پرش به محتوا

طاغوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۶۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷
ویرایش کلی ازجمله حذف موارد اضافی و حذف پانویس در شناسه
imported>Hasaninasab
(ویرایش کلی ازجمله حذف موارد اضافی و حذف پانویس در شناسه)
خط ۱: خط ۱:
'''طاغوت'''، واژه‌ای قرآنی به معنای طغیان گر و متجاوز از حدود، به خصوص حدود دینی و اخلاقی.
'''طاغوت'''، واژه‌ای [[قرآن|قرآنی]] به معنای طغیان‌گر و متجاوز از حدود، به خصوص حدود دینی و اخلاقی.


واژۀ طاغوت هشت بار در [[قرآن کریم]] ذکر شده است.<ref>رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل «‌طغی ».</ref> در قرآن، پیروی از طاغوت در مقابلِ عبادت و پیروی از خداست، <ref>رجوع کنید به بقره:۲۵۶؛ و نیز رک: مائده:۳۶</ref> و حتی کفر ورزیدن به آن، مقدّم بر ایمان به خداست<ref>رجوع کنید به بقره: ۲۵۶.</ref> و دعوت به خداپرستی با دعوت به اجتناب از طاغوت همراه بوده است.<ref>رک: نحل: ۳۶.</ref>
در قرآن، پیروی از طاغوت در مقابلِ عبادت و پیروی از خداست و حتی کفر ورزیدن به آن، مقدّم بر ایمان به خداست و دعوت به خداپرستی با دعوت به اجتناب از طاغوت همراه بوده است. در قرآن کریم، طاغوت پرستان بدتر از فاسقان [[اهل کتاب]]، و حتی بدترین و گمراه‌ترین انسان‌ها و ملعون و مغضوب خداوند، معرفی شده‌اند و رزمندگان در راه خدا در مقابل جنگ کنندگان در راه طاغوت قرار گرفته‌اند. همچنین ذکر شده است که پیروان طاغوت در آتش جهنم جاودان خواهند بود.


در قرآن کریم، طاغوت پرستان بدتر از فاسقان [[اهل کتاب]]، و حتی بدترین و گمراه‌ترین انسان‌ها و ملعون و مغضوب خداوند، معرفی شده‌اند<ref>رجوع کنید به مائده: ۵۹-۶۰.</ref> و رزمندگان در راه خدا در مقابل جنگ کنندگان در راه طاغوت قرار گرفته‌اند.<ref>رجوع کنید به نساء: ۷۶.</ref>همچنین ذکر شده است که پیروان طاغوت در آتش جهنم جاودان خواهند بود.<ref>رجوع کنید به بقره: ۲۵۷.</ref>
==مفهوم‌شناسی==
==معنای لغوی==
طُغیان به معنای تجاوز از حد و اندازۀ خود است و طاغوت (جمع آن طواغیت) به کسی گفته شده است که در شرّ و معصیت فراتر از حد خود قدم بردارد.<ref>رجوع کنید به جوهری، ذیل «‌طَغا »؛ ابوهلال عسکری، ص۱۵۵.</ref>{{یادداشت|همچنین برخی طغیان را با استکبار مترادف دانسته و آن را به رودخانه‌ای تشبیه کرده‌اند که آب آن به قدری بالا می‌آید که از کرانه‌های آن لبریز می‌شود. ایزوتسو، ص۱۴۹.}} همچنین طاغوت برای کاهن و شیطان و سردمداران گمراهی نیز به کار رفته است.<ref>رجوع کنید به جوهری،؛ ابن منظور، ذیل «طغی».</ref>
طاغوت (جمع آن طواغیت) در لغت از مادّۀ طَغَی یطغَی است و به کسی که در شرّ و معصیت فراتر از حد خود قدم بردارد، طاغی و طاغوت گفته شده است.<ref>رجوع کنید به جوهری، ذیل «‌طَغا »؛ ابوهلال عسکری، ص۱۵۵.</ref> مصدر این واژه، طُغیان، نیز به معنای تجاوز از حد و اندازۀ خود است.


