پرش به محتوا

جعفر کاشف‌الغطاء: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
اصلاح جزئی
جز (لینک دهی بیضه اسلام)
جز (اصلاح جزئی)
خط ۳۶: خط ۳۶:


==نسب و زندگینامه==
==نسب و زندگینامه==
نسب آل کاشف الغطاء به [[مالک اشتر]] می‌رسد. پدر او خضر، از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده می‌شد، از جناجیه در اطراف شهر [[حله]] به قصد تحصیل به [[نجف]] رفت و در همان شهر ماند و در سال [[سال ۱۱۸۱ هجری قمری|۱۱۸۱ق]] درگذشت.<ref>معلم حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج ۳،ص۸۵۲؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص۲۴۹.</ref> شیخ جعفر هم در نجف زاده شد.
نسب آل کاشف الغطاء به [[مالک اشتر]] می‌رسد. پدر او خضر، از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده می‌شد، از جناجیه در اطراف شهر [[حله]] به قصد تحصیل به [[نجف]] رفت و در همان شهر ماند و در سال [[سال ۱۱۸۱ هجری قمری|۱۱۸۱ق]] درگذشت.<ref>معلم حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۵۲؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص۲۴۹.</ref> شیخ جعفر هم در نجف زاده شد.
[[پرونده:سنگ قبر کاشف الغطاء.jpg|بندانگشتی|۱۷۰px|سنگ قبر کاشف الغطاء]]
[[پرونده:سنگ قبر کاشف الغطاء.jpg|بندانگشتی|۱۷۰px|سنگ قبر کاشف الغطاء]]


خط ۴۶: خط ۴۶:
==تحصیل==
==تحصیل==
شیخ جعفر نزد پدر مقدمات علوم را خواند و پس از آن خارج [[فقه]] و [[اصول]] را نزد عالمان [[عراق]] مانند [[سید صادق فحام|سید صادق فَحّام]] (۱۱۲۴-۱۲۰۵ق)، [[شیخ محمد دورقی|شیخ محمد دوْرَقی]] (م ۱۱۸۷ق)، [[شیخ فتونی|شیخ فتّونی]]، [[وحید بهبهانی]] در [[کربلا]]، و اندکی نزد [[سید محمد مهدی بحرالعلوم]] (۱۱۵۵-۱۲۱۲ق) در [[نجف]] فرا گرفت و خود از [[مجتهدان]] و عالمان بلندآوازه گردید و به تدریس پرداخت.
شیخ جعفر نزد پدر مقدمات علوم را خواند و پس از آن خارج [[فقه]] و [[اصول]] را نزد عالمان [[عراق]] مانند [[سید صادق فحام|سید صادق فَحّام]] (۱۱۲۴-۱۲۰۵ق)، [[شیخ محمد دورقی|شیخ محمد دوْرَقی]] (م ۱۱۸۷ق)، [[شیخ فتونی|شیخ فتّونی]]، [[وحید بهبهانی]] در [[کربلا]]، و اندکی نزد [[سید محمد مهدی بحرالعلوم]] (۱۱۵۵-۱۲۱۲ق) در [[نجف]] فرا گرفت و خود از [[مجتهدان]] و عالمان بلندآوازه گردید و به تدریس پرداخت.
{{جعبه نقل قول | نقل‌قول =فتوای جهاد شیخ جعفر کاشف الغطاء{{سخ}} ای کافه اهل ایران از عراق و فارس و آذربایجان و خراسان، آماده شوید به جهاد کفار لئام، و بر آورید تیغ‌ها از نیام، برای حفظ [[بیضه اسلام]] و در آیید در سلک یاوران ملک علام و جهاد کنید به دفع کفار از شریعت سید انام (ص) وطریقه امیرالمؤمنین (ع) و سید الوصیین. اینکه برای شماحوران آراسته و [[غلمان]] به خدمت برخواسته[خاسته]، پس بفروشید جانهای خود را به بهای گران که اندوخته شده است برای شما در جنات عالیه «لاتسمع فیها لاغیة فیها عین جاریة فیها سرر مرفوعة و اکواب موضوعة ونمارق مصفوفة و زرابی مبثوثة»<ref>سوره [[الغاشیه]] آیات ۱۱تا ۱۵</ref> قیام کنید به یاری مؤمنین تا در یابید بهشت برین را.
{{جعبه نقل قول | نقل‌قول =فتوای جهاد شیخ جعفر کاشف الغطاء{{سخ}} ای کافه اهل ایران از عراق و فارس و آذربایجان و خراسان، آماده شوید به جهاد کفار لئام، و بر آورید تیغ‌ها از نیام، برای حفظ [[بیضه اسلام]] و در آیید در سلک یاوران ملک علام و جهاد کنید به دفع کفار از شریعت سید انام (ص) وطریقه امیرالمؤمنین (ع) و سید الوصیین. اینکه برای شماحوران آراسته و [[غلمان]] به خدمت برخواسته[خاسته]، پس بفروشید جانهای خود را به بهای گران که اندوخته شده است برای شما در جنات عالیه «لاتسمع فیها لاغیة فیها عین جاریة فیها سرر مرفوعة و اکواب موضوعة ونمارق مصفوفة و زرابی مبثوثة»<ref>سوره [[الغاشیه]] آیات ۱۱تا ۱۵.</ref> قیام کنید به یاری مؤمنین تا در یابید بهشت برین را.
آیا خطاب نمی‌کردید به خدا در دعای ماه مبارک رمضان که: شهادت نهایت آرزو و مطلوب ماست در عبارت «و قتلا فی سبیلک فوفق لنا»<ref>دعای افتتاح اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۴۳.</ref><ref>دعای افتتاح، مفاتیح الجنان و زیارت امام حسین علیه السلام کامل الزیارات ابن قولویه، ص ۳۰۵</ref> آیا مکرر نمی‌گفتید میان مردم «لیتنا کنا مع الشهداء فی کربلاء»؟ پس راضی مشوید به کذب گفتار خود و مخالفت گفتار با کردار خود، بدانید که مقتول ثغور [[آذربایجان]] در دفاع اهل کفر و طغیان برای حفظ بیضه اسلام و مسلمین و حراست ناموس مؤمنات و مؤمنین مانند شهدای [[کربلا]] است در طلب رضای خداوند ارض و سماء.
آیا خطاب نمی‌کردید به خدا در دعای ماه مبارک رمضان که: شهادت نهایت آرزو و مطلوب ماست در عبارت «و قتلا فی سبیلک فوفق لنا»<ref>دعای افتتاح اقبال الاعمال، ج۱، ص ۱۴۳.</ref><ref>دعای افتتاح، مفاتیح الجنان و زیارت امام حسین علیه السلام کامل الزیارات ابن قولویه، ص ۳۰۵.</ref> آیا مکرر نمی‌گفتید میان مردم «لیتنا کنا مع الشهداء فی کربلاء»؟ پس راضی مشوید به کذب گفتار خود و مخالفت گفتار با کردار خود، بدانید که مقتول ثغور [[آذربایجان]] در دفاع اهل کفر و طغیان برای حفظ بیضه اسلام و مسلمین و حراست ناموس مؤمنات و مؤمنین مانند شهدای [[کربلا]] است در طلب رضای خداوند ارض و سماء.
و به یاد آورید آرزوی خود را در قول: «لیتنا کنا حاضرین یوم الطفوف ونفدی نفوسنا للحسین و نجعلها وقایة دون طعن الرماح و ضرب السیوف»، پس اگر در قول صادق اید و به حق ناطق، پیش بگیرید پیشه شهداء را در ا متثال امر بضعه بتول، زهرا، چه به خدا در این مقام حاضر است امام حسین (ع) وگویا در این کارزار شما را به یاری می‌خواند و همچنین خاتم انبیا و سید اوصیا و سایر ائمه، سیما صاحب این عصر وامام این عهد می‌فرمایند: «ای پیروان پاک اعتقاد، به درستی که سیاست جهاد و دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه مخصوص است به بزرگان بندگان و پیامبران و ائمه امنا وکسی که قایم مقام ایشان است از علما و پس در حصول موانع ظهور و عدم امکان قیام ما و قیام علما این امور اذن دادیم به یادشاه این زمان و یگانه دوران که معترف است به اطاعت وسالک است در دفع دشمنان به طریق شریعت ما [[فتحعلی شاه]] (حفظه الله مما یخافه و یخشاه) و کسی را که ولی عهد وقایم مقام خود داشته و ملک [[آذربایجان]] را به او واگذاشته است، شاهزاده [[عباس میرزا]] (ادخله الله فی شفاعتنا وجعله فی الدنیا و الآخرة تحت ظلنا وفی حمایتنا) در جمع سپاه برای کسر شوکت کفار و اخذ اموال و اسر عیال و اطفال آنها. هر که در سپاه ایشان قتیل شود مثل آن است که در لشکر مابه قتل رسیده و آنکه اطاعت ایشان کند چنان است که اطاعت ما کرده باشد و هر که ایشان را یاری نکند، ندیم ندامت شود و محروم از شفاعت ما در روز قیامت باشد.
و به یاد آورید آرزوی خود را در قول: «لیتنا کنا حاضرین یوم الطفوف ونفدی نفوسنا للحسین و نجعلها وقایة دون طعن الرماح و ضرب السیوف»، پس اگر در قول صادق اید و به حق ناطق، پیش بگیرید پیشه شهداء را در ا متثال امر بضعه بتول، زهرا، چه به خدا در این مقام حاضر است امام حسین (ع) وگویا در این کارزار شما را به یاری می‌خواند و همچنین خاتم انبیا و سید اوصیا و سایر ائمه، سیما صاحب این عصر وامام این عهد می‌فرمایند: «ای پیروان پاک اعتقاد، به درستی که سیاست جهاد و دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه مخصوص است به بزرگان بندگان و پیامبران و ائمه امنا وکسی که قایم مقام ایشان است از علما و پس در حصول موانع ظهور و عدم امکان قیام ما و قیام علما این امور اذن دادیم به یادشاه این زمان و یگانه دوران که معترف است به اطاعت وسالک است در دفع دشمنان به طریق شریعت ما [[فتحعلی شاه]] (حفظه الله مما یخافه و یخشاه) و کسی را که ولی عهد وقایم مقام خود داشته و ملک [[آذربایجان]] را به او واگذاشته است، شاهزاده [[عباس میرزا]] (ادخله الله فی شفاعتنا وجعله فی الدنیا و الآخرة تحت ظلنا وفی حمایتنا) در جمع سپاه برای کسر شوکت کفار و اخذ اموال و اسر عیال و اطفال آنها. هر که در سپاه ایشان قتیل شود مثل آن است که در لشکر مابه قتل رسیده و آنکه اطاعت ایشان کند چنان است که اطاعت ما کرده باشد و هر که ایشان را یاری نکند، ندیم ندامت شود و محروم از شفاعت ما در روز قیامت باشد.
ای شیعیان و چاکران که شنونده‌اید گفتار ما را و پیروانیدکردار ما را، چون شما را خوانده شود این کتاب و مسموع شود این خطاب، بر آورید تیغ‌ها از نیام و طلب کنید خون شهدا را در این مقام. بگویید به آواز بلند که دور و نزدیک شنوند: کجا است غیرت اسلام؟ کجا است حمیت شریعت سید انام؟ کجا است حرمت مردم و نساء که پرده نشینان [[عفت]] و ناموس اند و اکنون بعض ایشان محل زنا و فجور روس اند؟ کجایند اهل ناموس از امم؟ کجایند آنان که می‌گفتیم در حق ایشان «اکثر شیعتنا العجم»؟ اگر نکوشید با شنیدن این کلام ونخواهید جهاد دشمنان در این مقام، نمی‌رسید به شفاعت ما در روز قیام.<ref>[[موسی نجفی]]، موسی حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص ۱۰۱ و ۱۰۲</ref>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px | اندازه خط = 13px| رنگ پس‌زمینه = #C9FFE5| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
ای شیعیان و چاکران که شنونده‌اید گفتار ما را و پیروانیدکردار ما را، چون شما را خوانده شود این کتاب و مسموع شود این خطاب، بر آورید تیغ‌ها از نیام و طلب کنید خون شهدا را در این مقام. بگویید به آواز بلند که دور و نزدیک شنوند: کجا است غیرت اسلام؟ کجا است حمیت شریعت سید انام؟ کجا است حرمت مردم و نساء که پرده نشینان [[عفت]] و ناموس اند و اکنون بعض ایشان محل زنا و فجور روس اند؟ کجایند اهل ناموس از امم؟ کجایند آنان که می‌گفتیم در حق ایشان «اکثر شیعتنا العجم»؟ اگر نکوشید با شنیدن این کلام ونخواهید جهاد دشمنان در این مقام، نمی‌رسید به شفاعت ما در روز قیام.<ref>[[موسی نجفی]]، موسی حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.</ref>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px | اندازه خط = 13px| رنگ پس‌زمینه = #C9FFE5| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
==شاگردان==
==شاگردان==
در حوزۀ درس او عالمان بسیاری شرکت کردند که عدّه‌ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصۀ علوم دینی [[عراق]] و [[ایران]] درخشیدند. از آن میان می‌توان به این کسان اشاره کرد:
در حوزۀ درس او عالمان بسیاری شرکت کردند که عدّه‌ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصۀ علوم دینی [[عراق]] و [[ایران]] درخشیدند. از آن میان می‌توان به این کسان اشاره کرد:
خط ۶۲: خط ۶۲:
* [[ابراهیم کلباسی|شیخ ابراهیم کلباسی]] (م ۱۲۶۱ق)
* [[ابراهیم کلباسی|شیخ ابراهیم کلباسی]] (م ۱۲۶۱ق)
* [[صدرالدین عاملی|سید صدرالدّین عاملی]] (م ۱۲۶۳ق)
* [[صدرالدین عاملی|سید صدرالدّین عاملی]] (م ۱۲۶۳ق)
* چهار تن از فرزندانش: موسی، [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|علی]]، حسن و محمد<ref>حرزالدین،معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳</ref>
* چهار تن از فرزندانش: موسی، [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|علی]]، حسن و محمد<ref>حرزالدین،معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
کسانی چون [[شیخ احمد احسایی]] (م ۱۲۴۱ق)، [[عبد علی بن امید گیلانی|شیخ عبدعلی بن امید گیلانی]]، [[ملاعلی رازی نجفی|شیخ ملاعلی رازی نجفی]]، [[اسدالله دزفولی|شیخ اسدالله دزفولی]] و [[سیدعبدالله شبر|سید عبدالله کاظمی شُبَّر]] (م ۱۲۴۲ق) از او [[اجازه روایت|اجازۀ روایت]] یافته‌اند.<ref>حرزالدین،معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳</ref>
کسانی چون [[شیخ احمد احسایی]] (م ۱۲۴۱ق)، [[عبد علی بن امید گیلانی|شیخ عبدعلی بن امید گیلانی]]، [[ملاعلی رازی نجفی|شیخ ملاعلی رازی نجفی]]، [[اسدالله دزفولی|شیخ اسدالله دزفولی]] و [[سیدعبدالله شبر|سید عبدالله کاظمی شُبَّر]] (م ۱۲۴۲ق) از او [[اجازه روایت|اجازۀ روایت]] یافته‌اند.<ref>حرزالدین،معارف الرجال، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>


==زعامت دینی==
==زعامت دینی==
خط ۷۲: خط ۷۲:
در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان [[اصول|اصولی]] و [[اخباری]] شیعی پدید آمده بود و هریک از آن دو طایفه می‌کوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد و محکوم کند. شیخ جعفر که از تربیت یافتگان مکتب اصولی [[وحید بهبهانی]] و طرفدار [[اجتهاد]] و استنباط بود و از به کارگیری عقل و استدلال در درک [[عقاید]] و [[احکام شرعی]] دفاع می‌کرد، به دفاع از [[علم اصول]] برخاست.
در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان [[اصول|اصولی]] و [[اخباری]] شیعی پدید آمده بود و هریک از آن دو طایفه می‌کوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد و محکوم کند. شیخ جعفر که از تربیت یافتگان مکتب اصولی [[وحید بهبهانی]] و طرفدار [[اجتهاد]] و استنباط بود و از به کارگیری عقل و استدلال در درک [[عقاید]] و [[احکام شرعی]] دفاع می‌کرد، به دفاع از [[علم اصول]] برخاست.


نمود برجستۀ این جدال، برخورد شدید او با [[محمد بن عبدالنبی نیشابوری|شیخ محمد بن عبدالنّبی نیشابوری]] (م ۱۲۳۲ق) عالم اخباری مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به [[فتحعلی شاه]] پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوان [[کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء]] در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴۵، ص۱۸؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ۲۰۴.</ref> و آنگاه خود به ایران آمد و کاری کرد که شاه قاجار شیخ محمد را از خود راند.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص۲۵۰</ref>.
نمود برجستۀ این جدال، برخورد شدید او با [[محمد بن عبدالنبی نیشابوری|شیخ محمد بن عبدالنّبی نیشابوری]] (م ۱۲۳۲ق) عالم اخباری مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به [[فتحعلی شاه]] پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوان [[کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء]] در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴۵، ص۱۸؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ۲۰۴.</ref> و آنگاه خود به ایران آمد و کاری کرد که شاه قاجار شیخ محمد را از خود راند.<ref>آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص۲۵۰.</ref>.


وی سپس ضمن سفر به اصفهان کتاب دیگری به نام [[الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه جهّال الاخباریین|الحق المبین]] برای فرزند خود [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|شیخ علی]] نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۷</ref> [[میرزا محمد اخباری]] نیز کتابی با عنوان [[الصیحه بالحق علی من الحد و تزندق|الصیحة بالحق]] در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۸</ref>
وی سپس ضمن سفر به اصفهان کتاب دیگری به نام [[الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه جهّال الاخباریین|الحق المبین]] برای فرزند خود [[علی بن جعفر کاشف الغطاء|شیخ علی]] نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۷.</ref> [[میرزا محمد اخباری]] نیز کتابی با عنوان [[الصیحه بالحق علی من الحد و تزندق|الصیحة بالحق]] در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۸.</ref>


==مبارزه با وهابیان==
==مبارزه با وهابیان==
خط ۸۱: خط ۸۱:
دامنۀ این طغیان از مرزهای عربستان و [[مکه|مکّه]] و [[مدینه]] گذشت و به [[عراق]] کشیده شد و دو شهر [[کربلا]] و [[نجف]] مورد هجوم [[وهابیان]] قرار گرفت. در حملۀ آنان به نجف، شیخ جعفر کاشف الغطاء به دفاع از شهر و مقدسات و مردم آن برخاست و خود مسلّح شد و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت و با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. وی پس از آن دستور داد دیواری استوار بر گرد شهر نجف بکشند تا در هنگام تاخت و تاز وهابیان، شهر و مردم آن در امان باشند.
دامنۀ این طغیان از مرزهای عربستان و [[مکه|مکّه]] و [[مدینه]] گذشت و به [[عراق]] کشیده شد و دو شهر [[کربلا]] و [[نجف]] مورد هجوم [[وهابیان]] قرار گرفت. در حملۀ آنان به نجف، شیخ جعفر کاشف الغطاء به دفاع از شهر و مقدسات و مردم آن برخاست و خود مسلّح شد و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت و با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. وی پس از آن دستور داد دیواری استوار بر گرد شهر نجف بکشند تا در هنگام تاخت و تاز وهابیان، شهر و مردم آن در امان باشند.


در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز وی کتابی به نام [[منهج الرشاد لمن اراد السداد|منهج الرّشاد لمن اراد السّداد]] در نقد و ردّ آراء وهابیان نوشت که گویا نخستین کتاب در این زمینه بود.<ref>آقا بزرگ تهرانی، طبقات علماء الشیعه، ص۲۵۱</ref>
در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز وی کتابی به نام [[منهج الرشاد لمن اراد السداد|منهج الرّشاد لمن اراد السّداد]] در نقد و ردّ آراء وهابیان نوشت که گویا نخستین کتاب در این زمینه بود.<ref>آقا بزرگ تهرانی، طبقات علماء الشیعه، ص۲۵۱.</ref>


==مسافرت‌ها==
==مسافرت‌ها==
خط ۸۷: خط ۸۷:


== اعتبار و نفوذ سیاسی ==
== اعتبار و نفوذ سیاسی ==
در زمان سفر به ایران، شیخ جعفر که در اوج شهرت و اقتدار دینی و سیاسی بود، در [[تهران]] به دیدار [[فتحعلی‌شاه قاجار]] رفت و در این دیدار شخصاً کتاب [[کشف الغطاء]] را به شاه تقدیم کرد و برای [[جهاد]] با [[کفر|کافران]] و گردآوری سربازان و ستاندن مالیات و [[زکات]] از مردم به منظور سامان دادن سپاه، اجازۀ رسمی به او داد.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ص۳۹۴</ref> این [[فتوا]] در جریان جنگ اول [[ایران]] و [[روسیه]] (۱۲۱۸-۱۲۲۸ق) صادر شد.
در زمان سفر به ایران، شیخ جعفر که در اوج شهرت و اقتدار دینی و سیاسی بود، در [[تهران]] به دیدار [[فتحعلی‌شاه قاجار]] رفت و در این دیدار شخصاً کتاب [[کشف الغطاء]] را به شاه تقدیم کرد و برای [[جهاد]] با [[کفر|کافران]] و گردآوری سربازان و ستاندن مالیات و [[زکات]] از مردم به منظور سامان دادن سپاه، اجازۀ رسمی به او داد.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ص۳۹۴.</ref> این [[فتوا]] در جریان جنگ اول [[ایران]] و [[روسیه]] (۱۲۱۸-۱۲۲۸ق) صادر شد.


کاشف الغطاء در نزد دولت‌های ایران و [[عثمانی]] از اعتبار فراوان برخوردار بود و از این‌رو در موارد لازم از نفوذ کلام او در رفع اختلافات دو کشور استفاده می‌شد.<ref>اعیان الشیعه، امین، ج۴، ص۱۰۲</ref>
کاشف الغطاء در نزد دولت‌های ایران و [[عثمانی]] از اعتبار فراوان برخوردار بود و از این‌رو در موارد لازم از نفوذ کلام او در رفع اختلافات دو کشور استفاده می‌شد.<ref>اعیان الشیعه، امین، ج۴، ص۱۰۲.</ref>


== تأکید بر اجرای حدود ==
== تأکید بر اجرای حدود ==
وی به اجرای [[احکام]] اسلام به‌ویژه [[حدود]] و [[دیات]] و [[تعزیرات]] و [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] اعتقاد راسخ داشت و با تمام قدرت و امکانات خود در این راه می‌کوشید، گاهی نیز پای فشردن او در اجرای حدود به حوادثی منتهی می‌شد<ref>اعیان الشیعه، امین، ج۴، ص۱۰۲</ref> شیخ در رسیدگی به وضع تهیدستان اهتمام می‌ورزید، از توانگران می‌گرفت و به نیازمندان می‌داد و گاهی برای یاری رساندن به محرومان شخصاً اعانه جمع می‌کرد.
وی به اجرای [[احکام]] اسلام به‌ویژه [[حدود]] و [[دیات]] و [[تعزیرات]] و [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] اعتقاد راسخ داشت و با تمام قدرت و امکانات خود در این راه می‌کوشید، گاهی نیز پای فشردن او در اجرای حدود به حوادثی منتهی می‌شد<ref>اعیان الشیعه، امین، ج۴، ص۱۰۲.</ref> شیخ در رسیدگی به وضع تهیدستان اهتمام می‌ورزید، از توانگران می‌گرفت و به نیازمندان می‌داد و گاهی برای یاری رساندن به محرومان شخصاً اعانه جمع می‌کرد.


==آثار==
==آثار==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
* [[کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء|کشف الغطاء عن مبهمات الشّریعه الغّراء]]، تهران، ۱۲۷۱ق و ۱۳۱۷ق؛ تبحّر و مهارت کاشف الغطاء بیش‌تر در [[فقه]] و [[اصول]] بود و آثار او در این دانشها به‌ویژه کتاب کشف الغطاء، نشانۀ چیره‌دستی او در استنباط احکام است.
* [[کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء|کشف الغطاء عن مبهمات الشّریعه الغّراء]]، تهران، ۱۲۷۱ق و ۱۳۱۷ق؛ تبحّر و مهارت کاشف الغطاء بیش‌تر در [[فقه]] و [[اصول]] بود و آثار او در این دانشها به‌ویژه کتاب کشف الغطاء، نشانۀ چیره‌دستی او در استنباط احکام است.


وی این کتاب را در ضمن سفر به ایران نوشته در حالی که جز کتاب قواعد [[علامه حلی|علامۀ حلّی]] کتاب دیگری همراه نداشته است. چنین نقل شده که [[شیخ مرتضی انصاری]] (۱۲۱۴-۱۲۸۱ق) گفته است: اگر کسی قواعد و اصول این کتاب را بداند، نزد من [[مجتهد]] است. او خود ادّعا کرده است که اگر همۀ کتابهای فقهی از دسترس من بیرون رود، باز قادر خواهم بود همۀ ابواب و مباحث فقهی را از آغاز تا انجام بنویسم<ref>قمی، عباس، فوائد الرّضویه، ص۷۰</ref> تبحّر علمی و فقهی او مورد تأیید فقیهان معاصرِ او و پس از اوست.
وی این کتاب را در ضمن سفر به ایران نوشته در حالی که جز کتاب قواعد [[علامه حلی|علامۀ حلّی]] کتاب دیگری همراه نداشته است. چنین نقل شده که [[شیخ مرتضی انصاری]] (۱۲۱۴-۱۲۸۱ق) گفته است: اگر کسی قواعد و اصول این کتاب را بداند، نزد من [[مجتهد]] است. او خود ادّعا کرده است که اگر همۀ کتابهای فقهی از دسترس من بیرون رود، باز قادر خواهم بود همۀ ابواب و مباحث فقهی را از آغاز تا انجام بنویسم<ref>قمی، عباس، فوائد الرّضویه، ص۷۰.</ref> تبحّر علمی و فقهی او مورد تأیید فقیهان معاصرِ او و پس از اوست.


* بغیة الطّالب فی معرفة المفّوض و الواجب: رساله‌ای عملیه و کوتاه که بخش اول آن در اصول عقاید و بخش دوم آن در احکام است.
* بغیة الطّالب فی معرفة المفّوض و الواجب: رساله‌ای عملیه و کوتاه که بخش اول آن در اصول عقاید و بخش دوم آن در احکام است.
۳۸۸

ویرایش