کاربر ناشناس
غازانخان: تفاوت میان نسخهها
ویرایش متن و پانویس و منابع
imported>Rahmani بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Rahmani (ویرایش متن و پانویس و منابع) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر = | ||
| زادروز = سال | | زادروز = سال ۶۷۰هجری قمری | ||
| زادگاه = آبسکون مازندران | | زادگاه = آبسکون مازندران | ||
| تاریخ مرگ = 15 شوال سال | | تاریخ مرگ = 15 شوال سال ۷۰۳هجری قمری | ||
| مکان مرگ = فشکل دره از نواحی قزوین | | مکان مرگ = فشکل دره از نواحی قزوین | ||
| محل زندگی = آذربایجان - تبریز | | محل زندگی = آذربایجان - تبریز | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| دانشگاه = | | دانشگاه = | ||
| پیشه = | | پیشه = | ||
| سالهای فعالیت = | | سالهای فعالیت = ۶۹۴ق تا ۷۰۳ق | ||
| نهاد = | | نهاد = | ||
| نماینده = | | نماینده = | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==اسلامآوردن== | ==اسلامآوردن== | ||
غازانخان در سال ۶۹۴ق ( | غازانخان در سال ۶۹۴ق (۱۲۶۵ میلادی) در فیروزکوه با تاکید و ترغیب [[امیر نوروز]] که وی سرلشکر سپاهیانش بود، به دین اسلام گروید. برخی تواریخ نیز اسلامآوردن وی را در چهارم شعبان همان سال در لار دماوند و به دست [[شيخ صدر الدين ابراهيم]] پسر عارف معروف [[شيخ سعد الدين محمد بن حمويه جوينى]] بیان کردهاند. به پيروى از او قريب صدهزار نفر از مغول اسلام آوردند و غازان از اين تاريخ به نام محمود خوانده شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۵۶</ref> | ||
او اول ایلخانی بود که دین اسلام را انتخاب نموده و ارتباط و اطاعت خود از حاکمان مغول را قطع نمود. او دین اسلام را دین رسمی اعلان و این امر را بر درباریان و سرداران لشکر واجب کرد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص ۵۰۸</ref> | او اول ایلخانی بود که دین اسلام را انتخاب نموده و ارتباط و اطاعت خود از حاکمان مغول را قطع نمود. او دین اسلام را دین رسمی اعلان و این امر را بر درباریان و سرداران لشکر واجب کرد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص ۵۰۸</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
==روابط با دیگر کشورها== | ==روابط با دیگر کشورها== | ||
قبل از دوران غازانخان تمام امور کشور به وسیله امیران لشکری و کشوری و وزرا انجام میگرفت. ملاقات با سفرای دیگر کشورها و مذاکرات خارجی به دست وزرا بود. این مسئله موجب حسادت و مشکلات در اداره کشور میشد. از دوران غازان خان تمام این امور توسط وی انجام می گرفت. تمامی زیردستان نیز بر درایت ومدیریت صحیح وی اعتراف | قبل از دوران غازانخان تمام امور کشور به وسیله امیران لشکری و کشوری و وزرا انجام میگرفت. ملاقات با سفرای دیگر کشورها و مذاکرات خارجی به دست وزرا بود. این مسئله موجب حسادت و مشکلات در اداره کشور میشد. از دوران غازان خان تمام این امور توسط وی انجام می گرفت. تمامی زیردستان نیز بر درایت ومدیریت صحیح وی اعتراف مینمودند. از این زمان تمام ملاقاتهای خارجی مستقیم توسط شخص غازان انجام میشد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۵</ref> | ||
غازان با خاقان چین و پادشاهان مسیحی دیگر کشورها ارتباط داشت و بین دربار وی و دیگر کشورها سفیرانی در | غازان با خاقان چین و پادشاهان مسیحی دیگر کشورها ارتباط داشت و بین دربار وی و دیگر کشورها سفیرانی در رفتوآمد بودند. در سال ۶۹۹ق دو سفیر از دربار او به دربار تیمور، خاقان چین فرستاده شدند که مورد احترام و تکریم خاقان قرار گرفتند. | ||
وی پس از فتح شام مورد توجه خاص پادشاهان مسیحی اروپا و ارامنه قرار گرفت. | وی پس از فتح شام مورد توجه خاص پادشاهان مسیحی اروپا و ارامنه قرار گرفت. جیمزدوم پادشاه آراگن که بخشی از اسپانیا است، در رمضان سال ۷۰۰ق نامهای به همراه سفیر خود به دربار غازان اعزام نمود و وعده همراهی با وی در نبرد و تصرف بیتالمقدس را داد. او نامه ای نیز به ادوراداول پادشاه انگلستان نوشت و سفیر خود را به آن کشور روانه کرد. هرچند با شکست لشکر غازانخان در برابر لشکریان مصر، این ارتباطها و فرستادن سفرا در حد تعارفات سیاسی باقی ماند.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۳</ref> حکومت ایران در زمان غازانخان تا روم امتداد داشت.<ref>خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰، ج ۳، ص ۹۳</ref> | ||
==رفتار با | ==رفتار با غیرمسلمانان== | ||
باوجوداینکه غازانخان اطلاعات خوبی از دیگر ادیان و مذاهب داشت<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۵</ref> اما با گرویدن وی به دین اسلام، دستور تخریب کلیساها و صومعهها و دیگر بناهای غیر اسلامی را صادر کرد. مامورین غازان در شهرهای مختلف شروع به ویران کردن کلیساهای مسیحی و کنیسههای یهودی و آتشکدههای زرتشتی و معابد بودائی نمودند. در شهر تبریز مجسمههای بودایی را شکسته و در شهر گرداندند و کلیساهای بسیاری را تبدیل به مسجد نمودند.<ref>اقبال اشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۶۱</ref> | |||
مسیحیان ملزم بودند با علامت مخصوصی با نام زنار و یا | مسیحیان ملزم بودند با علامت مخصوصی با نام زنار و یا وصلهای بر لباس، در کوچه و بازار رفت و آمد کنند. یهودیان نیز با کلاهی مخصوص در جامعه حضور داشتند. در مورد مغولان بودایی نیز همین حکم جاری بود. در این دوران آزار و اذیت بسیاری بر پیروان این ادیان وارد آمد و تنها زنان آنان به دلیل نداشتن پوشش خاص و شباهت به مسلمانان در میان مردم رفت و آمد داشتند. آنان نیز در صورت تشخیص مورد آزار و دشنام و ناسزا قرار میگرفتند.<ref>اقبال اشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۶۱</ref> | ||
با این دستور | با این دستور غازانخان تعدادی نیز به سوءاستفاده پرداخته، شروع به غارت و گرفتن اموال بسیار از غیرمسلمانان کردند. این امور در شهر تبریز و بغداد و اربیل و موصل و مراغه و در شهرهای ارمنستان بسیار اتفاق افتاد. در این زمینه صدمات و خسارات زیادی به غیرمسلمانان وارد آمد.<ref>اقبال اشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۶۱</ref> | ||
== | ==جنگها== | ||
از قایع مهم دوران | از قایع مهم دوران غازانخان لشکرکشی به سمت [[مصر]] و [[شام]] بود. این جنگها بر خلاف جنگهای دوران هلاکو صبغه مذهبی میان مسلمانان و بودائیان نداشت، بلکه جنبه سیاسی داشت. غازانخان به جهت حفظ قلمرو ایلخانی که قبلا توسط هلاکو و سرداران او به تصرف درآمده بود، به مقابله با حاکم مصر پرداخت. وی در سال ۶۹۹ق از [[آذربایجان]] به سمت شام لشکرکشی نمود. در [[ربیع الاول]] همین سال در نزدیکی حمص در محل مجمعالمروج با مصریان مواجه و توانست با همراهی امیرچوپان و امیرقتلغشاه بر شام و [[فلسطین]] مستولی شود. <ref>حسینی خاتون آبادی، وقايع السنين و الاعوام وقايع السنين و الاعوام، ۱۳۵۲، ص ۳۷۱-۳۷۶</ref> | ||
پس از این پیروزی برای دفع مغولان جغتایی مجبور به بازگشت به ایران شد | پس از این پیروزی برای دفع مغولان جغتایی مجبور به بازگشت به ایران شد. این پیشامد سبب تسخیر مجدد برخی مناطق بوسیله لشکریان مصر شد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجار، ۱۳۸۰، ص ۵۱۰-۵۱۱</ref> | ||
