confirmed، protected، templateeditor
۱٬۹۵۷
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==تولد و درگذشت== | ==تولد و درگذشت== | ||
سید محمود علایی طالقانی در سال ۱۳۲۶ق ([[اسفند]] ۱۲۸۹ش) در روستای گلیرد [[طالقان]] متولد شد.<ref>افراسیابی، طالقانی و تاریخ، | سید محمود علایی طالقانی در سال ۱۳۲۶ق ([[اسفند]] ۱۲۸۹ش) در روستای گلیرد [[طالقان]] متولد شد.<ref>افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، ص۲۵.</ref> او در [[۱۹ شهریور]] [[سال ۱۳۵۸ هجری شمسی|۱۳۵۸ش]]<ref>حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۱و</ref>/ [[۱۸ شوال]] سال ۱۳۹۹ق بر اثر سکته قلبی درگذشت. <ref>https://www.yjc.news/fa/news/6031065/</ref>جنازه وی، طبق وصیتش، در میدانگاهی وسط قطعات ۱۷ و ۲۱ [[بهشت زهرا]]، که مدفن تعدادی از شهیدان انقلاب اسلامی بود، به خاک سپرده شد.{{مدرک}} | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
طالقانی از پنج سالگی، تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز و نزد ملا سید تقی اورازانی، [[قرآن]] و کتب رایج آن دوره را فرا گرفت.<ref>افراسیابی، طالقانی و تاریخ، | طالقانی از پنج سالگی، تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز و نزد ملا سید تقی اورازانی، [[قرآن]] و کتب رایج آن دوره را فرا گرفت.<ref>افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، ص۲۵.</ref> سپس مقدمات علوم حوزوی را نزد پدرش شروع کرده و در ده سالگی راهی [[قم]] و مدارس [[مدرسه رضویه (قم)|رضویه]] و [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] شد،<ref>افراسیابی. طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، صص۲۸-۲۹.</ref> پس از آن راهی [[نجف اشرف]] شده و از دروس بزرگان آن زمان بهره برد. اساتید مهم او در قم و [[نجف]]، از این قرار بودند: | ||
{{ستون-شروع|۳}} | {{ستون-شروع|۳}} | ||
# [[سید شهابالدین مرعشی نجفی]] | # [[سید شهابالدین مرعشی نجفی]] | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
# [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] | # [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
وی از [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[شیخ عبدالکریم حائری]] [[اجازه اجتهاد]] و از [[شهابالدین مرعشی]] و قمی [[اجازه روایت]] دریافت کرد.<ref>افراسیابی. طالقانی و تاریخ، | وی از [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[شیخ عبدالکریم حائری]] [[اجازه اجتهاد]] و از [[شهابالدین مرعشی]] و قمی [[اجازه روایت]] دریافت کرد.<ref>افراسیابی. طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، ص۳۱.</ref> وی در خلال سالهای ۱۳۱۸-۱۳۱۷ش به تهران بازگشت و در درس [[میرزا خلیل کمرهای]]، [[فلسفه]] و [[حکمت]] آموخت.<ref> شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۷۹.</ref> | ||
== فعالیتهای فرهنگی == | == فعالیتهای فرهنگی == | ||
سید محمود دلیل بازگشت خود به [[تهران]] را تثبیت عقاید ایمانی جوانان ذکر کرده است و فعالیتهای فرهنگی خود را با نوشتن مقاله و سخنرانی، شروع میکند. وی چارۀ درد اجتماع را در بازگشت به [[قرآن]] و [[نهجالبلاغه]] میدانست از همینرو برای جوانان جلسات [[تفسیر قرآن]] برپا کرد. خود در این باره میگوید: | سید محمود دلیل بازگشت خود به [[تهران]] را تثبیت عقاید ایمانی جوانان ذکر کرده است و فعالیتهای فرهنگی خود را با نوشتن مقاله و سخنرانی، شروع میکند. وی چارۀ درد اجتماع را در بازگشت به [[قرآن]] و [[نهجالبلاغه]] میدانست از همینرو برای جوانان جلسات [[تفسیر قرآن]] برپا کرد. خود در این باره میگوید: | ||
::این کتاب هدایت که چون نیمقرن اول اسلام باید بر همه شئون نفسانی و اخلاقی و قضاوت و حکومت حاکم باشد، یکسره از زندگی برکنار شده و در هیچ شأنی دخالت ندارد. دنیای اسلام، که با رهبری این کتاب روزی پیشرو و رهبر بود، امروز دنبالهرو شده. کتابی که سند دین و حاکم بر همه امور بوده مانند آثار عتیقه و کتاب وِرد تنها جنبه تقدس و تبرک یافته و از سرحد زندگی و حیات عمومی برکنار شده و در سر حد عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفته و آهنگ آن اعلام مرگ است.<ref> اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۳۲۶.</ref> | ::این کتاب هدایت که چون نیمقرن اول اسلام باید بر همه شئون نفسانی و اخلاقی و قضاوت و حکومت حاکم باشد، یکسره از زندگی برکنار شده و در هیچ شأنی دخالت ندارد. دنیای اسلام، که با رهبری این کتاب روزی پیشرو و رهبر بود، امروز دنبالهرو شده. کتابی که سند دین و حاکم بر همه امور بوده مانند آثار عتیقه و کتاب وِرد تنها جنبه تقدس و تبرک یافته و از سرحد زندگی و حیات عمومی برکنار شده و در سر حد عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفته و آهنگ آن اعلام مرگ است.<ref> اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۶.</ref> | ||
=== تأسیس کانون اسلام=== | === تأسیس کانون اسلام=== | ||
