کاربر ناشناس
آیه امانت: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (←تفاسیر دیگر) |
imported>Pourrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آیه | '''آیه امانت''' هفتاد و دومین آیه [[سوره احزاب]] است. این آیه اشاره به امانتی دارد که آسمان و زمین و کوهها از پذیرش آن امتناع کردند و انسان آن را پذیرفت. بنابر تفاسیر منظور از این امانت، دین، [[ولایت]] [[امیر المؤمنین]] و... است. این آیه مورد توجه عرفا و [[باطنیگری|اهل باطن]] نیز قرار گرفته است و تفاسیر عرفانی از آن ارائه کردهاند. | ||
==متن آیه== | ==متن آیه== | ||
{{گفت و گو | {{گفت و گو | ||
|عرض= | |عرض=۹۰ | ||
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal; | |شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal; | ||
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170% | |شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170% | ||
|شکل بندی آدرس=font-size:75%; | |شکل بندی آدرس=font-size:75%; | ||
|تورفتگی= | |تورفتگی=۰ | ||
|تراز=وسط | |تراز=وسط | ||
|عنوان={{عربی|اندازه= | |عنوان={{عربی|اندازه=۹۵%| اِنّا عَرَضْنَا الْاَمانَةَ عَلَی السَّموات وَ الْاَرْض وَ الْجِبال فَاَبَین اَن یحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْن مِنْها وَ حَمَلَهَا الاِنْسان اِنَّه کان ظَلوماً جَهولاً }} | ||
|ما | |ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن اِبا کردند و از آن ترسیدند، انسان آن را حمل کرد که او ستمکار و نادان بود.([[سوره احزاب|احزاب]]،۷۲)}}{{پاک کن}} | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
آیه | آیه امانت در حوزه [[تفسیر]] و تصوف، به محوریترین منبع در بیان عظمت بار امانت و ناتوانی انسان (در بینش علمای ظاهر) از یک سو، و عظمت و اصالت انسان (در تفکر عارفان و صوفیان) از سوی دیگر قرار گرفته است؛ گرچه آیه مذکور، ناظر به موضوع امانتداری به معنای عام آن، یعنی وظایف و تکالیفی که حفظ و ادای آن واجب است هم تلقی میشده است.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱</ref> | ||
بیشتر | بیشتر علما در عظمت شأن امانت الاهی اتفاق نظر دارند<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref> اما در شناخت مفهوم این تعبیر و نیز مقام و موقعیت انسان نسبت به حمل آن، اختلافاتی وجود دارد. | ||
===تفسیر تاریخی=== | ===تفسیر تاریخی=== | ||
بعضی از علما، امانت در آیه یادشده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده و داستان هابیل و قابیل را زمینه تبیین آن قرار دادهاند. به گمان آنان چون [[آدم ابوالبشر]] از جانب خداوند به [[طواف]] [[کعبه]] مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود (هابیل) را به امانت نزد آسمان و زمین بگذارد، اما آنان نپذیرفتند؛ پس ناگزیر آنان را نزد قابیل به امانت گذاشت و رفت. قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب، ظلوم و جهول خوانده شد.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۵</ref> | |||
=== تفسیر اهل سنت === | === تفسیر اهل سنت === | ||
مفسران [[اهل سنت]] امانت را | مفسران [[اهل سنت]] امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کردهاند؛ زیرا همانگونه که ادای امانت لازم است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است و به این اعتبار همه در زمره امانت الهی محسوب میشوند.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج۲۲، ص۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵</ref> | ||
از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان | از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان]] دارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref> | ||
بر اساس این تفسیر، خداوند | بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن پرسید و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش میبیند و به ردّ آن عقاب، آن را پذیرفت؛ اما سرانجام، در ادای آن خیانت کرد و معلوم شد که او ظلوم و جهول است: ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴</ref> | ||
برخی نیز امانت را به [[نماز]]<ref> نک: | برخی نیز امانت را به [[نماز]]،<ref> نک: حویزی، ج۴، ص۳۱۳</ref> [[زکات]]، [[روزه]] و [[حج]]، تفسیر کردهاند؛ چراکه ادا کردن واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح، ج۱، ص۷۸۴</ref> برخی دیگر امانت را ریزهکاریهای بندگی و احکام شرع میدانند؛ چون عوام مردم بر امانت بودن آنها آگاهی ندارند.<ref>غزالی، محمد، ص۵۷؛ میبدی، ج۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع ذیل تفسیر پیشین، یعنی تفسیر امانت به دین و حدود و تکالیف آن است. | ||
===تفسیر شیعه=== | ===تفسیر شیعه=== | ||
مفسران، متکلمان و محدثان [[شیعه|شیعی]] از دیرباز امانت را مرتبط با [[ولایت]] و [[امامت]] در جامعه و در حوزه [[خلافت|خلافت اسلامی]] با وجهه الهی دانستهاند و از همین روی، نه تنها از امانت به «ولایت امیر مؤمنان علی(ع)» تعبیر کردهاند، بلکه استمرار نظریه امامت را به عنوان امانت الهی، در خور حفظ و حراست یافتهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸؛محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۷۳ ۲۷۵؛استرابادی، تأویل الایات الظاهره، ج۱، ص۴۶۰؛هاشم بحرانی، البرهان، ج۳، ص۳۴۰_۳۴۲؛حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۳۰۹_۳۱۲؛محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰</ref> این تفسیر به استناد اخباری از [[ائمه(ع)]] تأکید دارد که «اهل امانات» در آیه ۵۸ سوره نساء «[[امامان]]»اند، و «امانت» چیزی جز «امامت» نیست که هر یک از امامان باید آن را به هنگام رحلت به امام پس از خود تسلیم کند.<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۱، ص۷۸۳_۷۸۴؛طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref> | |||
=== تفسیر عرفانی === | === تفسیر عرفانی === | ||
عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت | عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه کردهاند<ref>عزیزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را به «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کردهاند.<ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی، جامعالاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است. | ||
===تفاسیر دیگر=== | ===تفاسیر دیگر=== | ||
*تفسیر | *تفسیر امانت به کلمه توحید: لااِله اِلاَّ اللّه؛ فخرالدین رازی این تفسیر را قبول ندارد.<ref>۲۵/۲۳۵</ref> به باور او اگر مراد از امانت، کلمه توحید باشد، با نص آیه امانت متناقض خواهد بود؛ چراکه آسمانها و زمین و کوهها، به زبان خود تسبیح خداوند میگویند. | ||
*تفسیر | *تفسیر امانت به [[غسل جنابت]]، به اعتبار آنکه انسان بدون طهارت بر دین خود امان نمییابد.<ref>قس: طبری، ۲۲/۳۹؛ نک: ابن عربی، محمد، همانجا؛ ابوالفتوح، ۴/۳۴۹</ref> | ||
* تفسیر | * تفسیر امانت به «فَرْج» به اعتبار اینکه نخستین چیزی بوده که خدای تعالی از وجود آدمی آفریده است و از لحاظ نگاه داشتن آن از حرام و اجتناب از فحشا میتواند یک تفسیر اخلاقی محسوب شود..<ref>نک: همانجا؛ شیخ طوسی، ۸/۳۶۷؛ میبدی، نیز غزالی، محمد، همانجاها</ref> | ||
*تفسیر | *تفسیر امانت به «عدالت» نیز میتواند تفسیری اجتماعی - سیاسی تلقی شود. با تفسیر امانت به عدل -چه از طریق تفسیر آن به عقل،<ref>راغب،معجم مفردات الفاظ القرآن، ۲۲</ref> و چه از طریق رعایت شئون امور اجتماع برپایه موجبات شریعت- حاکمان جوامع، بنابر نص «اِن اللّه یأْمُرُکم اَن تُؤَدّوا الاْمانات اِلی اَهْلِها...»<ref>سوره نساء، آیه۵۸</ref> مأمورند تا صلاح جامعه را رعایت کرده و مردم را بنابر قوانین و احکام دین هدایت کنند..<ref>نک: الایضاح، ۹۵؛ مجلسی، همان، ۲۳/۲۷۳</ref> | ||
== امانت در ادبیات == | == امانت در ادبیات == | ||
اهمیت مفهوم آیه امانت، در آثار عرفانی و ادبی، اعم از نثر و نظم بازتاب بسیاری دارد و ادیبان در موارد متعددی به این مفهوم استشهاد | اهمیت مفهوم آیه امانت، در آثار عرفانی و ادبی، اعم از نثر و نظم بازتاب بسیاری دارد و ادیبان در موارد متعددی به این مفهوم استشهاد کردهاند. شاید معروفترین این موارد همان بیت معروف [[حافظ]] است که گفته است: | ||
{{ | {{شعر۲|عرض=۷۰ | ||
| آسمان بار امانت نتوانست کشید| قرعه فال به نام من دیوانه زدند}} | | آسمان بار امانت نتوانست کشید| قرعه فال به نام من دیوانه زدند}} | ||
و در شعری دیگر: | و در شعری دیگر: | ||
{{ | {{شعر۲|عرض=۷۰ | ||
| بار غم او عرض به هر کس که نمودم| عاجز شد و این قرعه به نامم زسر افتاد}} | | بار غم او عرض به هر کس که نمودم| عاجز شد و این قرعه به نامم زسر افتاد}} | ||
مولانا نیز در یکی از | مولانا نیز در یکی از غزلهای خود چنین میگوید:<ref>مولانا، جلالالدین، کلیات شمس، ۱۳۵۵ش، غزل شماره ۲۶۷۴</ref> | ||
{{ | {{شعر۲|عرض=۷۰ | ||
| نپذیرفت آسمان بار امانت| که عاشق بود و ترسید از خطایی}} | | نپذیرفت آسمان بار امانت| که عاشق بود و ترسید از خطایی}} | ||
[[خواجه عبدالله انصاری]] نیز در مناجات به درگاه خداوند | [[خواجه عبدالله انصاری]] نیز در مناجات به درگاه خداوند میگوید: | ||
<ref>محمدجواد شریعت، سخنان پیر هرات، «رساله دل و جان»، تهران، سپهر، ۱۳۶۱، ص۳</ref> | <ref>محمدجواد شریعت، سخنان پیر هرات، «رساله دل و جان»، تهران، سپهر، ۱۳۶۱، ص۳</ref> | ||
:«الهی اگر نه امانت را امینم، آن زمان که امانت | :«الهی اگر نه امانت را امینم، آن زمان که امانت مینهادی دانستی که چنینم.» | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* | * قرآن کریم | ||
* | * آلوسی، محمود، روح المعانی، به کوشش محمود شکری آلوسی، بیروت، ۱۳۷۲ق | ||
* | * آملی، حیدر، جامعالاسرار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۶۸ش | ||
* همو، | * همو، المقدمات من کتاب نص النصوص، به کوشش همان دو، تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۴م | ||
* | * ابن بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا، به کوشش مهدی حسینی لاجوردی، قم، ۱۳۷۷ق | ||
* همو، | * همو، معانی الاخبار، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۱ش | ||
* | * ابن عربی، محمد، احکام القرآن، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۸م | ||
* | * ابن عربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م | ||
* | * ابوالفتوح رازی، حسین، روح الجنان، قم، ۱۴۰۴ق | ||
* | * استرابادی، علی، تأویل الا¸یات الظاهره، قم، ۱۴۰۹ق | ||
* | * اسفراینی، عبدالرحمان، «فی کیفیه التسلیک و الاجلاس فی الخلوه»، کاشف الاسرار، به کوشش هرمان لندلت، تهران، ۱۳۵۸ش | ||
* انوار، | * انوار، قاسم، «رساله در بیان علم»، کلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۷ش | ||
* | * الایضاح، منسوب به فضل بن شاذان، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ بابا رکنالدینشیرازی، مسعود، نصوصالخصوصفیترجمهالفصوص، بهکوششرجبعلیمظلومی، تهران، ۱۳۵۹ش؛ بحرانی، هاشم، البرهان، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م | ||
* | * بیضاوی، عبدالله، انوار التنزیل، بیروت، ۱۳۳۰ق | ||
* | * جامی، عبدالرحمان، نقدالنصوص، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۵۴ش | ||
* | * جمالالدین اردستانی، مرآهالافراد، به کوشش حسین انیسیپور، تهران، ۱۳۷۱ش | ||
* | * جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، به کوشش جلالالدین آشتیانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی، مشهد، ۱۳۶۱ش | ||
* حافظ | * حافظ شیرازی، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۶۷ش | ||
* | * حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۵ق | ||
* | * راغب اصفهانی، حسین، معجم مفردات الفاظ القرآن، به کوشش ندیم مرعشلی، بیروت، ۱۴۰۳ق | ||
* | * رشیدالدین فضلالله، لطائف الحقائق، به کوشش غلامرضا طاهر، تهران، ۱۳۵۵ش | ||
* | * روزبهان بقلی، مشرب الارواح، به کوشش نظیف محرم خواجه، استانبول، ۱۹۷۳م | ||
* | * زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م | ||
* | * سمعانی، احمد، روحالارواح، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۸ش | ||
* | * سنایی، حدیقه الحقیقه، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۹ش | ||
* | * شاه محمد عبدالصمد، اصطلاحات صوفیه، لاهور | ||
* | * شیخ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ۱۴۰۹ق | ||
* | * صفیعلیشاه، محمدحسن، تفسیر، تهران، ۱۳۱۷ش | ||
* | * طباطبایی، محمدحسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م | ||
* | * طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م | ||
* | * طبری، تفسیر | ||
* علاءالدوله | * علاءالدوله سمنانی، احمد، العروه لاهل الخلوه و الجلوه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش | ||
* | * عینالقضات همدانی، عبدالله، تمهیدات، به کوشش عفیف عسیران، تهران، ۱۳۷۰ش | ||
* | * غزالی، احمد، بحرالحقیقه، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۵۶ش | ||
* | * غزالی، محمد، مکاشفه القلوب، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م | ||
* | * فخرالدینرازی، التفسیرالکبیر، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م | ||
* | * فرغانی، سعید، مشارق الدراری، به کوشش جلالالدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۷ش | ||
* | * قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۹۸۵م | ||
* | * قشیری، عبدالکریم، لطائف الاشارات، به کوشش ابراهیم بسیونی، قاهره، ۱۹۸۱م | ||
* | * کاشانی، فتحالله، منهج الصادقین، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۴۴ش | ||
* | * مجلسی، محمدباقر، امانت، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، شم ۸۴۷ | ||
* همو، بحارالانوار، | * همو، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م | ||
* | * مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۵ش | ||
* | * مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۵۵ش | ||
* همو، | * همو، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش | ||
* | * میبدی، احمد، کشفالاسرار، تهران، ۱۳۵۷ش | ||
* | * نجمالدین رازی، عبدالله، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۵ش | ||
* همو، | * همو، مرموزات اسدی، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۵۲ش | ||
* | * نراقی، احمد، مثنوی طاقدیس، به کوشش حسن نراقی، تهران، ۱۳۶۲ش | ||
* | * نسفی، عزیزالدین، الانسان الکامل، به کوشش ماریژان موله، تهران، ۱۴۰۳ق. نجیب مایلهروی | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||