جعفر کاشفالغطاء: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح جزئی) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==نسب و زندگینامه== | ==نسب و زندگینامه== | ||
نسب آل کاشف الغطاء به [[مالک اشتر]] میرسد. پدر او خضر، از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده میشد، از جناجیه در اطراف شهر [[حله]] به قصد تحصیل به [[نجف]] رفت و در همان شهر ماند و در سال [[سال ۱۱۸۱ هجری قمری|۱۱۸۱ق]] درگذشت.<ref>معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۵۲؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص۲۴۹.</ref> شیخ جعفر هم در نجف زاده شد. | نسب آل کاشف الغطاء به [[مالک اشتر]] میرسد. پدر او خضر، از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده میشد، از جناجیه در اطراف شهر [[حله]] به قصد تحصیل به [[نجف]] رفت و در همان شهر ماند و در سال [[سال ۱۱۸۱ هجری قمری|۱۱۸۱ق]] درگذشت.<ref>معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، ۱۳۵۲ش، ج۳، ص۸۵۲؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۲۴۹.</ref> شیخ جعفر هم در نجف زاده شد. | ||
[[پرونده:سنگ قبر کاشف الغطاء.jpg|بندانگشتی|۱۷۰px|سنگ قبر کاشف الغطاء]] | [[پرونده:سنگ قبر کاشف الغطاء.jpg|بندانگشتی|۱۷۰px|سنگ قبر کاشف الغطاء]] | ||
او در کربلا و نجف به تحصیل پرداخت و پس از آموختن علم تا پایان عمر در نجف ساکن بود. او در [[۲۲ رجب]] ۱۲۲۸ق<ref>حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۲.</ref> در نجف درگذشت و در مقبرهای که خود آماده کرده بود (یکی از حجرههای مدرسه خود)، در محله عماره نجف [[دفن]] شد. گنبدی بر مقبره او ساختهاند. جمعی از اولاد و اعقاب او در همین مقبره دفن شدهاند.<ref>خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۲۰۶.</ref> | او در کربلا و نجف به تحصیل پرداخت و پس از آموختن علم تا پایان عمر در نجف ساکن بود. او در [[۲۲ رجب]] ۱۲۲۸ق<ref>حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۲.</ref> در نجف درگذشت و در مقبرهای که خود آماده کرده بود (یکی از حجرههای مدرسه خود)، در محله عماره نجف [[دفن]] شد. گنبدی بر مقبره او ساختهاند. جمعی از اولاد و اعقاب او در همین مقبره دفن شدهاند.<ref>خوانساری، روضات الجنات، مکتبة اسماعیلیان، ج۲، ص۲۰۶.</ref> | ||
شیخ جعفر کاشف الغطاء، در صدر خاندان کاشف الغطاء قرار دارد که از خاندانهای علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ق است. عالمان بسیاری از این خاندان برخاستهاند؛ از جمله [[محمد حسین کاشف الغطا]] که از [[مراجع تقلید شیعه]] قرن ۱۴ قمری است. مبارزه با [[ | شیخ جعفر کاشف الغطاء، در صدر خاندان کاشف الغطاء قرار دارد که از خاندانهای علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ق است. عالمان بسیاری از این خاندان برخاستهاند؛ از جمله [[محمد حسین کاشف الغطا]] که از [[مراجع تقلید شیعه]] قرن ۱۴ قمری است. مبارزه با [[اخباریگری]] و گسترش اندیشههای اصولی [[وحید بهبهانی]]، از ویژگیهای عالمان این خاندان بوده است. | ||
{{همچنین ببینید|خاندان کاشف الغطاء}} | {{همچنین ببینید|خاندان کاشف الغطاء}} | ||
==تحصیل== | ==تحصیل== | ||