جنگ دیگر وی، حمله به مصر در سال | جنگ دیگر وی، حمله به مصر در سال ۷۰۱ق یا ۷۰۲ق بود. لشکر وی در محل مرجالصفر در عوطه دمشق با لشکریان [[الملکالناصر محمد]](۶۹۸-۷۰۸) پسر [[سیفالدینقلاوون]] پادشاه مصر روبرو شدند و نتیجه این جنگ شکست سنگین لشکریان غازانخان بود. تعداد زیادی از سربازان و امیران لشگر غازان در این نبرد اسیر و کشته شدند و امیرچوپان و امیرقتلغشاه با رسوایی تمام به اردوی غازانخان بازگشتند.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز انقراض سلسله قاجار، ۱۳۸۰، ص ۵۱۱</ref> | ||
چنان این شکست بر | چنان این شکست بر غازانخان سنگین بود که در شورایی که در اوجان تشکیل شد برخی از سپاهیان را کشت و برخی از امیران لشکر را تنبیه نمود. این شکست بزرگ تا آخر عمر غازانخان وی را عذاب میداد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز انقراض سلسله قاجار، ۱۳۸۰، ص ۵۱۱</ref> | ||
در برخی کتب نیز چنین آورده اند که | در برخی کتب نیز چنین آورده اند که غازانخان دو نماینده به جانب ملکناصر فرستاد و اعلام کرد در صورتی که خراج به حکومت مرکزی دهند و در برابر دستورات غازانی تسلیم باشند با آن ها نبرد نخواهد کرد. غازان خان پس از اتمام حجت با سلطان مصر و وعده پاسخ مناسب وی به جانب ایران بازگشت.<ref>بدلیسی، شرفنامه، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۲</ref> | ||
== | ==بنهای غازانی== | ||
غازانخان يكى از سلاطين آبادكننده مغول بود و بناهای بسیاری در ایران ساخته است. بيشتر بناها و آثارى كه از دوره مغول باقى است از زمان غازانخان به بعد است. وی برخلاف رسم سلاطین مغول که [[مقبره]] خود را مخفی میکردند، به دلیل مسلمان شدن و تمایل به داشتن مقبرهای چون بزرگان مسلمان در زمان حیات خویش مقبرهای برای خود فراهم نمود.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۳۰۵</ref> | |||
غازانخان موقوفاتی برای امور این مقبره وقف نمود تا [[صالحان]] و [[زاهدان]] از طریق این موقوفات زندگى كنند و همچنین [[باقیات الصالحات]] برای وی باشد. به همين منظور در محل شام تبريز كه بعدها شنبغازان يا شامغازان خوانده شد قبهاى ساخت كه از عجايب بناهای اسلامى و بزرگترين قبهاى بوده كه تا آن تاريخ در سرزمینهای اسلامى ساخته شده بود. | |||
بناى قبه در سال سوم سلطنت غازان شروع و در | بناى قبه در سال سوم سلطنت غازان شروع و در ۷۰۲ق به پایان رسيد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۳۰۵</ref> بعد از به پایان رسیدن بناى قبه، غازانخان در ايران و عراق املاك مخصوصى وقف قبه نمود و توليت آن ها را بخواجهسعدالدّين ساوجى و خواجهرشيدالدّين فضلاللّه سپرد. | ||
سپس | سپس دستور ساخت بناهای زیر را در اطراف قبه صادر نمود: | ||
۱-مسجد جامع، ۲- مدرسه شافعيه، ۳- مدرسه حنفيه، ۴- خانقاه جهت دراويش که هر صبحوشام به فقرا و مساکین غذا داده میشد و در ماه دومرتبه به صوفیان جهت رقص و سماع تعلق داشت، ۵- دارالسياده جهت اقامت سادات، ۶- رصدخانه، ۷- دارالشفاء، ۸- بيتالكتب به همراه چند نفر کتابدار، ۹- بيتالقانون، جهت اجرای قوانین غازانی، ۱۰- بيتالمتولى جهت اسکان و اداره و رسیدگی به امور زندگی مردم، ۱۱- حكمتيه جهت اقامت حكما و تعليم حكمت، ۱۲- بستان و قصر عادليه، ۱۳- حوضخانه و حمام به همراه چندین خادم.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۳۰۶</ref> | |||
از دوره | از دوره غازانخان به بعد ساختن سه نوع بنا به دست ايلخانان و وزرا و امراى آنان مرسوم شد: | ||
۱- ساختن شهرهاى ييلاقى و قشلاقى يا تعمير شهرها و روستاهای سابق، مثل تعمير اوجان و نامگذاری آن به شهر اسلام و ساختن محمودآباد موغان و بازسازی قسمتى از عمارات رى و کشیدن حصار به دور تبريز در سال ۷۰۲ق و شیراز و ساختن شنبغازان بوسیله غازانخان و بناى سلطانيه و سلطانآباد چمچال توسط اولجايتو و ساخت قسمتى از سلطانيه و ربعرشيدى بهدستور خواجهرشيدالدين فضلاللّه و قسمتى از بناهای تبريز توسط خواجهعليشاه و غيره. | |||
۲- بناهای مذهبى و مدارس و موسسات خيريه مثل ساختمان دارالسياده و خانقاه نجف و بنای خيريه شنبغازان بهامر غازانخان و بناى مسجد ذوالكفل و بناهای خيريه سلطانيه و تعمير مسجد جمعه اصفهان و ورامين توسط اولجايتو و ابنيه خيريه عطاملك در عراق عرب و خواجهرشيدالدين در سلطانيه و ربعرشيدى. | |||
۳- مقبرهها و گنبدها،، يعنى گنبد شنبغازان، مقبره غازانخان و دو گنبد سلطانيه، مقبره اولجايتو و ابوسعيد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ۱۳۸۰، ص ۵۲۲؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۵۶۴</ref> | |||
==مرگ== | ==مرگ== | ||
[[پرونده: | [[پرونده:شنبغازان.jpg|بندانگشتی|شنبغازان محل دفن سلطان محمودغازانخان]] | ||
غازانخان پس از شکست مرجالصفر برای تدارک سپاه و حمله مجدد به لشکر [[مصر]] به [[تبریز]] بازگشت. در این سفر وی دچار درد چشم شد. پس از معالجه به سمت اوجان بازگشت و قصد گذراندن زمستان در بغداد داشت که بر اثر سرما و برف و باران مجبور با برگشت به سمت ایران شد. زمستان را در کنار قزلاوزن به پایان رساند اما در این سفر به شدت مریض شد.<ref>بدلیسی، شرفنامه، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۱-۲۲؛ شاردن، سفرنامه شاردن، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۴۷۷</ref> | |||
در اوایل بهار به سمت ساوه حرکت | در اوایل بهار به سمت [[ساوه]] حرکت نمود، در آنجا کمی بهبود یافت. سپس به سمت [[ری]] حرکت کرده، اما در آنجا باز مریضی شدت یافت و در۱۵ شوال سال ۷۰۳ق در فِشکِلدره از نواحی قزوین، در سن سیوسه سالگی وفات کرد. جنازه او را به تبریز آورده و در منارهای که با نام او شناخته میشد دفن کردند.<ref>بدلیسی، شرفنامه، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۱-۲۲؛ شاردن، سفرنامه شاردن، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۴۷۷</ref> | ||
برخی نیز وفات وی را در یکشنبه | برخی نیز وفات وی را در یکشنبه ۱۱ شوال و در محلی به نام [[شنبغازان]] یا [[شامغازان]] در نزدیکی تبریز بیان نموده اند.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۹۱؛ پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ۱۳۸۰، ص ۵۱۲</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*اقبال آشتيانى، عباس، تاريخ مغول، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ هشتم، | *اقبال آشتيانى، عباس، تاريخ مغول، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش. | ||
*بدليسى، شرف خان، شرفنامه، تحقیق و تصحیح ولاديمير ولييامينوف، تهران، نشر اساطیر، چاپ اول، | *بدليسى، شرف خان، شرفنامه، تحقیق و تصحیح ولاديمير ولييامينوف، تهران، نشر اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
*پيرنيا، حسن و اقبال آشتيانى، عباس، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، تهران، نشر خیام، چاپ نهم، | *پيرنيا، حسن و اقبال آشتيانى، عباس، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، تهران، نشر خیام، چاپ نهم، ۱۳۸۰ش. | ||
