Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
imported>Hasaninasab جز (+ رده:مقالههای بدون اولویت (هاتکت)) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در این دوران، قوانینی به عنوان یاسای غازانی که تکمیل کننده قوانین حکومتی [[چنگیزخان]] بود، برای اداره مملکت تصویب و ابلاغ شد. غازان در دوران حکومت خود دوبار به جهت تصرف شام به این منطقه لشکرکشی کرد که در نبرد اول پیروز و در دومین بار شکست سختی خورد. | در این دوران، قوانینی به عنوان یاسای غازانی که تکمیل کننده قوانین حکومتی [[چنگیزخان]] بود، برای اداره مملکت تصویب و ابلاغ شد. غازان در دوران حکومت خود دوبار به جهت تصرف شام به این منطقه لشکرکشی کرد که در نبرد اول پیروز و در دومین بار شکست سختی خورد. | ||
وی روابط بسیار خوبی با ممالک دیگر داشت و بین دربار او و برخی از کشورهای [[مسیحیت|مسیحی]] سفرایی در رفتوآمد بودند. در مقابل پس از پذیرش اسلام، وی دستور تخریب [[کلیسا]] | وی روابط بسیار خوبی با ممالک دیگر داشت و بین دربار او و برخی از کشورهای [[مسیحیت|مسیحی]] سفرایی در رفتوآمد بودند. در مقابل پس از پذیرش اسلام، وی دستور تخریب [[کلیسا|کلیساها]] و [[کنیسه|کنیسهها]] و معابد دیگر ادیان را صادر و غیرمسلمانان را ملزم به پوشیدن نشانههایی جهت شناسایی کرد. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سلطان '''محمودغازانخانبنارغونبنآبْقابنهلاکو''' در سال ۶۷۰ق در آبْسکُون [[مازندران]] به دنیا آمد. در دوران حکومت پدرش حاکم خراسان بود. در دهم [[ذی الحجه]] سال ۶۹۴ه. مصادف با روز [[نوروز]] و پس از کیخاتون و حکومت کوتاه بایدوخان به حکومت رسید.<ref> | سلطان '''محمودغازانخانبنارغونبنآبْقابنهلاکو''' در سال ۶۷۰ق در آبْسکُون [[مازندران]] به دنیا آمد. در دوران حکومت پدرش حاکم خراسان بود. در دهم [[ذی الحجه]] سال ۶۹۴ه. مصادف با روز [[نوروز]] و پس از کیخاتون و حکومت کوتاه بایدوخان به حکومت رسید.<ref>زمچی اسفزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، ۱۳۳۸، ج ۱، ص۱۹۰؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴، ص۲۶۱</ref> وی هفتمین ایلخان در حکومت ایلخانیان بود.<ref>حیدر دوغلات، تاریخ رشیدی، ۱۳۸۳، ج ۱، ص۹۷</ref> مدت زمان حکومت وی هفت سال و نه ماه و برخی تواریخ هشت سال و نه ماه بیان کردهاند.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج ۱، ص۲۹۱</ref> | ||
در مشخصات ظاهری وی، بعضی از کتابهای تاریخ او را شخصی کوتاهقد و زشتصورت بیان کردهاند اما بااینوجود، او را شخصی جنگآور و شجاع و کسی که باکی از مرگ نداشته معرفی نمودهاند. | در مشخصات ظاهری وی، بعضی از کتابهای تاریخ او را شخصی کوتاهقد و زشتصورت بیان کردهاند اما بااینوجود، او را شخصی جنگآور و شجاع و کسی که باکی از مرگ نداشته معرفی نمودهاند. | ||
<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، | <ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۳؛ ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج ۱، ص۲۹۲-۲۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۴</ref> | ||
غازانخان علاوه بر زبان مغولی و فارسی، آشنایی کمی از زبانهای عربی و چینی و تبتی و لاتینی نیز داشت. یکی از علایق وی به دست آوردن اطلاعات از آدابورسوم و اخلاقیات حاکمان، بهویژه پادشاهان معاصر خود بود و در این زمینه از مردم آن مناطق بسیار سوال میکرد. وی در دانستن تاریخ مغول و آباء و اجداد خود نیز بسیار کوشا بود و قسمتی از کتاب [[جامع التواریخ]] خواجه رشیدالدین وزیر وی نیز از اطلاعات او نوشته شده است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، | غازانخان علاوه بر زبان مغولی و فارسی، آشنایی کمی از زبانهای عربی و چینی و تبتی و لاتینی نیز داشت. یکی از علایق وی به دست آوردن اطلاعات از آدابورسوم و اخلاقیات حاکمان، بهویژه پادشاهان معاصر خود بود و در این زمینه از مردم آن مناطق بسیار سوال میکرد. وی در دانستن تاریخ مغول و آباء و اجداد خود نیز بسیار کوشا بود و قسمتی از کتاب [[جامع التواریخ]] خواجه رشیدالدین وزیر وی نیز از اطلاعات او نوشته شده است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص۵۱۴؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۵</ref> | ||
غازان علاقه خاصی نیز به هنر داشته و با برخی امور مانند بنایی، نقاشی، آهنگری و اسلحهسازی آشنایی داشته است. مدت زمانی نیز به یادگیری کیمیا و رمل و ستاره شناسی و یادگیری گیاهان عجیب پرداخته است. وی با اهل علم مانوس بود و همچنین از ادیانوفرق و دیگر ملل اطلاعاتی داشته و با مذاهب دیگر به بحث و مناظره | غازان علاقه خاصی نیز به هنر داشته و با برخی امور مانند بنایی، نقاشی، آهنگری و اسلحهسازی آشنایی داشته است. مدت زمانی نیز به یادگیری کیمیا و رمل و ستاره شناسی و یادگیری گیاهان عجیب پرداخته است. وی با اهل علم مانوس بود و همچنین از ادیانوفرق و دیگر ملل اطلاعاتی داشته و با مذاهب دیگر به بحث و مناظره میپرداخته است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۴؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۵</ref> | ||
====وضعیت آغاز حکومت غازان==== | ====وضعیت آغاز حکومت غازان==== | ||
هنگامی که غازانخان به سلطنت رسید، وضعیت خزانه دولتی به دلیل بذل و | هنگامی که غازانخان به سلطنت رسید، وضعیت خزانه دولتی به دلیل بذل و بخششهای حکام قبل و ولخرجیهای شاهزادگان در امور زندگی، کاملا خالی بود. با وجود این رویه از ذخایر و خزاین هلاکو نیز چیزی باقی نمانده بود؛ تا جایی که برای تقدیم هدایا به سُفرای خارجی نیز پولی وجود نداشت. غازانخان خود را وارث مملکتی میدانست که یکسره ویران و قابل پرداخت هیچ مالیاتی نبود.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۷۹</ref> | ||
==اسلامآوردن== | ==اسلامآوردن== | ||
غازانخان در سال ۶۹۴ق ( | غازانخان در سال ۶۹۴ق (۱۲۶۵م) در فیروزکوه با تاکید و ترغیب [[امیر نوروز]] که وی سرلشکر سپاهیانش بود، به دین اسلام گروید. برخی تواریخ نیز اسلامآوردن وی را در چهارم شعبان همان سال در لار دماوند و به دست [[شیخ صدر الدین ابراهیم]] پسر عارف معروف [[شیخ سعد الدین محمد بن حمویه جوینی]] بیان کردهاند. به پیروی از او قریب صدهزار نفر از مغول اسلام آوردند و غازان از این تاریخ به نام محمود خوانده شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۶</ref> | ||
او اول ایلخانی بود که دین اسلام را انتخاب نموده و ارتباط | او اول ایلخانی بود که دین اسلام را انتخاب نموده و ارتباط و اطاعت خود از حاکمان مغول را قطع نمود. او دین اسلام را دین رسمی اعلان و این امر را بر درباریان و سرداران لشکر واجب کرد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۰۸</ref> | ||
هرچند در ابتدا وی به دلیل مصالح سیاسی اسلام را پذیرفت، ولی به تدریج این امر سبب گسترش اسلام و روی کار آمدن [[حکام مسلمان]] و ایرانی در شهرهای ایران شد. پس از مسلمان شدن غازانخان وی در رعایت آداب اسلامی و [[مسائل شرعی]] تلاش میکرد و با بحثوگفتگو سعی در تغییر آیین لشکریانی که هنوز بر [[مذهب]] سابق خود بودند داشت.<ref>اقبال آشتیانی، | هرچند در ابتدا وی به دلیل مصالح سیاسی اسلام را پذیرفت، ولی به تدریج این امر سبب گسترش اسلام و روی کار آمدن [[حکام مسلمان]] و ایرانی در شهرهای ایران شد. پس از مسلمان شدن غازانخان وی در رعایت آداب اسلامی و [[مسائل شرعی]] تلاش میکرد و با بحثوگفتگو سعی در تغییر آیین لشکریانی که هنوز بر [[مذهب]] سابق خود بودند داشت.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۶، پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۲-۵۱۳</ref> | ||
====زیارت امامحسین(ع)==== | ====زیارت امامحسین(ع)==== | ||
وی در مسیر حرکت به شام در سال ۷۰۲ به زیارت [[امام حسین]](ع) رفته و هدایایی نیز به آنجا تقدیم نمود.<ref>اقبال آشتیانی، | وی در مسیر حرکت به شام در سال ۷۰۲ به زیارت [[امام حسین]](ع) رفته و هدایایی نیز به آنجا تقدیم نمود.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۷</ref> | ||
====تمایل جانشینان غازان به تشیع==== | ====تمایل جانشینان غازان به تشیع==== | ||