شیخ جعفر نزد پدر مقدمات علوم را خواند و پس از آن خارج [[فقه]] و [[اصول]] را نزد عالمان [[عراق]] مانند [[سید صادق فحام|سید صادق فَحّام]] (۱۱۲۴-۱۲۰۵ق)، [[شیخ محمد دورقی|شیخ محمد دوْرَقی]] (م ۱۱۸۷ق)، [[شیخ فتونی|شیخ فتّونی]]، [[وحید بهبهانی]] در [[کربلا]]، و اندکی نزد [[سید محمد مهدی بحرالعلوم]] (۱۱۵۵-۱۲۱۲ق) در [[نجف]] فرا گرفت و خود از [[مجتهدان]] و عالمان بلندآوازه گردید و به تدریس پرداخت. | شیخ جعفر نزد پدر مقدمات علوم را خواند و پس از آن خارج [[فقه]] و [[اصول]] را نزد عالمان [[عراق]] مانند [[سید صادق فحام|سید صادق فَحّام]] (۱۱۲۴-۱۲۰۵ق)، [[شیخ محمد دورقی|شیخ محمد دوْرَقی]] (م ۱۱۸۷ق)، [[شیخ فتونی|شیخ فتّونی]]، [[وحید بهبهانی]] در [[کربلا]]، و اندکی نزد [[سید محمد مهدی بحرالعلوم]] (۱۱۵۵-۱۲۱۲ق) در [[نجف]] فرا گرفت و خود از [[مجتهدان]] و عالمان بلندآوازه گردید و به تدریس پرداخت. | ||
{{جعبه نقل قول | نقلقول =فتوای جهاد شیخ جعفر کاشف الغطاء{{سخ}} ای کافه اهل ایران از عراق و فارس و آذربایجان و خراسان، آماده شوید به جهاد کفار لئام، و بر آورید تیغها از نیام، برای حفظ [[بیضه اسلام]] و در آیید در سلک یاوران ملک علام و جهاد کنید به دفع کفار از شریعت سید انام (ص) وطریقه امیرالمؤمنین (ع) و سید الوصیین. اینکه برای شماحوران آراسته و [[غلمان]] به خدمت برخواسته[خاسته]، پس بفروشید جانهای خود را به بهای گران که اندوخته شده است برای شما در جنات عالیه «لاتسمع فیها لاغیة فیها عین جاریة فیها سرر مرفوعة و اکواب موضوعة ونمارق مصفوفة و زرابی مبثوثة»<ref>سوره | {{جعبه نقل قول | نقلقول =فتوای جهاد شیخ جعفر کاشف الغطاء{{سخ}} ای کافه اهل ایران از عراق و فارس و آذربایجان و خراسان، آماده شوید به جهاد کفار لئام، و بر آورید تیغها از نیام، برای حفظ [[بیضه اسلام]] و در آیید در سلک یاوران ملک علام و جهاد کنید به دفع کفار از شریعت سید انام (ص) وطریقه امیرالمؤمنین (ع) و سید الوصیین. اینکه برای شماحوران آراسته و [[غلمان]] به خدمت برخواسته[خاسته]، پس بفروشید جانهای خود را به بهای گران که اندوخته شده است برای شما در جنات عالیه «لاتسمع فیها لاغیة فیها عین جاریة فیها سرر مرفوعة و اکواب موضوعة ونمارق مصفوفة و زرابی مبثوثة»<ref>سوره غاشیه، آیه ۱۱-۱۵.</ref> قیام کنید به یاری مؤمنین تا در یابید بهشت برین را. | ||
آیا خطاب نمیکردید به خدا در دعای ماه مبارک رمضان که: شهادت نهایت آرزو و مطلوب ماست در عبارت «و قتلا فی سبیلک فوفق لنا»<ref> | آیا خطاب نمیکردید به خدا در دعای ماه مبارک رمضان که: شهادت نهایت آرزو و مطلوب ماست در عبارت «و قتلا فی سبیلک فوفق لنا»<ref>اقبال الاعمال، دعای افتتاح، ج۱، ص۱۴۳؛ مفاتیح الجنان، دعای افتتاح؛ ابنقولویه، زیارت امام حسین(ع)، ص۳۰۵.</ref> آیا مکرر نمیگفتید میان مردم «لیتنا کنا مع الشهداء فی کربلاء»؟ پس راضی مشوید به کذب گفتار خود و مخالفت گفتار با کردار خود، بدانید که مقتول ثغور [[آذربایجان]] در دفاع اهل کفر و طغیان برای حفظ بیضه اسلام و مسلمین و حراست ناموس مؤمنات و مؤمنین مانند شهدای [[کربلا]] است در طلب رضای خداوند ارض و سماء. | ||
و به یاد آورید آرزوی خود را در قول: «لیتنا کنا حاضرین یوم الطفوف ونفدی نفوسنا للحسین و نجعلها وقایة دون طعن الرماح و ضرب السیوف»، پس اگر در قول صادق اید و به حق ناطق، پیش بگیرید پیشه شهداء را در ا متثال امر بضعه بتول، زهرا، چه به خدا در این مقام حاضر است امام حسین (ع) وگویا در این کارزار شما را به یاری میخواند و همچنین خاتم انبیا و سید اوصیا و سایر ائمه، سیما صاحب این عصر وامام این عهد میفرمایند: «ای پیروان پاک اعتقاد، به درستی که سیاست جهاد و دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه مخصوص است به بزرگان بندگان و پیامبران و ائمه امنا وکسی که قایم مقام ایشان است از علما و پس در حصول موانع ظهور و عدم امکان قیام ما و قیام علما این امور اذن دادیم به یادشاه این زمان و یگانه دوران که معترف است به اطاعت وسالک است در دفع دشمنان به طریق شریعت ما [[فتحعلی شاه]] (حفظه الله مما یخافه و یخشاه) و کسی را که ولی عهد وقایم مقام خود داشته و ملک [[آذربایجان]] را به او واگذاشته است، شاهزاده [[عباس میرزا]] (ادخله الله فی شفاعتنا وجعله فی الدنیا و الآخرة تحت ظلنا وفی حمایتنا) در جمع سپاه برای کسر شوکت کفار و اخذ اموال و اسر عیال و اطفال آنها. هر که در سپاه ایشان قتیل شود مثل آن است که در لشکر مابه قتل رسیده و آنکه اطاعت ایشان کند چنان است که اطاعت ما کرده باشد و هر که ایشان را یاری نکند، ندیم ندامت شود و محروم از شفاعت ما در روز قیامت باشد. | و به یاد آورید آرزوی خود را در قول: «لیتنا کنا حاضرین یوم الطفوف ونفدی نفوسنا للحسین و نجعلها وقایة دون طعن الرماح و ضرب السیوف»، پس اگر در قول صادق اید و به حق ناطق، پیش بگیرید پیشه شهداء را در ا متثال امر بضعه بتول، زهرا، چه به خدا در این مقام حاضر است امام حسین (ع) وگویا در این کارزار شما را به یاری میخواند و همچنین خاتم انبیا و سید اوصیا و سایر ائمه، سیما صاحب این عصر وامام این عهد میفرمایند: «ای پیروان پاک اعتقاد، به درستی که سیاست جهاد و دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه مخصوص است به بزرگان بندگان و پیامبران و ائمه امنا وکسی که قایم مقام ایشان است از علما و پس در حصول موانع ظهور و عدم امکان قیام ما و قیام علما این امور اذن دادیم به یادشاه این زمان و یگانه دوران که معترف است به اطاعت وسالک است در دفع دشمنان به طریق شریعت ما [[فتحعلی شاه]] (حفظه الله مما یخافه و یخشاه) و کسی را که ولی عهد وقایم مقام خود داشته و ملک [[آذربایجان]] را به او واگذاشته است، شاهزاده [[عباس میرزا]] (ادخله الله فی شفاعتنا وجعله فی الدنیا و الآخرة تحت ظلنا وفی حمایتنا) در جمع سپاه برای کسر شوکت کفار و اخذ اموال و اسر عیال و اطفال آنها. هر که در سپاه ایشان قتیل شود مثل آن است که در لشکر مابه قتل رسیده و آنکه اطاعت ایشان کند چنان است که اطاعت ما کرده باشد و هر که ایشان را یاری نکند، ندیم ندامت شود و محروم از شفاعت ما در روز قیامت باشد. | ||
ای شیعیان و چاکران که شنوندهاید گفتار ما را و پیروانیدکردار ما را، چون شما را خوانده شود این کتاب و مسموع شود این خطاب، بر آورید تیغها از نیام و طلب کنید خون شهدا را در این مقام. بگویید به آواز بلند که دور و نزدیک شنوند: کجا است غیرت اسلام؟ کجا است حمیت شریعت سید انام؟ کجا است حرمت مردم و نساء که پرده نشینان [[عفت]] و ناموس اند و اکنون بعض ایشان محل زنا و فجور روس اند؟ کجایند اهل ناموس از امم؟ کجایند آنان که میگفتیم در حق ایشان «اکثر شیعتنا العجم»؟ اگر نکوشید با شنیدن این کلام ونخواهید جهاد دشمنان در این مقام، نمیرسید به شفاعت ما در روز قیام.<ref> | ای شیعیان و چاکران که شنوندهاید گفتار ما را و پیروانیدکردار ما را، چون شما را خوانده شود این کتاب و مسموع شود این خطاب، بر آورید تیغها از نیام و طلب کنید خون شهدا را در این مقام. بگویید به آواز بلند که دور و نزدیک شنوند: کجا است غیرت اسلام؟ کجا است حمیت شریعت سید انام؟ کجا است حرمت مردم و نساء که پرده نشینان [[عفت]] و ناموس اند و اکنون بعض ایشان محل زنا و فجور روس اند؟ کجایند اهل ناموس از امم؟ کجایند آنان که میگفتیم در حق ایشان «اکثر شیعتنا العجم»؟ اگر نکوشید با شنیدن این کلام ونخواهید جهاد دشمنان در این مقام، نمیرسید به شفاعت ما در روز قیام.<ref>نجفی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص۱۰۱ و ۱۰۲.</ref>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px | اندازه خط = 13px| رنگ پسزمینه = #C9FFE5| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
در حوزۀ درس او عالمان بسیاری شرکت کردند که عدّهای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصۀ علوم دینی [[عراق]] و [[ایران]] درخشیدند. از آن میان میتوان به این کسان اشاره کرد: | در حوزۀ درس او عالمان بسیاری شرکت کردند که عدّهای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصۀ علوم دینی [[عراق]] و [[ایران]] درخشیدند. از آن میان میتوان به این کسان اشاره کرد: | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
* [[ابراهیم کلباسی|شیخ ابراهیم کلباسی]] (م ۱۲۶۱ق) | * [[ابراهیم کلباسی|شیخ ابراهیم کلباسی]] (م ۱۲۶۱ق) | ||
* [[صدرالدین عاملی|سید صدرالدّین عاملی]] (م ۱۲۶۳ق) | * [[صدرالدین عاملی|سید صدرالدّین عاملی]] (م ۱۲۶۳ق) | ||
* چهار تن از فرزندانش: موسی، [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|علی]]، حسن و محمد<ref> | * چهار تن از فرزندانش: موسی، [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|علی]]، حسن و محمد<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
کسانی چون [[شیخ احمد احسایی]] (م ۱۲۴۱ق)، [[عبد علی بن امید گیلانی|شیخ عبدعلی بن امید گیلانی]]، [[ملاعلی رازی نجفی|شیخ ملاعلی رازی نجفی]]، [[اسدالله دزفولی|شیخ اسدالله دزفولی]] و [[سیدعبدالله شبر|سید عبدالله کاظمی شُبَّر]] (م ۱۲۴۲ق) از او [[اجازه روایت|اجازۀ روایت]] یافتهاند.<ref>حرزالدین،معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> | کسانی چون [[شیخ احمد احسایی]] (م ۱۲۴۱ق)، [[عبد علی بن امید گیلانی|شیخ عبدعلی بن امید گیلانی]]، [[ملاعلی رازی نجفی|شیخ ملاعلی رازی نجفی]]، [[اسدالله دزفولی|شیخ اسدالله دزفولی]] و [[سیدعبدالله شبر|سید عبدالله کاظمی شُبَّر]] (م ۱۲۴۲ق) از او [[اجازه روایت|اجازۀ روایت]] یافتهاند.<ref>حرزالدین،معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان [[اصول|اصولی]] و [[اخباری]] شیعی پدید آمده بود و هریک از آن دو طایفه میکوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد و محکوم کند. شیخ جعفر که از تربیت یافتگان مکتب اصولی [[وحید بهبهانی]] و طرفدار [[اجتهاد]] و استنباط بود و از به کارگیری عقل و استدلال در درک [[عقاید]] و [[احکام شرعی]] دفاع میکرد، به دفاع از [[علم اصول]] برخاست. | در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان [[اصول|اصولی]] و [[اخباری]] شیعی پدید آمده بود و هریک از آن دو طایفه میکوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد و محکوم کند. شیخ جعفر که از تربیت یافتگان مکتب اصولی [[وحید بهبهانی]] و طرفدار [[اجتهاد]] و استنباط بود و از به کارگیری عقل و استدلال در درک [[عقاید]] و [[احکام شرعی]] دفاع میکرد، به دفاع از [[علم اصول]] برخاست. | ||
