کاربر ناشناس
تفسیر قرآن به قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
←مخالفتها
imported>Mgolpayegani جز (←منابع) |
imported>Mgolpayegani جز (←مخالفتها) |
||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
در عصر اخیر، رویکرد افراطی مزبور با رویکرد نخست در روش تفسیری همراه شده و در برابر دو رویکرد دیگر قرار گرفته است.<ref>به عنوان نمونه ر. ک: التلازم بین الکتاب والسنة؛ تفسیر القرآن بالقرآن</ref>در حوزه سنّی، گرایشهای سلفی مهمترین طیف مخالفان این دو رویکرد به شمار میآیند.<ref>ر. ک: أسباب الخطأ فی التفسیر</ref> در حوزه شیعی نیز طیفی از اصولگرایان که به شیوههای سنّتی مفسران شیعی و نقش اصیل و محوری روایات وفا دارند، روش تفسیری مزبور را به نقد کشیدهاند.<ref>ر. ک: مناهج البیان، ج۱، ص۱۵ - ۱۸؛ پژوهشهای قرآنی، ش ۹ - ۱۰، ص۳۰۶؛ «گفت و گو با سید جعفر سیدان »؛ الحیوة الطیبه، ج۱۹، ص۱۸۵</ref> | در عصر اخیر، رویکرد افراطی مزبور با رویکرد نخست در روش تفسیری همراه شده و در برابر دو رویکرد دیگر قرار گرفته است.<ref>به عنوان نمونه ر. ک: التلازم بین الکتاب والسنة؛ تفسیر القرآن بالقرآن</ref>در حوزه سنّی، گرایشهای سلفی مهمترین طیف مخالفان این دو رویکرد به شمار میآیند.<ref>ر. ک: أسباب الخطأ فی التفسیر</ref> در حوزه شیعی نیز طیفی از اصولگرایان که به شیوههای سنّتی مفسران شیعی و نقش اصیل و محوری روایات وفا دارند، روش تفسیری مزبور را به نقد کشیدهاند.<ref>ر. ک: مناهج البیان، ج۱، ص۱۵ - ۱۸؛ پژوهشهای قرآنی، ش ۹ - ۱۰، ص۳۰۶؛ «گفت و گو با سید جعفر سیدان »؛ الحیوة الطیبه، ج۱۹، ص۱۸۵</ref> | ||
شاید بتوان اساسیترین رهیافت انتقادی مخالفان را در دو حوزه سنی و شیعی به مسئله نقش عقل در تفسیر بازگرداند، بر این اساس آنان بر پررنگ شدن نقش عقل و فراتر رفتن تفسیر در این رویکرد از حدّ ظهورات متن قرآنی انگشت نهاده، ادله نکوهش «تفسیر به رأی» را مستند انتقادات خود دانستهاند.<ref>ر. ک: مناهج البیان، ج۱، ص۱۵ - ۱۶</ref> طبعاً ممکن است برخی از این رویکردها یا برخی دیدگاههای مطرح در آنها مشمول روش نکوهیده [[تفسیر به رأی]] بوده و در عقلگروی به افراط انجامیده باشد؛ اما باید توجه داشت که تفسیر به رأی آن گونه که از شواهد روایی برمی آید، از تدبّر ضابطهمند در آیات و در پرتو هدایتهای کلیدی پیشوایان دین در امر تفسیر، بیگانه است.<ref>ر.ک: دروس فی علم الأصول، الحلقة الثانیه، ج۱، ص۲۷۰ - ۲۷۲ نیز: حوزه و دانشگاه، ش ۳۹، ص۱۰۲ - ۱۰۳، «تفسیر به رأی از منظر روایات»</ref> افزون بر این، مشکل مزبور در واقع ناشی از عدم رعایت درست ضوابط معناشناسی و اصول عقلایی فهم قرآن است؛ نه نادیده انگاری روایات تفسیری و کاربست روش تفسیری قرآن به قرآن. | شاید بتوان اساسیترین رهیافت انتقادی مخالفان را در دو حوزه سنی و شیعی به مسئله نقش عقل در تفسیر بازگرداند، بر این اساس آنان بر پررنگ شدن نقش عقل و فراتر رفتن تفسیر در این رویکرد از حدّ ظهورات متن قرآنی انگشت نهاده، ادله نکوهش «تفسیر به رأی» را مستند انتقادات خود دانستهاند.<ref>ر. ک: مناهج البیان، ج۱، ص۱۵ - ۱۶</ref> طبعاً ممکن است برخی از این رویکردها یا برخی دیدگاههای مطرح در آنها مشمول روش نکوهیده [[تفسیر به رأی]] بوده و در عقلگروی به افراط انجامیده باشد؛ اما باید توجه داشت که تفسیر به رأی آن گونه که از شواهد روایی برمی آید، از تدبّر ضابطهمند در آیات و در پرتو هدایتهای کلیدی پیشوایان دین در امر تفسیر، بیگانه است.<ref>ر.ک: دروس فی علم الأصول، الحلقة الثانیه، ج۱، ص۲۷۰ - ۲۷۲ نیز: حوزه و دانشگاه، ش ۳۹، ص۱۰۲ - ۱۰۳، «تفسیر به رأی از منظر روایات»</ref> افزون بر این، مشکل مزبور در واقع ناشی از عدم رعایت درست ضوابط معناشناسی و اصول عقلایی فهم قرآن است؛ نه نادیده انگاری روایات تفسیری و کاربست روش تفسیری قرآن به قرآن. | ||
به طور خاص مخالفت برخی از دانشمندان شیعی متأخر با روش [[علامه طباطبایی]] در رویکرد سوم به برداشت نادرستی از مبانی تفسیری وی و مباحث انتزاعی پیرامون آن بازمیگردد و مخالفان، دیدگاه منفی خود را به آرای تفسیری خاصی از او که بر روش مزبور متکی بوده و با نادیده گرفتن روایات تفسیری معتبر حاصل آمده باشد، مستند نکردهاند. اصولا به نظر میرسد، ایشان بیش از دیگران به مراجعه به روایات تفسیری اهتمام داشته و تفسیر خود را مسبوق به مطالعه روشمند و دقیق انبوه روایات تفسیری نگاشته است،<ref>ر. ک: المیزان، ج۱، ص۱۲؛ ج۳، ص۸۷؛ قرآن در اسلام، ص۳۷، ۶۱</ref> منتها دلالتهای روایی را توقفگاه و منزلگاه تفسیر نمیداند، بلکه معتقد است روایات اولا باید با دلالتهای خود قرآن سنجیده شوند،<ref>ر. ک: المیزان، ج۳، ص۸۷</ref> ثانیاً روش تفسیر کردن را در اختیار قرار دهند؛ نه آنکه چون آموزگاری ساده، صرفاً به معنا کردن آیات بپردازند.<ref>همان، ص۸۵</ref> | به طور خاص مخالفت برخی از دانشمندان شیعی متأخر با روش [[علامه طباطبایی]] در رویکرد سوم به برداشت نادرستی از مبانی تفسیری وی و مباحث انتزاعی پیرامون آن بازمیگردد و مخالفان، دیدگاه منفی خود را به آرای تفسیری خاصی از او که بر روش مزبور متکی بوده و با نادیده گرفتن روایات تفسیری معتبر حاصل آمده باشد، مستند نکردهاند. اصولا به نظر میرسد، ایشان بیش از دیگران به مراجعه به روایات تفسیری اهتمام داشته و تفسیر خود را مسبوق به مطالعه روشمند و دقیق انبوه روایات تفسیری نگاشته است،<ref>ر. ک: المیزان، ج۱، ص۱۲؛ ج۳، ص۸۷؛ قرآن در اسلام، ص۳۷، ۶۱</ref> منتها دلالتهای روایی را توقفگاه و منزلگاه تفسیر نمیداند، بلکه معتقد است روایات اولا باید با دلالتهای خود قرآن سنجیده شوند،<ref>ر. ک: المیزان، ج۳، ص۸۷</ref> ثانیاً روش تفسیر کردن را در اختیار قرار دهند؛ نه آنکه چون آموزگاری ساده، صرفاً به معنا کردن آیات بپردازند.<ref>همان، ص۸۵</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |