|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''ولایت تکوینی''' بالاترین مرحله [[ولایت]] که به معنای مسلط شدن بر جهان هستی، سرپرستی موجودات جهان و عهدهدار شدن تدبیر امر آنها. این ولایت مخصوص [[خداوند]] است. برخی معتقدند: مراتبی از آن از جانب او به [[انسان کامل]] نیز داده میشود. این ولایت دارای اقسام، صورت ها، مراتب و ابعادی است. | | '''ولایت تکوینی''' بالاترین مرحله [[ولایت]] که به معنای مسلط شدن بر جهان هستی، سرپرستی موجودات جهان و عهدهدار شدن تدبیر امر آنها. این ولایت مخصوص [[خداوند]] است. برخی معتقدند: مراتبی از آن از جانب او به [[انسان کامل]] نیز داده میشود. این ولایت دارای اقسام، صورت ها، مراتب و ابعادی است. |
| ==تعریف == | | ==تعریف == |
| ولایت تکوینی یعنی مسلط شدن بر جهان هستی<ref>همتی، ولایت تکوینی، ۱۳۶۳ش، ص۸۱</ref> و سرپرستی موجودات جهان<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت، فقاهت و عدالت، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۳</ref> و عهده گرفتن تدبیر امر آنها است.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۷۰ش، ج۶،ص ۱۵</ref> و این زمانی محقق است که رابطه بین سرپرست و سرپرست شدهها رابطه [[علت]] و [[معلول]] باشد. این نوع ولایت به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط میشود. این سرپرستی، حقیقی و ضروری است. از این رو هیچ گاه تخلف بردار نیست.<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۲.</ref> | | ولایت تکوینی یعنی قدرت تصرف در هستی و موجودات جهان.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۷۰ش، ج۶،ص ۱۵</ref> |
| | منظور از آن این است که خداوند قدرت تصرف در همهچیز و تدبیر امور همه موجودات جهان را دارد<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۷۰ش، ج۶،ص ۱۵</ref> یا انسانی که به کمال معنوی رسیده است، بهاذن او، میتواند در هستی تغییری خارقالعاده انجام میدهد.<ref>سبحانی، ولایت تکوینی و تشریعی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵، ص۲۶</ref> |
|
| |
|
| چنین ولایتی مخصوص [[خداوند]] متعال است. او در هر موجودی هر گونه تصرف و تدبیر مینماید<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۷۰ش، ج۶،ص ۱۵</ref> در مرتبه بعد، خداوند به هر فردی که بخواهد، ولایت تکوینی را میبخشد.<ref>همتی، ولایت تکوینی، ۱۳۶۳ش، ص۹۱</ref> البته ولایت تکوینی اشخاص، به سبب شایستگی آنهاست واز نظر مرتبه در طول ولایت تکوینی خداوند است یعنی به اذن خداوند در عالم هستی تصرف دارند.<ref>همتی، ولایت تکوینی، ۱۳۶۳ش، ص۹۱</ref>
| | ==تاریخ طرح مسئله ولایت تکوینی== |
| | |
| ظاهر آیات قرآن کریم نیز اين است كه ولايت تشريعى به معناى رسالت قانون و ابلاغ آن مخصوص به انبياست٬ اما دايره ولايت تكوينى وسيع تر از ولايت تشريعى بوده و شامل تمام كسانى مى شود كه قدرت تأثير در نظام خارج را دارا مى باشند. <ref>جوادی آملی٬ ولایت در قرآن٬ ۱۳۶۹ش٬ ج۱ ٬ ص۲۷۵</ref>
| |
| | |
| انسان میتواند بر اثر بندگی خالصانه خداوند به بالاترین مقام درجه [[اخلاص]] و [[یقین]] برسد که با اجازه پرودگار عالم بتواند در عالم هستی و دلهای مردم تصرفاتی داشته باشد<ref> بابازاده، تجلیات ولایت، ۱۳۷۳ش، ص۱۵۷</ref>و شاهد اعمال و باطن آنها شود<ref>مطهری، ولاءها و ولایتها، ۱۳۶۹ش، ص۶۰</ref> و تمامی عالم را تحت سیطره خود قرار دهد. البته درجات آن نسبت به انسانها مختلف است. هر چه میزان معرفت و عمل انسان بالاتر باشد، ولایت او بیشتر و کسانی که تحت سیطره او هستند بیشتر خواهند بود.<ref> بابازاده، تجلیات ولایت، ۱۳۷۳ش، ص۱۵۷</ref>
| |
| هجویری بر آنست که خداى را دوستانى است كه آنها را به دوستى و ولايت خود مخصوص گردانيد و آنها واليان ملك اويند. آنها را برگزیده و نشانه اظهار فعل گردانیده و به انواع کرامات مخصوصشان کرده است.<ref>هجویری٬ کشف المحجوب٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۲۶۸</ref>
| |
|
| |
|
| ==ویژگی ها== | | ==ویژگی ها== |