پرش به محتوا

تفسیر قرآن به قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۵۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
این تلقی به نگرش افراطی گروه‌هایی ناظر است که در معرفت دینی از کفایت [[قرآن]] و بسنده کردن به آن سخن گفته و بالأخص نقش سنّت نبوی و به تبع آن بیانات روایی [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]] را کم رنگ کرده یا نادیده انگاشته‌اند که به لحاظ مبنای کلامی فوق در منابع معرفت دینی و نه خصوص حوزه تفسیر، از آن به تلقّی کلامی یاد می‌کنیم.
این تلقی به نگرش افراطی گروه‌هایی ناظر است که در معرفت دینی از کفایت [[قرآن]] و بسنده کردن به آن سخن گفته و بالأخص نقش سنّت نبوی و به تبع آن بیانات روایی [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]] را کم رنگ کرده یا نادیده انگاشته‌اند که به لحاظ مبنای کلامی فوق در منابع معرفت دینی و نه خصوص حوزه تفسیر، از آن به تلقّی کلامی یاد می‌کنیم.
به گواهی اخبار و نقل‌های مشهور تاریخی، سه قرن نخست هجری به نوعی شاهد بروز رگه‌هایی از این نگرش بوده است. از قرن اول هجری به نمونه‌های زیر در اینجا اشاره می‌شود:
به گواهی اخبار و نقل‌های مشهور تاریخی، سه قرن نخست هجری به نوعی شاهد بروز رگه‌هایی از این نگرش بوده است. از قرن اول هجری به نمونه‌های زیر در اینجا اشاره می‌شود:
* شعار «‌حسبنا کتاب الله‌» که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] آن را کنار بستر بیماری [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] صلی الله علیه وآله مطرح کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۹؛ ج۵، ص۱۳۸؛ الملل و النحل، ج۱، ص۲۲</ref>  
* شعار «‌حسبنا کتاب الله‌» که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] آن را کنار بستر بیماری [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] صلی الله علیه وآله مطرح کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۹؛ ج۵، ص۱۳۸؛ الملل و النحل، ج۱، ص۲۲</ref>
* نگرانی پیامبر صلی الله علیه وآله از اکتفا به قرآن در [[احادیث]] معروف به «‌اریکه». در یکی از این احادیث به نقل از پیامبر صلی الله علیه وآله چنین آمده است: «‌بعید نیست که مردی بر تخت خود تکیه زده و با شنیدن حدیثی از احادیث من بگوید: «‌ما کتاب الهی را داریم؛ [[حلال]] آن را حلال و حرامش را [[حرام]] می‌دانیم». هان بدانید که آنچه رسول خدا آن را حرام کرده مانند حرام الهی است.<ref>المستدرک، ج۱، ص۱۰۸ - ۱۰۹؛ المسند، ج۴، ص۱۳۱</ref> نگرانی مزبور در سخن و سیره برخی اصحاب پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله عینیت یافت، چنان که [[ابوبکر]] با اشاره به مایه اختلاف بودن نقل حدیث پیامبر، از آن نهی کرد و گفت: به جویندگان حدیث بگویید: کتاب الهی در بین ماست، پس حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲ – ۳</ref>
