پرش به محتوا

محمدتقی فلسفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
| وبگاه رسمی        =
| وبگاه رسمی        =
}}
}}
'''محمد تقی فلسفی''' (۱۲۸۶- [[۱۳۷۷ش]]) سخنران و خطیب مذهبی. وی در [[تهران]] به دنیا آمد و در تهران و [[قم]] دروس [[حوزه علمیه|حوزوی]] خواند. او پیام‌های [[آیت الله]] [[سید حسین بروجردی|بروجردی]] را به [[محمدرضا پهلوی]] شاه وقت [[ایران]] می‌رساند. وی در نهضت [[امام خمینی]] حضور فعال داشت و بازداشت و ممنوع المنبر شد. وی در منبر و خطبه روشی نو پایه گذاری و شاگردان بسیاری تربیت کرد. خدمات دینی و اجتماعی او بسیار و مسافرت‌های تبلیغی او به کشورهای [[عربستان سعودی|عربستان]]، [[عراق]]، [[پاکستان]] و همچنین به شهرهای مختلف [[ایران]] قابل توجه است. کتاب‌های کودک از نظر وراثت و تربیت، جوان از نظر عقل و احساسات، بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات، آیة الکرسی پیام آسمانی توحید، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، سخن و سخنوری از نظر بیان و فن خطابه و شرح و تفسیر [[دعای مکارم الاخلاق]] از آثار اوست. مدفن وی در [[شهرری]] و در کنار [[حرم عبدالعظیم حسنی]] قرار دارد. آیت الله [[میرزا علی فلسفی]] برادر او بود.
'''محمد تقی فلسفی''' (۱۲۸۶- [[۱۳۷۷ش]]) سخنران و خطیب مذهبی. او در تهران و [[قم]]، دروس [[حوزه علمیه|حوزوی]] را خواند و پیام‌های [[سید حسین بروجردی|آیت‌الله بروجردی]] را به [[محمدرضا پهلوی]] شاه وقت [[ایران]] می‌رساند. وی در نهضت [[امام خمینی]] حضور فعال داشت و بازداشت و ممنوع‌المنبر شد. فلسفی در منبر و خطبه، روشی نو پایه‌گذاری و شاگردان بسیاری تربیت کرد. خدمات دینی و اجتماعی او بسیار و مسافرت‌های تبلیغی او به کشورهای [[عربستان سعودی|عربستان]]، [[عراق]]، [[پاکستان]] و همچنین به شهرهای مختلف [[ایران]] قابل توجه است. کتاب‌های کودک از نظر وراثت و تربیت، جوان از نظر عقل و احساسات، بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات، آیة الکرسی پیام آسمانی توحید، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، سخن و سخنوری از نظر بیان و فن خطابه و شرح و تفسیر [[دعای مکارم الاخلاق]] از آثار اوست. محل دفن او در [[شهرری]] و در کنار [[حرم عبدالعظیم حسنی]] قرار دارد. [[میرزا علی فلسفی]] برادر او بود.


==زندگی ==
==زندگی ==
محمدتقی فلسفی در سال ۱۲۸۶ش در [[تهران]] متولد شد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص ۴۷.</ref> او فرزند [[محمدرضا تنکابنی]] از [[مجتهد]]ان و علمای تهران است.<ref>[https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/9679 «آیت الله محمد تقی فلسفی»،‌ سایت اندیشه قم.]</ref> محمد تقی در ۶ سالگی به دبستان توفیق رفت و به تحصیل صرف و نحو و مقدمات علوم دینی پرداخت<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۵۳.</ref> و با پافشاری و اصرار مادر به منبر روی آورد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۵۵.</ref> وی در طول هفته به تحصیل اشتغال داشت و ۲ روز آخر هفته را به منبر می‌رفت. وی برای اولین بار در سن ۱۶-­ ۱۵ سالگی در مسجد فیلسوف‌ها به منبر رفت و در وصف [[امام علی (ع)]] سخن گفت.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۵۶.</ref> عمویش [[شیخ محمدحسین تنکابنی]] از فقهای نجف و شاگردان آخوند خراسانی بود. فلسفی در ۲۴- ۲۳ سالگی با دخترعموی خود ازدواج کرد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۶۵.</ref> وی در دروس محمدرضا تنکابنی(پدرش)، [[شیخ یونس قزوینی]] و [[میرزا مهدی آشتیانی]] و [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] حاضر شد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۶۰.</ref> [[علی فلسفی تنکابنی|میرزا علی فلسفی]] از فقهای مشهد برادر او است.
محمدتقی فلسفی در سال ۱۲۸۶ش در [[تهران]] متولد شد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص ۴۷.</ref> او فرزند [[محمدرضا تنکابنی]] از [[مجتهد]]ان و علمای تهران است.<ref>[https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/9679 «آیت الله محمد تقی فلسفی»،‌ سایت اندیشه قم.]</ref> محمد تقی در ۶ سالگی به دبستان توفیق رفت و به تحصیل صرف و نحو و مقدمات علوم دینی پرداخت<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۵۳.</ref> و با پافشاری و اصرار مادر به منبر روی آورد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۵۵.</ref> وی در طول هفته به تحصیل اشتغال داشت و ۲ روز آخر هفته را به منبر می‌رفت. فلسفی برای اولین بار در سن ۱۶-­ ۱۵ سالگی در [[مدرسه علمیه فیلسوف‌الدوله|مسجد فیلسوف‌ها]] به منبر رفت و در وصف [[امام علی (ع)]] سخن گفت.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۵۶.</ref> عمویش [[شیخ محمدحسین تنکابنی]] از فقهای نجف و شاگردان آخوند خراسانی بود. فلسفی در ۲۴- ۲۳ سالگی با دخترعموی خود ازدواج کرد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۶۵.</ref> وی در دروس محمدرضا تنکابنی(پدرش)، [[شیخ یونس قزوینی]] و [[میرزا مهدی آشتیانی]] و [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] حاضر شد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۶۰.</ref> [[علی فلسفی تنکابنی|میرزا علی فلسفی]] از فقهای مشهد برادر او است.
===ترور نافرجام===
===ترور نافرجام===
در [[محرم]] [[سال ۱۳۴۴ش]] جوانی بسیار قوی با پنجه‌بوکس به فلسفی حمله کرد اما با تلاش راننده و خدمتگزار منزل، شکست خورد و دستگیر شد و به کلانتری محل تحویل گردید. بر اثر این حادثه، منبر فلسفی تعطیل شد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۲۹۵.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[مرعشی نجفی]]، [[سید کاظم شریعتمداری]]، [[سید محمدهادی حسینی میلانی|سید محمدهادی میلانی]] و [[سید علی بهبهانی]] با ارسال تلگراف از این واقع ابراز تأسف کردند.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۲۹۷، ۲۹۸.</ref>
در [[محرم]] [[سال ۱۳۴۴ش]] جوانی بسیار قوی با پنجه‌بوکس به فلسفی حمله کرد اما با تلاش راننده و خدمتگزار منزل، شکست خورد و دستگیر شد و به کلانتری محل تحویل گردید. بر اثر این حادثه، منبر فلسفی تعطیل شد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۲۹۵.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[مرعشی نجفی]]، [[سید کاظم شریعتمداری]]، [[سید محمدهادی حسینی میلانی|سید محمدهادی میلانی]] و [[سید علی بهبهانی]] با ارسال تلگراف از این واقع ابراز تأسف کردند.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۲۹۷، ۲۹۸.</ref>


===درگذشت===
===درگذشت===
خط ۴۴: خط ۴۴:
[[پرونده:فلسفی در حال سخنرانی.jpg|220px|بندانگشتی|محمد تقی فلسفی در حال سخنرانی]]
[[پرونده:فلسفی در حال سخنرانی.jpg|220px|بندانگشتی|محمد تقی فلسفی در حال سخنرانی]]
«مادرم مسئله منبر رفتن را پیش آورد، که در نتیجه خط من و برادرم ([[میرزا علی فلسفی]]) از هم جدا شد. مادرم روی علاقه شدیدی که به حضرت امام حسین(ع) داشت، به پدرم گفت که فلانی باید منبری شود. پدرم می‌گفت: آن‌ها باید درس بخوانند و این با منبر جمع نمی‌شود. مادرم می‌گفت: نمی‌شود که یکی از بچه‌های من در خدمت حضرت امام حسین(ع) نباشد، پس باید حتماً منبری شود. خلاصه پدرم از یک طرف می‌گفت باید تحصیل من ادامه پیدا کند و مادرم از طرف دیگر اصرار داشت که باید منبری شوم. سرانجام توافق کردند که ما بچه‌ها به گفته پدرمان از روز شنبه تا غروب چهارشنبه‌ها در اختیار درس و بحث و مدرسه باشیم و از صبح پنج شنبه و شب و روز جمعه من در اختیار منبر باشم.»
