Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۸۲
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←زندگینامه) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←زندگینامه) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
اکثر پژوهشگران ادبی و شاهنامهپژوهان اتفاق بر شیعهبودن فردوسی دارند. او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به توصیف و ستایش خداوند، پیامبر(ص) و طرفداری از تشیع و مدح علی(ع) پرداخته است. | اکثر پژوهشگران ادبی و شاهنامهپژوهان اتفاق بر شیعهبودن فردوسی دارند. او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستانها، به توصیف و ستایش خداوند، پیامبر(ص) و طرفداری از تشیع و مدح علی(ع) پرداخته است. | ||
== | ==جایگاه و اهمیت== | ||
ابوالقاسم حسن بن علی فردوسی طوسی<ref>سبحانی، «فردوسی، شاهنامه و پیام آن»، ص۲۸.</ref> که تاریخ تولدش را حدود ۳۲۹ق و ۳۳۰ق،<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۱.</ref> و مرگش را در هشتاد سالگیو به سال ۴۱۱ق گزارش کردهاند.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> معروفترین شاعر حماسه سرای ایرانی است. بیست و پنجم اردیبهشتماه در تقویم ملی ایرانیان «روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» نامگذاری شدهاست.<ref>[https://shahraranews.ir/fa/news/26823/چرا-بیستوپنجم-اردیبهشت-روز-بزرگداشت-فردوسی-است «چرا بیست و پنجم اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی است؟»]، شهرآرا.</ref> | |||
[[پرونده:قبر فردوسی.jpg|250px|بندانگشتی|تصویر سنگ قبر فردوسی]] | [[پرونده:قبر فردوسی.jpg|250px|بندانگشتی|تصویر سنگ قبر فردوسی]] | ||
چند قرن است که فردوسی با لقب حکیم شناخته میشود.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> و قدیمترین منبعی که این لقب در آن به کار رفته مجمل التواریخ در قرن ۶ هجری است.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> [[سید علی حسینی خامنهای|سید علی خامنهای]] حکمت او را حکمت الهیِ اسلامی میداند.<ref>خامنهای، بیانات در جمع اعضای گروه ادب رادیو.</ref> اصغر دادْبِه استاد ادبیات عرفانی معتقد است حکمت فردوسی حکمت ملی ایران یا همان [[فلسفه اشراق|حکمت اشراقی]] است که به لحاظ نظری و معرفت شناسی مبتنی است بر شهود و به لحاظ عملی، حال و هوای اخلاقی دارد، و مستلزم تزکیه باطن نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> به گفته او فردوسی نه فقط زنده کننده زبان پارسی، اساطیر ایرانی و تاریخ ایران زمین که زنده کننده حکمت ملی ایران، یعنی حکمت اشراقی نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> | چند قرن است که فردوسی با لقب حکیم شناخته میشود.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> و قدیمترین منبعی که این لقب در آن به کار رفته مجمل التواریخ در قرن ۶ هجری است.<ref>مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم دادهاند؟»، ص۴۱.</ref> [[سید علی حسینی خامنهای|سید علی خامنهای]] حکمت او را حکمت الهیِ اسلامی میداند.<ref>خامنهای، بیانات در جمع اعضای گروه ادب رادیو.</ref> اصغر دادْبِه استاد ادبیات عرفانی معتقد است حکمت فردوسی حکمت ملی ایران یا همان [[فلسفه اشراق|حکمت اشراقی]] است که به لحاظ نظری و معرفت شناسی مبتنی است بر شهود و به لحاظ عملی، حال و هوای اخلاقی دارد، و مستلزم تزکیه باطن نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> به گفته او فردوسی نه فقط زنده کننده زبان پارسی، اساطیر ایرانی و تاریخ ایران زمین که زنده کننده حکمت ملی ایران، یعنی حکمت اشراقی نیز هست.<ref>دادبه، «چرا به فردوسی حکیم میگوییم».</ref> | ||
==زندگینامه== | |||
درباره شاعر تا حدود سال ۳۶۷ق که او زبان به سرایش شاهنامه میگشاید، آگاهی چندانی وجود ندارد. فردوسی پس از مرگ دقیقی یا چنان که خود در شاهنامه میگوید پس از سال ۳۶۵ق نظم شاهنامه را آغاز میکند. فردوسی شاهنامه را هفتاد و یک سالگی در سال ۴۰۰ق به پایان میرساند.<ref>خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۲۵ و ۱۲۶.</ref> | |||
نظامی عروضی، فردوسی را از دهقانان طوس میداند. دهقانان از ایرانیان اصیل بودند؛ طبقهای توانگر یا نیمه توانگر که پیوستگی خود را با ایران گذشته حفظ کرده بودند.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۹.</ref> او در روستای باژ از روستاهای [[طوس]] به دنیا آمد. او سفرهایی به [[بغداد]] و مازندران نیز داشته است.<ref>فاضلی، قادر، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ص۱۳۰</ref> به نقل نظامی عروضی، فردوسی زندگی مرفهی داشته، ولی به مرور زمان و صرف سرمایه خویش در راه نظم [[شاهنامه]]، اواخر عمر را با تنگدستی به سر برد.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۱.</ref> و سرانجام در هشتاد سالگی در سال ۴۱۱ق در محل تولدش درگذشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> | نظامی عروضی، فردوسی را از دهقانان طوس میداند. دهقانان از ایرانیان اصیل بودند؛ طبقهای توانگر یا نیمه توانگر که پیوستگی خود را با ایران گذشته حفظ کرده بودند.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۹.</ref> او در روستای باژ از روستاهای [[طوس]] به دنیا آمد. او سفرهایی به [[بغداد]] و مازندران نیز داشته است.<ref>فاضلی، قادر، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ص۱۳۰</ref> به نقل نظامی عروضی، فردوسی زندگی مرفهی داشته، ولی به مرور زمان و صرف سرمایه خویش در راه نظم [[شاهنامه]]، اواخر عمر را با تنگدستی به سر برد.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۱.</ref> و سرانجام در هشتاد سالگی در سال ۴۱۱ق در محل تولدش درگذشت.<ref>آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.</ref> | ||
==مذهب فردوسی== | ==مذهب فردوسی== |