confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۶۴
ویرایش
(←منابع: افزودن منبع) |
(اصلاح لینکهای سبز) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
{{دیگرکاربردها|قاضی طباطبایی}} | {{دیگرکاربردها|قاضی طباطبایی}} | ||
'''سید علی قاضی طَباطَبایی''' (۱۲۸۲-۱۳۶۶ق)، عارف، و استاد [[اخلاق]] [[حوزه علمیه نجف]] در قرن چهاردهم [[قمری]] بود. برخی از علما، [[فقه|فقیهان]] و [[مراجع تقلید]] در مکتب اخلاقی او حضور داشتهاند. [[سید محمدحسین طباطبائی]]، [[سید هاشم موسوی حداد]] و [[محمدتقی بهجت]] از شاگردان او بودهاند. | '''سید علی قاضی طَباطَبایی''' (۱۲۸۲-۱۳۶۶ق)، عارف، و استاد [[اخلاق]] [[حوزه علمیه نجف]] در قرن چهاردهم [[سال هجری قمری|قمری]] بود. برخی از علما، [[فقه|فقیهان]] و [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید]] در مکتب اخلاقی او حضور داشتهاند. [[سید محمدحسین طباطبائی]]، [[سید هاشم حداد|سید هاشم موسوی حداد]] و [[محمدتقی بهجت]] از شاگردان او بودهاند. | ||
قاضی طباطبایی در [[عرفان]] از طریقۀ [[ملا حسینقلی همدانی]] پیروی میکرد و رسیدن سالک به مقام [[توحید]] را بدون پذیرفتن [[ولایت]] [[ائمه]] و [[حضرت زهرا(س)]] امکانپذیر نمیدانست. در [[طریقت]] عرفانی او انجام [[مستحبات]]، رفتن به [[زیارت قبور]]، [[توسل]] به [[امام حسین(ع)]] و انتخاب استاد جایگاه مهمی داشت. [[رساله سیر و سلوک]] [[بحرالعلوم]] را بهترین کتاب عرفانی میدانست و روش احراق را توصیه میکرد. از وی [[کرامت|کراماتی]] نیز نقل شده است. | قاضی طباطبایی در [[عرفان]] از طریقۀ [[ملا حسینقلی همدانی]] پیروی میکرد و رسیدن سالک به مقام [[توحید]] را بدون پذیرفتن [[ولایت]] [[امامان شیعه|ائمه]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] امکانپذیر نمیدانست. در [[طریقت]] عرفانی او انجام [[مستحب|مستحبات]]، رفتن به [[زیارت قبور]]، [[توسل]] به [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] و انتخاب استاد جایگاه مهمی داشت. [[رساله سیر و سلوک (کتاب)|رساله سیر و سلوک]] [[سید محمدمهدی بحرالعلوم|بحرالعلوم]] را بهترین کتاب عرفانی میدانست و روش احراق را توصیه میکرد. از وی [[کرامت|کراماتی]] نیز نقل شده است. | ||
شدت علاقه او به [[ابن عربی]] و [[مولوی]] به حدی بود که مخالفت برخی علما را در پی داشت. | شدت علاقه او به [[ابن عربی]] و [[مولوی]] به حدی بود که مخالفت برخی علما را در پی داشت. | ||
شهرت قاضی طباطبایی بیشتر بهدلیل بعد عرفانی شخصیت اوست؛ اما او در علوم دیگر مانند [[حدیث]]، [[فقه]] و [[تفسیر]] نیز صاحبنظر بود. | شهرت قاضی طباطبایی بیشتر بهدلیل بعد عرفانی شخصیت اوست؛ اما او در علوم دیگر مانند [[حدیث]]، [[فقه]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] نیز صاحبنظر بود. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سید علی قاضی طباطبایی، در [[۱۳ ذیالحجه]] [[سال ۱۲۸۲ هجری قمری|۱۲۸۲ق]] ([[۹ اردیبهشت]] [[سال ۱۲۴۵ هجری شمسی|۱۲۴۵ش]]) و به نقل از برخی از تذکرهنویسان در [[سال ۱۲۸۵ هجری قمری|۱۲۸۵ق]] ([[۷ فروردین]] [[سال ۱۲۴۸ هجری شمسی|۱۲۴۸ش]]) در [[تبریز]] به دنیا آمد.<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۷۳ق، ج۱، قسم۴، ص۱۵۶۵؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۶.</ref> | سید علی قاضی طباطبایی، در [[۱۳ ذیالحجه]] [[سال ۱۲۸۲ هجری قمری|۱۲۸۲ق]] ([[۹ اردیبهشت]] [[سال ۱۲۴۵ هجری شمسی|۱۲۴۵ش]]) و به نقل از برخی از تذکرهنویسان در [[سال ۱۲۸۵ هجری قمری|۱۲۸۵ق]] ([[۷ فروردین]] [[سال ۱۲۴۸ هجری شمسی|۱۲۴۸ش]]) در [[تبریز]] به دنیا آمد.<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۷۳ق، ج۱، قسم۴، ص۱۵۶۵؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۶.</ref> | ||
خاندان وی از [[سادات طباطبایی]] بودند و نسبشان به [[ابراهیم طباطبا]]، نوادۀ [[امام حسن مجتبی(ع)]] میرسد.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۲-۳۴، یادنامۀ عارف کبیر، ص۶.</ref> | خاندان وی از [[سادات طباطبایی]] بودند و نسبشان به [[ابراهیم طباطبا]]، نوادۀ [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن مجتبی(ع)]] میرسد.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۲-۳۴، یادنامۀ عارف کبیر، ص۶.</ref> | ||