«مادرم مسئله منبر رفتن را پیش آورد، که در نتیجه خط من و برادرم ([[میرزا علی فلسفی]]) از هم جدا شد. مادرم روی علاقه شدیدی که به حضرت امام حسین(ع) داشت، به پدرم گفت که فلانی باید منبری شود. پدرم می‌گفت: آن‌ها باید درس بخوانند و این با منبر جمع نمی‌شود. مادرم می‌گفت: نمی‌شود که یکی از بچه‌های من در خدمت حضرت امام حسین(ع) نباشد، پس باید حتماً منبری شود. خلاصه پدرم از یک طرف می‌گفت باید تحصیل من ادامه پیدا کند و مادرم از طرف دیگر اصرار داشت که باید منبری شوم. سرانجام توافق کردند که ما بچه‌ها به گفته پدرمان از روز شنبه تا غروب چهارشنبه‌ها در اختیار درس و بحث و مدرسه باشیم و از صبح پنج شنبه و شب و روز جمعه من در اختیار منبر باشم.»
فلسفی از آن به بعد اساس فعالیت خود را منبر قرار داد و با مطالعات مستمر درباره آن و تشویق پدر و مادرش و مردم، منبر او از جذابیت و کیفیت بالایی برخوردار شد و عموم مردم نیز به منبرش توجه پیدا کردند.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۵۵.</ref>
فلسفی از آن به بعد اساس فعالیت خود را منبر قرار داد و با مطالعات مستمر درباره آن و تشویق پدر و مادرش و مردم، منبر او از جذابیت و کیفیت بالایی برخوردار شد و عموم مردم نیز به منبرش توجه پیدا کردند.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۵۵.</ref>


==فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی==
==فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی==
===نماینده آیت الله بروجردی===
===نماینده آیت‌الله بروجردی===
فلسفی پس از سکونت [[آیت الله بروجردی]] در [[قم]] به حضور وی فراخوانده شد. وی از فلسفی خواست که نمایندگی او را برای رساندن پیام‌های [[مرجعیت]] به مقامات دولتی و شاه بپذیرد. وی پذیرفت به شرط آن که از مسائل مهم و مربوط به امور دینی و مذهبی باشد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۱۷۲.</ref> پیام‌های آیه الله بروجردی یا به طور مستقیم و به صورت شفاهی و یا به وسیله حاج احمد خادمی ـ خادم آیه الله بروجردی ـ و یا از طریق نامه (با مهر و امضاء) به فلسفی می‌رسید.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۱۷۳.</ref> بنا به دعوت آیه الله بروجردی، فلسفی در [[دهه آخر صفر]] در منزل ایشان [[منبر]] می‌رفت. بعد از درگذشت آیه الله بروجردی، فلسفی حدود بیست بار در مجالس ترحیم و فاتحه در [[تهران]] و [[قم]] به ایراد خطابه پرداخت و خدمات دینی و فرهنگی آن مرجع بزرگ را تشریح کرد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۲۰۸</ref>
فلسفی پس از سکونت [[آیت الله بروجردی]] در [[قم]] به حضور وی فراخوانده شد. وی از فلسفی خواست که نمایندگی او را برای رساندن پیام‌های [[مرجعیت]] به مقامات دولتی و شاه بپذیرد. وی پذیرفت به شرط آن که از مسائل مهم و مربوط به امور دینی و مذهبی باشد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۱۷۲.</ref> پیام‌های آیه الله بروجردی یا به طور مستقیم و به صورت شفاهی و یا به وسیله حاج احمد خادمی ـ خادم آیه الله بروجردی ـ و یا از طریق نامه (با مهر و امضاء) به فلسفی می‌رسید.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۳.</ref> بنا به دعوت آیه الله بروجردی، فلسفی در [[دهه آخر صفر]] در منزل ایشان [[منبر]] می‌رفت. بعد از درگذشت آیه الله بروجردی، فلسفی حدود بیست بار در مجالس ترحیم و فاتحه در [[تهران]] و [[قم]] به ایراد خطابه پرداخت و خدمات دینی و فرهنگی آن مرجع بزرگ را تشریح کرد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۲۰۸</ref>
[[پرونده:فلسفی در عزاداری محرم.jpg|220px|بندانگشتی|محمد تقی فلسفی در کنار [[سید ابوالقاسم شجاعی]] و تعدادی از واعظین تهرانی در راهپیمایی تاسوعای [[ ۱۳۵۷ش]]]]
[[پرونده:فلسفی در عزاداری محرم.jpg|220px|بندانگشتی|محمد تقی فلسفی در کنار [[سید ابوالقاسم شجاعی]] و تعدادی از واعظین تهرانی در راهپیمایی تاسوعای [[ ۱۳۵۷ش]]]]


===مقابله با بهاییان===
===مقابله با بهاییان===
گسترش و نفوذ [[بهاییان]] در دوره پهلوی باعث شد فلسفی از شاه ایران انتقاد کند. [[سید حسین طباطبایی بروجردی|آیت‌الله سیدحسین بروجردی]] طی نامه‌ای به فلسفی اظهار داشت که نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است و مذاکره و بحث را درباره آنها عبث و بیهوده قلمداد می‌کند.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۱۹۰.</ref> محمدتقی فلسفی گله‌مندی آیت‌الله بروجردی را در خصوص گسترش دامنه فعالیت بهاییان به گوش شاه و مقامات دولتی می‌رساند. او با کسب اجازه از آیت‌الله بروجردی تصمیم گرفت موضوع بهاییان را از رادیو دنبال کند و آنان را در برابر افکار عمومی مطرح کند.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۱۹۱. </ref> با سخنرانی های فلسفی، افکار عمومی تحریک شده و بر حکومت وقت فشار وارد کرد به‌دستور شاه ایران، حَظیرة القدس، عبادتگاه بهایی ها در تهران اشغال و تخریب شد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۱۹۳ </ref>
گسترش و نفوذ [[بهاییان]] در دوره پهلوی باعث شد فلسفی از شاه ایران انتقاد کند. [[سید حسین طباطبایی بروجردی|آیت‌الله سیدحسین بروجردی]] طی نامه‌ای به فلسفی اظهار داشت که نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است و مذاکره و بحث را درباره آنها عبث و بیهوده قلمداد می‌کند.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۱۹۰.</ref> محمدتقی فلسفی گله‌مندی آیت‌الله بروجردی را در خصوص گسترش دامنه فعالیت بهاییان به گوش شاه و مقامات دولتی می‌رساند. او با کسب اجازه از آیت‌الله بروجردی تصمیم گرفت موضوع بهاییان را از رادیو دنبال کند و آنان را در برابر افکار عمومی مطرح کند.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۱۹۱. </ref> با سخنرانی های فلسفی، افکار عمومی تحریک شده و بر حکومت وقت فشار وارد کرد به‌دستور شاه ایران، حَظیرة القدس، عبادتگاه بهایی‌ها در تهران اشغال و تخریب شد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۱۹۳.</ref>


===مبارزه با حزب توده===
===مبارزه با حزب توده===
خط ۶۵: خط ۶۵:
[[پرونده:سنگ قبر اقای فلسفی در حرم عبدالعظیم.jpg|بندانگشتی|سنگ قبر اقای فلسفی در [[حرم عبدالعظیم]]]]
[[پرونده:سنگ قبر اقای فلسفی در حرم عبدالعظیم.jpg|بندانگشتی|سنگ قبر اقای فلسفی در [[حرم عبدالعظیم]]]]