در دوران حکوت غازانخان احترام ویژهای به سادات قائل بودند تا جایی که برای بزرگ نامیدن شخص محترمی، نام سید را به ابتدای اسم او اضافه میکردند. برخی از درباریان نیز اسامی خود را با سید بیان | در دوران حکوت غازانخان احترام ویژهای به سادات قائل بودند تا جایی که برای بزرگ نامیدن شخص محترمی، نام سید را به ابتدای اسم او اضافه میکردند. برخی از درباریان نیز اسامی خود را با سید بیان مینمودند. تا پیش از غازانخان بیشتر فرمانداران متعصبین [[تاتار]] و مسیحی و [[یهودیت|یهودی]] بودند. این تغییر رویه سبب گرویدن جانشینان غازان به [[تشیع]] که مذهب غالب ایرانیان بود و نیز ترویج آداب اسلامی شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۵۷</ref> غازانخان پس از اسلامآوردن، دستور داد به جای نام خانهای مغول بر روی سکه [[شهادتین]] ضرب شود؛ و اول نامهها و فرمانها با بسم الله الرحمن الرحیم باشد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۰۷-۵۰۸</ref> | ||
====واکنش مخالفان به تغییر دین==== | ====واکنش مخالفان به تغییر دین==== | ||
در اثر این تغییر دین لشکری از شاهزادگان و امرای [[بودائی]] مغول به مرزهای خراسان جهت نبرد با غازانخان حمله کردند و تا مازندران پیش آمدند<ref>اقبال آشتیانی، | در اثر این تغییر دین لشکری از شاهزادگان و امرای [[بودائی]] مغول به مرزهای خراسان جهت نبرد با غازانخان حمله کردند و تا مازندران پیش آمدند<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴، ص۲۶۲</ref> که با رویارویی امیرنوروز و امیرهرقداق مواجه شده و با شکستدادن این لشکریان آنان را وادار به عقبنشینی نمودند و این نبرد با پیروزی خاتمه یافت.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج ۱، ص۲۹۰-۲۹۱</ref> | ||
==وزرا== | ==وزرا== | ||
در دوران حکومت غازان خان چندین شخصیت به عنوان وزیر منصوب | در دوران حکومت غازان خان چندین شخصیت به عنوان وزیر منصوب شدهاند. غازان خان معتقد بود یک وزیر نمیتواند تمام امور کشور را اداره کند، بنابراین دو وزیر بر امور کشور انتخاب مینمود.<ref>شاردن، سفرنامه شاردن، ۱۳۷۲ش، ج ۲، ص۴۷۸؛ منشی کرمانی، سمط العلی للحضرة العلیا، ۱۳۶۲ش، ص۱۳۰</ref> | ||
خواجه جمال الدین و پس از | خواجه جمال الدین و پس از کشتهشدن او در سال ۶۹۶ق توسط غازانخان، خواجه صدرالدین خالدی به وزارت رسید. او نیز پس از یک سالونیم به همراه برادرش در سال ۶۹۷ق به دستور غازانخان و به دست قتلغشاه که امیرلشکر غازانخان در مبارزه با [[گرجستان]] بود به قتل رسید. وی با وجود زیرکی و کرم و ادب مردی جاه طلب و فتنه جو و دسیسه کار بود.<ref>پیر نیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۰</ref> | ||
پس از این اشخاص مقام وزارت به [[خواجه رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی]] و [[خواجه سعدالدین ساوجی]] رسید.<ref>حسینی | پس از این اشخاص مقام وزارت به [[خواجه رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی]] و [[خواجه سعدالدین ساوجی]] رسید.<ref>حسینی خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، ۱۳۵۲ش، ص۳۷۱-۳۷۶</ref> | ||
==اقدامات حکومتی== | ==اقدامات حکومتی== | ||
با شروع حکومت غازانخان بر ایران، آبادانی شهرها و روستاها آغاز شده، وی قوانینی با عنوان قوانین غازانی که کامل کننده قوانین چنگیزی بود را برپا نمود. پس از حمله مغول به ایران بسیاری از شهرها تخریب، کشاورزی و دامداری و صنعت از بین رفته بود. همچنین با تسلط برخی حاکمان مغول نه تنها این امور اصلاح نشده، که خرابی بیشتری به جای مانده بود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، | با شروع حکومت غازانخان بر ایران، آبادانی شهرها و روستاها آغاز شده، وی قوانینی با عنوان قوانین غازانی که کامل کننده قوانین چنگیزی بود را برپا نمود. پس از حمله مغول به ایران بسیاری از شهرها تخریب، کشاورزی و دامداری و صنعت از بین رفته بود. همچنین با تسلط برخی حاکمان مغول نه تنها این امور اصلاح نشده، که خرابی بیشتری به جای مانده بود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج ۱۱، ص۲۸۹؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج ۳، ص۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۵</ref> | ||
از این دستورالعمل میتوان به: ممنوع کردن دریافت [[منفعت پول]]، ممنوع کردن [[شربخمر]] و [[بدمستی]] در ملاعام، انتخاب قضات عادل در عدلیه، تعیین [[مهریه]] مشخص به میزان | از این دستورالعمل میتوان به: ممنوع کردن دریافت [[منفعت پول]]، ممنوع کردن [[شربخمر]] و [[بدمستی]] در ملاعام، انتخاب قضات عادل در عدلیه، تعیین [[مهریه]] مشخص به میزان ۱۹/۵ دینار، تعیین و تطبیق سالهای شمسی و قمری اشاره کرد.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج ۱، ص۲۸۹؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج ۳،ص ۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۶</ref> | ||
از دیگر امور حکومتی که باعث آبادانی و بهتر شدن وضع معیشت مردم شد: جمع آوری [[مالیات]] و سامان دادن به نوع دریافت و موظفی ماموران دریافت مالیات، بخشودگی و تخفیف مالیات جهت اشخاصی که به آبادانی شهرها کمک میکردند، تقسیم اراضی و دریافت بخشی از سهم محصول جهت ادراه لشگریان و نیز تعیین وجه مشخص جهت لشکریان، دستور به عدم دریافت کمک مالی بوسیله نزدیکان و ماموران شخصیتهای حکومتی، حفر چاه و ترمیم و بازسازی قناتها، بنای کاروانسرا جهت مسافران، ایجاد ایلچیخانه و ایلچی برای فرمانداران حکومتی و انتقال اخبار و نامهها، تعیین عیار برای سکه و طلا و اوزان مشخص برای کیل و وزن و ضرب سکه متحدالشکل در سراسر ایران، قلعوقمع راهزنانی که در دوران حاکمان مغول راهها را ناامن نموده بودند و تعین راهدار و نیز عوارض خاص جهت عبور از راههای ایمن، است.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، | از دیگر امور حکومتی که باعث آبادانی و بهتر شدن وضع معیشت مردم شد: جمع آوری [[مالیات]] و سامان دادن به نوع دریافت و موظفی ماموران دریافت مالیات، بخشودگی و تخفیف مالیات جهت اشخاصی که به آبادانی شهرها کمک میکردند، تقسیم اراضی و دریافت بخشی از سهم محصول جهت ادراه لشگریان و نیز تعیین وجه مشخص جهت لشکریان، دستور به عدم دریافت کمک مالی بوسیله نزدیکان و ماموران شخصیتهای حکومتی، حفر چاه و ترمیم و بازسازی قناتها، بنای کاروانسرا جهت مسافران، ایجاد ایلچیخانه و ایلچی برای فرمانداران حکومتی و انتقال اخبار و نامهها، تعیین عیار برای سکه و طلا و اوزان مشخص برای کیل و وزن و ضرب سکه متحدالشکل در سراسر ایران، قلعوقمع راهزنانی که در دوران حاکمان مغول راهها را ناامن نموده بودند و تعین راهدار و نیز عوارض خاص جهت عبور از راههای ایمن، است.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج ۱، ص۲۸۹؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۶</ref> | ||
یکی از اقدامات خیر غازانخان بنای [[گرمابه]] و [[مسجد]] در تمام شهرها و روستاها بود. بخشی از عایدات گرمابه جهت رسیدگی و نگهداری مساجد [[وقف]] میگردید.<ref>راوندی، | یکی از اقدامات خیر غازانخان بنای [[گرمابه]] و [[مسجد]] در تمام شهرها و روستاها بود. بخشی از عایدات گرمابه جهت رسیدگی و نگهداری مساجد [[وقف]] میگردید.<ref>راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۱۳۸۲، ج ۵، ص۵۰۱</ref> دومین حکمی که غازانخان پس از قبول اسلام و الزام آن جهت حکام و منصب داران حکومتی صادر کرد، رعایت [[عدالت]] و منع امرا و اکابر از [[ظلم]] به زیردستان بود. کتابهای زیادی او را شخصی [[عادل]] در اجرای حقوق مردم عادی بیان نمودهاند. وی در صورت اطلاع از دریافت [[رشوه]] توسط ماموران حکومتی آنان را به شدت تنبیه و توبیخ مینمود. همچنین وی شخصی کوشا در حفظ [[وقف|موقوفات]] و ترویج اسلام بودهاست.<ref>نخجوانی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ۱۹۷۹م، ص۱۸۱-۱۸۲</ref> کتابهای متعددی این خصوصیتهای وی را بیان نمودهاند.<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۵۷۹؛ ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ص۲۸۹-۲۹۳</ref> | ||
==روابط با دیگر کشورها== | ==روابط با دیگر کشورها== | ||
قبل از دوران غازانخان تمام امور کشور به وسیله امیران لشکری و کشوری و وزرا انجام میگرفت. ملاقات با سفرای دیگر کشورها و مذاکرات خارجی به دست وزرا بود. این مسئله موجب حسادت و مشکلات در اداره کشور میشد. از دوران غازان خان تمام این امور توسط وی انجام | قبل از دوران غازانخان تمام امور کشور به وسیله امیران لشکری و کشوری و وزرا انجام میگرفت. ملاقات با سفرای دیگر کشورها و مذاکرات خارجی به دست وزرا بود. این مسئله موجب حسادت و مشکلات در اداره کشور میشد. از دوران غازان خان تمام این امور توسط وی انجام میگرفت. تمامی زیردستان نیز بر درایت ومدیریت صحیح وی اعتراف مینمودند. از این زمان تمام ملاقاتهای خارجی مستقیم توسط شخص غازان انجام میشد.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۵</ref> | ||