* نگرانی پیامبر صلی الله علیه وآله از اکتفا به قرآن در [[احادیث]] معروف به «‌اریکه». در یکی از این احادیث به نقل از پیامبر صلی الله علیه وآله چنین آمده است: «‌بعید نیست که مردی بر تخت خود تکیه زده و با شنیدن حدیثی از احادیث من بگوید: «‌ما کتاب الهی را داریم؛ [[حلال]] آن را حلال و حرامش را [[حرام]] می‌دانیم». هان بدانید که آنچه رسول خدا آن را حرام کرده مانند حرام الهی است.<ref>المستدرک، ج۱، ص۱۰۸ - ۱۰۹؛ المسند، ج۴، ص۱۳۱</ref> نگرانی مزبور در سخن و سیره برخی اصحاب پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله عینیت یافت، چنان که [[ابوبکر]] با اشاره به مایه اختلاف بودن نقل حدیث پیامبر، از آن نهی کرد و گفت: به جویندگان حدیث بگویید: کتاب الهی در بین ماست، پس حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲ – ۳</ref>
* دیدگاه‌های خاص خوارج که با تکیه بر قرآن به انکار برخی مسلّمات احکام و معارف دینی پرداختند. <ref>الملل و النحل، ج۱، ص۷۵، ۱۵۵؛ الکامل، ج۳، ص۱۶۶؛ الفرق بین الفرق، ص۷۲، ۸۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۹۵؛ مجموعة الرسائل الکبری، ج۱، ص۱۵۶</ref>
* دیدگاه‌های خاص خوارج که با تکیه بر قرآن به انکار برخی مسلّمات احکام و معارف دینی پرداختند. <ref>الملل و النحل، ج۱، ص۷۵، ۱۵۵؛ الکامل، ج۳، ص۱۶۶؛ الفرق بین الفرق، ص۷۲، ۸۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۹۵؛ مجموعة الرسائل الکبری، ج۱، ص۱۵۶</ref>
خط ۲۰: خط ۲۰:


آثار دیگری چون القرآن و کفی مصدراً للتشریع اثر احمد صبحی منصور و لماذا قرآن اثر عبدالله خلیفه و الکتاب والقرآن اثر محمد شحرور نیز هریک به نوعی با همان نگرش به فهم قرآن اندیشیده‌اند.<ref>السنة مع القرآن، ص۲۳، ۲۶؛ ر. ک: الفرقان و القرآن، ص۷۲۸</ref>
آثار دیگری چون القرآن و کفی مصدراً للتشریع اثر احمد صبحی منصور و لماذا قرآن اثر عبدالله خلیفه و الکتاب والقرآن اثر محمد شحرور نیز هریک به نوعی با همان نگرش به فهم قرآن اندیشیده‌اند.<ref>السنة مع القرآن، ص۲۳، ۲۶؛ ر. ک: الفرقان و القرآن، ص۷۲۸</ref>
 
[[ایران]] نیز، قرن اخیر شاهد جریانی بوده است که هرچند با رویکردی معتدل‌تر، به نگرش قرآن‌گرایانه فوق دامن زده و آثاری را عرضه کرده است؛ مانند تفسیر تابشی از قرآن و احکام القرآن هر دو اثر سید ابوالفضل برقعی و تفسیر آیات مشکله قرآن اثر یوسف شعار و کلید فهم قرآن اثر محمد حسن شریعت سنگلجی.<ref>جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۴۸ – ۳۵۶</ref>
[[ایران]] نیز، قرن اخیر شاهد جریانی بوده است که هرچند با رویکردی معتدل‌تر، به نگرش قرآن‌گرایانه فوق دامن زده و آثاری را عرضه کرده است؛ مانند تفسیر تابشی از قرآن و احکام القرآن هر دو اثر سید ابوالفضل برقعی و تفسیر آیات مشکله قرآن اثر یوسف شعار و کلید فهم قرآن اثر محمد حسن شریعت سنگلجی.<ref>جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۴۸ – ۳۵۶</ref>


خط ۴۱: خط ۴۱:
همچنین آثار قرآنی [[ایزوتسو]] را که به نوعی با تکیه بر فضای معنایی قرآن، فهم مفاهیم آن را جست وجو می‌کند، نظیر خدا و انسان در قرآن و مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید در راستای همان رویکرد دوم می‌توان مطرح کرد.
همچنین آثار قرآنی [[ایزوتسو]] را که به نوعی با تکیه بر فضای معنایی قرآن، فهم مفاهیم آن را جست وجو می‌کند، نظیر خدا و انسان در قرآن و مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید در راستای همان رویکرد دوم می‌توان مطرح کرد.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
== پشتوانه‌ها ==
روش تفسیر قرآن به قرآن در رویکردهای مختلف آن به پشتوانه‌های نظری و عملی گوناگونی متکی است.
پشتوانه‌های نظری به مبانی و ادله‌ای ناظراند که مشروعیت و اعتبار روش تفسیری مورد بحث را پشتیبانی و تأیید می‌کنند. پشتوانه‌های عملی نیز به سیره عملی پیشوایان دین و اصحاب آنان مربوط‌اند.
=== پشتوانه‌های نظری ===
این پشتوانه‌ها خود به دو نوع تقسیم می‌شوند:
* پشتوانه‌های قرآن شناختی: از مبانی قرآن شناسانه‌ای که اثبات آن‌ها برای مفسّر قرآن به قرآن با نگاهی فارغ از حوزه تفسیر متن قرآنی ضروری است، به پشتوانه‌های قرآن شناختی یاد می‌کنیم. اهمّ این مبانی عبارت‌اند از حجیت و اعتبار متن قرآن، معناداری و فهم پذیری قرآن، سلامت متن قرآن از تحریفی مخلّ و مضرّ به معانی آیات و انسجام معنایی و اختلاف ناپذیری قرآن. طبعاً هریک از این مبانی می‌تواند متکی به نگرش خاص کلامی مفسران یا متونی از [[آیه|آیات]] و [[روایات]] باشد که مفسّر باید پیش‌تر به تحلیل و تنقیح آن‌ها بپردازد و آن‌ها رابه مثابه «‌اصول موضوعه‌» در روش خود مدنظر گیرد.
* پشتوانه‌های قرآنی و روایی: مراد از پشتوانه‌های قرآنی و روایی، آیات و روایاتی است که به گونه‌ای روش مزبور را در فهم و تفسیر قرآن تأیید می‌کنند که اهمّ آن‌ها از این قرارند:
*#آیات ناظر به «‌نور‌» و «‌تبیان‌» بودن قرآن: نظیر آیه ۸۹ [[سوره نحل|نحل]]: {{متن قرآن|...'''وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَ‌حْمَةً وَبُشْرَ‌ىٰ لِلْمُسْلِمِينَ'''|سوره= [[سوره نحل|نحل]]|آیه= ۸۹}}و ۱۷۴ [[سوره نساء|نساء]]: {{متن قرآن|'''يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْ‌هَانٌ مِّن رَّ‌بِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورً‌ا مُّبِينًا'''|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۱۷۴}}و ۲۱۹ [[سوره بقره|بقره]]: {{متن قرآن|'''كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُ‌ونَ'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۲۱۹}}از این آیات می‌توان دریافت که [[قرآن]] بیان کننده و روشنگر معارف و حقایق است و با این اوصاف، منطقی نیست که دلالت این کتاب پیچیده، غیر قابل حل و وابسته به منابع بیرونی باشد و نتواند بیانگر معارف خود باشد.<ref>المیزان، ج۱، ص۶؛ تسنیم، ج۱، ص۶۵ - ۶۶؛ اسباب الخطأ فی التفسیر، ج۱، ص۵۲</ref>
*# آیات ناظر به اختلاف ناپذیری و همگونی قرآن: در آیه ۸۲ نساء پس از توصیه به تدبر در قرآن، از عدم اختلاف در این کتاب یاد شده است: {{متن قرآن|'''أَفَلَا يَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ‌ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرً‌ا'''|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۸۲}} و در آیه ۲۳ [[سوره زمر|زمر]] قرآن به وصف نیکوترین سخن و همگون و سازگار ستوده شده است: {{متن قرآن|'''اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ ...'''|سوره= [[سوره زمر|زمر]]|آیه= ۲۳}} در آیه اخیر، وصف «‌متشابه‌» درباره کل آیات قرآن آمده و ناظر به همگونی و یکدستی در ادبیات و معارف آن است.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۷۲؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱</ref> واژه «‌مَثانِی‌» نیز در همین آیه بر اساس وجهی که آن را از ماده «‌ثنی‌» به معنای انعطاف شمرده،<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۹۱؛ ص۷۱؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۶۱۰</ref> مفید معنای سازگاری و وفاق میان آیه‌ها خواهد بود. طبعاً از نتایج چنین اوصافی، می‌تواند همگونی معنایی و همپوشی تفسیری میان آیات باشد یا به گونه‌ای که آیات مختلف بتوانند به فهم درست و کامل‌تر یکدیگر مدد رسانند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۱، ص۱۴۰؛ «‌قرآن در قرآن‌»</ref>
*# توصیف بخشی از قرآن به «‌أمّ الکتاب‌» و «‌محکمات»: این آیات مرجع تفسیری بخش‌های دیگرند که «‌[[محکم و متشابه|متشابه‌]]» (شبهه انگیز) شمرده شده‌اند. در آیه ۷ [[سوره آل عمران|آل عمران]] از تقسیم فوق یاد شده و پیروی از متشابهات بدون توجه به [[محکم و متشابه|محکمات]]، کار کج‌دلان فتنه‌انگیز شمرده شده و محکمات به مثابه‌ام‌الکتاب، جانمایۀ اصلی قرآن تلقی شده است.<ref>المیزان، ج۳، ص۳۲ ـ ۴۴</ref> این [[آیه]] به ضمیمه [[روایات|روایاتی]] که راه تفسیر و فهم مقصود از آیات متشابه را رجوع به محکمات و بالطبع همگون دیدن آن‌ها با هم دانسته،<ref>عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۲۶۱؛ الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۱ - ۱۹۲</ref> می‌تواند از پشتوانه‌های نظری مورد بحث به شمار آید.<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۵، ۷۵</ref>
*# تصدیق و گواهی آیات نسبت به مفاد یکدیگر: بر اساس روایات دینی، آیه‌های [[قرآن]] یکدیگر را تأیید و تصدیق می‌کنند، پس نباید میان آن‌ها ناسازگاری و ناهمخوانی افکند، چنان که [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله فرمودند: {{حدیث|'''إنّ القرآن لیصدّق بعضه بعضاً فلا تکذّبوا بعضه ببعض'''}}.<ref>کنز العمال، ج۱، ص۶۱۹</ref> [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی علیه السلام|امام علی علیه‌السلام]] نیز آیات قرآن را تصدیق‌گر و گواه و گویای یکدیگر معرفی می‌کند: {{حدیث|'''کتاب الله ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض'''}}.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref> عبارت مشهور «‌'''إنّ القرآن یفسّر بعضه بعضاً‌'''» نیز هرچند به نحو مسند از پیشوایان دین نقل نشده است،<ref>روح المعانی، ج۸، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۵۲</ref>در کنار ادله گذشته، مضمونی تأییدپذیر دارد.
*# مرجعیت قرآن نسبت به روایات دینی: بر اساس [[احادیث عرض]]، روایات باید بر قرآن عرضه شوند. احادیث عرض احادیثی‌اند که لزوم عرضه عموم [[احادیث]] را بر قرآن و کشف میزان سازگاری با آن را مطرح ساخته<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۱۱</ref> یا ملاک ترجیح روایات متعارض را موافقت با قرآن دانسته‌اند.<ref>وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۰۶، ۱۱۲، ۱۱۸</ref> به رغم تأمل برخی حدیث پژوهان درباره میزان اعتبار این احادیث در منابع [[سنی]]،<ref>جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۳۶۴</ref> اعتبار آن‌ها دست کم در منابع [[شیعه|شیعی]] مسلّم است.<ref>بحوث فی علم الاصول، ج۷، ص۳۱۵، ۳۲۴، ۳۴۹</ref> این احادیث نیز می‌توانند روش فهم و [[تفسیر قرآن]] را با محوریت خود قرآن تأیید کنند.<ref>المیزان، ج۳، ص۷۶</ref>
=== پشتوانه‌های عملی ===
مراد از پشتوانه‌های عملی، گزارش‌های تاریخی فراوانی است که از یک سو از سیره عملی پیشوایان دین و از سوی دیگر از سیره اصحاب آنان در تفسیر قرآن به قرآن حکایت دارند.