بنا بر گزارش ساواک منزل وی محل رفت و آمد و اجتماع وعاظ و طلاب علوم دینی جهت مذاکره علیه [[قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] بود و خود فلسفی هم با علم مذاکره و مخالفت و نارضایتی وعاظ و روحانیون را در موضوع فوق به اطلاع وی رسانده و حتی عَلَم(وزیر درباره شاه) را تهدید کرده که پافشاری در اجرای قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی موجب انقلابی در [[ایران]] خواهد شد. سرانجام بر اثر موضع‌گیری‌های علما دولت ناچار شد که تصویب‌نامه را لغو کند.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/119027/default.aspx تمری، زندگی و مبارزات حجت الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref>
بنا بر گزارش ساواک منزل وی محل رفت و آمد و اجتماع وعاظ و طلاب علوم دینی جهت مذاکره علیه [[قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] بود و خود فلسفی هم با علم مذاکره و مخالفت و نارضایتی وعاظ و روحانیون را در موضوع فوق به اطلاع وی رسانده و حتی عَلَم(وزیر درباره شاه) را تهدید کرده که پافشاری در اجرای قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی موجب انقلابی در [[ایران]] خواهد شد. سرانجام بر اثر موضع‌گیری‌های علما دولت ناچار شد که تصویب‌نامه را لغو کند.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/119027/default.aspx تمری، زندگی و مبارزات حجت الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref>
محمدتقی فلسفی پس از آگاهی از [[واقعه فیضیه]] در یکی از منبرهای خود بیان نمود: "این واقعه ثابت می‌کند که اخبار وقایع کربلا و صدماتی که بر [[اهل بیت]] و [[رسول اکرم]](ص)‌ و جوانان و بچه‌های آنان وارد ساختند کاملا درست است و آنچه بر فیضیه گذشت شاهدی بر این مدعی است". محمدتقی چهار روز قبل از [[قیام ۱۵ خرداد]] به افشاگری علیه دولت پرداخت.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/119027/default.aspx تمری، زندگی و مبارزات حجت الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref>
محمدتقی فلسفی پس از آگاهی از [[واقعه فیضیه]] در یکی از منبرهای خود بیان نمود: "این واقعه ثابت می‌کند که اخبار وقایع کربلا و صدماتی که بر [[اهل بیت]] و [[رسول اکرم]](ص)‌ و جوانان و بچه‌های آنان وارد ساختند کاملا درست است و آنچه بر فیضیه گذشت شاهدی بر این مدعی است". محمدتقی چهار روز قبل از [[قیام ۱۵ خرداد]] به افشاگری علیه دولت پرداخت.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/119027/default.aspx تمری، زندگی و مبارزات حجت الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref>


خط ۷۷: خط ۷۸:
*«معاد»، از نظر روح و جسم، سه جلد.
*«معاد»، از نظر روح و جسم، سه جلد.
*«سخن و سخنوری»، از نظر بیان و فن خطابه.
*«سخن و سخنوری»، از نظر بیان و فن خطابه.
*«شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق»، از صحیفه سجادیه، سه جلد.<ref>فلسفی، محمدتقی، ۱۳۷۶، ص۳۴۴، ۳۴۵.  </ref>
*«شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق»، از صحیفه سجادیه، سه جلد.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات فلسفی، ۱۳۷۶ش، ص۳۴۴، ۳۴۵.  </ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۷۱

ویرایش