Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۸۲
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←پیوند به بیرون) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←شاهنامه) |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
==شاهنامه== | ==شاهنامه== | ||
شاهنامه اثر فردوسی، یکی از مهمترین یادگارهای ادب و هنر جهان، میراث پارسیزبانان است. این کتاب مجموعه داستانهای حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان [[ساسانیان]] است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است.<ref>استاریکوف، آلکسی آرکادیویچ، فردوسی و شاهنامه، ص۱ و ۲.</ref> | شاهنامه اثر فردوسی، یکی از مهمترین یادگارهای ادب و هنر جهان، میراث پارسیزبانان است. این کتاب مجموعه داستانهای حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان [[ساسانیان]] است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است.<ref>استاریکوف، آلکسی آرکادیویچ، فردوسی و شاهنامه، ص۱ و ۲.</ref> و مشتمل بر روایات اساطیری و پهلوانی و تاریخی از عهد کیومرث تا پایان روزگار یزگرد سوم ساسانی است.<ref>شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.</ref> | ||
شاهنامه، در قالب مثنوی و در حدود شصت هزار بیت(در اغلب نسخهها پنجاه هزار بیت) <ref>شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.</ref> در وزن «بحر متقارب» از رایجترین و معروفترین اوزان شعر فارسی سروده شده است.<ref>نفیسی، «وزن شعر فردوسی»، ص۴۰۳.</ref> برخی اسلوب و روش به شعر در آوردن [[شاهنامه]] را برگرفته از [[قرآن]] میدانند، هر چند که بلاغت قرآن بالاتر از آن است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.</ref> [[ابن حسامِ خوسْفی]] مثنوی [[خاوراننامه]] را تحت تاثیر شاهنامه سروده است.<ref>ابن حسام، خاوراننامه، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> | |||
گفتهاند شاهنامه چکیده و عصاره تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است.<ref>سبحانی، سیفی، «حکیم طوس و شاهنامه»، ص۲۹.</ref> و کمتر کتابی در میراث ارزنده ادب فارسی بدین حجم و بزرگی به آن میرسد.<ref>محجوب، سی قصه از شاهنامه، ص۵۱.</ref> منتقدان ادبی اعتقاد دارند شاهنامه در زندهکردن و رشد زبان فارسی نقشی بینظیر داشته است.<ref>دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۸.</ref> از ویژگیهای عمده شاهنامه، این است که نخستین گنجینه و منبع سرشار واژگان زبان فارسی است.<ref>اتابکی، واژگان شاهنامه، ص۱.</ref> | |||
از | یکتاپرستی، خداترسی، دین داری، میهن دوستی، دستگیری از درماندگان، خردمندی و دادخواهی را از آرمانهای معنوی شاهنامه دانستهاند.<ref>خالقی مطلق، سخنهای دیرینه، ص۱۹۳.</ref> فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و بهدنبال پیوند فرهنگ [[ایران]] پیش و پس از [[اسلام]] با یکدیگر بوده است.<ref>فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۳۶.</ref> اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبی شاهنامه را سند قومیت و نسبنامه مردم ایران، عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی، یک کتاب انسانی و نه فقط حماسه ایرانیان و بالاخره یک اثر ادبی بینظیر توصیف کرده است.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۱۹.</ref> | ||
برخی گفتهاند شاهنامه در زمان سلطان محمود غزنوی سروده و به او تقدیم شده است.<ref>فاضلی، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۰.</ref> و محمود را مشوق او برای سرودن شاهنامه دانستهاند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> در حالی که دیگرانی، خصوصیات نژادی، و گزارش تاریخ از سلطان محمود را مغایر با این رویکرد میدانند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> و برخی نیز گفتهاند که محمود نخست حامی شاهنامه بود ولی بعدها به علت اختلاف مذهبی با فردوسی که شیعه بود و اشعاری درباره [[اهل بیت(ع)]] سروده بود حمایت خود را برداشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> | برخی گفتهاند شاهنامه در زمان سلطان محمود غزنوی سروده و به او تقدیم شده است.<ref>فاضلی، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۰.</ref> و محمود را مشوق او برای سرودن شاهنامه دانستهاند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> در حالی که دیگرانی، خصوصیات نژادی، و گزارش تاریخ از سلطان محمود را مغایر با این رویکرد میدانند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> و برخی نیز گفتهاند که محمود نخست حامی شاهنامه بود ولی بعدها به علت اختلاف مذهبی با فردوسی که شیعه بود و اشعاری درباره [[اهل بیت(ع)]] سروده بود حمایت خود را برداشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> |