۱۷٬۸۴۳
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پس از = | | پس از = | ||
}} | }} | ||
'''عُمَر بن عَبدالعَزیز بن مَروان''' ([[سال ۶۳ هجری قمری|۶۳]]-[[سال ۱۰۱هجری قمری|۱۰۱ق]]) هشتمین خلیفه [[اموی]] بود که از سال [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹]] تا ۱۰۱ق حکومت کرد. | '''عُمَر بن عَبدالعَزیز بن مَروان''' ([[سال ۶۳ هجری قمری|۶۳]]-[[سال ۱۰۱هجری قمری|۱۰۱ق]]) هشتمین خلیفه [[اموی]] بود که از سال [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹]] تا ۱۰۱ق حکومت کرد. هر چند وی را به جهت برخی از کارهایش ستوده و در روایاتی از [[امامان شیعه]] نیز از وی به نیکی یاد شده، اما بنا به روایتی از [[امام باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] به خاظر نشستن در جایگاهی که حق [[امامان شیعه]] بوده، در آسمانها [[لعن]] شده است. | ||
از جمله کارهای وی در دوران خلافتش، جلوگیری از [[سب علی(ع)]]، تصمیم به بازگرداندن [[فدک]] به [[اهل بیت (ع)]] و شکنجه نکردن [[شیعیان]] بوده است. | از جمله کارهای وی در دوران خلافتش، جلوگیری از [[سب علی(ع)]]، تصمیم به بازگرداندن [[فدک]] به [[اهل بیت (ع)]] و شکنجه نکردن [[شیعیان]] بوده است. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[عبدالملک بن مروان]] در سال ۸۵ق حکومت «خناصره» (منطقهای در [[حلب]])<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۱۴</ref> را به او سپرد.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ص۱۴۲</ref> ولید بن عبدالملک، در [[سال ۸۷ قمری]] حکومت مدینه را به عمر بن عبدالعزیز سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۵. </ref> و او را سالار [[حج]] کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۳۸۱۴</ref> ولی در [[سال ۹۳ قمری]] بنا به درخواست [[حجاج بن یوسف]] او را از حکومت مدینه برکنار کرد.<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۶۸</ref>حجاج در نامهای به ولید یادآور شده بود که «بیدینان و اختلافجویان و شورشیان [[عراق|عراقی]] از عراق به مدینه و [[مکه]] پناه میبرند و این امر مایه وهن است.» <ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۶۷.</ref> | [[عبدالملک بن مروان]] در سال ۸۵ق حکومت «خناصره» (منطقهای در [[حلب]])<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۱۴</ref> را به او سپرد.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ص۱۴۲</ref> ولید بن عبدالملک، در [[سال ۸۷ قمری]] حکومت مدینه را به عمر بن عبدالعزیز سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۵. </ref> و او را سالار [[حج]] کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۳۸۱۴</ref> ولی در [[سال ۹۳ قمری]] بنا به درخواست [[حجاج بن یوسف]] او را از حکومت مدینه برکنار کرد.<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۶۸</ref>حجاج در نامهای به ولید یادآور شده بود که «بیدینان و اختلافجویان و شورشیان [[عراق|عراقی]] از عراق به مدینه و [[مکه]] پناه میبرند و این امر مایه وهن است.» <ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۶۷.</ref> | ||
او در دوره حکمرانی بر مدینه، مسجد النبی را بازسازی کرد و توسعه داد.<ref> مقدسی، البدء و التاریخ، ترجمه شفیعی کدکنی، ج۲، ص۶۰۸</ref> در [[سال ۸۸ قمری]] ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز را مأمور کرد که مسجدالنبی را توسعه دهد و حجرههای [[همسران پیامبر(ص)]] در مسجد قرار گیرند.<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۱۶.</ref> | او در دوره حکمرانی بر مدینه، [[مسجد النبی]] را بازسازی کرد و توسعه داد.<ref> مقدسی، البدء و التاریخ، ترجمه شفیعی کدکنی، ج۲، ص۶۰۸</ref> در [[سال ۸۸ قمری]] ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز را مأمور کرد که مسجدالنبی را توسعه دهد و حجرههای [[همسران پیامبر(ص)]] در مسجد قرار گیرند.<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۱۶.</ref> | ||
پس از مرگ [[ولید بن عبدالملک]]، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] خواند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۸۱.</ref> در دوره [[سلیمان بن عبدالملک]] ([[سال ۹۶ قمری|۹۶]] تا [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹ هجری]]) عمر مشاور او بود{{مدرک}} و پس از مرگ سلیمان، بر جنازهاش نماز خواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref> | پس از مرگ [[ولید بن عبدالملک]]، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] خواند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۸۸۱.</ref> در دوره [[سلیمان بن عبدالملک]] ([[سال ۹۶ قمری|۹۶]] تا [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹ هجری]]) عمر مشاور او بود{{مدرک}} و پس از مرگ سلیمان، بر جنازهاش نماز خواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==خلافت== | ==خلافت== | ||
{{خلافت بنی امیه}} | {{خلافت بنی امیه}} | ||
عمر بن عبدالعزیز در سال ۹۹ق پس از سلیمان بن عبدالملک به [[خلافت]] رسید و تا سال ۱۰۱ق به مدت دو سال و نیم حکومت را در دست داشت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.</ref> سلیمان بن عبدالملک بنا به گفته خودش برای جلوگیری از فتنه، عمر بن عبدالعزیز را جانشین خود قرار داد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۲۵؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۴۸.</ref> به گفته طبری او پس از رسیدن به خلافت [[آیه استرجاع]] | عمر بن عبدالعزیز در سال ۹۹ق پس از سلیمان بن عبدالملک به [[خلافت]] رسید و تا سال ۱۰۱ق به مدت دو سال و نیم حکومت را در دست داشت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.</ref> سلیمان بن عبدالملک بنا به گفته خودش برای جلوگیری از فتنه، عمر بن عبدالعزیز را جانشین خود قرار داد.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۲۵؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۴۸.</ref> به گفته طبری او پس از رسیدن به خلافت [[آیه استرجاع]] (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان جاری کرد.<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۵۱</ref> و در سخنرانی خود در آغاز خلافتش اعلام کرد: | ||