پس از سقوط [[رضاخان]] در [[شهریور]] [[۱۳۲۰ش]]، وی کانون اسلام را برای نشر معارف قرآن و سنت تأسیس کرد و در همان زمان مجلهای به نام دانشآموز از طرف همان کانون انتشار رساند. این کانون محل آمدوشد اقشار مختلف جامعه اعم از افسران ارشد ارتش، مهندسان، و صاحبان منصب عالی در برخی وزارتخانهها همچون پست و تلگراف، دانشیاران، آموزگاران، دانشجویان، دانشآموزان و حتی کسبه بود.<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، صص۵۳-۵۴.</ref> | پس از سقوط [[رضاخان]] در [[شهریور]] [[۱۳۲۰ش]]، وی کانون اسلام را برای نشر معارف قرآن و سنت تأسیس کرد و در همان زمان مجلهای به نام دانشآموز از طرف همان کانون انتشار رساند. این کانون محل آمدوشد اقشار مختلف جامعه اعم از افسران ارشد ارتش، مهندسان، و صاحبان منصب عالی در برخی وزارتخانهها همچون پست و تلگراف، دانشیاران، آموزگاران، دانشجویان، دانشآموزان و حتی کسبه بود.<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، صص۵۳-۵۴.</ref> | ||
=== واقعه آذربایجان و زنجان=== | === واقعه آذربایجان و زنجان=== | ||
پس از واقعه [[آذربایجان (ایران)|آذربایجان]] در [[سال ۱۳۲۵ هجری شمسی|سال ۱۳۲۵ش]]، طالقانی از طرف انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین و جامعه روحانیت آن زمان، جهت بررسی حوادث آذربایجان، راهی آن دیار گردید. وی حدود ده شبانهروز در زنجان و آذربایجان به تحقیق و تفحص درباره مسئله دموکراتها و حمله ارتش به آن مناطق میپردازد و پس از آن گزارشی مفصل از حوادث و وقایع ارائه میدهد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ص۷۹.</ref> | پس از واقعه [[آذربایجان (ایران)|آذربایجان]] در [[سال ۱۳۲۵ هجری شمسی|سال ۱۳۲۵ش]]، طالقانی از طرف انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین و جامعه روحانیت آن زمان، جهت بررسی حوادث آذربایجان، راهی آن دیار گردید. وی حدود ده شبانهروز در زنجان و آذربایجان به تحقیق و تفحص درباره مسئله دموکراتها و حمله ارتش به آن مناطق میپردازد و پس از آن گزارشی مفصل از حوادث و وقایع ارائه میدهد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۷۹.</ref> | ||
در بحبوحه غائله آذربایجان، تهدیدات در [[زنجان]] هم شروع شد و بیشترین فشار بر [[آیت الله سید محمود حسینی زنجانی]] (پدر [[سید عزالدین حسینی زنجانی]]) بود که در مقابل کمونیستها و جدایی طلبها ایستاده بود. با مساعدت طالقانی و برای حفظ جان استادش، آیت الله زنجانی به تهران منتقل شد و طالقانی به سفارش استاد، عازم زنجان شد و در همین سفر برای سربازان ارتش، سخنرانی کرد. خود وی نقل میکند: | در بحبوحه غائله آذربایجان، تهدیدات در [[زنجان]] هم شروع شد و بیشترین فشار بر [[آیت الله سید محمود حسینی زنجانی]] (پدر [[سید عزالدین حسینی زنجانی]]) بود که در مقابل کمونیستها و جدایی طلبها ایستاده بود. با مساعدت طالقانی و برای حفظ جان استادش، آیت الله زنجانی به تهران منتقل شد و طالقانی به سفارش استاد، عازم زنجان شد و در همین سفر برای سربازان ارتش، سخنرانی کرد. خود وی نقل میکند: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
=== حضور مؤثر در انجمنها === | === حضور مؤثر در انجمنها === | ||
طالقانی سلسه سخنرانیهایی در انجمنهای مختلف آن دوره داشت از جمله [[انجمن اسلامی دانشجویان]] در [[دانشگاه تهران]]، انجمن اسلامی مهندسین، و تشکل [[فدائیان اسلام]]. وی بیشترین فعالیت را در خلال سالهای ۱۳۳۹ تا [[۱۳۴۱ش]]، در انجمن ماهانه دینی داشت که غالباً پیرامون مسائل روز و کاربردی جامعه به سخنرانی میپرداخت. [[شهید مطهری]] و [[محمد ابراهیم آیتی]] نیز از ارکان این انجمن بودند.<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۲.</ref> | طالقانی سلسه سخنرانیهایی در انجمنهای مختلف آن دوره داشت از جمله [[انجمن اسلامی دانشجویان]] در [[دانشگاه تهران]]، انجمن اسلامی مهندسین، و تشکل [[فدائیان اسلام]]. وی بیشترین فعالیت را در خلال سالهای ۱۳۳۹ تا [[۱۳۴۱ش]]، در انجمن ماهانه دینی داشت که غالباً پیرامون مسائل روز و کاربردی جامعه به سخنرانی میپرداخت. [[شهید مطهری]] و [[محمد ابراهیم آیتی]] نیز از ارکان این انجمن بودند.<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۶۲.</ref> | ||
=== حوزه و دانشگاه=== | === حوزه و دانشگاه=== | ||
فاصله میان حوزویان و دانشگاهیان، یکی از مهمترین دغدغههای طالقانی بود و همواره از این دیوار بزرگ میان این دو قشر، رنج میبرد. وی تلاش بسیاری کرد تا میان این دو نهاد تاثیرگذار در جامعه ارتباط و وحدت ایجاد کند که بیشترین این فعالیت ها در [[مسجد هدایت]] بوده است.<ref>مجله یادآور، مصاحبه با آیت الله امامی کاشانی، ص۲۹؛ اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۳.</ref> کاتوزیان در این باره میگوید: | فاصله میان حوزویان و دانشگاهیان، یکی از مهمترین دغدغههای طالقانی بود و همواره از این دیوار بزرگ میان این دو قشر، رنج میبرد. وی تلاش بسیاری کرد تا میان این دو نهاد تاثیرگذار در جامعه ارتباط و وحدت ایجاد کند که بیشترین این فعالیت ها در [[مسجد هدایت]] بوده است.<ref>مجله یادآور، مصاحبه با آیت الله امامی کاشانی، ص۲۹؛ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۶۳.</ref> کاتوزیان در این باره میگوید: | ||
::آیتالله طالقانی ... حق بزرگی به گردن ما دانشگاهیان دارد؛ برای اینکه از نخستین کسانی بود که میخواست بین دانشگاه و روحانیت پلی ایجاد کند و این دو مرکز علمی را به هم مربوط سازد، ارتباطی در سطح برابر، نه در سطح ولایت که یکی پیشرو باشد و یکی [[تقلید (فقه)|مقلد]].<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۶۷.</ref> | ::آیتالله طالقانی ... حق بزرگی به گردن ما دانشگاهیان دارد؛ برای اینکه از نخستین کسانی بود که میخواست بین دانشگاه و روحانیت پلی ایجاد کند و این دو مرکز علمی را به هم مربوط سازد، ارتباطی در سطح برابر، نه در سطح ولایت که یکی پیشرو باشد و یکی [[تقلید (فقه)|مقلد]].<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۶۷.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