غازان با خاقان چین و پادشاهان مسیحی دیگر کشورها ارتباط داشت و بین دربار وی و دیگر کشورها سفیرانی در رفتوآمد بودند. در سال ۶۹۹ق دو سفیر از دربار او به دربار تیمور، خاقان چین فرستاده شدند که مورد احترام و تکریم خاقان قرار گرفتند. | غازان با خاقان چین و پادشاهان مسیحی دیگر کشورها ارتباط داشت و بین دربار وی و دیگر کشورها سفیرانی در رفتوآمد بودند. در سال ۶۹۹ق دو سفیر از دربار او به دربار تیمور، خاقان چین فرستاده شدند که مورد احترام و تکریم خاقان قرار گرفتند. | ||
وی پس از فتح شام مورد توجه خاص پادشاهان مسیحی اروپا و ارامنه قرار گرفت. جیمزدوم پادشاه آراگن که بخشی از اسپانیا است، در رمضان سال ۷۰۰ق نامهای به همراه سفیر خود به دربار غازان اعزام نمود و وعده همراهی با وی در نبرد و تصرف بیتالمقدس را داد. او | وی پس از فتح شام مورد توجه خاص پادشاهان مسیحی اروپا و ارامنه قرار گرفت. جیمزدوم پادشاه آراگن که بخشی از اسپانیا است، در رمضان سال ۷۰۰ق نامهای به همراه سفیر خود به دربار غازان اعزام نمود و وعده همراهی با وی در نبرد و تصرف بیتالمقدس را داد. او نامهای نیز به ادوراداول پادشاه انگلستان نوشت و سفیر خود را به آن کشور روانه کرد. هرچند با شکست لشکر غازانخان در برابر لشکریان مصر، این ارتباطها و فرستادن سفرا در حد تعارفات سیاسی باقی ماند.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴، ص۲۸۳</ref> حکومت ایران در زمان غازانخان تا روم امتداد داشت.<ref>خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۹۳</ref> | ||
==رفتار با غیرمسلمانان== | ==رفتار با غیرمسلمانان== | ||
باوجوداینکه غازانخان اطلاعات خوبی از دیگر ادیان و مذاهب داشت<ref>اقبال آشتیانی، | باوجوداینکه غازانخان اطلاعات خوبی از دیگر ادیان و مذاهب داشت<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۵</ref> اما با گرویدن وی به دین اسلام، دستور تخریب کلیساها و صومعهها و دیگر بناهای غیر اسلامی را صادر کرد. مامورین غازان در شهرهای مختلف شروع به ویران کردن کلیساهای مسیحی و کنیسههای یهودی و آتشکدههای زرتشتی و معابد بودائی نمودند. در شهر تبریز مجسمههای بودایی را شکسته و در شهر گرداندند و کلیساهای بسیاری را تبدیل به مسجد نمودند.<ref>اقبال اشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۱</ref> | ||
مسیحیان ملزم بودند با علامت مخصوصی با نام زنار و یا وصلهای بر لباس، در کوچه و بازار رفت و آمد کنند. یهودیان نیز با کلاهی مخصوص در جامعه حضور داشتند. در مورد مغولان بودایی نیز همین حکم جاری بود. در این دوران آزار و اذیت بسیاری بر پیروان این ادیان وارد آمد و تنها زنان آنان به دلیل نداشتن پوشش خاص و شباهت به مسلمانان در میان مردم رفت و آمد داشتند. آنان نیز در صورت تشخیص مورد آزار و دشنام و ناسزا قرار میگرفتند.<ref>اقبال اشتیانی، | مسیحیان ملزم بودند با علامت مخصوصی با نام زنار و یا وصلهای بر لباس، در کوچه و بازار رفت و آمد کنند. یهودیان نیز با کلاهی مخصوص در جامعه حضور داشتند. در مورد مغولان بودایی نیز همین حکم جاری بود. در این دوران آزار و اذیت بسیاری بر پیروان این ادیان وارد آمد و تنها زنان آنان به دلیل نداشتن پوشش خاص و شباهت به مسلمانان در میان مردم رفت و آمد داشتند. آنان نیز در صورت تشخیص مورد آزار و دشنام و ناسزا قرار میگرفتند.<ref>اقبال اشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۱</ref> | ||
با این دستور غازانخان تعدادی نیز به سوءاستفاده پرداخته، شروع به غارت و گرفتن اموال بسیار از غیرمسلمانان کردند. این امور در شهر تبریز و بغداد و اربیل و موصل و مراغه و در شهرهای ارمنستان بسیار اتفاق افتاد. در این زمینه صدمات و خسارات زیادی به غیرمسلمانان وارد آمد.<ref>اقبال اشتیانی، | با این دستور غازانخان تعدادی نیز به سوءاستفاده پرداخته، شروع به غارت و گرفتن اموال بسیار از غیرمسلمانان کردند. این امور در شهر تبریز و بغداد و اربیل و موصل و مراغه و در شهرهای ارمنستان بسیار اتفاق افتاد. در این زمینه صدمات و خسارات زیادی به غیرمسلمانان وارد آمد.<ref>اقبال اشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۲۶۱</ref> | ||
==جنگها== | ==جنگها== | ||
از قایع مهم دوران غازانخان لشکرکشی به سمت [[مصر]] و [[شام]] بود. این جنگها بر خلاف جنگهای دوران هلاکو صبغه مذهبی میان مسلمانان و بودائیان نداشت، بلکه جنبه سیاسی داشت. غازانخان به جهت حفظ قلمرو ایلخانی که قبلا توسط هلاکو و سرداران او به تصرف درآمده بود، به مقابله با حاکم مصر پرداخت. وی در سال ۶۹۹ق از [[آذربایجان]] به سمت شام لشکرکشی نمود. در [[ربیع الاول]] همین سال در نزدیکی حمص در محل مجمعالمروج با مصریان مواجه و توانست با همراهی امیرچوپان و امیرقتلغشاه بر شام و [[فلسطین]] مستولی شود. <ref>حسینی خاتون آبادی، | از قایع مهم دوران غازانخان لشکرکشی به سمت [[مصر]] و [[شام]] بود. این جنگها بر خلاف جنگهای دوران هلاکو صبغه مذهبی میان مسلمانان و بودائیان نداشت، بلکه جنبه سیاسی داشت. غازانخان به جهت حفظ قلمرو ایلخانی که قبلا توسط هلاکو و سرداران او به تصرف درآمده بود، به مقابله با حاکم مصر پرداخت. وی در سال ۶۹۹ق از [[آذربایجان]] به سمت شام لشکرکشی نمود. در [[ربیع الاول]] همین سال در نزدیکی حمص در محل مجمعالمروج با مصریان مواجه و توانست با همراهی امیرچوپان و امیرقتلغشاه بر شام و [[فلسطین]] مستولی شود.<ref>حسینی خاتون آبادی، وقایع السنین و الاعوام وقایع السنین و الاعوام، ۱۳۵۲ش، ص۳۷۱-۳۷۶</ref> | ||
پس از این پیروزی برای دفع مغولان جغتایی مجبور به بازگشت به ایران شد. این پیشآمد سبب تسخیر مجدد برخی مناطق بوسیله لشکریان مصر شد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجار، | پس از این پیروزی برای دفع مغولان جغتایی مجبور به بازگشت به ایران شد. این پیشآمد سبب تسخیر مجدد برخی مناطق بوسیله لشکریان مصر شد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجار، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۰-۵۱۱</ref> | ||
جنگ دیگر وی، حمله به مصر در سال ۷۰۱ق یا ۷۰۲ق بود. لشکر وی در محل مرجالصفر در عوطه دمشق با لشکریان [[الملکالناصر محمد]](۶۹۸-۷۰۸) پسر [[سیفالدینقلاوون]] پادشاه مصر روبرو شدند و نتیجه این جنگ شکست سنگین لشکریان غازانخان بود. تعداد زیادی از سربازان و امیران لشگر غازان در این نبرد اسیر و کشته شدند و امیرچوپان و امیرقتلغشاه با رسوایی تمام به اردوی غازانخان بازگشتند.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز انقراض سلسله قاجار، | جنگ دیگر وی، حمله به مصر در سال ۷۰۱ق یا ۷۰۲ق بود. لشکر وی در محل مرجالصفر در عوطه دمشق با لشکریان [[الملکالناصر محمد]](۶۹۸-۷۰۸) پسر [[سیفالدینقلاوون]] پادشاه مصر روبرو شدند و نتیجه این جنگ شکست سنگین لشکریان غازانخان بود. تعداد زیادی از سربازان و امیران لشگر غازان در این نبرد اسیر و کشته شدند و امیرچوپان و امیرقتلغشاه با رسوایی تمام به اردوی غازانخان بازگشتند.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز انقراض سلسله قاجار، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۱</ref> | ||
چنان این شکست بر غازانخان سنگین بود که در شورایی که در اوجان تشکیل شد برخی از سپاهیان را کشت و برخی از امیران لشکر را تنبیه نمود. این شکست بزرگ تا آخر عمر غازانخان وی را عذاب میداد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز انقراض سلسله قاجار، | چنان این شکست بر غازانخان سنگین بود که در شورایی که در اوجان تشکیل شد برخی از سپاهیان را کشت و برخی از امیران لشکر را تنبیه نمود. این شکست بزرگ تا آخر عمر غازانخان وی را عذاب میداد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز انقراض سلسله قاجار، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۱</ref> | ||
در برخی کتب نیز چنین | در برخی کتب نیز چنین آوردهاند که غازانخان دو نماینده به جانب ملکناصر فرستاد و اعلام کرد در صورتی که خراج به حکومت مرکزی دهند و در برابر دستورات غازانی تسلیم باشند با آنها نبرد نخواهد کرد. غازان خان پس از اتمام حجت با سلطان مصر و وعده پاسخ مناسب وی به جانب ایران بازگشت.<ref>بدلیسی، شرفنامه، ۱۳۷۷ش، ج ۲، ص۲۲</ref> | ||
==بناهای غازانی== | ==بناهای غازانی== | ||
غازانخان | غازانخان یکی از سلاطین آبادکننده مغول بود و بناهای بسیاری در ایران ساخته است. بیشتر بناها و آثاری که از دوره مغول باقی است از زمان غازانخان به بعد است. وی برخلاف رسم سلاطین مغول که [[مقبره]] خود را مخفی میکردند، به دلیل مسلمان شدن و تمایل به داشتن مقبرهای چون بزرگان مسلمان در زمان حیات خویش مقبرهای برای خود فراهم نمود.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۵</ref> | ||
غازانخان موقوفاتی برای امور این مقبره وقف نمود تا [[صالحان]] و [[زاهدان]] از طریق این موقوفات | غازانخان موقوفاتی برای امور این مقبره وقف نمود تا [[صالحان]] و [[زاهدان]] از طریق این موقوفات زندگی کنند و همچنین [[باقیات الصالحات]] برای وی باشد. به همین منظور در محل شامتبریز که بعدها شنبغازان یا شامغازان خوانده شد قبهای ساخت که از عجایب بناهای اسلامی و بزرگترین قبهای بوده که تا آن تاریخ در سرزمینهای اسلامی ساخته شده بود. | ||
بنای قبه در سال سوم سلطنت غازان شروع و در ۷۰۲ق به پایان رسید.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۵</ref> بعد از به پایان رسیدن بنای قبه، غازانخان در ایران و [[عراق]] املاک مخصوصی وقف [[قبه]] نمود و [[تولیت]] آنها را بخواجهسعدالدّین ساوجی و خواجهرشیدالدّین فضلاللّه سپرد. | |||
سپس دستور ساخت بناهای زیر را در اطراف قبه صادر نمود: | سپس دستور ساخت بناهای زیر را در اطراف قبه صادر نمود: | ||
#مسجد جامع، | |||
#مدرسه [[شافعیه]]، | |||
#مدرسه [[حنفیه]]، | |||
#[[خانقاه]] جهت [[دراویش]] که هر صبح و شام به [[فقرا]] و [[مساکین]] غذا داده میشد و در ماه دومرتبه به [[صوفیان]] جهت [[رقص]] و [[سماع]] تعلق داشت، | |||
#دارالسیاده جهت اقامت [[سادات]]، | |||
#[[رصدخانه]]، | |||
#[[دارالشفاء]]، | |||
#[[بیتالکتب]] به همراه چند نفر کتابدار، | |||
#[[بیتالقانون]]، جهت اجرای قوانین غازانی، | |||
#بیتالمتولی جهت اسکان و اداره و رسیدگی به امور زندگی مردم، | |||
#[[حکمتیه]] جهت اقامت [[حکما]] و تعلیم [[حکمت]]، | |||
#بستان و قصر عادلیه، | |||
#حوضخانه و حمام به همراه چندین خادم.<ref>اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۶</ref> | |||
از دوره غازانخان به بعد ساختن سه نوع بنا به دست | از دوره غازانخان به بعد ساختن سه نوع بنا به دست ایلخانان و وزرا و امرای آنان مرسوم شد: | ||
۱- ساختن | ۱- ساختن شهرهای ییلاقی و قشلاقی یا تعمیر شهرها و روستاهای سابق، مثل تعمیر اوجان و نامگذاری آن به شهر اسلام و ساختن محمودآباد موغان و بازسازی قسمتی از عمارات ری و کشیدن حصار به دور تبریز در سال ۷۰۲ق و [[شیراز]] و ساختن شنبغازان بوسیله غازانخان و [[بنای سلطانیه]] و سلطانآباد چمچال توسط [[اولجایتو]] و ساخت قسمتی از سلطانیه و ربعرشیدی بهدستور خواجه رشیدالدین فضلاللّه و قسمتی از بناهای تبریز توسط خواجهعلیشاه و غیره. | ||
۲- بناهای | ۲- بناهای مذهبی و مدارس و موسسات خیریه مثل ساختمان دارالسیاده و خانقاه [[نجف]] و بنای خیریه شنبغازان بهامر غازانخان و بنای [[مسجد ذوالکفل]] و بناهای خیریه سلطانیه و تعمیر مسجد جمعه [[اصفهان]] و [[ورامین]] توسط اولجایتو و ابنیه خیریه عطاملک در عراق عرب و خواجهرشیدالدین در سلطانیه و ربعرشیدی. | ||
۳- مقبرهها و گنبدها، | ۳- مقبرهها و گنبدها، یعنی گنبد شنبغازان، مقبره غازانخان و دو گنبد سلطانیه، مقبره اولجایتو و ابوسعید.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص۵۲۲؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۵۶۴</ref> | ||
==مرگ== | ==مرگ== | ||
[[پرونده:شنب غازان.jpg|بندانگشتی|شنبغازان محل دفن سلطان محمودغازانخان]] | [[پرونده:شنب غازان.jpg|بندانگشتی|شنبغازان محل دفن سلطان محمودغازانخان]] | ||
غازانخان پس از شکست مرجالصفر برای تدارک سپاه و حمله مجدد به لشکر [[مصر]] به [[تبریز]] بازگشت. در این سفر وی دچار درد چشم شد. پس از معالجه به سمت اوجان بازگشت و قصد گذراندن زمستان در بغداد داشت که بر اثر سرما و برف و باران مجبور با برگشت به سمت ایران شد. زمستان را در کنار قزلاوزن به پایان رساند اما در این سفر به شدت مریض شد.<ref>بدلیسی، شرفنامه، | غازانخان پس از شکست مرجالصفر برای تدارک سپاه و حمله مجدد به لشکر [[مصر]] به [[تبریز]] بازگشت. در این سفر وی دچار درد چشم شد. پس از معالجه به سمت اوجان بازگشت و قصد گذراندن زمستان در بغداد داشت که بر اثر سرما و برف و باران مجبور با برگشت به سمت ایران شد. زمستان را در کنار قزلاوزن به پایان رساند اما در این سفر به شدت مریض شد.<ref>بدلیسی، شرفنامه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۲۱-۲۲؛ شاردن، سفرنامه شاردن، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۴۷۷</ref> | ||
در اوایل بهار به سمت [[ساوه]] حرکت نمود، در آنجا کمی بهبود یافت. سپس به سمت [[ری]] حرکت کرده، اما در آنجا باز مریضی شدت یافت و در۱۵ شوال سال ۷۰۳ق در فِشکِلدره از نواحی قزوین، در سن سیوسه سالگی وفات کرد. جنازه او را به تبریز آورده و در منارهای که با نام او شناخته میشد دفن کردند.<ref>بدلیسی، شرفنامه، | در اوایل بهار به سمت [[ساوه]] حرکت نمود، در آنجا کمی بهبود یافت. سپس به سمت [[ری]] حرکت کرده، اما در آنجا باز مریضی شدت یافت و در۱۵ شوال سال ۷۰۳ق در فِشکِلدره از نواحی قزوین، در سن سیوسه سالگی وفات کرد. جنازه او را به تبریز آورده و در منارهای که با نام او شناخته میشد دفن کردند.<ref>بدلیسی، شرفنامه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۲۱-۲۲؛ شاردن، سفرنامه شاردن، ۱۳۷۲، ج ۲، ص۴۷۷</ref> برخی نیز وفات وی را در یکشنبه ۱۱ شوال و در محلی به نام [[شنبغازان]] یا [[شامغازان]] در نزدیکی تبریز بیان نمودهاند.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۹۱؛ پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۵۱۲</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۵۹: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*اقبال | *اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش. | ||
* | *بدلیسی، شرف خان، شرفنامه، تحقیق و تصحیح ولادیمیر ولییامینوف، تهران، نشر اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
* | *پیرنیا، حسن و اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، تهران، نشر خیام، چاپ نهم، ۱۳۸۰ش. | ||
* | *حسینی خاتون آبادی، سید عبد الحسین، وقایع السنین و الاعوام، تحقیق محمد باقر بهبودی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۵۲ش. | ||
* | *حیدر دوغلات، میرزا محمد، تاریخ رشیدی، تحقیق و تصحیح عباس قلی غفاری فرد، تهران، نشر میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
*خواند | *خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین، تاریخ حبیب السیر، تهران، نشر خیام، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش. | ||
* | *راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | ||
* | *زمچی اسفزاری، معین الدین محمد، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، تصحیح سید محمد کاظم امام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش. | ||
*سر جان | *سر جان ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه میرزا اسماعیل حیرت، تهران، نشر افسون، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
*شاردن، سفرنامه | *شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، نشر توس، چاپ اول، ۱۳۷۲ش. | ||
* | *مستوفی بافقی، محمد مفید، جامع مفیدی، تحقیق ایرج افشار، تهران، نشر اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* | *مستوفی، حمد الله، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوابی، تهران، نشر امیر کبیر، چاپ سومف ۱۳۶۴ش. | ||
* | *منشی کرمانی، ناصر الدین، سمط العلی للحضرة العلیا، تحقیق و تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران، نشر اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش. | ||
* | *نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، تحقیق و تصحیح عبدالکریم علی اوغلی علی زاده، مسکو، فرهنگستان علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، ۱۹۷۶م. | ||
[[رده:ایلخانیها]] | [[رده:ایلخانیها]] | ||
[[رده:مغولها]] | [[رده:مغولها]] | ||
[[رده:مقالههای بدون اولویت]] | [[رده:مقالههای بدون اولویت]] |