Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
جز (←پیوند به بیرون) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←تلقی تفسیری) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=== تلقی تفسیری === | === تلقی تفسیری === | ||
قرآنگرایی با شعار تفسیر قرآن به قرآن به مثابه تنها روش استوار فهم قرآن یا یکی از روشهای فهم آن در کنار اذعان به نقش سنت در معرفت دینی و شناخت ابعادی از معارف قرآنی که ما از آن با عنوان تلقی تفسیری جریان مزبور یاد میکنیم، سه رویکرد متفاوت را در برمیگیرد: | قرآنگرایی با شعار تفسیر قرآن به قرآن به مثابه تنها روش استوار فهم قرآن یا یکی از روشهای فهم آن در کنار اذعان به نقش سنت در معرفت دینی و شناخت ابعادی از معارف قرآنی که ما از آن با عنوان تلقی تفسیری جریان مزبور یاد میکنیم، سه رویکرد متفاوت را در برمیگیرد: | ||
* رویکردی که در میان آثار تفسیری پیشینهای کهن دارد و تفسیر قرآن به قرآن را به مثابه یکی از روشهای تفسیر و بلکه در رتبه نخست کار تفسیر دانسته است. در این رویکرد، متن قرآن و رهنمودهای آن در رفع اجمال و بیان قیود و خصوصیات آیات، نخستین منبع تفسیر تلقی شده است. اما در رتبه پس از آن، سایر منابع جایگاه خود را داشته و در مواردی که دلیلی قرآنی در تفسیر [[آیه|آیهای]] یافت نشود، نوبت به سایر منابع میرسد.<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۹۳؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۷۹</ref> کسانی چون [[طبری]] و [[ابن تیمیه]] و [[ابن کثیر]] و [[طوسى]] و [[فضل بن حسن طبرسی| طبرسی]] از پیشینیان و شنقیطی مؤلف أضواء البیان و احمدبن عبدالرحمان القاسم مؤلف تفسیرالقرآن بالقرآن و السنة و الآثار و بالأسلوب الحدیث از متأخران، هر یک به نوعی به همین رویکرد تعلق دارند. | * رویکردی که در میان آثار تفسیری پیشینهای کهن دارد و تفسیر قرآن به قرآن را به مثابه یکی از روشهای تفسیر و بلکه در رتبه نخست کار تفسیر دانسته است. در این رویکرد، متن قرآن و رهنمودهای آن در رفع اجمال و بیان قیود و خصوصیات آیات، نخستین منبع تفسیر تلقی شده است. اما در رتبه پس از آن، سایر منابع جایگاه خود را داشته و در مواردی که دلیلی قرآنی در تفسیر [[آیه|آیهای]] یافت نشود، نوبت به سایر منابع میرسد.<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۹۳؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۷۹</ref> کسانی چون [[طبری]] و [[ابن تیمیه]] و [[ابن کثیر]] و [[شیخ طوسی|طوسى]] و [[فضل بن حسن طبرسی| طبرسی]] از پیشینیان و شنقیطی مؤلف أضواء البیان و احمدبن عبدالرحمان القاسم مؤلف تفسیرالقرآن بالقرآن و السنة و الآثار و بالأسلوب الحدیث از متأخران، هر یک به نوعی به همین رویکرد تعلق دارند. | ||
* رویکردی که با نگاهی حداقلی به سنت و منابع روایی، تأکید اساسی خود را بر مراجعه به قرآن نهاده است، هرچند [[تواتر|سنت متواتری]] را که بیانگر آیهای باشد یا معرفتی از معارف دینی را باز گوید، مقبول میداند. از نمونههای روشن این رویکرد، التفسیر القرآنی للقرآن اثر عبدالکریم الخطیب است، چنان که برخی نوگرایان متأخر عرب که همگون با حرکت اصلاحی اجتماعی قرن چهاردهم مصر به حوزه تفسیر گام نهادهاند، نظیر [[محمد عبده]] در المنار و سایر رسالههای تفسیریاش، احمد مصطفی المراغی در تفسیر المراغی و نیز برخی دانشمندان دیگر چون محمود أبوریه نویسنده أضواء علی السنة المحمدیه و [[احمد امین]] نویسنده فجر الاسلام و ضحی الاسلام، چنین نگرشی را پشتیبانی کردهاند.<ref>در این باره ر. ک: دراسات فی الحدیث النبوی، ج۱، ص۲۶ - ۲۷</ref> در حوزه [[شیعه|شیعی]] نیز تفسیر [[پرتوی از قرآن]] اثر [[سید محمود طالقانی]] تا حدود زیادی به این جریان پیوند خورده است.<ref>ر. ک: پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۸۸ - ۱۹۹؛ ج۲، ص۲۵۴؛ ج۳، ص۳۰۳</ref> | * رویکردی که با نگاهی حداقلی به سنت و منابع روایی، تأکید اساسی خود را بر مراجعه به قرآن نهاده است، هرچند [[تواتر|سنت متواتری]] را که بیانگر آیهای باشد یا معرفتی از معارف دینی را باز گوید، مقبول میداند. از نمونههای روشن این رویکرد، التفسیر القرآنی للقرآن اثر عبدالکریم الخطیب است، چنان که برخی نوگرایان متأخر عرب که همگون با حرکت اصلاحی اجتماعی قرن چهاردهم مصر به حوزه تفسیر گام نهادهاند، نظیر [[محمد عبده]] در المنار و سایر رسالههای تفسیریاش، احمد مصطفی المراغی در تفسیر المراغی و نیز برخی دانشمندان دیگر چون محمود أبوریه نویسنده أضواء علی السنة المحمدیه و [[احمد امین]] نویسنده فجر الاسلام و ضحی الاسلام، چنین نگرشی را پشتیبانی کردهاند.<ref>در این باره ر. ک: دراسات فی الحدیث النبوی، ج۱، ص۲۶ - ۲۷</ref> در حوزه [[شیعه|شیعی]] نیز تفسیر [[پرتوی از قرآن]] اثر [[سید محمود طالقانی]] تا حدود زیادی به این جریان پیوند خورده است.<ref>ر. ک: پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۸۸ - ۱۹۹؛ ج۲، ص۲۵۴؛ ج۳، ص۳۰۳</ref> | ||
* سومین رویکرد که با نگاهی روشمند به سنّت و منابع روایی و نقش آن در تفسیر نظر داشته، در قرن اخیر توسط [[علامه طباطبایی|سید محمد حسین طباطبایی]] مؤلف [[المیزان]] و مفسران پیرو مکتب تفسیری وی: [[محمد صادقی]] مؤلف [[الفرقان]] و [[عبدالله جوادی آملی]] مؤلف [[تفسیر تسنیم|تسنیم]] دنبال شده است. این رویکرد بر خلاف رویکرد نخست، تفسیر قرآن به قرآن را به مثابه تنها روش استوار تفسیر و نه به عنوان یکی از روشها و مراحل آن شمرده<ref>المیزان، ج۱، ص۱۱؛ ج۳، ص۷۶، ۸۷</ref> و به این روش نگاهی صرفاً نقلی و متنی اعمال نداشته است؛ توضیح آنکه در رویکرد اول، روش تفسیر قرآن به قرآن به مثابه یکی از روشهای [[تفسیر نقلی]] و [[تفسیر مأثور|مأثور]] و در برابر [[تفسیر به رأی]] و اجتهاد ـ اعم از رأی و اجتهاد ممدوح یا مذموم ـ مطرح شده است؛<ref>التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۵۲، ۲۵۵</ref> اما در رویکرد اخیر، این روش از حدّ تفسیر نقلی متکی به راهنماییهای ساده در متن قرآن فراتر رفته و به تحلیل اجتهادی متن قرآن و جستوجوی اصول کلی و آیات محوری و تطبیق معارف بر سایر آیات منتهی میشود،<ref>تسنیم، ج۱، ص۶۱؛ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۹۵ - ۳۹۸، «قرآن در قرآن»</ref> از همین رو این روش از یک سو در برابر تفسیر سطحی روایی و از سوی دیگر در برابر تفسیر به رأی مذموم قرار میگیرد.<ref>المیزان، ج۱، ص۶ - ۸</ref> | * سومین رویکرد که با نگاهی روشمند به سنّت و منابع روایی و نقش آن در تفسیر نظر داشته، در قرن اخیر توسط [[علامه طباطبایی|سید محمد حسین طباطبایی]] مؤلف [[المیزان]] و مفسران پیرو مکتب تفسیری وی: [[محمد صادقی]] مؤلف [[الفرقان]] و [[عبدالله جوادی آملی]] مؤلف [[تفسیر تسنیم|تسنیم]] دنبال شده است. این رویکرد بر خلاف رویکرد نخست، تفسیر قرآن به قرآن را به مثابه تنها روش استوار تفسیر و نه به عنوان یکی از روشها و مراحل آن شمرده<ref>المیزان، ج۱، ص۱۱؛ ج۳، ص۷۶، ۸۷</ref> و به این روش نگاهی صرفاً نقلی و متنی اعمال نداشته است؛ توضیح آنکه در رویکرد اول، روش تفسیر قرآن به قرآن به مثابه یکی از روشهای [[تفسیر نقلی]] و [[تفسیر مأثور|مأثور]] و در برابر [[تفسیر به رأی]] و اجتهاد ـ اعم از رأی و اجتهاد ممدوح یا مذموم ـ مطرح شده است؛<ref>التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۵۲، ۲۵۵</ref> اما در رویکرد اخیر، این روش از حدّ تفسیر نقلی متکی به راهنماییهای ساده در متن قرآن فراتر رفته و به تحلیل اجتهادی متن قرآن و جستوجوی اصول کلی و آیات محوری و تطبیق معارف بر سایر آیات منتهی میشود،<ref>تسنیم، ج۱، ص۶۱؛ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۹۵ - ۳۹۸، «قرآن در قرآن»</ref> از همین رو این روش از یک سو در برابر تفسیر سطحی روایی و از سوی دیگر در برابر تفسیر به رأی مذموم قرار میگیرد.<ref>المیزان، ج۱، ص۶ - ۸</ref> |