سوره نحل: تفاوت میان نسخهها
جز
←آیات مشهور
جز (←آیات مشهور) |
جز (←آیات مشهور) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
آیه ۴۸ درباره حرکت سایه های مخلوقات از راست و چپ و سجده خاضعانه آنها برای خدا بود و منظور حالت سایه تمام موجودات برروی زمین است که چون روی زمین، گسترده و پهن میشوند در واقع همین حالتشان سجده آنهاست. این آیه درباره سجده عمومی تمام جهان هستی است؛ موجودات مادی و هم غیر مادی، آسمانیان و زمینیان، <ref>برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۵۷۳</ref> و منظور از سجده آنان همان انقیاد و خضوع و تسلیم ذاتی آنهاست که همین حقیقت سجده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. ج۱۲، ص۲۶۵و۲۶۶.</ref>علامه طباطبایی بر این باور است که تعبیر «دابّة» در آیه برای آسمانیان، دلالت بر این نکته دارد که در آسمانها نیز دوابّی(جنبدگانی) هستند که ساکنند و در آنها زندگی میکنند.<ref>طباطبایی، المیزان۷ ج۱۲۷ ص۲۶۶</ref> | آیه ۴۸ درباره حرکت سایه های مخلوقات از راست و چپ و سجده خاضعانه آنها برای خدا بود و منظور حالت سایه تمام موجودات برروی زمین است که چون روی زمین، گسترده و پهن میشوند در واقع همین حالتشان سجده آنهاست. این آیه درباره سجده عمومی تمام جهان هستی است؛ موجودات مادی و هم غیر مادی، آسمانیان و زمینیان، <ref>برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۵۷۳</ref> و منظور از سجده آنان همان انقیاد و خضوع و تسلیم ذاتی آنهاست که همین حقیقت سجده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. ج۱۲، ص۲۶۵و۲۶۶.</ref>علامه طباطبایی بر این باور است که تعبیر «دابّة» در آیه برای آسمانیان، دلالت بر این نکته دارد که در آسمانها نیز دوابّی(جنبدگانی) هستند که ساکنند و در آنها زندگی میکنند.<ref>طباطبایی، المیزان۷ ج۱۲۷ ص۲۶۶</ref> | ||
پاسخ به این سؤال که [[فرشته |ملائکه]] نیز می توانند داخل در دوابّ (جنبندگان) باشند پس چرا در این آیه نامشان جداگانه آمده است از نظر نویسنده [[تفسیر المیزان]] این است که نزول و صعود و رفت وآمد آنها، نقل و انتقال و حرکت کردن در مکان مانند موجودات مادی و انسانها و جنیان نیست به همین جهت ملائکه جداگانه مطرح شده اند تا اشاره به این باشد که نوع حرکت انها مانند دیگر جنبندگان مادی (انسان ها و حیوانات) نیست. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۲۶۶</ref> اما از نظر[[ فضل بن حسن طبرسی |طبرسی]] [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب) |نویسنده تفسیرمجمع البیان]] این که نام ملائکه جداگانه آمده هم به جهت شرافت مقام آنهاست و هم این که دابّه به موجودی گفته می شود که جنبش دراد وراه می رود در حالی که ملائکه صاحبان بال هستند وپرواز(طیران) درآنان غلبه دارد. <ref>الشيخ الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، دار المعرفة، ج۶، ص۵۶۲</ref> {{یادداشت| و إنما خص الملائكة بالذكر تشريفا لهم و لأن اسم الدابة يقع على ما يدب و يمشي و هم أولو الأجنحة فصفة الطيران أغلب عليهم }} | پاسخ به این سؤال که [[فرشته |ملائکه]] نیز می توانند داخل در دوابّ (جنبندگان) باشند پس چرا در این آیه نامشان جداگانه آمده است از نظر نویسنده [[تفسیر المیزان]] این است که نزول و صعود و رفت وآمد آنها، نقل و انتقال و حرکت کردن در مکان مانند موجودات مادی و انسانها و جنیان نیست به همین جهت ملائکه جداگانه مطرح شده اند تا اشاره به این باشد که نوع حرکت انها مانند دیگر جنبندگان مادی (انسان ها و حیوانات) نیست. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۲۶۶</ref> اما از نظر[[ فضل بن حسن طبرسی |طبرسی]] [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب) |نویسنده تفسیرمجمع البیان]] این که نام ملائکه جداگانه آمده هم به جهت شرافت مقام آنهاست و هم این که دابّه به موجودی گفته می شود که جنبش دراد وراه می رود در حالی که ملائکه صاحبان بال هستند وپرواز(طیران) درآنان غلبه دارد. <ref>الشيخ الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، دار المعرفة، ج۶، ص۵۶۲</ref> {{یادداشت| و إنما خص الملائكة بالذكر تشريفا لهم و لأن اسم الدابة يقع على ما يدب و يمشي و هم أولو الأجنحة فصفة الطيران أغلب عليهم }} | ||
جمله پایانی آیه(وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ) نیز در مقام معرفی ملائکه است و چون بحث آیه در عبودیت است منظور از عدم استکبار ملائکه این است که هیچ غفلتی از خدای سبحان ندارند وهیچ استکباری در ذات و در افعالشان نیست و هیچ مخالفتی در برابر دستورات خدای سبحان و عبادت او ندارند و چون فرشتگان هیچ گونه استکباری ندارند در آیه بعد به ترس آنها اشاره می کند با این که در پیشگاه الهی جز خیر نیست و لی ترس آنان جنسش از جنس ترس های عادی که ترس از شر و بدی و عذاب است نیست؛ بلکه ترس از مشاهده پیوسته مقام کبریایی خدای متعال است که هر گز از این مقام پروردگارشان غافل نمیشوند، و پیوسته در مقام امتثالِ بی چون و چرای دستورات خدواند هستند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲، ص ۲۶۶-۲۶۸</ref> | |||