Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (تغییر ساختار. تلخیص و حذف بخش نماز بر منافق که بیشتر درباره مخالفان بود تا منافقان) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ایمان اعتقاد قلبی و اقرار زبانی و عمل به وظایف است بر این اساس آن که هر سه را داراست مؤمن و هر که هر سه را فاقد است کافر است و هر کس اقرار زبانی(به دروغ) دارد ولی اعتقاد قلبی ندارد منافق و هر کس اعتقاد قلبی و زبانی دارد ولی در عمل کوتاهی می کند فاسق است. <ref>حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، انتشارات ميقات، ۱۳۶۳ش، چاپ اول، ج۱۳،ص۱۷۷؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ يازدهم، ج۱۰، ص۵۰. </ref> در علم [[اخلاق]] صدق و [[دروغ| کذب]] تقسیم به خبری و مُخبری شده، صدق خبری آن است که خبر مطابق با واقع نباشد و صدق مخبری آن است که خبر مطابق با اعتقاد مُخبر باشد. کذب خبری آن است که خبر مطابق با واقع نباشد و کذب مخبری آن است که خبر مطابق با اعتقاد مخبر نباشد به همین دلیل قرآن منافقینی را که شهادت به رسالت پیامبر میدادند کاذب میخواند(وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ سوره منافقون آیه ۱) یعنی پیامبر قطعاً فرستاده خداست ولی منافقی که به رسالت او گواهی میدهد چون اعتقادی به آن چه خودش میگوید ندارد دروغگوست.واین همان کذب مخبری است در واقع تکذیب منافقان به جهت خبر دادن آنها به چیزی است که بدان اعتقادی ندارند نه این که خبر آنها درباره رسالت پیامبر دروغ باشد.<ref>العلامة الطباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، ج۹، ص۳۱۵. و ج۱۹، ص۲۷۹. </ref> به باور نویسنده [[تفسیر نور]] در واقع نفاق یک دروغ عملی است که کتمان کفر و اظهار(دروغین) ایمان است.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ يازدهم، ج۱۰، ص۴۹.</ref> | ایمان اعتقاد قلبی و اقرار زبانی و عمل به وظایف است بر این اساس آن که هر سه را داراست مؤمن و هر که هر سه را فاقد است کافر است و هر کس اقرار زبانی(به دروغ) دارد ولی اعتقاد قلبی ندارد منافق و هر کس اعتقاد قلبی و زبانی دارد ولی در عمل کوتاهی می کند فاسق است. <ref>حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، انتشارات ميقات، ۱۳۶۳ش، چاپ اول، ج۱۳،ص۱۷۷؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ يازدهم، ج۱۰، ص۵۰. </ref> در علم [[اخلاق]] صدق و [[دروغ| کذب]] تقسیم به خبری و مُخبری شده، صدق خبری آن است که خبر مطابق با واقع نباشد و صدق مخبری آن است که خبر مطابق با اعتقاد مُخبر باشد. کذب خبری آن است که خبر مطابق با واقع نباشد و کذب مخبری آن است که خبر مطابق با اعتقاد مخبر نباشد به همین دلیل قرآن منافقینی را که شهادت به رسالت پیامبر میدادند کاذب میخواند(وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ سوره منافقون آیه ۱) یعنی پیامبر قطعاً فرستاده خداست ولی منافقی که به رسالت او گواهی میدهد چون اعتقادی به آن چه خودش میگوید ندارد دروغگوست.واین همان کذب مخبری است در واقع تکذیب منافقان به جهت خبر دادن آنها به چیزی است که بدان اعتقادی ندارند نه این که خبر آنها درباره رسالت پیامبر دروغ باشد.<ref>العلامة الطباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، ج۹، ص۳۱۵. و ج۱۹، ص۲۷۹. </ref> به باور نویسنده [[تفسیر نور]] در واقع نفاق یک دروغ عملی است که کتمان کفر و اظهار(دروغین) ایمان است.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ يازدهم، ج۱۰، ص۴۹.</ref> | ||
===تمثیل حال روحی منافق=== | ===تمثیل حال روحی منافق=== | ||
قرآن کریم برای نشان وضعیت روحی منافق چند مثل آورده است. از جمله | قرآن کریم برای نشان وضعیت روحی منافق چند مثل آورده است. از جمله آنها آیات ۱۷ و ۱۹ سوره بقره است. | ||
بر اساس این آیات منافق همانند كسى است كه در ظلمتى كور قرار گرفته است، و راه را تشخيص نمیدهد. برای دیدن اطراف دنبال روشنى مىگردد، آتشى روشن میكند، اما خدا به وسيلهاى چون باد يا باران آتشش را خاموش كند و او دوباره به همان ظلمت گرفتار میشود. در واقع چون منافق به ظاهر دم از ايمان مىزند، از بعضى فوائد دين برخوردار میشود، مثلا از مؤمنين ارث مىبرد، با آنان ازدواج مىكند، و ...، اما چون مرگ كه هنگام برخوردارى از آثار ايمان است، فرا مىرسد، خداوند نور خود را از او مىگيرد، و آنچه را به عنوان دين انجام داده باطل میکند و در ميان دو ظلمت قرار مىگيرد، يكى ظلمت اصلیاش و دیگری ظلمتى كه اعمالش به بار آورده است. | |||
در | در تمثیل دیگر منافق به كسى میماند، كه دچار رگبار باران توأم با ظلمت شده است، رعد و صاعقه هولانگيز از هر سو او را دچار وحشت كرده، قرارگاهى نمىيابد. در آن ظلمت پيش پايش را نمىبيند و چيزی را تشخیص نمیدهد، شدت رگبار او را وادار به فرار میكند، ولى تاريكى نمیگذارد قدم از قدم بردارد. از روشنایی رعد و برق آسمان استفاده میكند، اما همين كه يك قدم برداشت برق خاموش گشته، دوباره در تاريكى فرو مىرود. | ||
این تمثیلها نشان میدهد که منافق ايمان را دوست ندارد، اما از روى ناچارى بدان تظاهر مىكند، ولى چون دلش با زبانش يكسان نيست، راه زندگی را نمییابد. چنین کسى همواره دچار خطا و لغزش میشود، يك قدم با مسلمانان همراهی میکند اما دوباره مىايستد.<ref>طباطبائی، ترجمه تفسير الميزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۸۹.</ref> | |||
چنین کسى همواره دچار خطا و لغزش | |||
===جایگاه منافقان در جهنم=== | ===جایگاه منافقان در جهنم=== |