Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۵۸
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
P.motahari (بحث | مشارکتها) (چند ویرایش صوری مختصر) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تَرکِ اَولیٰ''' به معنای انجام کار خوب و ترک کار خوبتر. ترک اولی [[گناه]] نیست و ارتکاب آن از سوی [[پیامبران]] و [[امامان]] ممکن است. گناهانی که [[قرآن]] به برخی پیامبران نسبت داده، در واقع ترک اولیٰهای آنان بوده است. [[استغفار]] پیامبران و امامان نیز به جهت ترک اولیهای آنان بوده است. | '''تَرکِ اَولیٰ''' به معنای انجام کار خوب و ترک کار خوبتر. ترک اولی [[گناه]] نیست و ارتکاب آن از سوی [[پیامبران]] و [[امامان]] ممکن است. به باور متکلمان مسلمان گناهانی که [[قرآن]] به برخی پیامبران نسبت داده، در واقع ترک اولیٰهای آنان بوده است. [[استغفار]] پیامبران و امامان نیز به جهت ترک اولیهای آنان بوده است. | ||
==معنا== | ==معنا== | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
===تفاوت ترک اولی و گناه=== | ===تفاوت ترک اولی و گناه=== | ||
به نوشته [[تفسیر نمونه]]، [[گناه]] فعلی است که انجامدادن آن، برای همه یکسان است و گناه محسوب میشود؛ اما ترک اولی گناه نیست و حتی گاه امری مطلوب است؛ اما انجامدادن آن برای برخی با توجه موقعیتشان | به نوشته [[تفسیر نمونه]]، [[گناه]] فعلی است که انجامدادن آن، برای همه یکسان است و گناه محسوب میشود؛ اما ترک اولی گناه نیست و حتی گاه امری مطلوب است؛ اما انجامدادن آن برای برخی با توجه موقعیتشان مطلوب نیست. برای مثال کارگری که برای کمک به ساخت بیمارستان، حقوق یک روز خود را پرداخت میکند، کار نیکی انجام میدهد؛ اما اگر فردی ثروتمند به همین میزان به ساخت بیمارستان کمک کند، سرزنش میشود؛ از چنین فردی با اینکه کار مطلوبی انجام داده است، به جهت توان مالی بیشتر، کمک بیشتری انتظار میرود. به چنین کاری ترک اولی گویند.<ref>مكارم شيرازى، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۴.</ref> | ||
==ترک اولای پیامبران== | ==ترک اولای پیامبران== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
به باور علماء [[امامیه|شیعه]]، به علت معصومبودن پیامبران، نمیتوان هیچ گناهی را به آنها نسبت داد.<ref>نک طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۲۲.</ref> آنان در خصوص چنین تعارضهایی راهحلهایی را مطرح کردهاند؛ برای مثال [[مجمع البیان]] در تفسیر آیه بالا نوشته است: عصیان در لغت هرگونه خارجشدن از اطاعت خدا معنا میدهد. بنابراین تنها ترک واجبات را شامل نمیشود؛ بلکه ترک امور مستحب را نیز دربرمیگیرد. در نتیجه عصیان [[حضرت آدم(ع)]] لزوما به معنای گناهکردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> تفسیر نمونه هم در توضیح آن گفته است: امر و نهی گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که پزشک بیمارش را به خوردن دارو دستور میدهد. در چنین موردی اگر بیمار به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود زیان وارد میکند. نهی خداوند از خوردن [[میوه ممنوع]] هم به معنای گناهبودن آن نبود؛ چراکه در آن زمان هنوز خداوند تکلیفی وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب میشد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در زمین درد و رنج ببیند.<ref>مكارم شيرازى، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref> | به باور علماء [[امامیه|شیعه]]، به علت معصومبودن پیامبران، نمیتوان هیچ گناهی را به آنها نسبت داد.<ref>نک طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۲۲.</ref> آنان در خصوص چنین تعارضهایی راهحلهایی را مطرح کردهاند؛ برای مثال [[مجمع البیان]] در تفسیر آیه بالا نوشته است: عصیان در لغت هرگونه خارجشدن از اطاعت خدا معنا میدهد. بنابراین تنها ترک واجبات را شامل نمیشود؛ بلکه ترک امور مستحب را نیز دربرمیگیرد. در نتیجه عصیان [[حضرت آدم(ع)]] لزوما به معنای گناهکردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> تفسیر نمونه هم در توضیح آن گفته است: امر و نهی گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که پزشک بیمارش را به خوردن دارو دستور میدهد. در چنین موردی اگر بیمار به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود زیان وارد میکند. نهی خداوند از خوردن [[میوه ممنوع]] هم به معنای گناهبودن آن نبود؛ چراکه در آن زمان هنوز خداوند تکلیفی وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب میشد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در زمین درد و رنج ببیند.<ref>مكارم شيرازى، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref> | ||
==نمونههایی از ترک اولی در قرآن== | |||
==پانویس== | ==پانویس== |