پرش به محتوا

خرابه شام: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۲۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Naqavi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Naqavi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
===موافقان===
===موافقان===
* پس از خطبۀ [[حضرت زینب(س)]] در مجلس [[یزید]] كه اوضاع را بر ضدّ او متحوّل ساخت، يزيد ناچار اهل بيت را در خرابه‌اى بى‌سقف جاى داد. آنان سه روز در آن خرابه بودند و بر حسين (ع) [[عزاداری امام حسین|عزادارى]] مى‌كردند.<ref>مقتل خوارزمى، ج ٢، ص ٧۴</ref>  <ref>فرهنگ عاشورا، ص١۵٩.</ref>
* پس از خطبۀ [[حضرت زینب(س)]] در مجلس [[یزید]] كه اوضاع را بر ضدّ او متحوّل ساخت، يزيد ناچار اهل بيت را در خرابه‌اى بى‌سقف جاى داد. آنان سه روز در آن خرابه بودند و بر حسين (ع) [[عزاداری امام حسین|عزادارى]] مى‌كردند.<ref>مقتل خوارزمى، ج ٢، ص ٧۴</ref>  <ref>فرهنگ عاشورا، ص١۵٩.</ref>
 
* از بعض كتب نقل شده كه مسكن و مجلس [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] در [[شام]] در خانۀ خرابى بوده و مقصود يزيد آن بود كه آن خانه سر ايشان خراب شود و كشته شوند. <ref>منتهی الآمال،  ج٢، ص١٠٠٢</ref>
* در بعضى نقل‌ها چنين آمده كه [[اهل بیت (ع)]] را در خرابه ای که نه حفاظ گرما داشت و نه سرما و ديوار آن كج شده در حال خراب شدن بود جای دادند به طورى كه پوست مباركشان ترك برداشت. گويا منظور يزيد، از اسكان اسرا در خرابۀ شام اين بود كه آن خانه بر سر ايشان خراب شده و كشته شوند.<ref>با کاروان شام، ص٩٧.</ref>
 
===مخالفان===
===مخالفان===
* [[مفید|شيخ مفيد]] روايت كرده كه: «يزيد دستور داد كه خاندان امام حسين (ع) را همراه با [[امام سجاد (ع)]] در خانه عليحده كه متصل به خانۀ خود بود (پشت قصر الخضراءِ يزيد) جاى دهند.<ref>الإرشاد، ترجمه ساعدی خراسانی‌، ص۴٨٠</ref>
* [[مفید|شيخ مفيد]] روايت كرده كه: «يزيد دستور داد كه خاندان امام حسين (ع) را همراه با [[امام سجاد (ع)]] در خانه عليحده كه متصل به خانۀ خود بود (پشت قصر الخضراءِ يزيد) جاى دهند.<ref>الإرشاد، ترجمه ساعدی خراسانی‌، ص۴٨٠</ref>
خط ۲۱: خط ۱۹:
* [[عمران بن على حلبى]] مى‌گويد: شنيدم كه [[امام صادق (ع)]] فرمود: وقتى امام زين العابدين (ع) را با اهل بيت پيامبر نزد [[یزید بن معاویه|يزید]] آوردند، آنان را در خرابه‌اى كه ديوارهايش سست بود قرار دادند. يكى از آنها گفت: ما را در اين خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. يكى از نگهبانان اين را شنيد و به زبان قبطى گفت: اين‌ها را بنگريد مى‌ترسند كه ديوار بر سر آنها خراب شود و اين بهتر است از آنكه فردا بيرون بياورند و يكى بعد از ديگرى گردنشان را بزنند. امام سجاد (ع) فرمود: به اذن خدا هيچ يك از اين دو نمى‌شود و همين طور هم شد.<ref>بحار الأنوار:۴۶/٧٠، حديث ۴٧.</ref>  <ref>جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)، ص۵٣٠</ref>
* [[عمران بن على حلبى]] مى‌گويد: شنيدم كه [[امام صادق (ع)]] فرمود: وقتى امام زين العابدين (ع) را با اهل بيت پيامبر نزد [[یزید بن معاویه|يزید]] آوردند، آنان را در خرابه‌اى كه ديوارهايش سست بود قرار دادند. يكى از آنها گفت: ما را در اين خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. يكى از نگهبانان اين را شنيد و به زبان قبطى گفت: اين‌ها را بنگريد مى‌ترسند كه ديوار بر سر آنها خراب شود و اين بهتر است از آنكه فردا بيرون بياورند و يكى بعد از ديگرى گردنشان را بزنند. امام سجاد (ع) فرمود: به اذن خدا هيچ يك از اين دو نمى‌شود و همين طور هم شد.<ref>بحار الأنوار:۴۶/٧٠، حديث ۴٧.</ref>  <ref>جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)، ص۵٣٠</ref>
* [[سید نعمت الله جزائری|سيّد نعمة اللّه جزايرى]] در كتاب [[انوار نعمانیه|انوار نعمانيّه]] اين خبر را به وجه ابسطى نقل کرده است:
* [[سید نعمت الله جزائری|سيّد نعمة اللّه جزايرى]] در كتاب [[انوار نعمانیه|انوار نعمانيّه]] اين خبر را به وجه ابسطى نقل کرده است:
:::[[منهال بن عمرو|منهال]] امام سجاد(ع) را دید در حالتى كه تكيه بر عصا كرده بود و ساق‌هاى پاى او مانند دو نى بود و خون جارى بود از ساق‌هاى مباركش و رنگ شريفش زرد بود، و چون حال او پرسيد فرمود: چگونه است حال كسى كه اسير [[یزید بن معاویه|يزيد بن معاويه]] است، و زن‌هاى ما تا به حال شكم‌هايشان از طعام سير نگشته، و سرهاى ايشان پوشيده نشده، و شب و روز به [[نوحه]] و گريه مى‌گذرانند، و بعد از نقل شطرى از آنچه در روايت [[تفسیر قمی|تفسير قمى]] گذشت فرمود: هيچ گاهى يزيد ما را نمى‌طلبد مگر آن كه گمان مى‌كنيم كه ارادۀ قتل ما دارد و به جهت كشتن ما را مى‌طلبد انّا للّه و انّا اليه راجعون. منهال گفت: عرضه داشتم: اكنون كجا مى‌رويد؟ فرمود: آن جايى كه ما را منزل داده‌اند سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هواى خوبى در آنجا نمى‌بينيم، الحال به جهت ضعف بدن بيرون آمده‌ام تا لحظه‌اى استراحت كنم و زود برگردم به جهت ترسم بر زن‌ها. پس در اين حال كه به آن حضرت تكلّم مى‌كردم ديدم نداى زنى بلند شد و آن جناب را صدا زد كه كجا مى‌روى اى نور ديده. و آن زن، جناب [[زینب بنت علی|زينب(س)]] دختر [[علی(ع)|على(ع)]] بود.<ref>انوار النعمانية، ج ٣، ص ٢۵٢.</ref> <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص ١٠٠١</ref>  
:::[[منهال بن عمرو|منهال]] امام سجاد(ع) را دید در حالتى كه تكيه بر عصا كرده بود و ساق‌هاى پاى او مانند دو نى بود و خون جارى بود از ساق‌هاى مباركش و رنگ شريفش زرد بود، و چون حال او پرسيد فرمود: چگونه است حال كسى كه اسير [[یزید بن معاویه|يزيد بن معاويه]] است، و زن‌هاى ما تا به حال شكم‌هايشان از طعام سير نگشته، و سرهاى ايشان پوشيده نشده، و شب و روز به [[نوحه]] و گريه مى‌گذرانند، و بعد از نقل شطرى از آنچه در روايت [[تفسیر قمی|تفسير قمى]] گذشت فرمود: هيچ گاهى يزيد ما را نمى‌طلبد مگر آن كه گمان مى‌كنيم كه ارادۀ قتل ما دارد و به جهت كشتن ما را مى‌طلبد انّا للّه و انّا اليه راجعون. منهال گفت: عرضه داشتم: اكنون كجا مى‌رويد؟ فرمود: آن جايى كه ما را منزل داده‌اند سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هواى خوبى در آنجا نمى‌بينيم، الحال به جهت ضعف بدن بيرون آمده‌ام تا لحظه‌اى استراحت كنم و زود برگردم به جهت ترسم بر زن‌ها. پس در اين حال كه به آن حضرت تكلّم مى‌كردم ديدم نداى زنى بلند شد و آن جناب را صدا زد كه كجا مى‌روى اى نور ديده. و آن زن، جناب [[زینب بنت علی|زينب(س)]] دختر [[علی(ع)|على(ع)]] بود.<ref>انوار النعمانية، ج ٣، ص ٢۵٢.</ref> <ref>منتهی الآمال، ج٢، ص ١٠٠١</ref>
 
* در [[مثير الاحزان]] است كه:و اسكنّ فى مساكن لا يقين من حرّ و لا برد حتى تقشّرت الجلود، و سال الصّديد، بعد كنّ الخدور و ظلّ السّتور. [[یزید]]، [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] را در مساكنى منزل داده بود كه از سرما و گرما ايشان را نگاه نمى‌داشت تا آن كه بدن‌هاى ايشان پوست باز كرد و زرداب و ريم جارى شد.<ref>مثير الاحزان، ص ١٠٣. </ref> <ref>منتهی الآمال،  ج٢، ص١٠٠٢</ref>


* در [[مثير الاحزان]] است كه:و اسكنّ فى مساكن لا يقين من حرّ و لا برد حتى تقشّرت الجلود، و سال الصّديد، بعد كنّ الخدور و ظلّ السّتور. [[یزید]]، [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] را در مساكنى منزل داده بود كه از سرما و گرما ايشان را نگاه نمى‌داشت تا آن كه بدن‌هاى ايشان پوست باز كرد و زرداب و ريم جارى شد.<ref>مثير الاحزان، ص ١٠٣. </ref> <ref>منتهی الآمال،  ج٢، ص١٠٠٢</ref>
* از بعض كتب نقل شده كه مسكن و مجلس [[اهل البیت عليهم السلام|اهل البیت(ع)]] در [[شام]] در خانۀ خرابى بوده و مقصود يزيد آن بود كه آن خانه سر ايشان خراب شود و كشته شوند. <ref>منتهی الآمال،  ج٢، ص١٠٠٢</ref>


==مدّت اقامت كاروان در خرابۀ شام==
==مدّت اقامت كاروان در خرابۀ شام==
کاربر ناشناس