پرش به محتوا

تبرج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Aghaie
imported>Aghaie
خط ۲۷: خط ۲۷:
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|اندازه=ریز|3}}
{{پانویس|اندازه=ریز|3}}
==منابع==
{{ستون-شروع|۲}}
* علاوه برقرآن
* ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸؛
* ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴؛
* ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا]؛
* محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره [بی‌تا]؛
* حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ?[۱۳۳۲ش]؛
* وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلّته، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷؛
* سید سابق، فقه السنة، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
* عبیدبن عبدالعزیز سلمی، التبرّج والاحتساب علیه، [بی‌جا] ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
* عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت: دارالمعرفه، [بی‌تا]؛
* محمدبن علی شوکانی، فتح القدیر، بیروت [بی‌تا]؛
* طباطبائی؛
* طبرسی؛
* طوسی؛
* خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵؛
* محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، جزء ۱۴، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش؛
* حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، تهران ۱۴۱۶.
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۳۷

تَبَرُّج، واژه‌ای قرآنی به معنای خودنمایی زنان و اینکه زیبایی و زینتشان را آشکار کنند.

معنای لغوی

ریشة این واژه، برج، در عربی در دو معنای اصلی به کار می‌رود: «‌بروز و ظهور »، و «‌ملجأ و مکان بلند »؛ تبرّج از معنای نخست گرفته شده است و بروج (برج‌های فلکی و برج و باروهای شهر) به معنای دوم راجع است.[۱] راغب اصفهانی[۲] برج را به معنای قصر دانسته و بروج آسمانی را نیز برگرفته از همین معنا برمی شمارد؛ او معتقد است که تبرّج از تعبیر «‌الثوب المُبَرّج‌» (لباس زیبایی که صور بروج آسمانی بر آن نقش بسته) گرفته شده، بدین‌گونه که اظهار زیبایی بدان تشبیه شده است. لغویان متقدم باتوجه به معنای بروز و ظهور، تبرّج زن را به معنای اظهار زیبایی (دست و صورت) وی دانسته‌اند.[۳]

معنای اصطلاحی

معنای اصطلاحی تبرّج برگرفته از آیة ۳۳ سوره احزاب است: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ...﴿٣٣﴾ (ترجمه:و در خانه‌هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد...)[احزاب–۳۳].[۴] این آیه خطاب به همسران پیامبر (ص) است، اما در تفاسیر همه زنان را مشمول این حکم دانسته‌اند.[۵]

شمول حکم

گذشته از این، بنا بر دیگر شواهد قرآنی، بویژه آیه ۳۵ سوره احزاب که هم مردان هم زنان مسلمان و مؤمن مورد خطاب‌اند و از آنجا که مردان مسلمان نیز ملزم به رعایت حدود شرعی‌اند، تبرّج منحصر به زنان نمی‌تواند باشد.[۶]

نمونه‌های تبرج

در قرآن کریم، خودنمایی زنان نهی شده و به نمونه‌هایی از آن ــ که می‌توان آنها را از موارد تبرّج به شمار آورد ــ اشاره شده است، از جمله:

  1. سخن گفتن تحریک آمیز (احزاب: ۳۲)
  2. نمایان ساختن زیورهایی که ظاهر نیستند، و کوبیدن پا بر زمین هنگام راه رفتن به قصد جلب توجه (نور: ۳۱)

در احادیث نیز به دیگر مصداق‌های تبرّج اشاره شده و بر نهی از آنها تأکید شده است، از جمله پوشیدن لباس‌های بدن‌نما و تشبه به مردان، استعمال بیش از اندازة بوی خوش و جز اینها که موجب جلب توجه مردان می‌شود. بیش از همه سه روایت معروف از قَتاده، مجاهد و مقاتل نقل شده است که در هریک تبرّج در جاهلیت به نوعی خودنمایی آشکار به قصد دلربایی از مردان تفسیر شده است.[۷]

حرمت تبرج

بنا بر آیات و احادیث ، فقها تبرّج را حرام شمرده‌اند، به این معنا که هرگونه عملی که زن به منظور خودنمایی، جلوه‌گری، جلب توجه مردان بیگانه و تأثیر در دل آنان انجام دهد، مصداق تبرّجِ نهی شده قرآنی است؛ هرچند که نمونه‌ها و مصادیق آن غالباً به تناسب عادات و فرهنگ دستخوش تغییر است.[۸]

مصادیق

با توجه به مصادیق قرآنی و حدیثی تبرّج می توان دریافت که این واژه تنها ناظر به پوشش ظاهری نیست بلکه بیش از آن رفتار و منش غیرمتین (در برابر عفاف ) مورد نظر است؛ بدین‌سان تبرّج معنایی عام‌تر از حجاب و ستر دارد.[۹] همچنین باید متذکر شد که حدود حجاب نه از نفی تبرّج به دست می‌آید و نه احتراز از تبرّج به تنهایی ــ اگرچه از نظر اخلاقی قطعاً ممدوح و در مواردی ضروری است ــ موجب استغنای زنان مسلمان از حجاب است.

پانویس

  1. ابن فارس، ج۱، ص۲۳۸.
  2. راغب اصفهانی، ص ۴۱.
  3. ابن درید، ج۱، ص۲۶۵؛ ازهری، ج۱۱، ص۵۶، ذیل «‌برج »؛ فراهیدی، ج۶، ص۱۱۵، ذیل «‌برج ».
  4. برای مورد دیگری از کاربرد این کلمه در قرآن رجوع کنید به نور: ۶۰.
  5. ابن کثیر، ج۳، ص۷۹۶؛ قرطبی، ج۷، جزء ۱۴، ص۱۷۹؛ سابق، ج۲، ص۱۹۰.
  6. رجوع کنید به طباطبائی، ج۱۶، ص۳۱۳.
  7. ابن کثیر، ج۳، ص۷۹۷؛ سیوطی، ج۵، ص۱۹۷؛ سابق، ج۲، ص۱۹۰ـ ۱۹۲.
  8. مصطفوی ، ذیل «برج »؛ سابق ، ج 2، ص 190ـ192؛ زحیلی ، ج 9، ص 6852؛ سُلَمی ، ص 30ـ33.
  9. برای آگاهی از نسبت میان این سه اصطلاح و تعریفها رجوع کنید به طوسی ، ج 7، ص 461؛ طبرسی ، ج 7، ص 242؛ شوکانی ، ج 4، ص 278؛ سلمی ، ص 28ـ29.

منابع

  • علاوه برقرآن
  • ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸؛
  • ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴؛
  • ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا]؛
  • محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره [بی‌تا]؛
  • حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ?[۱۳۳۲ش]؛
  • وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلّته، دمشق ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷؛
  • سید سابق، فقه السنة، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
  • عبیدبن عبدالعزیز سلمی، التبرّج والاحتساب علیه، [بی‌جا] ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
  • عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت: دارالمعرفه، [بی‌تا]؛
  • محمدبن علی شوکانی، فتح القدیر، بیروت [بی‌تا]؛
  • طباطبائی؛
  • طبرسی؛
  • طوسی؛
  • خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵؛
  • محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، جزء ۱۴، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش؛
  • حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، تهران ۱۴۱۶.