=== نهضت ملی=== | === نهضت ملی=== | ||
[[پرونده:آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان.jpg|بندانگشتی|آیت الله طالقانی و [[مهندس مهدی بازرگان]]]] | [[پرونده:آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان.jpg|بندانگشتی|آیت الله طالقانی و [[مهندس مهدی بازرگان]]]] | ||
با تشکیل [[نهضت ملی ایران]]، از دو طیف و گروه عمده سیاسی ملیگراها و مذهبی ها، طالقانی هم به حمایت از این نهضت پرداخت. عملکرد عمده طالقانی،حمایت از نهضتهای مبارز و انقلابی بود. وی علاوه بر حمایت از نهضت ملی، تلاش جهت ایجاد تفاهم و همدلی میان جناحهای مختلف نهضت بود؛ اعضای نهضت در آغاز، برای مبارزه با استبداد و استعمار وحدت رویه داشتند؛ ولی، در نهایت، گرفتار اختلاف و تفرقه گردیدند.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ص۹۵.</ref> | با تشکیل [[نهضت ملی ایران]]، از دو طیف و گروه عمده سیاسی ملیگراها و مذهبی ها، طالقانی هم به حمایت از این نهضت پرداخت. عملکرد عمده طالقانی،حمایت از نهضتهای مبارز و انقلابی بود. وی علاوه بر حمایت از نهضت ملی، تلاش جهت ایجاد تفاهم و همدلی میان جناحهای مختلف نهضت بود؛ اعضای نهضت در آغاز، برای مبارزه با استبداد و استعمار وحدت رویه داشتند؛ ولی، در نهایت، گرفتار اختلاف و تفرقه گردیدند.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۹۵.</ref> | ||
=== نامزدی برای مجلس === | === نامزدی برای مجلس === | ||
از جمله فعالیتهای سیاسی طالقانی در زمان نهضت و دولت ملی [[محمد مصدق|مصدق]]، نامزدی وی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در استان [[مازندران]] بود. طالقانی تلاش کرد با نامزدی خود، از یک طرف مانع گسترش [[حزب توده]] در آن منطقه شود و از طرف دیگر مایل بود که نیروهایی که آرمانهای دینی و ملی دارند و خواستار مبارزه با استبداد هستند به مجلس راه یابند؛ ولی به علت درگیری بین طرفداران حزب توده و فئودالهای منطقه، که مورد حمایت دربار بودند، دولت ملی مصدق انتخابات این مناطق را لغو میکند؛ در نتیجه، وی از راهیابی به مجلس بازمیماند.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ص۹۵.</ref> | از جمله فعالیتهای سیاسی طالقانی در زمان نهضت و دولت ملی [[محمد مصدق|مصدق]]، نامزدی وی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در استان [[مازندران]] بود. طالقانی تلاش کرد با نامزدی خود، از یک طرف مانع گسترش [[حزب توده]] در آن منطقه شود و از طرف دیگر مایل بود که نیروهایی که آرمانهای دینی و ملی دارند و خواستار مبارزه با استبداد هستند به مجلس راه یابند؛ ولی به علت درگیری بین طرفداران حزب توده و فئودالهای منطقه، که مورد حمایت دربار بودند، دولت ملی مصدق انتخابات این مناطق را لغو میکند؛ در نتیجه، وی از راهیابی به مجلس بازمیماند.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۹۵.</ref> | ||
=== پس از کودتا=== | === پس از کودتا=== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=== تأسیس نهضت آزادی === | === تأسیس نهضت آزادی === | ||
پس از آنکه نهضت ملی دچار اختلافات شده و از نگاه طالقانی، دیگر توان یک مبارزه اصولی را با شاه را نداشت، طالقانی و همفکرانش درصدد برآمدند تا راهی دیگر را برای مبارزه مدنی و سیاسی خود برگزنند. طالقانی به همراه [[مهدی بازرگان]] و [[یدالله سحابی]] در [[اردیبهشت]] [[۱۳۴۰ش]] [[نهضت آزادی ایران]] را تأسیس کردند.<ref>افراسیابی، طالقانی و تاریخ، صص ۱۸۵- | پس از آنکه نهضت ملی دچار اختلافات شده و از نگاه طالقانی، دیگر توان یک مبارزه اصولی را با شاه را نداشت، طالقانی و همفکرانش درصدد برآمدند تا راهی دیگر را برای مبارزه مدنی و سیاسی خود برگزنند. طالقانی به همراه [[مهدی بازرگان]] و [[یدالله سحابی]] در [[اردیبهشت]] [[۱۳۴۰ش]] [[نهضت آزادی ایران]] را تأسیس کردند.<ref>افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، صص ۱۸۵-۱۸۶.</ref> | ||
===انقلاب سفید=== | ===انقلاب سفید=== | ||
{{جعبه نقل قول | نقلقول = پیام [[امام خمینی]] به مناسبت دستگیری و محکومیت آیت الله طالقانی{{سخ}} بسم الله الرحمن الرحیم{{سخ}}و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون{{سخ}}من خوف داشتم اگر در موضوع بیدادگری نسبت به آقای طالقانی و جناب آقای [[مهندس بازرگان]] و سایر دوستان کلمهای بنویسم، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال به پانزده سال تبدیل گردد. اینک که حکم جائرانه دادگاه تجدیدنظر صادر شد، ناچارم از اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و اوضاع دادگاه خصوصاً به قدری خلاف قوانین و مقررات در دادگاهها جریان دارد که موجب تأسف و تعجب است... اینجانب و اشخاص باوجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبسهای طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفای شهوت دیگران بسر برند. رأی دهندگان باید منتظر فرجام سختی باشند...|تاریخ بایگانی | منبع = <small>[[صحیفه نور]]، ج۱، ص۲۶۱.</small> | تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px | اندازه خط = 13px| رنگ پسزمینه = #C9FFE5| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | نقلقول = پیام [[امام خمینی]] به مناسبت دستگیری و محکومیت آیت الله طالقانی{{سخ}} بسم الله الرحمن الرحیم{{سخ}}و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون{{سخ}}من خوف داشتم اگر در موضوع بیدادگری نسبت به آقای طالقانی و جناب آقای [[مهندس بازرگان]] و سایر دوستان کلمهای بنویسم، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال به پانزده سال تبدیل گردد. اینک که حکم جائرانه دادگاه تجدیدنظر صادر شد، ناچارم از اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و اوضاع دادگاه خصوصاً به قدری خلاف قوانین و مقررات در دادگاهها جریان دارد که موجب تأسف و تعجب است... اینجانب و اشخاص باوجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبسهای طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفای شهوت دیگران بسر برند. رأی دهندگان باید منتظر فرجام سختی باشند...|تاریخ بایگانی | منبع = <small>[[صحیفه نور]]، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۶۱.</small> | تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px | اندازه خط = 13px| رنگ پسزمینه = #C9FFE5| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
در جریان [[انقلاب سفید]] شاه، یکی از کسانی که به مخالفت با این رفراندوم پرداخت، طالقانی بود. وی در بیانیهای در [[۲ بهمن]] [[۱۳۴۱ش]] ضمن بیان دیدگاهش در مخالفت با فئودالیسم و اینکه به داشتن گرایشهای سوسیالیستی مشهور است و با اصلاحات واقعی مخالف نیست، اعلام داشت که تا آزادی قلم و مطبوعات نباشد و قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود، خیمه شب بازی رفراندوم، فایدهای ندارد.{{مدرک}} | در جریان [[انقلاب سفید]] شاه، یکی از کسانی که به مخالفت با این رفراندوم پرداخت، طالقانی بود. وی در بیانیهای در [[۲ بهمن]] [[۱۳۴۱ش]] ضمن بیان دیدگاهش در مخالفت با فئودالیسم و اینکه به داشتن گرایشهای سوسیالیستی مشهور است و با اصلاحات واقعی مخالف نیست، اعلام داشت که تا آزادی قلم و مطبوعات نباشد و قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود، خیمه شب بازی رفراندوم، فایدهای ندارد.{{مدرک}} | ||
پس از این مخالفت، وی در [[۳ بهمن]] ۱۳۴۱ش، به همراه [[مهدی بازرگان]] و یدالله سحابی دستگیر و زندانی شدند. گفته شده هدف از دستگیری این عدّه و نیز اعضای جبهه ملی و عدهای از روحانیون این بود که در هنگام رفراندوم، مخالفان در صحنه نباشند. <ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ص۱۵۶.</ref> | پس از این مخالفت، وی در [[۳ بهمن]] ۱۳۴۱ش، به همراه [[مهدی بازرگان]] و یدالله سحابی دستگیر و زندانی شدند. گفته شده هدف از دستگیری این عدّه و نیز اعضای جبهه ملی و عدهای از روحانیون این بود که در هنگام رفراندوم، مخالفان در صحنه نباشند. <ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۶.</ref> | ||
این دستگیری، چهار ماه و هشت روز طول کشید و او در [[۱ محرم]] [[۱۳۴۲ش]] از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی، دوباره مسجد هدایت و منابر سخنرانی را مرکز مبارزه با رژیم استبداد قرار میدهد. پس از دستگیری [[امام خمینی]] در شب [[۱۵ خرداد]] (شب [[۱۱ محرم]])، طالقانی به اتفاق دیگر دوستان اعضای نهضت آزادی ایران، اعلامیهای با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» منتشر میکند که در آن به بازداشت غیرقانونی [[امام خمینی]] و حبس دیگر علما اعتراض مینماید با تأکید این نکته که هر کس در این وضعیت دست از مقاومت بردارد، به [[اسلام]]، [[قرآن]] و آزادی خیانت کرده است.{{مدرک}} | این دستگیری، چهار ماه و هشت روز طول کشید و او در [[۱ محرم]] [[۱۳۴۲ش]] از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی، دوباره مسجد هدایت و منابر سخنرانی را مرکز مبارزه با رژیم استبداد قرار میدهد. پس از دستگیری [[امام خمینی]] در شب [[۱۵ خرداد]] (شب [[۱۱ محرم]])، طالقانی به اتفاق دیگر دوستان اعضای نهضت آزادی ایران، اعلامیهای با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» منتشر میکند که در آن به بازداشت غیرقانونی [[امام خمینی]] و حبس دیگر علما اعتراض مینماید با تأکید این نکته که هر کس در این وضعیت دست از مقاومت بردارد، به [[اسلام]]، [[قرآن]] و آزادی خیانت کرده است.{{مدرک}} | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
این سازمان، یک گروه سیاسی ـ نظامی بود که در [[۱۳۴۴ش]] توسط تعدادی جوان مسلمان پایهگذاری شد و آنان از همراهان دائمی طالقانی در سخنرانیهای او درباره اسلام، قرآن، و مبارزه با استبداد بودند. ایشان، طالقانی را به عنوان مهمترین روحانی حامی خود میدانستند.{{مدرک}} | این سازمان، یک گروه سیاسی ـ نظامی بود که در [[۱۳۴۴ش]] توسط تعدادی جوان مسلمان پایهگذاری شد و آنان از همراهان دائمی طالقانی در سخنرانیهای او درباره اسلام، قرآن، و مبارزه با استبداد بودند. ایشان، طالقانی را به عنوان مهمترین روحانی حامی خود میدانستند.{{مدرک}} | ||
