کاربر ناشناس
حارث بن عبدالله همدانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mahboobi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
علاوه بر [[مسند ابن حنبل|مُسنَد ابنحنبل]] و [[سنن درامی|سنن دارِمی]]، در چهار کتاب از کتب ششگانه [[اهل سنّت]] از وی حدیث نقل شده است.<ref>یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۵۳؛ مدرسی طباطبائی، همانجا</ref> | علاوه بر [[مسند ابن حنبل|مُسنَد ابنحنبل]] و [[سنن درامی|سنن دارِمی]]، در چهار کتاب از کتب ششگانه [[اهل سنّت]] از وی حدیث نقل شده است.<ref>یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۵۳؛ مدرسی طباطبائی، همانجا</ref> | ||
مهمترین راوی حارث اعور، [[ابواسحاق سبیعی]] است. به گفته [[ابنحنبل]]، ابواسحاق پس از درگذشت حارث با بیوه او ازدواج کرد و به این ترتیب به کتابها و نوشتههای حدیثی حارث دست یافت.<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۵، ص ۳۹۸؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام ج ۳، ص ۴۷۴؛</ref> از همینرو در منابع اهل سنّت آمده که ابواسحاق فقط چهار روایت از حارث شنیده<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ص ۳۱؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۱۳۲ و ص ۱۴۸</ref> و بقیه را از نگاشتههای او نقل کرده | مهمترین راوی حارث اعور، [[ابواسحاق سبیعی]] است. به گفته [[ابنحنبل]]، ابواسحاق پس از درگذشت حارث با بیوه او ازدواج کرد و به این ترتیب به کتابها و نوشتههای حدیثی حارث دست یافت.<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۵، ص ۳۹۸؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام ج ۳، ص ۴۷۴؛</ref> از همینرو در منابع اهل سنّت آمده که ابواسحاق فقط چهار روایت از حارث شنیده<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ص ۳۱؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۱۳۲ و ص ۱۴۸</ref> و بقیه را از نگاشتههای او نقل کرده است،<ref>احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۲، ص ۱۷۹؛ برای فهرستی از روایات او از حارث رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علی بن ابیطالب، خَرَّجَ احادیثهُ علیرضابن عبداللهبن علیرضا ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۲۸.</ref> همچنانکه روایات [[خلاس بن عمرو هجری|خِلاسبن عمرو هَجَری]]<ref>یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۲، ص ۸۴۹ ـ ۸۶۳.</ref> و [[عبدالاعلیبن عامر ثعلبی]]<ref>یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۵، ص ۱۹۶۷ ـ ۱۹۷۶.</ref> از امام علی (ع) را برگرفته از کتاب حارث میدانند.<ref>ابنحنبل، الجامع فی العلل و معرفةالرجال، همانجا؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ج ۲، ص ۱۴۵؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۳، ص ۵۸. ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۶، ص ۲۶.</ref> در شماری از روایات، ابواسحاق سبیعی به واسطه دیگران از حارث روایت کرده که حاکی از شفاهی بودن است نه نقل از کتاب حارث <ref>محمد بن ادریس شافعی، الامّ ج ۷، ص ۱۹۹؛ عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف ج ۴، ص ۲۵۶ و ص ۲۸۲؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۴، ص ۱۱.</ref> سلسله سند «ابواسحاق از حارث از علی (ع) زنجیره حدیثی مشهوری است که برخی جاعلان، خصوصآ عثمانیه در مناظرات فرقهای خود با شیعیان، از این شهرت سود جسته و مطالب مجعول خود را با آن رواج دادهاند. <ref>مدرسی طباطبائی، ج ۱، ص ۵۷۵۸</ref> | ||
بهجز سبیعی، راویان بسیاری از طریق حارث روایات امام علی (ع) را شنیدهاند، که از آن جملهاند [[ابراهیمبن یزید نخعی]] و [[سعید بن فیروز ابوالبختری]].<ref>برای فهرست کامل این راویان و روایات آنان رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۳۲.</ref> | بهجز سبیعی، راویان بسیاری از طریق حارث روایات امام علی (ع) را شنیدهاند، که از آن جملهاند [[ابراهیمبن یزید نخعی]] و [[سعید بن فیروز ابوالبختری]].<ref>برای فهرست کامل این راویان و روایات آنان رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۳۲.</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
