پرش به محتوا

غزوه احد: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
جز
ویکی‌سازی و اصلاح برخی اشتباهات ویرایشی
جز (ویکی‌سازی و اصلاح برخی اشتباهات ویرایشی)
خط ۱۶: خط ۱۶:
| قوای۱    =
| قوای۱    =
| قوای۲    =
| قوای۲    =
| خسارات۱  = [[شهادت]] ۷۰ تن از مسلمانان از جمله [[حمزة بن عبدالمطلب]]
| خسارات۱  = [[شهادت]] هفتاد تن از مسلمانان از جمله [[حمزة بن عبدالمطلب]]
| خسارات۲  =
| خسارات۲  =
| خسارات۳  =
| خسارات۳  =
خط ۲۳: خط ۲۳:
[[پرونده:کوه احد و مسجدالنبی.jpg|بندانگشتی|250px|]]
[[پرونده:کوه احد و مسجدالنبی.jpg|بندانگشتی|250px|]]
{{تاریخ صدر اسلام}}
{{تاریخ صدر اسلام}}
'''غزوه احد''' از [[غزوه |غزوه‌های]] مشهور [[پیامبر(ص)]] با [[مشرک|مشرکان]] [[مکه]] که در [[سال ۳ هجری]]. در کنار [[کوه احد|کوه اُحُد]] به وقوع پیوست.
'''غزوه احد''' از [[غزوه |غزوه‌های]] مشهور [[پیامبر(ص)]] با [[مشرک|مشرکان]] [[مکه]] که در [[سال سوم هجری]] در کنار [[کوه احد|کوه اُحُد]] به وقوع پیوست.


[[قریش|قریشیان]] پس از شکست در [[غزوه بدر]] و به خونخواهی کشتگان بدر، آماده نبردی دیگر به فرماندهی [[ابوسفیان]]، با [[پیامبر(ص)]] و مسلمانان شدند. نقشه پیامبر(ص) و بزرگان [[مهاجران]] و [[انصار]] برای رویارویی با حمله قریش آن بود که از [[مدینه]] خارج نشوند و همانجا دفاع کنند؛ ولی جوانان و [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی پیامبر، خواهان جنگ در بیرون مدینه بودند. سرانجام پیامبر(ص) تصمیم گرفت برای جنگ از شهر خارج شود.
[[قریش|قریشیان]] پس از شکست در [[غزوه بدر]] و به خونخواهی کشتگان بدر، آماده نبردی دیگر به فرماندهی [[ابوسفیان]]، با [[پیامبر(ص)]] و مسلمانان شدند. نقشه پیامبر(ص) و بزرگان [[مهاجران]] و [[انصار]] برای رویارویی با حمله قریش آن بود که از [[مدینه]] خارج نشوند و همان جا دفاع کنند، ولی جوانان و [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی پیامبر، خواهان جنگ در بیرون [[مدینه]] بودند. سرانجام پیامبر(ص) تصمیم گرفت برای جنگ از شهر خارج شود.
 
نتیجه اولیه این جنگ، شکست مشرکان بود؛ اما گروهی از تیراندازان که پیامبر(ص) آنان را به فرماندهی [[عبدالله بن جبیر]] بر [[کوه عینین]] در سمت چپ [[کوه احد]] قرار داده بود، به گمان پیروزی، کوه را ترک کردند. مشرکان نیز با عبور از همین منطقه، از پشت به مسلمانان حمله کردند و آنان را شکست دادند. در این جنگ، خسارت‌ سنگینی به مسلمانان رسید؛ از جمله [[شهادت]] حدود ۷۰ نفر از مسلمانان، شهادت [[حمزة بن عبدالمطلب]] و مُثله‌شدن وی، جراحت بر صورت پیامبر(ص) و شکستن دندان ایشان.


نتیجه اولیه این جنگ، شکست مشرکان بود؛ اما گروهی از تیراندازان که پیامبر(ص) آنان را به فرماندهی [[عبدالله بن جبیر]] بر [[کوه عینین]] در سمت چپ [[کوه احد]] قرار داده بود، به گمان پیروزی، کوه را ترک کردند. مشرکان نیز با عبور از همین منطقه، از پشت به مسلمانان حمله کردند و آنان را شکست دادند. در این جنگ، خسارت‌ سنگینی به مسلمانان رسید؛ از جمله [[شهادت]] حدود هفتاد نفر از مسلمانان، شهادت [[حمزة بن عبدالمطلب]] و مُثله‌شدن وی، جراحت بر صورت پیامبر(ص) و شکستن دندان وی.