پدرش، [[سید حسین قاضی]] (درگذشت۱۳۱۴ق)، از شاگردان [[میرزای شیرازی]] بود که در [[تفسیر قرآن]] آثاری نوشته است. جد مادری سیدعلی، [[میرزا محسن قاضی تبریزی]] (درگذشت۱۳۰۶)، نیز عالم بود و با [[ملا هادی سبزواری]] مصاحبت داشت.<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۷۳ق، ج۱، قسم۲، ص۵۲۹؛ معلم حبیبآبادی، مکارم الأثار، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۳۰؛ معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، اصفهان، ج۵، ص۱۴۷۴.</ref> | پدرش، [[سید حسین قاضی]] (درگذشت۱۳۱۴ق)، از شاگردان [[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] بود که در [[تفسیر قرآن]] آثاری نوشته است. جد مادری سیدعلی، [[میرزا محسن قاضی تبریزی]] (درگذشت۱۳۰۶)، نیز عالم بود و با [[ملا هادی سبزواری]] مصاحبت داشت.<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۷۳ق، ج۱، قسم۲، ص۵۲۹؛ معلم حبیبآبادی، مکارم الأثار، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۳۰؛ معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، اصفهان، ج۵، ص۱۴۷۴.</ref> | ||
===درگذشت=== | ===درگذشت=== | ||
قاضی در سالهای آخر عمر به بیماری مبتلا شد و در [[۶ ربیعالاول]] ۱۳۶۶ق، برابر [[۹ بهمن]] ۱۳۲۵ش درگذشت.<ref>حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۷۶۷.</ref> [[سید جمالالدین گلپایگانی]] بر او [[نماز میت|نماز]] خواند و در [[وادی السلام]] در کنار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج۱، قسم۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۴- ۱۵؛ قس معلم حبیبآبادی، ج۷، ص۲۶۹۶، که روز وفات را ۴ ربیع الاول نوشته است.</ref> | قاضی در سالهای آخر عمر به بیماری مبتلا شد و در [[۶ ربیعالاول]] ۱۳۶۶ق، برابر [[۹ بهمن]] ۱۳۲۵ش درگذشت.<ref>حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۷۶۷.</ref> [[سید جمالالدین گلپایگانی]] بر او [[نماز میت|نماز]] خواند و در [[قبرستان وادیالسلام (نجف)|وادی السلام]] در کنار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج۱، قسم۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۴- ۱۵؛ قس معلم حبیبآبادی، ج۷، ص۲۶۹۶، که روز وفات را ۴ ربیع الاول نوشته است.</ref> | ||
==خانواده و فرزندان== | ==خانواده و فرزندان== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
==استادان== | ==استادان== | ||
قاضی طباطبائی مبادی علوم دینی و ادبی را در زادگاهش آموخت<ref>غروی، ج۲، ص۲۷۲.</ref> و نزد پدرش [[تفسیر کشاف]] را خواند. علاوه بر پدرش، استادان دیگر وی [[موسی تبریزی]] (مؤلف حاشیۀ [[رسائل شیخ انصاری]]) و [[محمدعلی قراچهداغی]] (مؤلف حاشیهای بر [[شرح لمعه]]) بودند. | قاضی طباطبائی مبادی علوم دینی و ادبی را در زادگاهش آموخت<ref>غروی، ج۲، ص۲۷۲.</ref> و نزد پدرش [[تفسیر کشاف]] را خواند. علاوه بر پدرش، استادان دیگر وی [[موسی تبریزی]] (مؤلف حاشیۀ [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل شیخ انصاری]]) و [[محمدعلی قراچهداغی]] (مؤلف حاشیهای بر [[الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (کتاب)|شرح لمعه]]) بودند. | ||
او ادبیات فارسی و عربی را نیز از [[محمدتقی نیر تبریزی]] فرا گرفت.<ref>آقابزرگ،ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۹، ۴۵.</ref> | او ادبیات فارسی و عربی را نیز از [[محمدتقی نیر تبریزی]] فرا گرفت.<ref>آقابزرگ،ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۹، ۴۵.</ref> | ||
وی مدتی، به توصیۀ پدرش، برای [[تهذیب نفس]] نزد [[امام قلی نخجوانی]] شاگردی کرد.<ref>حسنزاده، ص۱۵۹، ۱۷۱-۱۷۲.</ref> سپس در ۱۳۰۸ق، برای کسب علم به [[نجف]] هجرت کرد<ref>محمدحسن قاضی، صفحات من تاریخ الاعلام، ج۱، ص۱۸؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۷؛ قس آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵.</ref> و در آنجا نزد [[محمد فاضل شربیانی]]، [[محمدحسن مامقانی]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[آخوند خراسانی]] و [[حسین خلیلی تهرانی]]، [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[حدیث]]، [[تفسیر]] و دیگر علوم را فرا گرفت و از این جمع، حسین خلیلی تهرانی، استاد [[اخلاق]] وی نیز بود.<ref>آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶.</ref> | وی مدتی، به توصیۀ پدرش، برای [[تزکیه|تهذیب نفس]] نزد [[امام قلی نخجوانی]] شاگردی کرد.<ref>حسنزاده، ص۱۵۹، ۱۷۱-۱۷۲.</ref> سپس در ۱۳۰۸ق، برای کسب علم به [[نجف]] هجرت کرد<ref>محمدحسن قاضی، صفحات من تاریخ الاعلام، ج۱، ص۱۸؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۷؛ قس آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵.</ref> و در آنجا نزد [[محمد فاضل شربیانی]]، [[محمدحسن مامقانی]]، [[فتحالله غروی اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] و [[حسین خلیلی تهرانی]]، [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[حدیث]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و دیگر علوم را فرا گرفت و از این جمع، حسین خلیلی تهرانی، استاد [[اخلاق]] وی نیز بود.<ref>آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶.</ref> | ||