برخی منابع رجالی [[اهل سنّت]]، حارث را در شمار ثقات آوردهاند؛<ref>یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۶۵؛ همو (یحییبن معین)، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی ص ۹۰؛ احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن شاهین، تاریخ أسماء الثقات ص ۷۱ ـ ۷۲؛ یحییبن معین، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی، ص ۹۱، که دارمی از تغییر رأی یحییبن معین درباره حارث خبر داده است.</ref> اما برخی وی را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید کردهاند.<ref>ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، ص ۳۲؛ احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین ص ۷۷؛ ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء ص ۶۰۶؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ علیبن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین ص ۱۵۳؛ ابن جوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref> | برخی منابع رجالی [[اهل سنّت]]، حارث را در شمار ثقات آوردهاند؛<ref>یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۶۵؛ همو (یحییبن معین)، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی ص ۹۰؛ احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن شاهین، تاریخ أسماء الثقات ص ۷۱ ـ ۷۲؛ یحییبن معین، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی، ص ۹۱، که دارمی از تغییر رأی یحییبن معین درباره حارث خبر داده است.</ref> اما برخی وی را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید کردهاند.<ref>ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، ص ۳۲؛ احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین ص ۷۷؛ ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء ص ۶۰۶؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ علیبن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین ص ۱۵۳؛ ابن جوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref> | ||
مهمترین عامل جرح حارث، عبارات [[عامربن شراحیل شعبی]]، تابعی معاصر حارث، است که با اینکه از حارث روایت کرده، تأکید نموده که وی کذاب است.<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۳، قسم ۲، ص ۴۸۲؛ همو (محمدبن اسماعیل بخاری)، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۳-184؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۱، ص ۲۰۸؛ محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال ج ۱، ص ۴۳۵</ref> چنانکه گفته شده [[بخاری]] و [[مسلم بن حجاج]]، به دلیل طعن شعبی بر حارث، روایات او را نیاوردهاند.<ref>ابنخلّکان، ج ۲، ص ۳۳۹</ref> درباره اینگونه اظهارنظرهای شعبی و در عین حال نقل روایت او از حارث، توجیهاتی آوردهاند، از جمله اینکه حارث در نقل دروغ نمیگفته بلکه «عقاید نادرست» داشته<ref>ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، ص ۷۲؛ حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۲۰۰</ref> یا اینکه در سخنان روزمره دروغ میگفته اما در نقل حدیث و راستگو بود<ref>محمدبن عبدالله خطیب عمری، الإکمال فی اسماء الرجال ص ۱۷۹.</ref> یا اینکه به سهو دروغ میگفته است نه به عمد.<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۴، ص ۱۵۳ </ref> گفتنی است که شعبی، | مهمترین عامل جرح حارث، عبارات [[عامربن شراحیل شعبی]]، تابعی معاصر حارث، است که با اینکه از حارث روایت کرده، تأکید نموده که وی کذاب است.<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۳، قسم ۲، ص ۴۸۲؛ همو (محمدبن اسماعیل بخاری)، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۳-184؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۱، ص ۲۰۸؛ محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال ج ۱، ص ۴۳۵</ref> چنانکه گفته شده [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج]]، به دلیل طعن شعبی بر حارث، روایات او را نیاوردهاند.<ref>ابنخلّکان، ج ۲، ص ۳۳۹</ref> درباره اینگونه اظهارنظرهای شعبی و در عین حال نقل روایت او از حارث، توجیهاتی آوردهاند، از جمله اینکه حارث در نقل دروغ نمیگفته بلکه «عقاید نادرست» داشته<ref>ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، ص ۷۲؛ حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۲۰۰</ref> یا اینکه در سخنان روزمره دروغ میگفته اما در نقل حدیث و راستگو بود<ref>محمدبن عبدالله خطیب عمری، الإکمال فی اسماء الرجال ص ۱۷۹.</ref> یا اینکه به سهو دروغ میگفته است نه به عمد.<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۴، ص ۱۵۳ </ref> گفتنی است که شعبی، عثمانیمذهب و با عقیده به امامت علی (ع) و حتی موالات آن حضرت مخالف بوده است. <ref>محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص ۸۹؛ محمد بن جریر طبری آملی، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، ص ۱۸۳-۱۸۴؛ محمد بن محمد مفید، الفصول المختاره، ص ۲۱۶-۲۱۷</ref> | ||