نمود برجستۀ این جدال، برخورد شدید او با [[محمد بن عبدالنبی نیشابوری|شیخ محمد بن عبدالنّبی نیشابوری]] (م ۱۲۳۲ق) عالم اخباری مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به [[فتحعلی شاه]] پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوان [[کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء]] در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴۵، ص۱۸؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۲، | نمود برجستۀ این جدال، برخورد شدید او با [[محمد بن عبدالنبی نیشابوری|شیخ محمد بن عبدالنّبی نیشابوری]] (م ۱۲۳۲ق) عالم اخباری مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به [[فتحعلی شاه]] پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوان [[کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء]] در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴۵، ص۱۸؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۲۰۴.</ref> و آنگاه خود به ایران آمد و کاری کرد که شاه قاجار شیخ محمد را از خود راند.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۰.</ref>. | ||
وی سپس ضمن سفر به اصفهان کتاب دیگری به نام [[الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه جهّال الاخباریین|الحق المبین]] برای فرزند خود [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|شیخ علی]] نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۷.</ref> [[میرزا محمد اخباری]] نیز کتابی با عنوان [[الصیحه بالحق علی من الحد و تزندق|الصیحة بالحق]] در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۸.</ref> | وی سپس ضمن سفر به اصفهان کتاب دیگری به نام [[الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه جهّال الاخباریین|الحق المبین]] برای فرزند خود [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|شیخ علی]] نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۷.</ref> [[میرزا محمد اخباری]] نیز کتابی با عنوان [[الصیحه بالحق علی من الحد و تزندق|الصیحة بالحق]] در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۸.</ref> | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
[[ur:جعفر کاشف الغطاء]] | [[ur:جعفر کاشف الغطاء]] | ||
[[id:Ja'far Kasyif al-Ghitha]] | [[id:Ja'far Kasyif al-Ghitha]] | ||
[[Category:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:خاندان کاشفالغطاء]] | |||
[[Category:شاگردان وحید بهبهانی]] | |||
[[Category:مدفونان در نجف]] | |||
[[Category:مراجع تقلید ساکن نجف]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:خاندان کاشفالغطاء]] | |||
[[Category:شاگردان وحید بهبهانی]] | |||
[[Category:مدفونان در نجف]] | |||
[[Category:مراجع تقلید ساکن نجف]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:خاندان کاشفالغطاء]] | |||
[[Category:شاگردان وحید بهبهانی]] | |||
[[Category:مدفونان در نجف]] | |||
[[Category:مراجع تقلید ساکن نجف]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[Category:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | |||
[[Category:خاندان کاشفالغطاء]] | |||
[[Category:شاگردان وحید بهبهانی]] | |||
[[Category:مدفونان در نجف]] | |||
[[Category:مراجع تقلید ساکن نجف]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | |||
[[رده:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] | [[رده:مراجع تقلید قرن ۱۳ (قمری)]] |