با نفوذ ساواک به درون سازمان مجاهدین، طالقانی هم مورد مراقبت قرار گرفت. بعد از [[رمضان]] [[۱۳۵۰ش]]، حکومت وقت، طالقانی را به مدت ده سال به [[زابل]] تبعید کرد که اعتراضات زیادی را در پی داشت. البته بعدها با فشار بزرگانی چون آیتالله آشتیانی، یکی از مراجع تهران، رژیم رأی صادره را پس از شش ماه تقلیل داده و محل اقامت اجباری وی را از زابل به [[بافت|بافتِ]] [[کرمان]] تغییر داد. وی پس از یکسال اقامت در بافت، به تهران بازگشت.<ref>شیرخانی،، شورا و آزادی، ص۱۱۶.</ref> | با نفوذ ساواک به درون سازمان مجاهدین، طالقانی هم مورد مراقبت قرار گرفت. بعد از [[رمضان]] [[۱۳۵۰ش]]، حکومت وقت، طالقانی را به مدت ده سال به [[زابل]] تبعید کرد که اعتراضات زیادی را در پی داشت. البته بعدها با فشار بزرگانی چون آیتالله آشتیانی، یکی از مراجع تهران، رژیم رأی صادره را پس از شش ماه تقلیل داده و محل اقامت اجباری وی را از زابل به [[بافت|بافتِ]] [[کرمان]] تغییر داد. وی پس از یکسال اقامت در بافت، به تهران بازگشت.<ref>شیرخانی،، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۶.</ref> | ||
=== دستگیری مجدد === | === دستگیری مجدد === | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
== آزادی و مبارزه مجدد == | == آزادی و مبارزه مجدد == | ||
هنگامی که بختیار دولت تشکیل داد، طالقانی آن را به رسمیت نشناخت و اعلام داشت که این دولت مغایر با قوانین اسلامی و خواست ملت است. طالقانی پس از آزاد شدن از آخرین زندان ([[آبان]] ۱۳۵۷) تصمیم داشت به علت کهولت سن و ضعف قوای جسمی و روحی مدتی به استراحت بپردازد؛ اما با دریافت پیام امام خمینی از پاریس و توصیه امام مبنی بر حمایت و هدایت انقلابیون، و نیز انتظارات عامه مردم، به ویژه روحانیون، روشنفکران، دانشجویان و سازمانها و گروههای مبارز سرّی، که عموماً او را میشناختند و به انتظارش بودند، این تصمیم خود را تغییر داد و برای اینکه رژیم در حال زوال، این غیبت ایشان را در صحنه انقلاب دستاویزی قرار ندهد با همان حال به جمع مردم انقلابی پیوست و فرمود: | هنگامی که بختیار دولت تشکیل داد، طالقانی آن را به رسمیت نشناخت و اعلام داشت که این دولت مغایر با قوانین اسلامی و خواست ملت است. طالقانی پس از آزاد شدن از آخرین زندان ([[آبان]] ۱۳۵۷) تصمیم داشت به علت کهولت سن و ضعف قوای جسمی و روحی مدتی به استراحت بپردازد؛ اما با دریافت پیام امام خمینی از پاریس و توصیه امام مبنی بر حمایت و هدایت انقلابیون، و نیز انتظارات عامه مردم، به ویژه روحانیون، روشنفکران، دانشجویان و سازمانها و گروههای مبارز سرّی، که عموماً او را میشناختند و به انتظارش بودند، این تصمیم خود را تغییر داد و برای اینکه رژیم در حال زوال، این غیبت ایشان را در صحنه انقلاب دستاویزی قرار ندهد با همان حال به جمع مردم انقلابی پیوست و فرمود: | ||
::من فکر کردم که چرا رژیم ما را آزاد کرد و حال آنکه آزادی ما مبارزه را تشدید خواهد کرد و با بررسی اوضاع و احوال انقلاب، به این نتیجه رسیدم که عوامل دربار و ساواک میخواهند من را در برابر رهبری امام علم نموده و به قطبی در برابر ایشان تبدیل کنند.<ref>میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ص۲۱.</ref> | ::من فکر کردم که چرا رژیم ما را آزاد کرد و حال آنکه آزادی ما مبارزه را تشدید خواهد کرد و با بررسی اوضاع و احوال انقلاب، به این نتیجه رسیدم که عوامل دربار و ساواک میخواهند من را در برابر رهبری امام علم نموده و به قطبی در برابر ایشان تبدیل کنند.<ref>میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.</ref> | ||
== شورای انقلاب == | == شورای انقلاب == | ||
[[شورای انقلاب]] یکی از مهمترین ارکانی بود که در رهبری انقلاب، در دوران قبل و پس از پیروزی آن عملکردی مهم و تأثیرگذار و در حقیقت نقش قوای سه گانه را بر عهده داشت. ظاهراً در ابتدا دو شورا تشکیل شده بود. امام شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از آن اعلام شد که شورای انقلابی هم از طرف طالقانی تشکیل شده است. نقل شده که این موازی کاری، به سبب عدم اطلاع طالقانی از تشکیل [[شورای انقلاب]] به دستور امام، بوده است. پس از این جریان، امام پیام داد تا آیت الله طالقانی رییس شورای انقلاب شود.<ref> میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ص۷۵.</ref> | [[شورای انقلاب]] یکی از مهمترین ارکانی بود که در رهبری انقلاب، در دوران قبل و پس از پیروزی آن عملکردی مهم و تأثیرگذار و در حقیقت نقش قوای سه گانه را بر عهده داشت. ظاهراً در ابتدا دو شورا تشکیل شده بود. امام شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از آن اعلام شد که شورای انقلابی هم از طرف طالقانی تشکیل شده است. نقل شده که این موازی کاری، به سبب عدم اطلاع طالقانی از تشکیل [[شورای انقلاب]] به دستور امام، بوده است. پس از این جریان، امام پیام داد تا آیت الله طالقانی رییس شورای انقلاب شود.<ref> میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۷۵.</ref> | ||
رابطه طالقانی و [[امام خمینی]] تنها یک رابطۀ روحانی و حوزوی نبود؛ ریشه در خط فکری و حرکتی و اهداف اساسی آن دو داشت. به همین جهت، وی سعی در انسجام مردم و وحدت رهبری مینمود و چنانکه خود به یاران نزدیکش گفته بود: | رابطه طالقانی و [[امام خمینی]] تنها یک رابطۀ روحانی و حوزوی نبود؛ ریشه در خط فکری و حرکتی و اهداف اساسی آن دو داشت. به همین جهت، وی سعی در انسجام مردم و وحدت رهبری مینمود و چنانکه خود به یاران نزدیکش گفته بود: | ||
::بعد از ورود امام کنارهگیری خواهد کرد تا امام بتوانند با تمرکز، خود جنبش را به پیش برند.<ref>میرابوالقاسمی، | ::بعد از ورود امام کنارهگیری خواهد کرد تا امام بتوانند با تمرکز، خود جنبش را به پیش برند.<ref>میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۹۰.</ref> | ||