ایزوتسو<ref>ایزوتسو، ص۱۴۹.</ref> طغیان را با استکبار مترادف دانسته و آن را به رودخانه‌ای تشبیه کرده است که آب آن به قدری بالا می‌آید که از کرانه‌های آن لبریز می‌شود. این معنا مجازاً به استکبار و هر نوع غروری که به عصیان بینجامد، اطلاق می‌گردد.
برخی نیز گفته‌اند هر معبودی جز خدا طاغوت نام گرفته و شیطان نیز به سبب شدت طغیان، بدین نام خوانده شده است.<ref>طباطبائی، ذیل بقره، آیه ۲۵۶ و سوره نساء، آیه ۵۱.</ref>


طاغوت، بر وزن فَعَلُوت، در اصل طَغَیوت یا طَغَووت بوده که یاء یا واو ِ آن بر غین مقدّم، و به الف بدل شده است.<ref>طبری، ذیل بقره: ۲۵۶؛ راغب اصفهانی، ص۳۰۵؛ ابن منظور، ذیل «‌طغی ».</ref> این لفظ به صورت مفرد و جمع و مذکر و مؤنث به کار می‌رود.<ref>ابن منظور، همانجا.</ref> طاغوت، در کاربرد ثانوی خود، برای کاهن و شیطان و سردمداران گمراهی به کار رفته است.<ref>رجوع کنید به جوهری،؛ ابن منظور، همانجاها.</ref>
به نظر ابوهلال عسکری، <ref>ابوهلال عسکری، ص۱۵۵.</ref> طاغوت به سبب فخامتِ لفظ از طاغی بلیغ‌تر و استعمال آن نیز بیشتر است، به طوری که هر معبودی به جز خدا طاغوت نام گرفته و شیطان نیز به سبب شدت طغیان، بدین نام خوانده شده است. بر این اساس، علاوه بر اینکه وزن طاغوت (فاعول)، به نوعی، بر کثرت و مبالغه دلالت دارد، در کاربردهای گوناگون آن اغلب به معنای اسم فاعل به کار رفته است.<ref> (رجوع کنید به طباطبائی، ذیل بقره: ۲۵۶، نساء: ۵۱.</ref>
بر مبنای بحث لغوی، طاغوت کلمه‌ای عربی است. جوالیقی و خفاجی نیز این واژه را در لغات معرّب نیاورده‌اند، تنها سیوطی، <ref>مهذّب، ص۵۲؛ متوکلی، ص۴۰، ۴۱.</ref> به سبب ذکر آن به همراه کلمۀ جِبت در روایات منقول از ابن عباس و عکرمه و سعیدبن جبیر، آن را در لغات حبشی آورده و گفته که طاغوت به معنای کاهن است. گایگر، و در پی او بیشتر خاورشناسان، واژۀ طاغوت را اصالتاً مربوط به فرهنگ یهودی و نزدیک به معنای بتها یا بت پرست فرض کرده‌اند، اما برخی از آنان اصل مسیحی را برای این واژه محتمل‌تر دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به جفری، ص۲۰۳.</ref> نولدکه آن را از اصلی آرامی مشتق دانسته، اما جفری، با توجه به روایاتی که سیوطی آورده، اصل آن را حبشی دانسته است <ref>رجوع کنید به جفری، ص۲۰۳؛ د. اسلام، ذیل مادّه‍.</ref>
==در نگاه مفسران==
مفسران برای کلمۀ طاغوت معانی متعددی ذکر کرده‌اند، از جمله [[شیطان]]، کاهن، ساحر، انسان‌ها و [[جنیان]] متمرّد، بت‌ها و هرآنچه به جای خدا پرستش شود وکسانی که راه را برای بت پرستی و گمراه کردن مردم هموار کنند.<ref>رجوع کنید به طبری، ذیل نساء: ۵۱؛ طوسی؛ طبرسی، ذیل بقره: ۲۵۶.</ref>
مفسران برای کلمۀ طاغوت معانی متعددی ذکر کرده‌اند، از جمله [[شیطان]]، کاهن، ساحر، انسان‌ها و [[جنیان]] متمرّد، بت‌ها و هرآنچه به جای خدا پرستش شود وکسانی که راه را برای بت پرستی و گمراه کردن مردم هموار کنند.<ref>رجوع کنید به طبری، ذیل نساء: ۵۱؛ طوسی؛ طبرسی، ذیل بقره: ۲۵۶.</ref>