==لشکرکشی مشرکین به مدینه==
==لشکرکشی مشرکین به مدینه==
در [[سال ۳ هجری]]، یک سال پس از شکست سختی که مسلمانان در [[جنگ بدر]] بر [[مشرک|مشرکان]] وارد کردند، [[قریش]] به فرماندهی [[ابوسفیان]] به خون خواهی کشتگان بدر، آماده نبردی دیگر با [[پیامبر(ص)]] و مسلمانان شدند. ابوسفیان به این منظور کسانی را همچون [[عمرو بن عاص]] و [[ابن زبعری]] و [[ابوعزّه]]، به جلب همکاری دیگر قبایل برانگیختند.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۳ـ۳۲۲؛ واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۰۱؛ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲ ص۵۰۰</ref> و سپس با لشکری که شمار آن را سه هزار نفر گفته‌اند به سوی [[مدینه]] حرکت کردند. بنا بر روایت واقدی گویا پیامبر(ص) در [[قبا]] ـ جایی در نزدیکی مدینه ـ بود که به وسیله نامه‌ای که عمویش [[عباس بن عبدالمطلب]] پنهانی سوی پیامبر(ص) فرستاده بود، از خروج مشرکان برای نبرد خبردار شد، <ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۳</ref> اما در روایات دیگر به این نامه اشاره‌ای نشده است.<ref>مثلا ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲ ص۶۲؛ طبری، تاریخ، ج۲ ص۵۰۲</ref>
در [[سال سوم هجری]]، یک سال پس از شکست سختی که مسلمانان در [[جنگ بدر]] بر [[مشرک|مشرکان]] وارد کردند، [[قریش]] به فرماندهی [[ابوسفیان]] به خونخواهی کشتگان بدر، آماده نبردی دیگر با [[پیامبر(ص)]] و مسلمانان شدند. ابوسفیان به این منظور کسانی را همچون [[عمرو بن عاص]] و [[ابن زبعری]] و [[ابوعزّه]]، به جلب همکاری دیگر قبایل برانگیختند.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۳ـ۳۲۲؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۱؛ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۰۰.</ref> و سپس با لشکری که شمار آن را سه هزار نفر گفته‌اند، به سوی [[مدینه]] حرکت کردند. بنا بر روایت واقدی گویا پیامبر(ص) در [[قبا]] ـ جایی در نزدیکی مدینه ـ بود که به وسیله نامه‌ای که عمویش [[عباس بن عبدالمطلب]] پنهانی سوی پیامبر(ص) فرستاده بود، از خروج مشرکان برای نبرد خبردار شد،<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۳.</ref> اما در روایات دیگر به این نامه اشاره‌ای نشده است.<ref>مثلا ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۰۲.</ref>


در [[۵ شوال]]، مشرکان به عُرَیض ـ ناحیه‌ای در نزدیکی احد ـ رسیدند و چارپایان را در مزارع آنجا برای چرا رها کردند<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۶</ref> پیامبر(ص) به وسیله یکی از اصحاب از شمار و نیز تجهیزات آنها آگاهی یافت. تنی چند از بزرگان [[اوس و خزرج]] چون [[سعد بن معاذ]]، [[اسید بن حضیر]] و [[سعد بن عباده]] با گروهی، از بیم هجوم مشرکان تا بامداد [[جمعه]] در [[مسجد]] پاسداری می‌دادند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۸</ref>
در [[پنجم شوال]]، مشرکان به عُرَیض ـ ناحیه‌ای در نزدیکی احد ـ رسیدند و چارپایان را در مزارع آنجا برای چرا رها کردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۶.</ref> پیامبر(ص) به وسیله یکی از اصحاب از شمار و نیز تجهیزات آنها آگاهی یافت. تنی چند از بزرگان [[اوس و خزرج]] چون [[سعد بن معاذ]]، [[اسید بن حضیر]] و [[سعد بن عباده]] با گروهی، از بیم هجوم مشرکان تا بامداد [[جمعه]] در [[مسجد]] پاسداری می‌دادند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۸.</ref>