== تثبیت جمهوری اسلامی == | == تثبیت جمهوری اسلامی == | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
[[پرونده:اقامه نماز جمعه توسط آیت الله طالقانی.jpg|بندانگشتی|200px|اقامه [[نماز جمعه]] به [[امام جمعه|امامت]] آیت الله طالقانی]] | [[پرونده:اقامه نماز جمعه توسط آیت الله طالقانی.jpg|بندانگشتی|200px|اقامه [[نماز جمعه]] به [[امام جمعه|امامت]] آیت الله طالقانی]] | ||
=== درگیریهای سنندج === | === درگیریهای سنندج === | ||
با شروع درگیریهای مسلحانه بین کمیتههای [[شیعه]] و [[سنی]] [[سنندج]] در اواخر [[اسفند]] [[۱۳۵۷ش]]، طالقانی به این شهر میرود و سخنان تأثیرگذار وی منجر به ختم این غائله میشود و کار با انتخاب شورای شهر ختم به خیر میشود.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ص۱۲۰.</ref> | با شروع درگیریهای مسلحانه بین کمیتههای [[شیعه]] و [[سنی]] [[سنندج]] در اواخر [[اسفند]] [[۱۳۵۷ش]]، طالقانی به این شهر میرود و سخنان تأثیرگذار وی منجر به ختم این غائله میشود و کار با انتخاب شورای شهر ختم به خیر میشود.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۰.</ref> | ||
=== شورا=== | === شورا=== | ||
طالقانی معتقد بود که برای جلوگیری از انحراف انقلاب، باید سرنوشت سیاسی مردم به دست خود آنان تعیین شود و راهکار اجرایی این امر را شوراها میدانست او طرح اصلی شوراها را در سخنرانی خود در [[مدرسه فیضیه]] در سال ۱۳۵۸به طور واضح مطرح کرد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ص۱۲۴.</ref> و به دنبال این بود که طرحش در ضمن اصول قانون اساسی بیاید اما آنچه مدنظر وی بود تصویب نشد. این امر باعث شد که طالقانی در خطبههای [[نماز جمعه]] [[۱۶ شهریور]] [[۱۳۵۸ش]] که آخرین خطبه وی بود، با لحنی انتقادی و گلهآمیز از تصویب نشدن اصول شوراها در قانون اساسی و مزایای شوراها و تأثیر آن بر مردم سخن بگوید. وی مصراً از نمایندگان مجلس خواست که با تصویب مواد قانونی شوراها کار مردم را به خودشان بسپارند تا مردم باور کنند که انقلاب شده و خودشان میتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و بیاموزند که چگونه مردمسالاری را عملاً به اجرا گذارند. | طالقانی معتقد بود که برای جلوگیری از انحراف انقلاب، باید سرنوشت سیاسی مردم به دست خود آنان تعیین شود و راهکار اجرایی این امر را شوراها میدانست او طرح اصلی شوراها را در سخنرانی خود در [[مدرسه فیضیه]] در سال ۱۳۵۸به طور واضح مطرح کرد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۴.</ref> و به دنبال این بود که طرحش در ضمن اصول قانون اساسی بیاید اما آنچه مدنظر وی بود تصویب نشد. این امر باعث شد که طالقانی در خطبههای [[نماز جمعه]] [[۱۶ شهریور]] [[۱۳۵۸ش]] که آخرین خطبه وی بود، با لحنی انتقادی و گلهآمیز از تصویب نشدن اصول شوراها در قانون اساسی و مزایای شوراها و تأثیر آن بر مردم سخن بگوید. وی مصراً از نمایندگان مجلس خواست که با تصویب مواد قانونی شوراها کار مردم را به خودشان بسپارند تا مردم باور کنند که انقلاب شده و خودشان میتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و بیاموزند که چگونه مردمسالاری را عملاً به اجرا گذارند. | ||
به علت آنکه آخرین [[نماز جمعه]] بر سر قطعه شهدا برپا شد و تأکید ایشان بر شورا بود، مردم در [[تشییع]] جنازه وی فریاد میزدند: «پیام طالقانی، شهادت است و شورا».<ref>[http://iichs.org/magazine/sub.asp?id=719&theme=Orange&magNumber=82&magID=85&magIMG=coverpage82.jpg ماهنامه الکترونیکی بهارستان، شماره ۸۲، ص۴، به یاد آیتالله سید محمود علایی طالقانی]</ref> | به علت آنکه آخرین [[نماز جمعه]] بر سر قطعه شهدا برپا شد و تأکید ایشان بر شورا بود، مردم در [[تشییع]] جنازه وی فریاد میزدند: «پیام طالقانی، شهادت است و شورا».<ref>[http://iichs.org/magazine/sub.asp?id=719&theme=Orange&magNumber=82&magID=85&magIMG=coverpage82.jpg ماهنامه الکترونیکی بهارستان، شماره ۸۲، ص۴، به یاد آیتالله سید محمود علایی طالقانی]</ref> | ||
{{جعبه نقل قول | نقلقول =پیام امام خمینی به مناسبت درگذشت آیت الله طالقانی{{سخ}}بسم الله الرحمن الرحیم{{سخ}}إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ{{سخ}}فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن ینتَظِرُ{{سخ}}عمر طولانی این عیب را دارد که [انسان] هر روز عزیزی را از دست میدهد و به سوگ شخصیتی مینشیند. و در غم برادری فرو میرود. مجاهد عظیمالشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلاء با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امت ما تأسف و تأثر و اندوه. {{سخ}} آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پرارج خودم را، یکی پس از دیگری، از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود، زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برّنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. {{سخ}} رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت میدهم. رحمت بر او و بر همۀ مجاهدان راه حق. و السلام علی عباد الله الصالحین.|تاریخ بایگانی | منبع = <small>صحیفه نور، ج۹، ص۴۸۶.</small> | تراز = چپ| عرض = 250px | اندازه خط = 11px| رنگ پسزمینه =| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | نقلقول =پیام امام خمینی به مناسبت درگذشت آیت الله طالقانی{{سخ}}بسم الله الرحمن الرحیم{{سخ}}إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ{{سخ}}فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن ینتَظِرُ{{سخ}}عمر طولانی این عیب را دارد که [انسان] هر روز عزیزی را از دست میدهد و به سوگ شخصیتی مینشیند. و در غم برادری فرو میرود. مجاهد عظیمالشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلاء با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امت ما تأسف و تأثر و اندوه. {{سخ}} آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پرارج خودم را، یکی پس از دیگری، از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود، زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برّنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. {{سخ}} رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت میدهم. رحمت بر او و بر همۀ مجاهدان راه حق. و السلام علی عباد الله الصالحین.|تاریخ بایگانی | منبع = <small>صحیفه نور، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۴۸۶.</small> | تراز = چپ| عرض = 250px | اندازه خط = 11px| رنگ پسزمینه =| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
=== امامت جمعه === | === امامت جمعه === | ||
اولین [[نماز جمعه]] [[تهران]] پس از [[انقلاب اسلامی]]، به [[امام جمعه|امامت]] طالقانی در اولین [[جمعه]] [[رمضان]] ۱۳۵۸ش در [[بهشت زهرا]] برگزار شد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، صص ۱۲۵-۱۲۶.</ref> آخرین نماز جمعه به امامت وی در [[۱۶ شهریور]] ۱۳۵۸ در بهشت زهرا بر سر قطعه شهدای [[۱۷ شهریور]] [[۱۳۵۷ ش]] برگزار گردید. | اولین [[نماز جمعه]] [[تهران]] پس از [[انقلاب اسلامی]]، به [[امام جمعه|امامت]] طالقانی در اولین [[جمعه]] [[رمضان]] ۱۳۵۸ش در [[بهشت زهرا]] برگزار شد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، صص ۱۲۵-۱۲۶.</ref> آخرین نماز جمعه به امامت وی در [[۱۶ شهریور]] ۱۳۵۸ در بهشت زهرا بر سر قطعه شهدای [[۱۷ شهریور]] [[۱۳۵۷ ش]] برگزار گردید. | ||
[[پرونده:آیت الله طالقانی در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی.jpg|بندانگشتی|آیت الله طالقانی در اولین [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]]] | [[پرونده:آیت الله طالقانی در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی.jpg|بندانگشتی|آیت الله طالقانی در اولین [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]]] | ||
=== خبرگان قانون اساسی === | === خبرگان قانون اساسی === | ||
طالقانی در [[۱۸ تیر]] ۱۳۵۸ش از حوزه انتخابیه [[تهران]] با اکثریت قاطع آراء به عنوان نماینده اول تهران در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] انتخاب شد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، صص ۱۲۵-۱۲۶.</ref> | طالقانی در [[۱۸ تیر]] ۱۳۵۸ش از حوزه انتخابیه [[تهران]] با اکثریت قاطع آراء به عنوان نماینده اول تهران در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] انتخاب شد.<ref>شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، صص ۱۲۵-۱۲۶.</ref> | ||
=== [[دولت موقت]] === | === [[دولت موقت]] === | ||
هرچند که رابطه خوب میان طالقانی و بازرگان این شائبه را پدید آورده بود که طالقانی در این انتصاب نقش داشته است اما نقل شده طالقانی، در جلسه مدرسه رفاه، تمایلی به تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر نداشته است و بازرگان را برای پیشبرد اهداف انقلاب، قاطع و مدبر نمیدانسته است.<ref> میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، صص۹۴-۹۵.</ref> | هرچند که رابطه خوب میان طالقانی و بازرگان این شائبه را پدید آورده بود که طالقانی در این انتصاب نقش داشته است اما نقل شده طالقانی، در جلسه مدرسه رفاه، تمایلی به تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر نداشته است و بازرگان را برای پیشبرد اهداف انقلاب، قاطع و مدبر نمیدانسته است.<ref> میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، صص۹۴-۹۵.</ref> | ||
==تبیین نظرات اسلام و انقلاب== | ==تبیین نظرات اسلام و انقلاب== | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
اولین نارضایتی عمومی که جامعه ناآرام و متحول بعد از پیروزی انقلاب را تکان داد، مسئله [[حجاب]] اسلامی بود. امام خمینی تأکید کرد که «زنان میتوانند در ادارات و مؤسسات کار کنند؛ ولی با حجاب اسلامی». این دستور در آن جو متشنج و حالت بینظمی و هیجان عمومی، حکومت نوپای اسلامی را دچار گرفتاریها و درگیریهای تازهای کرد. | اولین نارضایتی عمومی که جامعه ناآرام و متحول بعد از پیروزی انقلاب را تکان داد، مسئله [[حجاب]] اسلامی بود. امام خمینی تأکید کرد که «زنان میتوانند در ادارات و مؤسسات کار کنند؛ ولی با حجاب اسلامی». این دستور در آن جو متشنج و حالت بینظمی و هیجان عمومی، حکومت نوپای اسلامی را دچار گرفتاریها و درگیریهای تازهای کرد. | ||