[[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبد آلبر، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله ج ۲، ص ۳۸۷.</ref> تصریح کرده که از حارث دروغی گزارش نشده است؛ اما وی به سبب محبت شدیدش به حضرت علی (ع) و تفضیل او بر دیگران، مورد ملامت بوده و از همینرو شعبی او را تکذیب کرده، چرا که شعبی معتقد به تفضیل [[ابوبکر]] بوده و او را اولین ایمانآورنده به [[پیامبر|پیامبر اکرم (ص)]] میدانسته است. | [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبد آلبر، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله ج ۲، ص ۳۸۷.</ref> تصریح کرده که از حارث دروغی گزارش نشده است؛ اما وی به سبب محبت شدیدش به حضرت علی (ع) و تفضیل او بر دیگران، مورد ملامت بوده و از همینرو شعبی او را تکذیب کرده، چرا که شعبی معتقد به تفضیل [[ابوبکر]] بوده و او را اولین ایمانآورنده به [[پیامبر|پیامبر اکرم (ص)]] میدانسته است. | ||
[[عبدالعزیزبن محمد حسینی غماری]]، از علمای معاصر [[مراکش]]، دو کتاب | [[عبدالعزیزبن محمد حسینی غماری]]، از علمای معاصر [[مراکش]]، دو کتاب الباحث عن علل الطعن فی الحارث (قم ۱۴۲۰) و بیان نَکث الناکث المُتَعَدی بتضعیف الحارث (قم ۱۴۲۰) را در اثبات وثاقت حارث اعور و رد شبهات وارد شده در این باره نگاشته است. | ||
==فعالیتهای علمی== | ==فعالیتهای علمی== | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
=== آثار منسوب === | === آثار منسوب === | ||
*صحیفه حارث: در منابع از حارث به عنوان صاحب کتب یاد شده و به کتاب<ref>ابن حنبل، الجامع فی العلل و المعرفة، ج۲، ص۲۵۷؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر۳، ص۵۸؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج۶، ص۲۶.</ref> یا | *صحیفه حارث: در منابع از حارث به عنوان صاحب کتب یاد شده و به کتاب<ref>ابن حنبل، الجامع فی العلل و المعرفة، ج۲، ص۲۵۷؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر۳، ص۵۸؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج۶، ص۲۶.</ref> یا صحیفه<ref>سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ج۲، ص۱۴۵.</ref> حارث اشاره شده است. | ||
*کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی؛ | *کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی؛ | ||
*کتاب | *کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی نیز به حارث اعور منسوب است. به گفته [[شیخ طوسی]]،<ref>محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ص ۳۱۹.</ref> [[عمروبن میمون]] مطالب این کتاب را به واسطه [[ابواسحاق سَبیعی]] از حارث از امام علی (ع) نقل کرده است. متن این رساله را [[ابنبابویه]] با سندی دیگر در کتاب [[الخصال|خصال]]<ref>ابن بابویه، کتاب الخصال ج۲، ص۳۶۴ ـ ۳۸۲</ref> آورده است. در این رساله، ماجرای پرسش سرکرده یهودیان از امام علی (ع) درباره اینکه آیا وی وصی [[پیامبراکرم|پیامبر اکرم (ص)]] است، آمده و این وصایت و شرایط و مراحل آن اثبات شده است.<ref>مدرسی طباطبائی، ج۱، ص۵۹، که این کتاب را یک جزوه تبلیغی شیعی متعلق به اواخر دوران اموی تلقی کرده است.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
===مبارزات در دوره عثمان=== | ===مبارزات در دوره عثمان=== | ||
حارث در دوران [[خلافت]] [[عثمان|عثمانبن عفّان]] (۲۳ ـ ۳۵)، مبارزات سیاسی گستردهای داشته است. وی از اعضای | حارث در دوران [[خلافت]] [[عثمان|عثمانبن عفّان]] (۲۳ ـ ۳۵)، مبارزات سیاسی گستردهای داشته است. وی از اعضای گروه قرّاء در [[کوفه]] بهشمار میآمد که به سرکردگی [[مالک اشتر نخعی]] با [[سعید بن عاص]] (عامل [[عثمان]] در کوفه) مخالفت میکردند.<ref>احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۰.</ref> آنان بر سعیدبن عاص شوریدند و به [[مدینه]] رفتند و از عثمان خواستار عزل وی شدند.<ref>ابنسعد، ج ۵، ص ۳۲-۳۳؛ ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶</ref> همین مخالفتها موجب شد که عثمان آنان را به [[شام]] تبعید کند.<ref>ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶؛ درباره حوادثی که در شام برای آنان رخ داد رجوع کنید به احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref> وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به قتل عثمان، در مدینه حضور داشت.<ref>محمدبن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |