پرش به محتوا

عالم غیب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
خط ۱۴: خط ۱۴:
==اطلاع پیامبران از عالم غیب==
==اطلاع پیامبران از عالم غیب==
با توجه به [[آیه|آیاتی]] که علم غیب را ویژه خداوند دانسته‌اند، برخی از علماء چون [[علامه طبرسی]] و [[شیخ مفید]]، نسبت‌دادن علم غیب به [[پیامبران]] و [[امامان]] را باوری زشت دانسته و گفته‌اند:‌ هیچ‌یک از علماء [[شیعه امامیه|شیعه]] نمی‌پذیرند که کسی جز خدا علم غیب داشته باشند. به باور اینان پیامبران و امامان به وسیله تعلیم خداوند از غیب باخبر می‌شوند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مفید، اوائل المقالات،۱۴۱۳ق، ص۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۱۳، ۳۱۴.</ref><br />
با توجه به [[آیه|آیاتی]] که علم غیب را ویژه خداوند دانسته‌اند، برخی از علماء چون [[علامه طبرسی]] و [[شیخ مفید]]، نسبت‌دادن علم غیب به [[پیامبران]] و [[امامان]] را باوری زشت دانسته و گفته‌اند:‌ هیچ‌یک از علماء [[شیعه امامیه|شیعه]] نمی‌پذیرند که کسی جز خدا علم غیب داشته باشند. به باور اینان پیامبران و امامان به وسیله تعلیم خداوند از غیب باخبر می‌شوند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مفید، اوائل المقالات،۱۴۱۳ق، ص۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۱۳، ۳۱۴.</ref><br />
اما علامه طباطبایی، در تفسیر آیات ۲۶ و ۲۷ [[سوره جن]] که می گوید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» (داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمى‌‏كند؛ جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد)، گفته است: این آیه استثنائی بر آیاتی است که علم غیب را به خدا منحصر می‌کنند و بیان می‌کند که پیامبران نیز به هراندازه که خدا بخواهد، از عالم غیب اطلاع پیدا می‌کنند.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۵۳.</ref><br />
اما علامه طباطبایی، در تفسیر آیات ۲۶ و ۲۷ [[سوره جن]] که می‌گوید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» (داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمى‌‏كند؛ جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد)، گفته است: این آیه استثنائی بر آیاتی است که علم غیب را به خدا منحصر می‌کنند و بیان می‌کند که پیامبران نیز به هراندازه که خدا بخواهد، از عالم غیب اطلاع پیدا می‌کنند.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۵۳.</ref><br />
گفته‌اند به این علت برخی از علماء گذشته علم غیب پیامبران و امامان را انکار کرده‌اند و حتی امامان نیز خود را از علم غیب بی‌اطلاع دانسته‌اند که در صدر اسلام مراد از علم غیب، علم ذاتی بود و ادعای چنین علمی، به معنای ادعای ربوببت او بود. شاهد این مطلب را این سخن شیخ مفید دانسته‌اند که نسبت‌دادن علم به ائمه عقیده نادرست  است؛ چون نسبت‌دادن علم غیب به کسی به معنای آن است که او با توانایی خود به آن رسیده است، نه آنکه آن را از کسی گرفته باشد و این برای جز خدا ممکن نیست.<ref>شاکر و برنجکار، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، ص۶۷.</ref>
گفته‌اند به این علت برخی از علماء گذشته علم غیب پیامبران و امامان را انکار کرده‌اند و حتی امامان نیز خود را از علم غیب بی‌اطلاع دانسته‌اند که در صدر اسلام مراد از علم غیب، علم ذاتی بود و ادعای چنین علمی، به معنای ادعای ربوببت او بود. شاهد این مطلب را این سخن شیخ مفید دانسته‌اند که نسبت‌دادن علم به ائمه عقیده نادرست  است؛ چون نسبت‌دادن علم غیب به کسی به معنای آن است که او با توانایی خود به آن رسیده است، نه آنکه آن را از کسی گرفته باشد و این برای جز خدا ممکن نیست.<ref>شاکر و برنجکار، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، ص۶۷.</ref>


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش