پرش به محتوا

تفسیر قرآن به قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۰۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=شهریور|روز=۲۴|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=شهریور|روز=۲۴|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
'''تفسير قرآن به قرآن'''، از روش هاى مورد توجه مفسران و تفسيرپژوهان به ويژه در سده هاى اخير است كه با استفاده از رهنمودهاى خود [[قرآن]] در فهم معانى و مقاصد آن انجام مى گيرد. در قرن اخير بر اهميت ويژه اين روش تفسيرى به مثابه روشى اصيل و كهن با پيشينه‌اى تا عصر رسالت و متكى به منبعى مورد اتفاق دانشمندان، تأكيد شده است. و از آن رو كه در چالش روش هاى گوناگون تفسيرى در دوران معاصر، جست‌وجوى تكيه‌گاهى مطمئن در فهم و [[تفسیر قرآن]] ضرورى است، بررسى اين روش و اصالت، پيشينه و پشتوانه‌هاى آن با توجه به جريان هاى گوناگون قرآن‌گرا در تاريخ تفسير و معرفت دينى اهميت خواهد داشت.
'''تفسير قرآن به قرآن'''، از روش هاى مورد توجه مفسران و تفسيرپژوهان به ويژه در سده هاى اخير است كه با استفاده از رهنمودهاى خود [[قرآن]] در فهم معانى و مقاصد آن انجام مى گيرد. در قرن اخير بر اهميت ويژه اين روش تفسيرى به مثابه روشى اصيل و كهن با پيشينه‌اى تا عصر رسالت و متكى به منبعى مورد اتفاق دانشمندان، تأكيد شده است. و از آن رو كه در چالش روش هاى گوناگون تفسيرى در دوران معاصر، جست‌وجوى تكيه‌گاهى مطمئن در فهم و [[تفسیر قرآن]] ضرورى است، بررسى اين روش و اصالت، پيشينه و پشتوانه‌هاى آن با توجه به جريان هاى گوناگون قرآن‌گرا در تاريخ تفسير و معرفت دينى اهميت خواهد داشت.
== سیر تاریخی از پیدایش تا گسترش ==
جریان‌های قرآن‌گرا که به نوعی به بحث ما مربوط می‌شوند در دو گونه متفاوت بروز یافته‌اند: نخست با تلقی کلامی و دوم با تلقی تفسیری.
=== تلقی کلامی ===
این تلقی به نگرش افراطی گروه‌هایی ناظر است که در معرفت دینی از کفایت [[قرآن]] و بسنده کردن به آن سخن گفته و بالأخص نقش سنّت نبوی و به تبع آن بیانات روایی [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]] را کم رنگ کرده یا نادیده انگاشته‌اند که به لحاظ مبنای کلامی فوق در منابع معرفت دینی و نه خصوص حوزه تفسیر، از آن به تلقّی کلامی یاد می‌کنیم.
به گواهی اخبار و نقل‌های مشهور تاریخی، سه قرن نخست هجری به نوعی شاهد بروز رگه‌هایی از این نگرش بوده است. از قرن اول هجری به نمونه‌های زیر در اینجا اشاره می‌شود:
* شعار «‌حسبنا کتاب الله‌» که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] آن را کنار بستر بیماری [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] صلی الله علیه وآله مطرح کرد.<ref>صحیح البخاری، ج۷، ص۹؛ ج۵، ص۱۳۸؛ الملل و النحل، ج۱، ص۲۲</ref>
* نگرانی پیامبر صلی الله علیه وآله از اکتفا به قرآن در [[احادیث]] معروف به «‌اریکه». در یکی از این احادیث به نقل از پیامبر صلی الله علیه وآله چنین آمده است: «‌بعید نیست که مردی بر تخت خود تکیه زده و با شنیدن حدیثی از احادیث من بگوید: «‌ما کتاب الهی را داریم؛ [[حلال]] آن را حلال و حرامش را [[حرام]] می‌دانیم». هان بدانید که آنچه رسول خدا آن را حرام کرده مانند حرام الهی است.<ref>المستدرک، ج۱، ص۱۰۸ - ۱۰۹؛ المسند، ج۴، ص۱۳۱</ref> نگرانی مزبور در سخن و سیره برخی اصحاب پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله عینیت یافت، چنان که [[ابوبکر]] با اشاره به مایه اختلاف بودن نقل حدیث پیامبر، از آن نهی کرد و گفت: به جویندگان حدیث بگویید: کتاب الهی در بین ماست، پس حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۲ – ۳</ref>
* دیدگاه‌های خاص خوارج که با تکیه بر قرآن به انکار برخی مسلّمات احکام و معارف دینی پرداختند. <ref>الملل و النحل، ج۱، ص۷۵، ۱۵۵؛ الکامل، ج۳، ص۱۶۶؛ الفرق بین الفرق، ص۷۲، ۸۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۹۵؛ مجموعة الرسائل الکبری، ج۱، ص۱۵۶</ref>
* در اواخر قرن دوم هجری نیز [[شافعی]] در الأمّ در آغاز کتاب جماع العلم به فرقه‌ای در زمان خود اشاره می‌کند که قرآن را در معرفت دینی کافی شمرده‌اند.<ref>الأم، ج۷، ص۲۷۳، ۲۷۵ – ۲۷۶</ref> شواهد پراکنده دیگر تاریخی نیز از این عصر، حضور این نگرش را تأیید می‌کنند.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱، ص۳۹؛ الموافقات، ج۴، ص۲۶</ref>
* در قرن سوم هجری می‌توان به سخن ابن قتیبه اشاره کرد که در دفاع از اهل حدیث از آرای برخی متکلمان و اهل رأی یاد می‌کند که با تکیه بر قرآن منهای سنت ابراز شده است.<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص۵۹</ref>
افزون بر این پیشینه کهن، در قرون اخیر نگرش مزبور را می‌توان در جماعت موسوم به «‌[[اهل قرآن‌]]» در شبه قاره هند و قرآن‌گرایانی در سرزمین‌های عربی جست‌وجو کرد. در شبه قاره هند، جریان‌های اصلاح طلب و نوگرایی که «‌سنت‌» را مانع پیشرفت می‌دیدند، زمینه ساز جماعت اهل قرآن شدند. نمونه شاخص این جریان‌ها را می‌توان در حرکت [[سید احمدخان]] نویسنده تفسیر القرآن و هوالهدی و الفرقان و پس از او مدافع سرسختش، چراغ‌علی جست‌وجو کرد که هریک به نوعی در معرفت دینی و فهم قرآن از حدّ دلالت‌های قرآنی فراتر نرفته و نقش سنت را نادیده انگاشته‌اند.<ref>تاریخ تفکر اسلامی در هند، ص۲۱ - ۲۲؛ القرآنیون، ص۹۹ - ۱۱۱؛ نزاع سنت و تجدد، ص۲۷۲</ref>
جماعت اهل قرآن شعار اصلی خود را تفسیر قرآن به قرآن دانسته، آثار تفسیری گوناگونی بر اساس آن تدوین کرده‌اند؛ مانند تفسیر آیات القرآن، ترجمة القرآن بآیات الفرقان و ردّ النسخ المشهور، هر سه اثر عبدالله جکرالوی موسوم به غلام نبی و تفسیر بیان للناس اثر خواجه احمد الدین و تعلیمات قرآن اثر حافظ محمد أسلم و شاهکار رسالت و قرآنی فیصلی و قرآنی قوانین هر سه از غلام احمد پرویز.<ref>القرآنیون، ص۱۹ - ۵۵؛ نیز ر. ک: دراسات فی الحدیث النبوی، ج۱، ص۲۸ – ۲۹</ref>
در سرزمین‌های عربی به ویژه مصر نیز در حاشیه جریان تفسیری اصلاح‌گرای قرن چهاردهم به این سو،<ref>سید جمال الدین و اندیشه‌های او، ص۳۳۷ - ۳۵۱؛ منهج المدرسه، ص۱۰، ۷۰، ۲۱۵، ۴۱۰</ref> رویکردی افراطی با نفی سنت در معرفت [[دین]] و به تبع آن [[تفسیر قرآن]]، پدید آمده است. ظاهراً نخستین بار مجله المنار، شبهات درباره سنت را در قالب دو مقاله از [[محمد توفیق صدقی]] با عنوان الاسلام هو القرآن وحده منتشر کرده است.<ref>نیز ر. ک: دراسات فی الحدیث النبوی، ج۱، ص۲۶</ref> از نمونه‌های تفسیری این جریان را کتاب الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن اثر محمد ابوزید الدمنهوری از شاگردان محمد توفیق صدقی شمرده‌اند که در سال ۱۳۴۹ قمری در مصر با واکنش‌های تند علمای اسلامی روبه رو شد.<ref>التفسیر والمفسرون، ج۲، ص۵۳۳، ۵۴۶؛ اتجاهات التفسیر، ج۳، ص۱۰۷۶؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۵۵ – ۲۶۱</ref>
آثار دیگری چون القرآن و کفی مصدراً للتشریع اثر احمد صبحی منصور و لماذا قرآن اثر عبدالله خلیفه و الکتاب والقرآن اثر محمد شحرور نیز هریک به نوعی با همان نگرش به فهم قرآن اندیشیده‌اند.<ref>السنة مع القرآن، ص۲۳، ۲۶؛ ر. ک: الفرقان و القرآن، ص۷۲۸</ref>
[[ایران]] نیز، قرن اخیر شاهد جریانی بوده است که هرچند با رویکردی معتدل‌تر، به نگرش قرآن‌گرایانه فوق دامن زده و آثاری را عرضه کرده است؛ مانند تفسیر تابشی از قرآن و احکام القرآن هر دو اثر سید ابوالفضل برقعی و تفسیر آیات مشکله قرآن اثر یوسف شعار و کلید فهم قرآن اثر محمد حسن شریعت سنگلجی.<ref>جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۴۸ – ۳۵۶</ref>
=== تلقی تفسیری ===
قرآن‌گرایی با شعار تفسیر قرآن به قرآن به مثابه تنها روش استوار فهم قرآن یا یکی از روش‌های فهم آن در کنار اذعان به نقش سنت در معرفت دینی و شناخت ابعادی از معارف قرآنی که ما از آن با عنوان تلقی تفسیری جریان مزبور یاد می‌کنیم، سه رویکرد متفاوت را در برمی‌گیرد:
* رویکردی که در میان آثار تفسیری پیشینه‌ای کهن دارد و تفسیر قرآن به قرآن را به مثابه یکی از روش‌های تفسیر و بلکه در رتبه نخست کار تفسیر دانسته است. در این رویکرد، متن قرآن و رهنمودهای آن در رفع اجمال و بیان قیود و خصوصیات آیات، نخستین منبع تفسیر تلقی شده است. اما در رتبه پس از آن، سایر منابع جایگاه خود را داشته و در مواردی که دلیلی قرآنی در تفسیر [[آیه|آیه‌ای]] یافت نشود، نوبت به سایر منابع می‌رسد.<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۹۳؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۷۹</ref> کسانی چون [[طبری]] و [[ابن تیمیه]] و [[ابن کثیر]] و [[طوسى‌]] و [[طبرسی]] از پیشینیان و شنقیطی مؤلف أضواء البیان و احمدبن عبدالرحمان القاسم مؤلف تفسیرالقرآن بالقرآن و السنة و الآثار و بالأسلوب الحدیث از متأخران، هر یک به نوعی به همین رویکرد تعلق دارند.
* رویکردی که با نگاهی حداقلی به سنت و منابع روایی، تأکید اساسی خود را بر مراجعه به قرآن نهاده است، هرچند [[تواتر|سنت متواتری]] را که بیانگر آیه‌ای باشد یا معرفتی از معارف دینی را باز گوید، مقبول می‌داند. از نمونه‌های روشن این رویکرد، التفسیر القرآنی للقرآن اثر عبدالکریم الخطیب است، چنان که برخی نوگرایان متأخر عرب که همگون با حرکت اصلاحی اجتماعی قرن چهاردهم مصر به حوزه تفسیر گام نهاده‌اند، نظیر [[محمد عبده]] در المنار و سایر رساله‌های تفسیری‌اش، احمد مصطفی المراغی در تفسیر المراغی و نیز برخی دانشمندان دیگر چون محمود أبوریه نویسنده أضواء علی السنة المحمدیه و [[احمد امین]] نویسنده فجر الاسلام و ضحی الاسلام، چنین نگرشی را پشتیبانی کرده‌اند.<ref>در این باره ر. ک: دراسات فی الحدیث النبوی، ج۱، ص۲۶ - ۲۷</ref> در حوزه [[شیعه|شیعی]] نیز تفسیر [[پرتوی از قرآن]] اثر [[سید محمود طالقانی]] تا حدود زیادی به این جریان پیوند خورده است.<ref>ر. ک: پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۸۸ - ۱۹۹؛ ج۲، ص۲۵۴؛ ج۳، ص۳۰۳</ref>
* سومین رویکرد که با نگاهی روشمند به سنّت و منابع روایی و نقش آن در تفسیر نظر داشته، در قرن اخیر توسط [[علامه طباطبایی|سید محمد حسین طباطبایی]] مؤلف [[المیزان]] و مفسران پیرو مکتب تفسیری وی: [[محمد صادقی]] مؤلف [[الفرقان]] و [[عبدالله جوادی آملی]] مؤلف [[تفسیر تسنیم|تسنیم]] دنبال شده است. این رویکرد بر خلاف رویکرد نخست، تفسیر قرآن به قرآن را به مثابه تنها روش استوار تفسیر و نه به عنوان یکی از روش‌ها و مراحل آن شمرده<ref>المیزان، ج۱، ص۱۱؛ ج۳، ص۷۶، ۸۷</ref> و به این روش نگاهی صرفاً نقلی و متنی اعمال نداشته است؛ توضیح آنکه در رویکرد اول، روش تفسیر قرآن به قرآن به مثابه یکی از روش‌های [[تفسیر نقلی]] و [[تفسیر مأثور|مأثور]] و در برابر [[تفسیر به رأی]] و اجتهاد ـ اعم از رأی و اجتهاد ممدوح یا مذموم ـ مطرح شده است؛<ref>التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۱۵۲، ۲۵۵</ref> اما در رویکرد اخیر، این روش از حدّ تفسیر نقلی متکی به راهنمایی‌های ساده در متن قرآن فراتر رفته و به تحلیل اجتهادی متن قرآن و جست‌وجوی اصول کلی و آیات محوری و تطبیق معارف بر سایر آیات منتهی می‌شود،<ref>تسنیم، ج۱، ص۶۱؛ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۹۵ - ۳۹۸، «‌قرآن در قرآن»</ref> از همین رو این روش از یک سو در برابر تفسیر سطحی روایی و از سوی دیگر در برابر تفسیر به رأی مذموم قرار می‌گیرد.<ref>المیزان، ج۱، ص۶ - ۸</ref>
نقش [[روایات]] تفسیری در این روش، نقش کمکی در تحلیل و بررسی متن [[آیه|آیات]] و به مثابه کلیدهای تدبر در خود قرآن تلقی می‌شود. از طرف دیگر، در این رویکرد بر خلاف رویکرد دوم، به انبوه روایات تفسیری توجه شده و از نقش کلیدی آن‌ها غفلت نمی‌شود، بلکه معرفت قرآنی مفسّر در پرتو آموزه‌های روایی شکوفا شده و به کمک آن‌ها نتایجی نو و سازگار با قابلیت‌های متن قرآنی به دست می‌آید.<ref>المیزان، ج۳، ص۸۷؛ ج۱، ص۲۶۰</ref>
{{جمع شدن}}
تفکیک دقیق حوزه‌های مختلف زبانی قرآن در بیانات روایی نظیر ظاهر و باطن، تنزیل و تأویل و جری و انطباق، در این رویکرد، در همین راستا قابل توجه است.<ref>المیزان، ج۱، ص۴۱ - ۴۲؛ ج۲۰، ص۴۸؛ ج۳، ص۷۲ – ۷۴</ref>
به هر حال در این رویکرد به رغم تأکید بر روش تفسیر قرآن به قرآن به مثابه تنها روش استوار فهم قرآن و بی‌نیازی آن از منابع بیرونی در مقام ارائه دلالت‌ها و معانی، از نقش کلیدی و روش نمایانه روایات تفسیری غفلت نشده و روایات حاوی تفاصیل ناگفته نظری و عملی مرتبط با آیات از حجیت و اعتبار شرعی برخوردار بوده و در واقع نقشی متمایز از تفسیر دلالت‌های قرآنی را ایفا می‌کنند.<ref>المیزان، ج۱، ص۱۲؛ ج۳، ص۸۴؛ قرآن در اسلام، ص۱۸ - ۲۰؛ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۸۹، «‌قرآن در قرآن»</ref>
قابل ذکر است که جریانی که اخیراً بیشتر مورد توجه مفسران نوگرا واقع شده و با عنوان «‌[[تفسیر موضوعی]]» شهرت یافته است، در واقع به لحاظ روشی به تفسیر قرآن به قرآن متکی است.
از جمله گرایش‌های مطرح در این جریان، گرایش ادبی است که در مکتب تفسیری [[امین خولی]] و پیروانش چون عائشه بنت الشاطی دنبال شده است. این جریان بیشتر به رویکرد دوم تعلق دارد. از جمله آثار قرآنی در این جریان، من هدی القرآن فی أموالهم اثر امین خولی و التفسیر البیانی اثر عائشه بنت الشاطی است.
همچنین آثار قرآنی [[ایزوتسو]] را که به نوعی با تکیه بر فضای معنایی قرآن، فهم مفاهیم آن را جست وجو می‌کند، نظیر خدا و انسان در قرآن و مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید در راستای همان رویکرد دوم می‌توان مطرح کرد.
{{پایان جمع شدن}}
== پانویس ==
{{پانویس|2}}


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
منبع مقاله: [http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/29.htm جلد۸ دائرة المعارف قرآن کریم]
منبع مقاله: [http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/29.htm جلد۸ دائرة المعارف قرآن کریم]
کاربر ناشناس