از طرفی گروههای ناراضی با تبلیغ و تحریک به اینکه اگر [[جمهوری اسلامی ایران]] پا بگیرد به زنان حق آزادی و شغل اداری نخواهد داد، سعی در رو در رو قرار دادن دولت با زنان (به ویژه [[اهل کتاب|اقلیتهای مذهبی]]) و برانگیختن این نیروی عظیم را داشتند. از طرف دیگر، تندروی برخی افراد متعصب یا مغرض و خودسری برخی کمیتهها و نهادها چنان مزاحمتهایی برای زنان و دخترانی که هنوز حال و هوای رژیم گذشته را داشتند پیش آورده بود که میرفت بهانهای به دست گروههای ضد انقلاب و حامیان خارجی آنها بدهد.<ref> میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ص۲۹.</ref> | از طرفی گروههای ناراضی با تبلیغ و تحریک به اینکه اگر [[جمهوری اسلامی ایران]] پا بگیرد به زنان حق آزادی و شغل اداری نخواهد داد، سعی در رو در رو قرار دادن دولت با زنان (به ویژه [[اهل کتاب|اقلیتهای مذهبی]]) و برانگیختن این نیروی عظیم را داشتند. از طرف دیگر، تندروی برخی افراد متعصب یا مغرض و خودسری برخی کمیتهها و نهادها چنان مزاحمتهایی برای زنان و دخترانی که هنوز حال و هوای رژیم گذشته را داشتند پیش آورده بود که میرفت بهانهای به دست گروههای ضد انقلاب و حامیان خارجی آنها بدهد.<ref> میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۲۹.</ref> | ||
طالقانی، با اطلاعات تاریخی از صدر [[اسلام]] و [[روایات]] و [[قرآن]] و با آگاهی از وضع حجاب زنان در کشورهای شرقی (مانند [[هند]]) و همچنین زنان روستاهای ایران داشت، در مصاحبهای رادیو-تلویزیونی درباره این موضوع به تفصیل سخن گفت. وی با اشاره به آیاتی از قرآن و اینکه: هیچکس زنان را به داشتن حجاب مجبور نمیکند تأکید کرد که: | طالقانی، با اطلاعات تاریخی از صدر [[اسلام]] و [[روایات]] و [[قرآن]] و با آگاهی از وضع حجاب زنان در کشورهای شرقی (مانند [[هند]]) و همچنین زنان روستاهای ایران داشت، در مصاحبهای رادیو-تلویزیونی درباره این موضوع به تفصیل سخن گفت. وی با اشاره به آیاتی از قرآن و اینکه: هیچکس زنان را به داشتن حجاب مجبور نمیکند تأکید کرد که: | ||
::پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. اگر بخواهیم مسئله حجاب را از جهت اسلامی و از نظر ملی بحث کنیم یک مسئله سنتی و تاریخی است که در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق مطرح بوده است. همیشه زنهای ما دارای یک فرم حجاب بودهاند؛ حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص یعنی حفظ عفاف، حفظ وقار و شخصیت زن که همیشه در ایران و کشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بود... این نص صریح قران است آن قدری که قرآن بیان کرده نه ما میتوانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند.<ref>مصاحبه با بتول علائی فرد، ص۶۴؛ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در | ::پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. اگر بخواهیم مسئله حجاب را از جهت اسلامی و از نظر ملی بحث کنیم یک مسئله سنتی و تاریخی است که در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق مطرح بوده است. همیشه زنهای ما دارای یک فرم حجاب بودهاند؛ حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص یعنی حفظ عفاف، حفظ وقار و شخصیت زن که همیشه در ایران و کشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بود... این نص صریح قران است آن قدری که قرآن بیان کرده نه ما میتوانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند.<ref>مصاحبه با بتول علائی فرد، ص۶۴؛ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۸.</ref> | ||
طالقانی در برخورد با حجاب، ضمن آنکه مخالف اعمال بیحجابی در گذشته است، اما با یک زبان خاص نشان میدهد معتقد است که زن باید در اجتماع حضور پیدا کند و با مسئولیتپذیری حقوقش را به دست آورد. | طالقانی در برخورد با حجاب، ضمن آنکه مخالف اعمال بیحجابی در گذشته است، اما با یک زبان خاص نشان میدهد معتقد است که زن باید در اجتماع حضور پیدا کند و با مسئولیتپذیری حقوقش را به دست آورد. | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
* اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب (پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی)، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۳ش. | * اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب (پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی)، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۳ش. | ||
*افراسیابی، بهرام، طالقانی و تاریخ، تهران، نیلوفر، ۱۳۶۰ش. | *افراسیابی، بهرام، طالقانی و تاریخ، تهران، نیلوفر، ۱۳۶۰ش. | ||
* خمینی، روحالله، صحیفه | * امام خمینی، سید روحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش. | ||
* شیرخانی، علی، شورا و آزادی (بحثی در اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی). قم، آفتاب سباء، ۱۳۸۱ش. | * شیرخانی، علی، شورا و آزادی (بحثی در اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی). قم، آفتاب سباء، ۱۳۸۱ش. | ||
* میرابوالقاسمی، محمدحسین، طالقانی فریادی در سکوت، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۲ش. | * میرابوالقاسمی، محمدحسین، طالقانی فریادی در سکوت، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۲ش. | ||
* یادآور، کتاب ماه فرهنگی تاریخی، شناخت نامه آیت الله سید محمود طالقانی، سال پنجم، شماره نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم، تابستان ۱۳۹۱ش. | * یادآور، کتاب ماه فرهنگی تاریخی، شناخت نامه آیت الله سید محمود طالقانی، سال پنجم، شماره نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم، تابستان ۱۳۹۱ش. |