همراه شدن لفظ طاغوت با واژۀ جِبت در آیۀ ۵۱ [[سوره نساء|سورۀ نساء]]، موجب شده است معانی بیشتری برای هردو واژه ذکر شود، از جمله اینکه:
==طاغوت و جبت==
همراه شدن لفظ طاغوت با واژۀ جِبت در آیۀ ۵۱ [[سوره نساء]]، موجب شده است معانی بیشتری برای هر دو واژه ذکر شود، از جمله اینکه:
# آنان دو [[بت]] بودند؛
# آنان دو [[بت]] بودند؛
# یا یهودیانی بودند که برای همراهی با مشرکان [[قریش]]، بت‌های آنان را می‌پرستیدند؛
# یا یهودیانی بودند که برای همراهی با مشرکان [[قریش]]، بت‌های آنان را می‌پرستیدند؛
# یا اینکه جبت، حُیی بن اَخطَب است و طاغوت، کَعب بن اشرف یهودی است؛
# یا اینکه جبت، حُیی بن اَخطَب است و طاغوت، کَعب بن اشرف یهودی است؛
# یا اینکه جبت، سحر است و طاغوت، شیطان است.<ref>برای مصادیق و توضیحات بیشتر رجوع کنید به بخاری، ج۵، ص۱۸۰؛ طبری؛ طوسی، ذیل نساء: ۵۱؛ جبت*؛ برای سبب نزول این آیه رجوع کنید به ابن هشام، ج۲ ص۴۰۲.</ref>
# یا اینکه جبت، سحر است و طاغوت، شیطان است.<ref>برای مصادیق و توضیحات بیشتر رجوع کنید به بخاری، ج۵، ص۱۸۰؛ طبری؛ طوسی، ذیل نساء: ۵۱</ref>


از تعدد معانی و کاربردهای متفاوت واژۀ طاغوت چنین برمی‌آید که این لفظ معنایی عام دارد که بر افراد مختلفی صدق می‌کند، از این رو مفسران در معنای آن گفته‌اند که طاغوت به هر طغیان گر و متجاوز از حدود اطلاق می‌شود، پس همۀ ساحران و کاهنان و مانعان ِ راه خیر، بت‌ها یا شیاطین یا اَجنّه‌ای که عبادت می‌شوند، انسان‌های گمراه کنندۀ مردم، و همه کسانی که بدون رضایت خدا فرمانبری می‌شوند، طاغوت هستند.<ref>طبری، ذیل بقره: ۲۵۶؛ راغب اصفهانی، ص۳۰۵؛ طباطبائی، ذیل بقره: ۲۵۶.</ref>
از تعدد معانی و کاربردهای متفاوت واژۀ طاغوت چنین برمی‌آید که این لفظ معنایی عام دارد که بر افراد مختلفی صدق می‌کند، از این رو مفسران در معنای آن گفته‌اند که طاغوت به هر طغیان گر و متجاوز از حدود اطلاق می‌شود، پس همۀ ساحران و کاهنان و مانعان ِ راه خیر، بت‌ها یا شیاطین یا اَجنّه‌ای که عبادت می‌شوند، انسان‌های گمراه کنندۀ مردم، و همه کسانی که بدون رضایت خدا فرمانبری می‌شوند، طاغوت هستند.<ref>طبری، ذیل بقره: ۲۵۶؛ راغب اصفهانی، ص۳۰۵؛ طباطبائی، ذیل بقره: ۲۵۶.</ref>


==قرآن==
==طاغیان در قرآن==
در [[قرآن کریم]]، واژۀ طاغی – که از ریشۀ طغیان و مترادف با طاغوت است – شش مرتبه به صیغۀ جمع (طاغون و طاغین) به کار رفته است.<ref>رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل طغی.</ref>
در [[قرآن کریم]]، واژۀ طاغی – که از ریشۀ طغیان و مترادف با طاغوت است – شش مرتبه به صیغۀ جمع (طاغون و طاغین) به کار رفته است.<ref>رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل طغی.</ref>