او همچنین برای تهذیب نفس چندین سال نزد [[سید احمد کربلایی]] و [[محمد بهاری]]، از شاگردان [[ملا حسینقلی همدانی]]، شاگردی کرد.<ref>معلم حبیبآبادی، ج۷، ص۲۶۹۵-۲۶۹۶؛ قاضی،۱۳۸۵ش، مقدمه، ص۱۰.</ref> | او همچنین برای تهذیب نفس چندین سال نزد [[سید احمد کربلایی]] و [[محمد بهاری]]، از شاگردان [[ملا حسینقلی همدانی]]، شاگردی کرد.<ref>معلم حبیبآبادی، ج۷، ص۲۶۹۵-۲۶۹۶؛ قاضی،۱۳۸۵ش، مقدمه، ص۱۰.</ref> | ||
هرچند شهرت قاضی بیشتر به عرفان و اخلاق است، اما در حدیث و فقه و تفسیر نیز تبحر داشت.<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۴، ۲۷.</ref> قاضی، در [[درس خارج]] فقه [[سید محمدکاظم یزدی]] و [[سید محمد اصفهانی]] و دیگر علمای نجف نیز شرکت میکرد و از وی نقل شده است که در هفت دوره [[درس خارج]] کتاب طهاره [[شیخ مرتضی انصاری]] شرکت کرده بود.<ref>حسینی همدانی، ص۴۶.</ref> | هرچند شهرت قاضی بیشتر به عرفان و اخلاق است، اما در حدیث و فقه و تفسیر نیز تبحر داشت.<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۴، ۲۷.</ref> قاضی، در [[درس خارج]] فقه [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]] و [[سید محمد اصفهانی]] و دیگر علمای نجف نیز شرکت میکرد و از وی نقل شده است که در هفت دوره [[درس خارج]] کتاب طهاره [[شیخ مرتضی انصاری]] شرکت کرده بود.<ref>حسینی همدانی، ص۴۶.</ref> | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
او در نجف، در عرفان و اخلاق و تهذیب نفس، شاگردان متعددی پرورش داد.<ref> آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶؛ امینی، ج۳، ص۹۶۶.</ref> معمولاً جلسات درس وی خصوصی و محرمانه برگزار میشد.<ref>حسینی همدانی، ص۴۸؛ صدوقی سها، تاریخ حکماء و عرفانی متأخر، ۱۳۸۱ش، ص۳۸۱.</ref> او در [[مدرسه هندی|مدرسۀ هندی]] حجرهای داشت و شاگردانش در این حجره نزد او میآمدند.<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۱۸-۳۱۹؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۰.</ref> | او در نجف، در عرفان و اخلاق و تهذیب نفس، شاگردان متعددی پرورش داد.<ref> آقابزرگ، ج۱، قسم ۴، ص۱۵۶۵-۱۵۶۶؛ امینی، ج۳، ص۹۶۶.</ref> معمولاً جلسات درس وی خصوصی و محرمانه برگزار میشد.<ref>حسینی همدانی، ص۴۸؛ صدوقی سها، تاریخ حکماء و عرفانی متأخر، ۱۳۸۱ش، ص۳۸۱.</ref> او در [[مدرسه هندی|مدرسۀ هندی]] حجرهای داشت و شاگردانش در این حجره نزد او میآمدند.<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۱۸-۳۱۹؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۰.</ref> | ||
برخی از علما و فقها و [[مراجع تقلید]] از شاگردان مکتب اخلاقی قاضی بودهاند، برخی از مهمترین شاگردان او عبارتند از: | برخی از علما و فقها و [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید]] از شاگردان مکتب اخلاقی قاضی بودهاند، برخی از مهمترین شاگردان او عبارتند از: | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی]] که از بستگان قاضی بود. او ابتدا به قاضی شهرت داشت ولی به احترام استادش، ترجیح داد که به طباطبائی مشهور شود.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۱۳، پانویس ۱، ص۳۵.</ref> وی و برادرش [[سید محمدحسن الهی]] و [[عباس هاتف قوچانی]]<ref>قاضی طباطبائی،۱۳۸۵ش، مقدمۀ سید محمدحسن قاضی، ص۷؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.</ref> ۱۳سال نزد قاضی شاگردی کردند.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۰۱.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی]] که از بستگان قاضی بود. او ابتدا به قاضی شهرت داشت ولی به احترام استادش، ترجیح داد که به طباطبائی مشهور شود.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۱۳، پانویس ۱، ص۳۵.</ref> وی و برادرش [[سید محمدحسن الهی]] و [[عباس هاتف قوچانی]]<ref>قاضی طباطبائی،۱۳۸۵ش، مقدمۀ سید محمدحسن قاضی، ص۷؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.</ref> ۱۳سال نزد قاضی شاگردی کردند.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۰۱.</ref> | ||
[[سید هاشم موسوی حداد]]. وی ۲۸ سال شاگرد قاضی بود و استادش دربارۀ وی گفته او [[توحید]] را چنان چشیده و مس و لمس نموده که محال است چیزی بتواند در آن خللی وارد سازد.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۲-۱۳، ۱۰۱؛ نیز نک: حداد،سید هاشم موسوی.</ref> | [[سید هاشم حداد|سید هاشم موسوی حداد]]. وی ۲۸ سال شاگرد قاضی بود و استادش دربارۀ وی گفته او [[توحید]] را چنان چشیده و مس و لمس نموده که محال است چیزی بتواند در آن خللی وارد سازد.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۲-۱۳، ۱۰۱؛ نیز نک: حداد،سید هاشم موسوی.</ref> | ||
[[سید حسن اصفهانی مسقطی]]. او در [[نجف]] [[شفا (کتاب)|شفا]] و [[اسفار اربعه|اسفار]] درس میداد و به حکم [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[مرجع]] وقت [[شیعیان]]، و توصیۀ استادش قاضی، به ناچار از نجف به [[مسقط]] هجرت کرد.<ref>حسینی طهرانی، الله شناسی، ج۳، ص۲۸۵؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۰۲- ۱۰۳.</ref> | [[سید حسن اصفهانی مسقطی]]. او در [[نجف]] [[شفا (کتاب)|شفا]] و [[اسفار اربعه|اسفار]] درس میداد و به حکم [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[مرجع تقلید|مرجع]] وقت [[شیعه|شیعیان]]، و توصیۀ استادش قاضی، به ناچار از نجف به [[مسقط]] هجرت کرد.<ref>حسینی طهرانی، الله شناسی، ج۳، ص۲۸۵؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۰۲- ۱۰۳.</ref> | ||
[[سید ابوالقاسم خویی]]. وی از استاد خود دستورالعملی گرفت و پس از چهل روز، مکاشفهای برایش حاصل شد و آیندۀ خود را شامل تدریس و به [[مرجع|مرجعیت]] رسیدن مشاهده کرد.<ref>فاطمی نیا، ج۲، ص۱۹۶ - ۱۹۷.</ref> | [[سید ابوالقاسم خویی]]. وی از استاد خود دستورالعملی گرفت و پس از چهل روز، مکاشفهای برایش حاصل شد و آیندۀ خود را شامل تدریس و به [[مرجع تقلید|مرجعیت]] رسیدن مشاهده کرد.<ref>فاطمی نیا، ج۲، ص۱۹۶ - ۱۹۷.</ref> | ||
از دیگر شاگردان او میتوان به افراد زیر اشاره کرد: | از دیگر شاگردان او میتوان به افراد زیر اشاره کرد: | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
* [[میرزا ابراهیم سیستانی]]<ref>روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.</ref> | * [[میرزا ابراهیم سیستانی]]<ref>روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
* [[ | * [[سید احمد فهری زنجانی]] از آخرین کسانی است که محضر قاضی را درک کرد.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۱۴۲، پانویس ۱؛ نک: به روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۵۶.</ref> | ||
*[[سید محمد حسینی همدانی]] بخشهایی از [[جامع السعادات]] [[ملا محمدمهدی نراقی]] را نزد قاضی خواند.<ref>حسینی همدانی، ص۴۴.</ref> | *[[سید محمد حسینی همدانی]] بخشهایی از [[جامع السعادات (کتاب)|جامع السعادات]] [[محمدمهدی نراقی|ملا محمدمهدی نراقی]] را نزد قاضی خواند.<ref>حسینی همدانی، ص۴۴.</ref> | ||
* [[سید مرتضی فیروزآبادی]]، مؤلف [[فضائل الخمسة من الصحاح الستة]]، در درسهای [[اخلاق]] و [[عرفان]] وی شرکت میکرد و محرم اسرار استاد بود.<ref>فیروزآبادی، مقدمۀ سید محمد فیروزآبادی، ص۷- ۸.</ref> | * [[سید مرتضی فیروزآبادی]]، مؤلف [[فضائل الخمسة من الصحاح الستة (کتاب)|فضائل الخمسة من الصحاح الستة]]، در درسهای [[اخلاق]] و [[عرفان]] وی شرکت میکرد و محرم اسرار استاد بود.<ref>فیروزآبادی، مقدمۀ سید محمد فیروزآبادی، ص۷- ۸.</ref> | ||
==مخالفان== | ==مخالفان== | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
*تفسیر قرآن کریم | *تفسیر قرآن کریم | ||
از ابتدا تا [[آیه|آیۀ]] ۹۱ [[سوره انعام|سورۀ انعام]]<ref>آقابزرگ، ج۱،قسم ۴، همانجا.</ref> که ظاهراً نسخهای از آن در لندن موجود است.<ref>قاضی،۱۳۸۵ ش، مقدمۀ ناشر، ص۳؛ نک: غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷،پانویس۱.</ref> او را میتوان پایهگذار شیوۀ تفسیری قرآن با قرآن دانست. ظاهراً روش او در تفسیر، در شیوۀ تفسیری شاگردش، [[سید محمدحسین طباطبائی]]، در [[تفسیر المیزان]] مؤثر بوده است.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۷؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۳۳-۳۴.</ref> | از ابتدا تا [[آیه|آیۀ]] ۹۱ [[سوره انعام|سورۀ انعام]]<ref>آقابزرگ، ج۱،قسم ۴، همانجا.</ref> که ظاهراً نسخهای از آن در لندن موجود است.<ref>قاضی،۱۳۸۵ ش، مقدمۀ ناشر، ص۳؛ نک: غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷،پانویس۱.</ref> او را میتوان پایهگذار شیوۀ تفسیری قرآن با قرآن دانست. ظاهراً روش او در تفسیر، در شیوۀ تفسیری شاگردش، [[سید محمدحسین طباطبائی]]، در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] مؤثر بوده است.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۷؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۳۳-۳۴.</ref> | ||
*تصحیح و تحقیق [[الارشاد]]، اثر [[شیخ مفید]] | *تصحیح و تحقیق [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]]، اثر [[شیخ مفید]] | ||
این اثر را در ۱۳۰۶ در ۲۱ سالگی به انجام رساند و در [[تهران]] چاپ سنگی شد.<ref>نک: مشار، ج۵، ص۷۶۹؛ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۴؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۵-۲۶.</ref> | این اثر را در ۱۳۰۶ در ۲۱ سالگی به انجام رساند و در [[تهران]] چاپ سنگی شد.<ref>نک: مشار، ج۵، ص۷۶۹؛ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۳۴؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۲۵-۲۶.</ref> | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|محمدحسین طباطبائی]] گفته است سید علی قاضی به هیچ یک از سلسلههای [[صوفیه]] مرتبط نیست، بلکه طریقۀ عرفانی وی همان طریقۀ [[ملا حسینقلی همدانی]] و استادش [[سید علی شوشتری]] است که از آنان نیز به عارفی ناشناس به نام جولا منتهی میشود.<ref>نک: حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۴۶-۱۴۹.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|محمدحسین طباطبائی]] گفته است سید علی قاضی به هیچ یک از سلسلههای [[صوفیه]] مرتبط نیست، بلکه طریقۀ عرفانی وی همان طریقۀ [[ملا حسینقلی همدانی]] و استادش [[سید علی شوشتری]] است که از آنان نیز به عارفی ناشناس به نام جولا منتهی میشود.<ref>نک: حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۴۶-۱۴۹.</ref> | ||
اما فرزندش، سید محمدحسن قاضی، پدر را بر شیوۀ سلوکی شاگردان حسینقلی همدانی نمیداند و از نظر او، قاضی به مسلک پدرش، سید حسین، بود. سید حسین در مکتب تربیتی [[امامقلی نخجوانی]] و امامقلی در مکتب [[سید محمد قریشی قزوینی]] و او از [[محراب گیلانی اصفهانی]] و او از [[محمد بیدآبادی]] و او از [[سید قطبالدین محمد نیریزی]]، از مشایخ [[ذهبیه]]، تعلیم یافته بود.<ref>صدوقیسها، ص۲۲۵.</ref> اما از خود وی نقل شده که ارتباطش را با این سلسله رد کرده و طریقت خود را طریقت علما و فقها میدانست.<ref>عطش، ص۳۳۲.</ref> | اما فرزندش، سید محمدحسن قاضی، پدر را بر شیوۀ سلوکی شاگردان حسینقلی همدانی نمیداند و از نظر او، قاضی به مسلک پدرش، سید حسین، بود. سید حسین در مکتب تربیتی [[امامقلی نخجوانی]] و امامقلی در مکتب [[سید محمد قریشی قزوینی]] و او از [[محراب گیلانی اصفهانی]] و او از [[آقا محمد بیدآبادی|محمد بیدآبادی]] و او از [[سید قطبالدین محمد نیریزی]]، از مشایخ [[ذهبیه]]، تعلیم یافته بود.<ref>صدوقیسها، ص۲۲۵.</ref> اما از خود وی نقل شده که ارتباطش را با این سلسله رد کرده و طریقت خود را طریقت علما و فقها میدانست.<ref>عطش، ص۳۳۲.</ref> | ||
به نظر [[سید محمدحسین حسینی | به نظر [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]<ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۰.</ref> از شاگردان [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]]، نیز قاضی ابتدا در طریقت پدرش بود، اما پس از وفات پدرش، شاگردی [[سید احمد کربلایی]] را اختیار کرد و در طریقت حسینقلی همدانی قرار گرفت.<ref>نک: غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۸۸-۸۹.</ref> | ||
قاضی همچنین ۱۰ سال ملازم و مصاحب [[سید مرتضی کشمیری]] بود، اما در زمینۀ [[اخلاق]] و [[عرفان]] شاگرد وی به شمار نمیآید<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۹، ۳۲۴؛ غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۸۸-۹۰.</ref> زیرا کشمیری به شدت با [[ابن عربی]] و آثارش مخالف بود و دیدگاه قاضی با او تفاوت بسیار داشت.<ref> نک: یادنامۀ عارف کبیر، ص۸-۹.</ref> | قاضی همچنین ۱۰ سال ملازم و مصاحب [[سید مرتضی کشمیری]] بود، اما در زمینۀ [[اخلاق]] و [[عرفان]] شاگرد وی به شمار نمیآید<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۹، ۳۲۴؛ غفاری، فلسفه عرفان شیعی، ۱۳۸۳ش، ص۸۸-۹۰.</ref> زیرا کشمیری به شدت با [[ابن عربی]] و آثارش مخالف بود و دیدگاه قاضی با او تفاوت بسیار داشت.<ref> نک: یادنامۀ عارف کبیر، ص۸-۹.</ref> | ||
قاضی وصول به مقام [[توحید]] و سیر صحیح الی الله را بدون پذیرفتن ولایت [[امامان شیعه]] و [[حضرت زهرا(س)]] محال میدانست.<ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۴۰؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۸۸.</ref> وی میگفت: | قاضی وصول به مقام [[توحید]] و سیر صحیح الی الله را بدون پذیرفتن ولایت [[امامان شیعه]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] محال میدانست.<ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۴۰؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۸۸.</ref> وی میگفت: | ||
: من اگر به جایی رسیده باشم از دو چیز است؛ قرآن کریم و زیارت امام حسین(ع) | : من اگر به جایی رسیده باشم از دو چیز است؛ قرآن کریم و زیارت امام حسین(ع) | ||
به گفته حسینی تهرانی روش سلوکی وی روش سلوکی حسینقلی همدانی بود. در این روش، سالک باید برای دفع خواطر، در شبانهروز دستکم نیمساعت را برای توجه به نفس خود تعیین کند تا رفتهرفته معرفت نفس برای او حاصل شود. بهعلاوه، باید برای رفع حجابها و موانع، به [[امام حسین(ع)]] متوسل شود.<ref>حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref> | به گفته حسینی تهرانی روش سلوکی وی روش سلوکی حسینقلی همدانی بود. در این روش، سالک باید برای دفع خواطر، در شبانهروز دستکم نیمساعت را برای توجه به نفس خود تعیین کند تا رفتهرفته معرفت نفس برای او حاصل شود. بهعلاوه، باید برای رفع حجابها و موانع، به [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] متوسل شود.<ref>حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref> | ||
===طریقه احراقیه=== | ===طریقه احراقیه=== | ||
او همچنین برای از بین بردن اغراض و نیتهای نفسانی، روش احراق را توصیه میکرد و این طریقه را از [[قرآن کریم]] مانند [[آیه استرجاع]] الهام گرفته بود. در این طریقه، سالک باید بداند که همه چیز ملک مطلق خداست و او [[فقر ذاتی]] دارد و این تفکر سبب سوختن تمام نیات و صفات او میشود، لذا به آن احراق میگویند.<ref>رسالۀ سیر و سلوک، شرح حسینی طهرانی، ص۱۴۷- ۱۴۸؛ حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۲۴- ۱۲۵.</ref>{{یادداشت|بايد سالك به حقيقت ادراك كند كه خداوند متعال وجود او را وجودى طمّاع قرار داده است و هر چه بخواهد قطع طمع كند چون سرشت او با طمع است نتیجه بخش نخواهد شد و قطع طمع از او ناچار مستلزم طمع ديگرى است و به داعيه طمعى بالاتر و عالیتر از آن مرحله دانى قطع طمع نموده است. بنابراين چون عاجز شد از قطع طمع و خود را زبون يافت طبعا امر خود را به خدا سپرده و از نيّت قطع طمع دست برمیدارد. اين عجز و بيچارگى ريشه طمع را از نهاد او سوزانيده و او را پاك و پاكيزه میگرداند».}} | او همچنین برای از بین بردن اغراض و نیتهای نفسانی، روش احراق را توصیه میکرد و این طریقه را از [[قرآن|قرآن کریم]] مانند [[آیه استرجاع]] الهام گرفته بود. در این طریقه، سالک باید بداند که همه چیز ملک مطلق خداست و او [[فقر ذاتی]] دارد و این تفکر سبب سوختن تمام نیات و صفات او میشود، لذا به آن احراق میگویند.<ref>رسالۀ سیر و سلوک، شرح حسینی طهرانی، ص۱۴۷- ۱۴۸؛ حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، ص۱۲۴- ۱۲۵.</ref>{{یادداشت|بايد سالك به حقيقت ادراك كند كه خداوند متعال وجود او را وجودى طمّاع قرار داده است و هر چه بخواهد قطع طمع كند چون سرشت او با طمع است نتیجه بخش نخواهد شد و قطع طمع از او ناچار مستلزم طمع ديگرى است و به داعيه طمعى بالاتر و عالیتر از آن مرحله دانى قطع طمع نموده است. بنابراين چون عاجز شد از قطع طمع و خود را زبون يافت طبعا امر خود را به خدا سپرده و از نيّت قطع طمع دست برمیدارد. اين عجز و بيچارگى ريشه طمع را از نهاد او سوزانيده و او را پاك و پاكيزه میگرداند».}} | ||
===اهتمام به مستحبات=== | ===اهتمام به مستحبات=== | ||
از دیگر شیوههای سلوکی قاضی، التزام به [[نماز]] اول وقت، [[نماز شب]]، [[تهجد]] و نیز اذکار متعددی بود که هم خود بر آنها مداومت داشت و هم شاگردانش و مردم را به آنها سفارش میکرد، مانند چهارصد بار یا بیشتر، گفتن [[ذکر یونسیه]] (لا إلهَ إلّا أنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ) همراه با خواندن [[قرآن]] در [[سجده]]، صد مرتبه خواندن [[سوره قدر]] در شبهای [[جمعه]]، مداومت بر خواندن فراوان [[سوره | از دیگر شیوههای سلوکی قاضی، التزام به [[نماز]] اول وقت، [[نماز شب]]، [[تهجد]] و نیز اذکار متعددی بود که هم خود بر آنها مداومت داشت و هم شاگردانش و مردم را به آنها سفارش میکرد، مانند چهارصد بار یا بیشتر، گفتن [[ذکر یونسیه]] (لا إلهَ إلّا أنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ) همراه با خواندن [[قرآن]] در [[سجده]]، صد مرتبه خواندن [[سوره قدر]] در شبهای [[جمعه (روز)|جمعه]]، مداومت بر خواندن فراوان [[سوره اخلاص|سورۀ توحید]]، [[دعای کمیل]] و [[زیارت جامعه]]. وعمل کردن به مضامین مطرح شده در [[حدیث عنوان بصری]]<ref>نک: حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۳ق، ص۲۶؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۸۳؛ در محضر افلاکیان، ص۷۹-۸۱، ۸۳؛ برای توضیح بیشتر دربارۀ اذکار و اعمالی که به شاگردانش توصیه میکرد نک: صلح کل، مصاحبه با محمود قوچانی، ۱۹۱،۱۹۸-۱۹۹.</ref> | ||
آیت الله [[سید محمدحسین حسینی تهرانی]] می گوید که آقای قاضی برای گذشتن از [[نفس اماره]] و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »<ref>حسینی طهرانی، سید محمدحسین، روح مجرد، ص۱۷۶.</ref> | آیت الله [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|سید محمدحسین حسینی تهرانی]] می گوید که آقای قاضی برای گذشتن از [[نفس اماره]] و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »<ref>حسینی طهرانی، سید محمدحسین، روح مجرد، ص۱۷۶.</ref> | ||
===زیارت قبور=== | ===زیارت قبور=== | ||
[[محمدتقی آملی]]، از شاگردان قاضی، نقل نموده که قاضی به [[زیارت]] اهل قبور بسیار توجه داشت و خود بسیار برای زیارت اموات به [[وادی السلام]] میرفت.<ref>حسنزاده آملی، «علامه طباطبائی در منظرهٔ عرفان نظری و عملی»، ص۱۰-۱۱؛ فاطمینیا، ج۳، ص۶۸-۶۹.</ref> او به [[تهجد]] در [[مسجد کوفه]] و [[مسجد سهله]] علاقهمند بود و حجرهای مخصوص برای [[عبادت]] در این دو [[مسجد]] داشت<ref>حسینی طهرانی، معادشناسی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و رفتن به مسجد سهله خصوصاً با پای پیاده را توصیه میکرد.<ref> فیروزآبادی، مقدمه سید محمد فیروزآبادی، ص۸.</ref> | [[محمدتقی آملی]]، از شاگردان قاضی، نقل نموده که قاضی به [[زیارت]] اهل قبور بسیار توجه داشت و خود بسیار برای زیارت اموات به [[قبرستان وادیالسلام (نجف)|وادی السلام]] میرفت.<ref>حسنزاده آملی، «علامه طباطبائی در منظرهٔ عرفان نظری و عملی»، ص۱۰-۱۱؛ فاطمینیا، ج۳، ص۶۸-۶۹.</ref> او به [[تهجد]] در [[مسجد کوفه]] و [[مسجد سهله]] علاقهمند بود و حجرهای مخصوص برای [[عبادت]] در این دو [[مسجد]] داشت<ref>حسینی طهرانی، معادشناسی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و رفتن به مسجد سهله خصوصاً با پای پیاده را توصیه میکرد.<ref> فیروزآبادی، مقدمه سید محمد فیروزآبادی، ص۸.</ref> | ||
===نقش استاد=== | ===نقش استاد=== | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
===معرفی رساله سیر و سلوک=== | ===معرفی رساله سیر و سلوک=== | ||
[[پرونده:رساله سیر وسلوک.jpg|بندانگشتی|طرح جلد رساله سیر وسلوک]] | [[پرونده:رساله سیر وسلوک.jpg|بندانگشتی|طرح جلد رساله سیر وسلوک]] | ||
قاضی [[رساله سیر و سلوک (کتاب)|رساله سیر و سلوک]]، منسوب به [[بحرالعلوم]]، را بهترین کتاب عرفانی میدانست با این حال از شاگردش [[عباس قوچانی]] و فرزندش [[محمد حسن قاضی]] نقل شده است که به کسی اجازۀ بهجاآوردن برخی دستورالعملهای سخت این رساله را نمیداد.<ref>رسالۀ سیر و سلوک، مقدمۀ حسینی طهرانی، ص۱۲؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۰.</ref> او به کتابهای [[فتوحات مکیه]] و [[مثنوی]] [[مولوی]] نیز علاقهمند بود و برخی عرفا مانند مولوی و ابنعربی را [[شیعه]] میدانست.<ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۴۰- ۴۱؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۹.</ref> | قاضی [[رساله سیر و سلوک (کتاب)|رساله سیر و سلوک]]، منسوب به [[سید محمدمهدی بحرالعلوم|بحرالعلوم]]، را بهترین کتاب عرفانی میدانست با این حال از شاگردش [[عباس قوچانی]] و فرزندش [[محمد حسن قاضی]] نقل شده است که به کسی اجازۀ بهجاآوردن برخی دستورالعملهای سخت این رساله را نمیداد.<ref>رسالۀ سیر و سلوک، مقدمۀ حسینی طهرانی، ص۱۲؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۰.</ref> او به کتابهای [[فتوحات مکیه]] و [[مثنوی]] [[مولوی]] نیز علاقهمند بود و برخی عرفا مانند مولوی و ابنعربی را [[شیعه]] میدانست.<ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۴۰- ۴۱؛ یادنامۀ عارف کبیر، ص۹.</ref> | ||
وی در عین حال نگهداری برخی کتابها را در خانه، همچون [[الاغانی (کتاب)|الاغانی]]، به سبب ذکر اخبار خوانندگان و نوازندگان و بیان فسادها و [[لهو]] و لعبهای آنان، موجب نحوست میدانست.<ref>نک: فاطمی نیا، ج۱، ص۵۲-۵۳.</ref> | وی در عین حال نگهداری برخی کتابها را در خانه، همچون [[الاغانی (کتاب)|الاغانی]]، به سبب ذکر اخبار خوانندگان و نوازندگان و بیان فسادها و [[لهو]] و لعبهای آنان، موجب نحوست میدانست.<ref>نک: فاطمی نیا، ج۱، ص۵۲-۵۳.</ref> | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
===کرامات=== | ===کرامات=== | ||
از قاضی [[کرامت|کراماتی]] نقل کردهاند، مانند [[طی الارض]]، میراندن مار با استفاده از نام اَلمُمیت خداوند،<ref>نک: حسینی طهرانی معاد شناسی، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۵؛ همو مهر تابان، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> زنده شدن مرده به دعای وی، خبر دادن از احوال و افکار و حالات و افعال اشخاص، خبر دادن از آینده از جمله خبر دادن از [[مرجعیت]] [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و پیشگویی زمان مرگ خود، و ساطع شدن نور از وی در حال [[نماز]].<ref>فاطمینیا، ج۳، ص۹۸- ۹۹، ۱۱۲- ۱۱۴؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۸، ۱۵۰-۱۵۳.</ref> | از قاضی [[کرامت|کراماتی]] نقل کردهاند، مانند [[طی الارض]]، میراندن مار با استفاده از نام اَلمُمیت خداوند،<ref>نک: حسینی طهرانی معاد شناسی، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۵؛ همو مهر تابان، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> زنده شدن مرده به دعای وی، خبر دادن از احوال و افکار و حالات و افعال اشخاص، خبر دادن از آینده از جمله خبر دادن از [[مرجع تقلید|مرجعیت]] [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و پیشگویی زمان مرگ خود، و ساطع شدن نور از وی در حال [[نماز]].<ref>فاطمینیا، ج۳، ص۹۸- ۹۹، ۱۱۲- ۱۱۴؛ روحانینژاد، بحر خروشان، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۸، ۱۵۰-۱۵۳.</ref> | ||
از [[آیتالله خویی]] نیز نقل شده که حوادث مافوق طبیعی در مرگ سید علی قاضی رخ داده است.<ref>موسوی، ص۶۰.</ref> | از [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خویی]] نیز نقل شده که حوادث مافوق طبیعی در مرگ سید علی قاضی رخ داده است.<ref>موسوی، ص۶۰.</ref> | ||
همچنین گفته شده که کراماتی نیز از قبر وی به ظهور رسیده است.<ref>نک: در محضر افلاکیان، ص۶۶-۶۷.</ref> | همچنین گفته شده که کراماتی نیز از قبر وی به ظهور رسیده است.<ref>نک: در محضر افلاکیان، ص۶۶-۶۷.</ref> | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
==نقد نظام آموزشی حوزه== | ==نقد نظام آموزشی حوزه== | ||
[[پرونده:مزار سید علی قاضی طباطبایی.jpg|بندانگشتی|مزار سید علی قاضی در قبرستان [[وادی السلام]]]] | [[پرونده:مزار سید علی قاضی طباطبایی.jpg|بندانگشتی|مزار سید علی قاضی در قبرستان [[وادی السلام]]]] | ||
قاضی به نظام آموزشی و برخی کتابهای درسی [[حوزه علمیه|حوزههای علمیه]] انتقاد داشت، او معتقد بود که کتابهای درسی جدید باید جانشین متون قدیمی شوند از این رو از شاگردش، [[عباس قوچانی]]، خواست که [[جواهر الکلام]] را از نو تحریر کند و او هم ۲۱ جلد از دورۀ ۴۳ جلدی این کتاب را با تحقیق و تعلیق خود نوشت. | قاضی به نظام آموزشی و برخی کتابهای درسی [[حوزه علمیه|حوزههای علمیه]] انتقاد داشت، او معتقد بود که کتابهای درسی جدید باید جانشین متون قدیمی شوند از این رو از شاگردش، [[عباس قوچانی]]، خواست که [[جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام (کتاب)|جواهر الکلام]] را از نو تحریر کند و او هم ۲۱ جلد از دورۀ ۴۳ جلدی این کتاب را با تحقیق و تعلیق خود نوشت. | ||
همچنین به دامادش [[میرزا ابراهیم شریفی]] و به [[سید محمدحسین طباطبائی]] پیشنهاد کرد که سیرۀ نبوی شیعی بنویسند، چون غالب سیرهها تألیف غیر شیعهاند. او به شاگردانش توصیه میکرد که یک دوره [[تاریخ اسلام]] را، از ولادت [[پیامبر(ص)]] تا ولادت [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان عجل الله تعالی فرجه]] بخوانند.<ref>نک: یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۲، ۱۴.</ref> | همچنین به دامادش [[میرزا ابراهیم شریفی]] و به [[سید محمدحسین طباطبائی]] پیشنهاد کرد که سیرۀ نبوی شیعی بنویسند، چون غالب سیرهها تألیف غیر شیعهاند. او به شاگردانش توصیه میکرد که یک دوره [[تاریخ اسلام]] را، از ولادت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] تا ولادت [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان عجل الله تعالی فرجه]] بخوانند.<ref>نک: یادنامۀ عارف کبیر، ص۱۲، ۱۴.</ref> | ||
وی شاگردانش را به مطالعۀ [[فلسفه]] و [[عرفان نظری]] تشویق میکرد و شاگردش، عباس قوچانی، تنها کسی بود که در [[نجف]] در آن دوره فلسفه درس میداد.<ref>صلح کل، مصاحبه با محمود قوچانی، ص۱۸۲،۱۸۵.</ref> | وی شاگردانش را به مطالعۀ [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[عرفان نظری]] تشویق میکرد و شاگردش، عباس قوچانی، تنها کسی بود که در [[نجف]] در آن دوره فلسفه درس میداد.<ref>صلح کل، مصاحبه با محمود قوچانی، ص۱۸۲،۱۸۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۳}} | {{پانویس|۳}} |