*حسينى خاتون آبادى، سيد عبد الحسين، وقايع السنين و الاعوام، تحقیق محمد باقر بهبودى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، چاپ اول، | *حسينى خاتون آبادى، سيد عبد الحسين، وقايع السنين و الاعوام، تحقیق محمد باقر بهبودى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، چاپ اول، ۱۳۵۲ش. | ||
*حيدر دوغلات، ميرزا محمد، تاريخ رشيدى، تحقیق و تصحیح عباس قلى غفارى فرد، تهران، نشر میراث مکتوب، چاپ اول، | *حيدر دوغلات، ميرزا محمد، تاريخ رشيدى، تحقیق و تصحیح عباس قلى غفارى فرد، تهران، نشر میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
*خواند مير، غياث الدين بن همام الدين، تاريخ حبيب السير، تهران، نشر خیام، چاپ چهارم، | *خواند مير، غياث الدين بن همام الدين، تاريخ حبيب السير، تهران، نشر خیام، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش. | ||
*راوندى، مرتضى، تاريخ اجتماعى ايران، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، | *راوندى، مرتضى، تاريخ اجتماعى ايران، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | ||
*زمچى اسفزارى، معين الدين محمد، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات، تصحیح سید محمد کاظم امام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، | *زمچى اسفزارى، معين الدين محمد، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات، تصحیح سید محمد کاظم امام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش. | ||
*سر جان ملكم، تاريخ كامل ايران، ترجمه ميرزا اسماعيل حيرت، تهران، نشر افسون، چاپ اول، | *سر جان ملكم، تاريخ كامل ايران، ترجمه ميرزا اسماعيل حيرت، تهران، نشر افسون، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
*شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال يغمايى، تهران، نشر توس، چاپ اول، | *شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال يغمايى، تهران، نشر توس، چاپ اول، ۱۳۷۲ش. | ||
*مستوفى بافقى، محمد مفيد ، جامع مفيدى، تحقیق ایرج افشار، تهران، نشر اساطیر، چاپ اول، | *مستوفى بافقى، محمد مفيد ، جامع مفيدى، تحقیق ایرج افشار، تهران، نشر اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
*مستوفى، حمد الله، تاريخ گزيده، تحقیق عبدالحسین نوابی، تهران، نشر امیر کبیر، چاپ سومف | *مستوفى، حمد الله، تاريخ گزيده، تحقیق عبدالحسین نوابی، تهران، نشر امیر کبیر، چاپ سومف ۱۳۶۴ش. | ||
*منشى كرمانى، ناصر الدين ، سمط العلى للحضرة العليا، تحقیق و تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران، نشر اساطیر، چاپ دوم، | *منشى كرمانى، ناصر الدين ، سمط العلى للحضرة العليا، تحقیق و تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران، نشر اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش. | ||
*نخجوانى، محمد بن هندوشاه ، دستور الكاتب في تعيين المراتب، تحقیق و تصحیح عبدالکریم علی اوغلی علی زاده، مسکو، فرهنگستان علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، | *نخجوانى، محمد بن هندوشاه ، دستور الكاتب في تعيين المراتب، تحقیق و تصحیح عبدالکریم علی اوغلی علی زاده، مسکو، فرهنگستان علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، ۱۹۷۶م. | ||
[[رده:ایلخانیها]] | [[رده:ایلخانیها]] | ||
[[رده:مغولها]] | [[رده:مغولها]] |