در این آیات، طاغی برای قوم نوح، <ref>ذاریات: ۵۳.</ref> کسانی که پیامبر اکرم را کاهن، مجنون یا شاعر می‌خواندند<ref>طور: ۲۹-۳۳.</ref> و دیگر مردمان ستمکار و ناسپاس به کار رفته<ref>صافات: ۲۲-۳۰؛ قلم: ۳۱.</ref> و ذکر شده است که طغیان گران فرجام بدی خواهند داشت و به جهنم می‌روند.<ref>ص: ۵۵-۵۶؛ نبأ: ۲۱-۲۲.</ref>
در این آیات، طاغی برای قوم نوح، <ref>ذاریات: ۵۳.</ref> کسانی که پیامبر اکرم را کاهن، مجنون یا شاعر می‌خواندند<ref>طور: ۲۹-۳۳.</ref> و دیگر مردمان ستمکار و ناسپاس به کار رفته<ref>صافات: ۲۲-۳۰؛ قلم: ۳۱.</ref> و ذکر شده است که طغیان گران فرجام بدی خواهند داشت و به جهنم می‌روند.<ref>ص: ۵۵-۵۶؛ نبأ: ۲۱-۲۲.</ref>
وات، طاغی را کسی دانسته است که بدون توجه به موانع، بخصوص موانع و ملاحظات اخلاقی و مذهبی، به راه خود می‌رود و اجازه نمی‌دهد چیزی سدّ راهش شود و اطمینان بی‌پایانی به تواناییهای خود دارد. براساس آیات قرآن، این واژه بر فقدان حس مخلوقیت بنده در برابر خالق دلالت می‌کند و با بی‌اعتنایی و تکذیب پروردگار مرتبط است.<ref>وات، ص۶۶-۶۷.</ref>
وات، طاغی را کسی دانسته است که بدون توجه به موانع، بخصوص موانع و ملاحظات اخلاقی و مذهبی، به راه خود می‌رود و اجازه نمی‌دهد چیزی سدّ راهش شود و اطمینان بی‌پایانی به تواناییهای خود دارد. براساس آیات قرآن، این واژه بر فقدان حس مخلوقیت بنده در برابر خالق دلالت می‌کند و با بی‌اعتنایی و تکذیب پروردگار مرتبط است.<ref>وات، ص۶۶-۶۷.</ref>
==در روایات==
 
در منابع روایی، طاغوت و جمع آن طواغیت و نیز طاغیه و جمع آن طواغی، <ref>رجوع کنید به ابن منظور، ذیل «‌طغی ».</ref> فراوان به کار رفته است.
==طاغیان جاهلی==
در برخی احادیث آمده است که در دوران [[جاهلیت]]، اعراب بعضی از داوری‌های خود را نزد طواغیت می‌بردند. به نقل بخاری<ref>بخاری، صحیح، ج۵ ص۱۸۰.</ref> از جابر، طواغیتی که نزد ایشان داوری می‌شد در هر قبیله‌ای وجود داشت و آنان کاهنانی بودند که شیطان بر ایشان نازل می‌شد.
در منابع روایی، طاغوت و جمع آن طواغیت و نیز طاغیه و جمع آن طواغی، <ref>رجوع کنید به ابن منظور، ذیل «‌طغی ».</ref> فراوان به کار رفته است. در برخی احادیث آمده است که در دوران [[جاهلیت]]، اعراب بعضی از داوری‌های خود را نزد طواغیت می‌بردند. به نقل بخاری<ref>بخاری، صحیح، ج۵ ص۱۸۰.</ref> از جابر، طواغیتی که نزد ایشان داوری می‌شد در هر قبیله‌ای وجود داشت و آنان کاهنانی بودند که شیطان بر ایشان نازل می‌شد.


ابن هشام<ref>ابن هشام، ج۲ ص۳۶۸.</ref> به نقل از ابن اسحاق، سبب نزول آیۀ ۶۰ سورۀ [[سوره نساء|نساء]] را چنین دانسته است که در نزاع میان گروهی از منافقان با برخی مسلمانان، گروه مسلمان آنان را به داوری نزد رسول خدا دعوت کردند، اما منافقان پیشنهاد کردند که داوری را نزد کاهنان، که داوران زمان جاهلیت بودند، ببرند.
ابن هشام<ref>ابن هشام، ج۲ ص۳۶۸.</ref> به نقل از ابن اسحاق، سبب نزول آیۀ ۶۰ سورۀ [[سوره نساء|نساء]] را چنین دانسته است که در نزاع میان گروهی از منافقان با برخی مسلمانان، گروه مسلمان آنان را به داوری نزد رسول خدا دعوت کردند، اما منافقان پیشنهاد کردند که داوری را نزد کاهنان، که داوران زمان جاهلیت بودند، ببرند.
خط ۴۲: خط ۳۷:
در روایتی از [[پیامبر اکرم]] نقل شده است که به طواغی قسم نخورید.<ref>مسلم نیشابوری، ج۵، ص۸۲.</ref> نووی، <ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref> با توضیحاتی، آن را بت‌ها معنا کرده است. در برخی روایات نیز این مبحث با موضوعات غیبی ارتباط یافته و مثلاً ابن أبی شیبه<ref>ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۲۵۴؛ ج۸، ص۶۰۴.</ref> از [[انس بن مالک]] نقل کرده است که در آغاز ملوک بر سر کار خواهند آمد، سپس جباران و سپس طواغیت.
در روایتی از [[پیامبر اکرم]] نقل شده است که به طواغی قسم نخورید.<ref>مسلم نیشابوری، ج۵، ص۸۲.</ref> نووی، <ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref> با توضیحاتی، آن را بت‌ها معنا کرده است. در برخی روایات نیز این مبحث با موضوعات غیبی ارتباط یافته و مثلاً ابن أبی شیبه<ref>ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۲۵۴؛ ج۸، ص۶۰۴.</ref> از [[انس بن مالک]] نقل کرده است که در آغاز ملوک بر سر کار خواهند آمد، سپس جباران و سپس طواغیت.


==رویکرد شیعیان==
==گستردگی کاربرد طاغوت نزد شیعیان==
در منابع حدیثی [[شیعه]]، لفظ طاغوت پرکاربردتر از منابع [[اهل سنت|اهل سنّت]] است و سخن از طاغوت و طاغیه به مفاهیم و موضوعات هم عصر با صدور روایات نزدیک است و اغلب بر حاکمان ستمگر تطبیق داده شده است.<ref>رجوع کنید به صفارقمی، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ کلینی، کافی، ج۱ ص۲۶۱- ۲۶۲، ۳۱۹، ۴۷۷.</ref>
در منابع حدیثی [[شیعه]]، لفظ طاغوت پرکاربردتر از منابع [[اهل سنت|اهل سنّت]] است و سخن از طاغوت و طاغیه به مفاهیم و موضوعات هم عصر با صدور روایات نزدیک است و اغلب بر حاکمان ستمگر تطبیق داده شده است.<ref>رجوع کنید به صفارقمی، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ کلینی، کافی، ج۱ ص۲۶۱- ۲۶۲، ۳۱۹، ۴۷۷.</ref>


در روایتی، پیروان [[ائمه]] علیهم السلام دستور یافته‌اند که مراقب فتنۀ طاغوت‌ها و پیروان آنها باشند، زیرا آنان فریفتۀ حُطام دنیا شده‌اند.<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۱۵.</ref>
در روایتی، پیروان [[ائمه]] (ع) دستور یافته‌اند که مراقب فتنۀ طاغوت‌ها و پیروان آنها باشند، زیرا آنان فریفتۀ حُطام دنیا شده‌اند.<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۱۵.</ref>


[[شیخ صدوق|ابن بابویه]]، <ref>ابن بابویه، صفات الشیعة، ص۲۹-۳۰.</ref> در روایتی از [[امام صادق]] علیه‌السلام، یکی از شش ویژگی اختصاصی شیعیان را برائت از طاغوت‌ها برشمرده و حتی علت غیبت [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه الشریف را وجود طاغوت‌ها دانسته است.<ref>همو، کمال الدین، ص۲۶.</ref>
[[شیخ صدوق|ابن بابویه]]، <ref>ابن بابویه، صفات الشیعة، ص۲۹-۳۰.</ref> در روایتی از [[امام صادق]] (ع)، یکی از شش ویژگی اختصاصی شیعیان را برائت از طاغوت‌ها برشمرده و حتی علت غیبت [[امام زمان]] (عج) را وجود طاغوت‌ها دانسته است.<ref>ابن بابویه، کمال الدین، ص۲۶.</ref>