::بعد از قرآن هیچ کتابی و بعد از حضرت محمد(ص) هیچ پیامبری نیست. من قاضی نیستم، بلکه مجری هستم. بدعتگذار نیستم، بلکه تابع هستم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۶۲.</ref> | ::بعد از قرآن هیچ کتابی و بعد از حضرت محمد(ص) هیچ پیامبری نیست. من قاضی نیستم، بلکه مجری هستم. بدعتگذار نیستم، بلکه تابع هستم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۶۲.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*'''بازگرداندن فدک''': عمر بن عبدالعزیز [[فدک]] را که معاویه به [[مروان بن حکم]] داده بود و او هم آن را به پسرش عبدالعزیز بخشیده بود و عمر آن را ارث برده بود،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج۱۶، ص۲۱۶. </ref>به فرزندان [[فاطمه(س)]] باز گرداند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۱؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۶۴.</ref> | *'''بازگرداندن فدک''': عمر بن عبدالعزیز [[فدک]] را که معاویه به [[مروان بن حکم]] داده بود و او هم آن را به پسرش عبدالعزیز بخشیده بود و عمر آن را ارث برده بود،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج۱۶، ص۲۱۶. </ref>به فرزندان [[فاطمه(س)]] باز گرداند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۱؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۶۴.</ref> | ||
*'''رفع منع کتابت حدیث''': عمر بن عبدالعزیز دستور داد که احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳</ref> پیش از خلافت او بنا به دستور [[عمر بن خطاب]] از نوشتن احادیث جلوگیری میشد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> | *'''رفع منع کتابت حدیث''': عمر بن عبدالعزیز دستور داد که احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۳</ref> پیش از خلافت او بنا به دستور [[عمر بن خطاب]] سیاست [[منع حدیث]] اجرا و از نوشتن احادیث جلوگیری میشد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref> | ||
* '''برداشتن خراج و جزیه''': عمر بن عبدالعزیز در نامهای به عبدالحمید بن عبدالرحمن کارگزارش در کوفه علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۷۱</ref> او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود و معتقد بود هر کس اسلام را پذیرفت باید از همه امتیازهایی که مسلمانان از آن برخوردارند، برخوردار شود.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref> | * '''برداشتن خراج و جزیه''': عمر بن عبدالعزیز در نامهای به عبدالحمید بن عبدالرحمن کارگزارش در کوفه علاوه بر سفارش به عدالت و احسان و آبادانی دستور داد از مسلمانان خراج نگیرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۴۷؛ طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۹۷۱</ref> او همچنین به کارگزارانش دستور داد از نومسلمانان جزیه گرفته نشود و معتقد بود هر کس اسلام را پذیرفت باید از همه امتیازهایی که مسلمانان از آن برخوردارند، برخوردار شود.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۸۱</ref> | ||
*'''گفتگو با خوارج''': عمر بن عبدالعزیز با [[خوارج]] گفتگو کرد و آنها را قانع کرد که از خونریزی دست بردارند.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۳.</ref> او شوذب خارجی را که | *'''گفتگو با خوارج''': عمر بن عبدالعزیز با [[خوارج]] گفتگو کرد و آنها را قانع کرد که از خونریزی دست بردارند.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۳.</ref> او [[شوذب خارجی]] را که علیه حکومت خروج کرده بود، به مناظره دعوت کرد، شوذب نیز دو نفر از خوارج را برای مناظره نزد وی فرستاد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۰۳.</ref> | ||
*'''بازگرداندن اموال مردم''': عمر بن عبدالعزیز از کارهای ناشایست خاندان خود که آنها را «مظالم» مینامید، جلوگیری کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۱</ref> | *'''بازگرداندن اموال مردم''': عمر بن عبدالعزیز از کارهای ناشایست خاندان خود که آنها را «مظالم» مینامید، جلوگیری کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۱</ref> او به کارگزاران خود دستور داد تا با مردم به نیکی رفتار کنند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۸ و طبری، تاریخ، ج۹، ص۳۷۶۸</ref> گفتهاند او در دوره خلافتش به بازگرداندن اموالی که با ستم از مردم گرفته شده بود، اهتمام میورزید.<ref>ابن سعد، الطبقات، ج۶، ص۳۲</ref> | ||
بنابر نقل [[یعقوبی]] و [[مسعودی]]، اقدامات عمر بن عبدالعزیز گروهها و مخالفان را راضی کرد و مردم در دوره حکومت دو ساله او ستم کمتری از جانب [[بنی امیه]] تحمل کردند. هر چند بنی امیه از سیاستهای او چندان راضی نبودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۹</ref> | بنابر نقل [[یعقوبی]] و [[مسعودی]]، اقدامات عمر بن عبدالعزیز گروهها و مخالفان را راضی کرد و مردم در دوره حکومت دو ساله او ستم کمتری از جانب [[بنی امیه]] تحمل کردند. هر چند بنی امیه از سیاستهای او چندان راضی نبودند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۹</ref> |
ویرایش