پرش به محتوا

بهلول: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:




اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی(د 421ق/1030م)در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند(نک‌: ص259-274)که 9تای آنها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و گاه مبتذل تبدیل شده است.
اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی(د 421ق/1030م)در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند<ref>نک‌: آبی، ص259-274</ref> که 9تای آنها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و گاه مبتذل تبدیل شده است.


اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی(د 421ق/1030م)در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند(نک‌: ص259-274)که 9تای آنها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و گاه مبتذل تبدیل شده است.
اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی(د 421ق/1030م)در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند<ref>نک‌: آبی، ص259-274</ref> که 9تای آنها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و گاه مبتذل تبدیل شده است.


==موضوع پندهای وی==
==موضوع پندهای وی==


بیشتر پندهای بهلول، دربارۀ روزبازپسین و آخرت است: به فرجام خویش بیندیش که جهان گذراست؛ حال آنکه جهان دیگر، سخت زیباست. این اندیشه به پیدایش قطعه‌ای زیبا و صوفیانه در وصف جهان آخرت انجامیده است(نک‌: ص105، نیز قس:106). یک مناظره نیزدرباب بخشندگی(ص103بوی تصوف دارد. برخی داستانها، زیرکی و هوشمندی او را در امر دنیا نشان می‌دهد. درباب میراث خود با قاضی حیله می‌ورزد(ص104یکی را ازغم می‌رهاند و دیگری را از خیانت بازمی‌دارد(ص106یا میراث مردی را که هیچ ندارد، تقسیم می‌کند(ص109).
بیشتر پندهای بهلول، دربارۀ روزبازپسین و آخرت است: به فرجام خویش بیندیش که جهان گذراست؛ حال آنکه جهان دیگر، سخت زیباست. این اندیشه به پیدایش قطعه‌ای زیبا و صوفیانه در وصف جهان آخرت انجامیده است.<ref>نک‌: آبی، ص105، نیز قس:106</ref> یک مناظره نیزدرباب بخشندگی،<ref>آبی، ص103</ref> بوی تصوف دارد. برخی داستانها، زیرکی و هوشمندی او را در امر دنیا نشان می‌دهد. درباب میراث خود با قاضی حیله می‌ورزد،<ref>آبی، ص104</ref> یکی را ازغم می‌رهاند و دیگری را از خیانت بازمی‌دارد،<ref>آبی، ص106</ref> یا میراث مردی را که هیچ ندارد، تقسیم می‌کند.<ref>آبی، ص109</ref>


3نامه نیز خطاب به خلیفه، وزیر و صاحب شرطه نقل شده که حال و هوای اندرزنامه‌های کهن، یا حتیٰ نهج‌البلاغه بر آنها غالب است(همو، 107-108). در یک روایت نیز از ابوبکر و عمر ستایش شده است(همو، 103)که باید در واکنش به تشیع او ساخته شده باشد. مجموعۀ اشعاری که در عقلاءالمجانین نیشابوری گرد آمده، 39 بیت(در 13قطعۀ کوتاه) است که مضمون بیشتر آنها دربارۀ آخرت و قناعت در این جهان می‌گردد؛ اما 3 دو بیتی نیز نقل شده(نک‌: ص108)که مضمونی ظریف و عاشقانه دارد. این اشعار بسیار ساده، بی‌تکلف و گاه خالی از لطف است؛ و یکی از آنها(نک‌: ص109، رائیه) ظاهراً قافیۀ درستی هم ندارد(مگر آنکه همه را به وقف بخوانیم که پسندیده نیست).
3نامه نیز خطاب به خلیفه، وزیر و صاحب شرطه نقل شده که حال و هوای اندرزنامه‌های کهن، یا حتیٰ نهج‌البلاغه بر آنها غالب است.<ref>آبی، 107-108</ref> در یک روایت نیز از ابوبکر و عمر ستایش شده است<ref>آبی، 103</ref> که باید در واکنش به تشیع او ساخته شده باشد. مجموعۀ اشعاری که در عقلاءالمجانین نیشابوری گرد آمده، 39 بیت(در 13قطعۀ کوتاه) است که مضمون بیشتر آنها دربارۀ آخرت و قناعت در این جهان می‌گردد؛ اما 3 دو بیتی نیز نقل شده<ref>نک‌: آبی، ص108</ref> که مضمونی ظریف و عاشقانه دارد. این اشعار بسیار ساده، بی‌تکلف و گاه خالی از لطف است؛ و یکی از آنها<ref>نک‌: آبی، ص109، رائیه</ref>  ظاهراً قافیۀ درستی هم ندارد(مگر آنکه همه را به وقف بخوانیم که پسندیده نیست).