از تفاسیر مشهور روایی به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌توان به تفسیر آیه ۸۲ [[سوره انعام|انعام]]: {{متن قرآن|'''الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَـٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ'''|سوره= [[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۸۲}} در پرتو آیه ۱۳ [[سوره لقمان|لقمان]]:{{متن قرآن|'''إِنَّ الشِّرْ‌كَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ''' |سوره= [[سوره لقمان|لقمان]]|آیه= ۱۳}} اشاره کرد که مورد توجه بیشتر مفسران قرار گرفته است.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۳۲، ۳۳۶؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۷؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۷</ref> در آیه ۸۲ انعام امنیت و هدایت سزاوار مؤمنانی شمرده شده که ایمانشان را به ظلمی نیالوده‌اند. [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] در پی نگرانی اصحاب خود، با توجه به آیه ۱۳ لقمان که شرک را «‌ظلم عظیم‌» نامیده، ظلم در آیه گذشته را نیز ناظر به شرک شمرده، از آنان رفع نگرانی فرمود.<ref>صحیح البخاری، ج۸، ۴۸؛ مسند احمد، ج۱، ص۳۷۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۸</ref> از نمونه‌های دیگر می‌توان به تفسیر آیات ۱۶ - ۱۷ [[سوره ابراهیم|ابراهیم]] در پرتو آیات ۱۵ [[سوره محمد|محمّد]] و ۲۹ [[سوره کهف|کهف]]<ref>المستدرک، ج۲، ص۳۵۱؛ جامع البیان، ج۱۳، ص۲۵۵ - ۲۵۶</ref> و تفسیر آیه ۴۰ [[سوره اعراف|اعراف]] در پرتو آیه ۳۱ [[سوره حج|حجّ]]<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۱۵۶</ref> اشاره کرد. همچنین استنباط حد اقل مدت بارداری زنان از مقارنه دو آیه ۱۵ [[سوره احقاف|احقاف]]: {{متن قرآن|'''وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرً‌ا'''|سوره= [[سوره احقاف|احقاف]]|آیه= ۱۵}} و ۲۳۳ [[سوره بقره|بقره]]: {{متن قرآن|'''والولِدتُ یرضِعنَ اَولـدَهُنَّ حَولَینِ کامِلَینِ‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه= ۲۳۳}} در [[روایت]] [[امام علی علیه السلام|امام علی علیه‌السلام]]<ref> الدرالمنثور، ج۶، ص۹؛ الصافی، ج۵، ص۱۴</ref> و تفسیر آیه ۱۵۸ بقره: {{متن قرآن|'''اِنَّ الصَّفا والمَروةَ مِن شَعائِرِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَن یطَّوَّفَ بِهِما‌'''|سوره= [[سوره بقره|بقره]]|آیه=  ۱۵۸}} در پرتو آیه ۱۰۱ نساء: {{متن قرآن|واِذَا ضَرَبتُم فِی الاَرضِ فَلَیسَ عَلَیکم جُناحٌ اَن تَقصُروا مِنَ الصَّلوة‌|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۱۰۱}} و تبیین مفاد «‌لا جناح‌» در آن آیه، در روایت [[امام باقر|امام باقرعلیه‌السلام]]<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۱۴۸</ref>و تفسیر معنای [[کفر]] در آیه ۶ بقره با توجه به تنوع معانی آن در آیات گوناگون قرآن، در روایت [[امام صادق علیه‌السلام]] در همین راستا قابل توجه‌اند.<ref>البرهان، ج۱، ص۱۳۱ - ۱۳۲</ref>
از طبقه اصحاب نیز نمونه‌های تفسیری فراوانی بر اساس همین روش گزارش شده است.<ref>التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۴۱؛ المنهج الأثری، ص۶۷ - ۶۸؛ تفسیر التابعین، ج۲، ص۶۱۱ - ۶۲۷</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
<div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px" >
<div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px" >
کاربر ناشناس