کبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، چاپ اول، بیروت، درالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
* ابن عساکر(۵۷۱ق)تاریخ مدینة دمشق، دار الفکر، بیروت،۱۴۱۵ ه.
* ابن عساکر(۵۷۱ق)تاریخ مدینة دمشق،‌دار الفکر، بیروت،۱۴۱۵ ه.
* ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،‌دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* ابن عبدربه، احمد بن محمد بن عبد ربه(328ق)، العقد الفرید، دار إحیاء التراث العربی، بیروت لبنان، الطبعة الثالثة، 1420ق.
* ابن عبدربه، احمد بن محمد بن عبد ربه(۳۲۸ق)، العقد الفرید،‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت لبنان، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۰ق.
* ابن قتیبه، أبو محمد عبد الله بن مسلم الدینوری (۲۷۶)،الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء،، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
* ابن قتیبه، أبو محمد عبد الله بن مسلم الدینوری (۲۷۶)،الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء،، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
* ابن قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ط الثانیة، ۱۹۹۲.
* ابن قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ط الثانیة، ۱۹۹۲.
* بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر(م ۲۷۹)،کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
* بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر(م ۲۷۹)،کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
* سمعانی أبو سعید عبد الکریم بن محمد بن منصور التمیمی (م ۵۶۲)،الأنساب، تحقیق عبد الرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
* سمعانی أبو سعید عبد الکریم بن محمد بن منصور التمیمی (م ۵۶۲)،الأنساب، تحقیق عبد الرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
* صدوق(۳۸۱ ق‏)، من لا یحضره الفقیه‏، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏، ۱۴۱۳ ق‏، چاپ دوم‏.
* صدوق(۳۸۱ ق)، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۳ ق، چاپ دوم.
* طبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
* طبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،‌دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
* طحاوی حنفی، أحمد بن محمد(321ق)، شرح معانی الآثار،تحقیق محمد زهری النجار، ناشر دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعةالأولى، 1399م.
* طحاوی حنفی، أحمد بن محمد(۳۲۱ق)، شرح معانی الآثار،تحقیق محمد زهری النجار، ناشر‌دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعةالأولی، ۱۳۹۹م.
* عسکری،ابو هلال،الأوائل، دار البشیر، طنطا، ۱۴۰۸ ق،چاپ اول.
* عسکری،ابو هلال،الأوائل،‌دار البشیر، طنطا، ۱۴۰۸ ق،چاپ اول.
* عسکری وادقانی، عبدالرضا، دایره المعارف صحابه پیامبراعظم، به اشراف محمدهادی یوسفی غروی، انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم، بهار۱۳۹۱.
* عسکری وادقانی، عبدالرضا، دایره المعارف صحابه پیامبراعظم، به اشراف محمدهادی یوسفی غروی، انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم، بهار۱۳۹۱.
* فتال نیشابوری‏(۵۰۸ق‏)، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین‏، دلیل ما، قم‏ ۱۴۲۳ ق‏
* فتال نیشابوری(۵۰۸ق)، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، دلیل ما، قم ۱۴۲۳ ق
* فلاح زاده، احمد، جایگاه ونقش آل زبیر در تاریخ اسلام، فصلنامه تاریخ اسلام، سال یازدهم، شماره سوم و چهارم، پاییز و زمستان ۱۳۸۹، مسلسل ۴۴-۴۳.
* فلاح زاده، احمد، جایگاه ونقش آل زبیر در تاریخ اسلام، فصلنامه تاریخ اسلام، سال یازدهم، شماره سوم و چهارم، پاییز و زمستان ۱۳۸۹، مسلسل ۴۴-۴۳.
* مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏، بحار الأنوار(ط- بیروت)، ‏دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، ۱۴۰۳ ق‏، چاپ دوم‏.
* مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار(ط- بیروت)،‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم.
* مفید، الاختصاص، الموتمرالعالمی لالفیه الشیخ مفید، ایران، قم، ۱۴۱۳.
* مفید، الاختصاص، الموتمرالعالمی لالفیه الشیخ مفید، ایران، قم، ۱۴۱۳.
* مفید(۴۱۳ ق‏)، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة،کنگره شیخ مفید قم،‏ ۱۴۱۳ ق‏.
* مفید(۴۱۳ ق)، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة،کنگره شیخ مفید قم، ۱۴۱۳ ق.
* مقدسی، مطهر بن طاهر(م ۵۰۷)،البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة،بی تا.
* مقدسی، مطهر بن طاهر(م ۵۰۷)،البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة،بی تا.
* مسعودی، علی بن الحسين، مروج الذهب ومعادن الجوهر، قم، دار الهجرة، الطبعة الثانية، ۱۹۸۴م.
* مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب ومعادن الجوهر، قم،‌دار الهجرة، الطبعة الثانیة، ۱۹۸۴م.
{{پایان}}
{{پایان}}


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۹۵

ویرایش