==بهلول در آثار قرن پنجم==
==بهلول در آثار قرن پنجم==


از قرن 5ق به بعد، انبوه کتابهایی که از بهلول یاد کرده‌اند، هرکدام بریکی از جنبه‌های شخصیت او تکیه می‌کنند. راغب(ص719-721ابن جوزی(ص516-518) و بعدها برهان‌الدین وطواط(د 718ق/1318م) در غررالخصائص(ص127-128) در وجود بهلول، جز شخصیتی گول و خنده‌آور نمی‌بینند. صوفیانی چون مستملی(د 434ق) نیز در شرح‌التعرف(4/1491، 1639او را نماد فرزانه‌ای که مردم سخنانش را در نمی‌یابند، پنداشته‌اند. ابن عربی بابی بانام «بهالیل» گشوده، و شیوۀ آن را «بَهْلَلَة» خوانده است(1/247). در همین زمان، در آثار صوفیان ایرانی نیز از بهلول به عنوان شخصیتی دانا و حاضرجواب یاد شده است(مثلاً شمس تبریزی، 137؛ مولوی، 40، 108-110). در قرن بعد، یافعی(ص63-66، 74، 75، 100-102) داستانهای مربوط به به او را سخت گسترش داده، و به آنها رنگی کاملاً صوفیانه بخشیده است. اینک بهلول در قالب یکی از قهرمانان تصوف جلوه می‌کند.
از قرن 5ق به بعد، انبوه کتابهایی که از بهلول یاد کرده‌اند، هرکدام بریکی از جنبه‌های شخصیت او تکیه می‌کنند. راغب،<ref>راغب، ص719-721</ref> ابن جوزی<ref>ابن جوزی، ص516-518</ref> و بعدها برهان‌الدین وطواط(د 718ق/1318م) در غررالخصائص<ref>وطواط، ص127-128</ref> در وجود بهلول، جز شخصیتی گول و خنده‌آور نمی‌بینند. صوفیانی چون مستملی(د 434ق) نیز در شرح‌التعرف،<ref>مستملی، ج 4، ص 1491، 1639</ref> او را نماد فرزانه‌ای که مردم سخنانش را در نمی‌یابند، پنداشته‌اند. ابن عربی بابی بانام «بهالیل» گشوده، و شیوۀ آن را «بَهْلَلَة» خوانده است.<ref>ابن عربی، ج1، ص 247</ref> در همین زمان، در آثار صوفیان ایرانی نیز از بهلول به عنوان شخصیتی دانا و حاضرجواب یاد شده است.<ref>مثلاً شمس تبریزی، ص 137؛ مولوی، ص 40، 108-110</ref> در قرن بعد، یافعی<ref>یافعی، ص63-66، 74، 75، 100-102</ref> داستان های مربوط به به او را سخت گسترش داده، و به آنها رنگی کاملاً صوفیانه بخشیده است. اینک بهلول در قالب یکی از قهرمانان تصوف جلوه می‌کند.


==از دیدگاه شیخ طوسی و نورالله شوشتری==
==از دیدگاه شیخ طوسی و نورالله شوشتری==


از سوی دیگر، شیخ طوسی(ص60) و بعدها دیگران چون ابن حجر(2/68) از مردی بهلول نام و اهل حدیث که از امام صادق(ع) روایت کرده، نام برده‌اند. گویی این محدث در آثار متأخرتر، به خصوص در مجالس المؤمنین نورالله شوشتری با شخصیت بهلول مجنون درآمیخته، و از او مردی محدث و شاگرد و مرید امام(ع) ساخته شده است، حدیث گویی بهلول، از قرن 4ق در ماجرای ملاقات با هارون پذیرفته شده بود؛ منابع پس از آن نیز بر این نکته تأکید کرده، و اندکی آن را گسترش نیز داده‌اند(ابن جوزی، 517-518؛ ابن دمیاطی، 91-92). ابن شاکر کتبی نیز علاوه براینکه به محدث بودن او اشاره کرده، و بسیاری از روایات کهن را آورده، ظاهراً نخستین بار تاریخ وفات او را حدود سال 190ق/806م قرار داده است(1/228-231). یک قرن بعد، ابن تغری بردی(2/110-111) سال 183ق را با اندکی تردید پیشنهاد کرده است.
از سوی دیگر، شیخ طوسی<ref>طوسی، ص60</ref> و بعدها دیگران چون ابن حجر<ref>ابن حجر، ج2، ص 68</ref> از مردی بهلول نام و اهل حدیث که از امام صادق(ع) روایت کرده، نام برده‌اند. گویی این محدث در آثار متأخرتر، به خصوص در مجالس المؤمنین نورالله شوشتری با شخصیت بهلول مجنون درآمیخته، و از او مردی محدث و شاگرد و مرید امام(ع) ساخته شده است، حدیث گویی بهلول، از قرن 4ق در ماجرای ملاقات با هارون پذیرفته شده بود؛ منابع پس از آن نیز بر این نکته تأکید کرده، و اندکی آن را گسترش نیز داده‌اند.<ref>ابن جوزی، 517-518؛ ابن دمیاطی، 91-92</ref> ابن شاکر کتبی نیز علاوه براینکه به محدث بودن او اشاره کرده، و بسیاری از روایات کهن را آورده، ظاهراً نخستین بار تاریخ وفات او را حدود سال 190ق/806م قرار داده است<ref>ابن شاکر، ج1، 228-231</ref> یک قرن بعد، ابن تغری بردی<ref>ابن تغری، ج2، 110-111</ref> سال 183ق را با اندکی تردید پیشنهاد کرده است.


==بهلول در آثار قرن یازدهم==
==بهلول در آثار قرن یازدهم==
کاربر ناشناس