روایات بسیاری از این دست در ابواب حرمت و کراهت مراجعه به قاضی، حاکم و سلطان ظالم دیده می‌شود.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به کلینی، کافی، ج۷، ص۴۱۱-۴۱۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۱-۱۶.</ref>
روایات بسیاری از این دست در ابواب حرمت و کراهت مراجعه به قاضی، حاکم و سلطان ظالم دیده می‌شود.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به کلینی، کافی، ج۷، ص۴۱۱-۴۱۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۱-۱۶.</ref>
خط ۵۳: خط ۴۸:
بنابراین روایات – که در آنها‌گاه از حکام و قضات و سلاطین با عنوان طاغوت نام برده شده – هرگونه مراجعه به طاغوت و داوری خواستن از او، حتی اگر برای گرفتن حق خود باشد، ممنوع و حرام است، که فقها استثنائاً آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۱۰، ص۷-۸؛ انصاری، القضاء و الشهادات، ص۶۱-۶۴؛ آشتیانی، کتاب القضاء، ص۲۰-۲۲.</ref>
بنابراین روایات – که در آنها‌گاه از حکام و قضات و سلاطین با عنوان طاغوت نام برده شده – هرگونه مراجعه به طاغوت و داوری خواستن از او، حتی اگر برای گرفتن حق خود باشد، ممنوع و حرام است، که فقها استثنائاً آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۱۰، ص۷-۸؛ انصاری، القضاء و الشهادات، ص۶۱-۶۴؛ آشتیانی، کتاب القضاء، ص۲۰-۲۲.</ref>


در برخی از روایات شیعه، جبت و طاغوت به دشمنان [[اهل بیت]] علیهم السلام تأویل شده، <ref>برای نمونه، رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۸۷-۱۸۸؛ ج۳۱، ص۶۰۰-۶۰۱.</ref> و در برخی از زیارت نامه‌های مأثور، به برائت از جبت و طاغوت و لات و عُزَّی و دیگر بت‌ها و شیاطین، شهادت داده شده است.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۹۰، ۱۹۳؛ ج۹۷، ص۲۰۶، ۲۹۵.</ref>
در برخی از روایات شیعه، جبت و طاغوت به دشمنان [[اهل بیت]] (ع) تأویل شده، <ref>برای نمونه، رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۸۷-۱۸۸؛ ج۳۱، ص۶۰۰-۶۰۱.</ref> و در برخی از زیارت نامه‌های مأثور، به برائت از جبت و طاغوت و لات و عُزَّی و دیگر بت‌ها و شیاطین، شهادت داده شده است.<ref>برای نمونه، رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۹۰، ۱۹۳؛ ج۹۷، ص۲۰۶، ۲۹۵.</ref>


روایات دیگری نیز نقل شده که راجع به علائم ظهور و دوران [[غیبت امام زمان(عج)|غیبت]] است و براساس آن، هر بیرقی که پیش از [[ظهور|قیام امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه الشریف برپا شود، صاحب آن طاغوت است.<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۲۹۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۳.</ref>
روایات دیگری نیز نقل شده که راجع به علائم ظهور و دوران [[غیبت امام زمان(عج)|غیبت]] است و براساس آن، هر بیرقی که پیش از [[ظهور|قیام امام زمان]] (عج) برپا شود، صاحب آن طاغوت است.<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۲۹۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۳.</ref>


==عصر حاضر==
==گسترش استعمال طاغوت پس از انقلاب اسلامی ایران==
در دوران معاصر و به خصوص پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در ایران، واژۀ طاغوت در ادبیات ایران و جهان اسلام کاربرد وسیعی یافته است. [[امام خمینی]] اغلب این کلمه را برای شاهان پهلوی و درباریان فاسد آنها به کار می‌برد، اما امروزه این واژه در جهان اسلام برای هر شخص، گروه، یا حکومتی که چهرۀ ضداسلامی داشته باشد و از ارزش‌های مادّی و ضد دینی غرب حمایت کند، به کار می‌رود. همچنین کسانی که همچون عوامل و وابستگان غرب، سعی در مهم جلوه دادن ارزشهای غربی و نظام سکولار آن دارند، به این نام خوانده می‌شوند.<ref>دانشنامۀ جهان نوین اسلام، ذیل مادّه؛ د. خاورمیانۀ معاصر، ذیل «‌طاغوتی ».</ref>
در دوران معاصر و به خصوص پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در ایران، واژۀ طاغوت در ادبیات ایران و جهان اسلام کاربرد وسیعی یافته است. [[امام خمینی]] اغلب این کلمه را برای شاهان [[پهلوی]] و درباریان فاسد آنها به کار می‌برد؛ اما امروزه این واژه در جهان اسلام برای هر شخص، گروه، یا حکومتی که چهرۀ ضداسلامی داشته باشد و از ارزش‌های مادّی و ضد دینی غرب حمایت کند، به کار می‌رود. همچنین کسانی که همچون عوامل و وابستگان غرب، سعی در مهم جلوه دادن ارزشهای غربی و نظام سکولار آن دارند، به این نام خوانده می‌شوند.<ref>دانشنامۀ جهان نوین اسلام، ذیل مادّه طاغوت؛ دانشنامه خاورمیانۀ معاصر، ذیل «‌طاغوتی ».</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۶۴: خط ۵۹:


== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع|2}}
{{منابع}}
* علاوه بر قرآن کریم.
* آشتیانی، محمد حسن، کتاب القضاء، قم ۱۴۰۴.
* محمد حسن آشتیانی، کتاب القضاء، قم ۱۴۰۴.
* ابن أبی شیبه کوفی، عبدالله بن محمد، المصنف، چاپ سعید لحام، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
* عبدالله بن محمدبن أبی شیبه کوفی، المصنف، چاپ سعید لحام، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
* شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، کتاب السنة، چاپ محمد ناصرالدین ألبانی، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
* عمرو بن أبی عاصم شیبانی، کتاب السنة، چاپ محمد ناصرالدین ألبانی، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
* ابن منظور، لسان العرب
* ابن منظور.
* ابن بابویه قمی، محمد بن علی، صفات الشیعة، تهران.
* محمدبن علی ابن بابویه قمی، صفات الشیعة، تهران.
* ابن بابویه قمی، محمد بن علی، کمال الدین وتمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۵/۱۳۶۳ش.
* همو، کمال الدین وتمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۵/۱۳۶۳ش.
* ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
* عبدالملک ابن هشام حمیری، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
* عسکری، ابوهلال حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، قم ۱۴۱۲.
* ابوهلال حسن بن عبدالله عسکری، الفروق اللغویة، قم ۱۴۱۲.
* انصاری، مرتضی، القضاء و الشهادات، قم ۱۴۱۵.
* انصاری، مرتضی، القضاء و الشهادات، قم ۱۴۱۵.
* محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
* اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
* جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
* حر عاملی.
* حر عاملی.
* ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، قم ۱۴۰۴.
* راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، قم ۱۴۰۴.
* عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المهذب فیما وقع فی القرآن من المعرّب، چاپ سمیر حسین حلبی، بیروت ۱۹۸۸.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، المهذب فیما وقع فی القرآن من المعرّب، چاپ سمیر حسین حلبی، بیروت ۱۹۸۸.
* همو، المتوکلی، چاپ عبدالکریم زبیدی، بیروت ۱۹۸۸.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، المتوکلی، چاپ عبدالکریم زبیدی، بیروت ۱۹۸۸.
* محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، چاپ حسن کوچه باغی، تهران ۱۳۶۲ش.
* صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، چاپ حسن کوچه باغی، تهران ۱۳۶۲ش.
* طباطبائی.
* طباطبائی، المیزان،
* طبرسی.
* طبرسی.
* طبری، تفسیر.
* طبری، تفسیر.
* طوسی.
* طوسی.
* محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
* عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
* بهاء الدین حسن فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، قم.
* فاضل هندی، بهاء الدین حسن، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، قم.
* کلینی.
* کلینی.
* مجلسی.
* مجلسی.
* مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح، بیروت.
* نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت.
* محیی الدین یحیی بن شرف نووی، شرح صحیح مسلم، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
* نووی، محیی الدین یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۱۱۶: خط ۱۱۰:
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->ندارد
  | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->دارد
  | زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
کاربر ناشناس