==مشورت پیامبر(ص) با اصحاب==
==مشورت پیامبر(ص) با اصحاب==
روز جمعه [[پیامبر(ص)]] با [[اصحاب]] درباره چگونگی دفاع مشورت کرد. پیامبر(ص) بسیار مایل بود که مسلمانان از شهر خارج نشوند. بزرگان [[مهاجران]] و [[انصار]] نیز چنین می‌خواستند. بویژه افرادی که تجربه‌ جنگ‌های پیشین در شهر [[مدینه]] را داشتند، توصیه می‌کردند که مسلمانان از شهر بیرون نروند ولی جوانان و حتی صحابی بزرگی چون [[حمزة بن عبدالمطلب]] خواهان جنگ در بیرون مدینه بودند. سر انجام پیامبر(ص) نظر گروه اخیر را پذیرفت.<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۱۰، ۲۱۳؛ نیز ر.ک: عروه، ۱۶۹ـ۱۶۸</ref>
روز جمعه [[پیامبر(ص)]] با [[اصحاب]] درباره چگونگی دفاع مشورت کرد. پیامبر(ص) بسیار مایل بود که مسلمانان از شهر خارج نشوند. بزرگان [[مهاجران]] و [[انصار]] نیز چنین می‌خواستند. به‌ویژه افرادی که تجربه‌ جنگ‌های پیشین در شهر [[مدینه]] را داشتند، توصیه می‌کردند که مسلمانان از شهر بیرون نروند ولی جوانان و حتی صحابی بزرگی چون [[حمزة بن عبدالمطلب]] خواهان جنگ در بیرون مدینه بودند. سر انجام پیامبر(ص) نظر گروه اخیر را پذیرفت.<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۱۰و۲۱۳؛ نیز ر.ک: عروه، ص۱۶۹ـ۱۶۸.</ref>


==خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه==
==خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه==
پیامبر(ص) با لشکر هزار نفری مسلمانان از مدینه بیرون شد، <ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۳؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۶که آن را ۷۰۰ تن یاد کرده است</ref> و شب را در شیخان ـ جایی میان مدینه و احد ـ منتظر ماند و بامداد روز بعد به راه افتاد.<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۱۸ـ۲۱۶</ref>
پیامبر(ص) با لشکر هزار نفری مسلمانان از مدینه بیرون شد،<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۳؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۶که آن را ۷۰۰ تن یاد کرده است.</ref> و شب را در شیخان ـ جایی میان مدینه و احد ـ منتظر ماند و بامداد روز بعد به راه افتاد.<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۱۸ـ۲۱۶.</ref>


===جدا شدن عبدالله بن ابی===
===جدا شدن عبدالله بن ابی===
هنوز اندکی از ورود لشکر مسلمانان به احد نگذشته بود که [[عبدالله بن ابی]]، به سبب آنکه توصیه او را مبنی بر موضع‌گیری در مدینه نپذیرفته بودند، با گروهی دیگر پیامبر(ص) را ترک کرد.<ref>عروه، ص۱۶۹، زهری، المغازی النبویة، ص۷۷، واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۱۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱ ص۶۴</ref> و شمار مسلمانان از هزار تن به ۷۰۰ تن کاهش یافت.
هنوز اندکی از ورود لشکر مسلمانان به احد نگذشته بود که [[عبدالله بن ابی]]، به سبب آنکه توصیه او را مبنی بر موضع‌گیری در مدینه نپذیرفته بودند، با گروهی دیگر پیامبر(ص) را ترک کرد.<ref>عروه، ص۱۶۹، زهری، المغازی النبویة، ص۷۷، واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۱۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱ ص۶۴.</ref> و شمار مسلمانان از هزار تن به ۷۰۰ تن کاهش یافت.


==مقدمات جنگ==
==مقدمات جنگ==
 
پیامبر(ص) لشکر را مرتب کرده [[کوه احد]] را پشت سر نهاد و عده‌ای تیرانداز به فرماندهی [[عبدالله بن جبیر]] بر [[کوه عینین]] که سمت چپ احد بود گماشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۱۹.</ref> مشرکان نیز صف آراستند: بر سمت راست [[خالد بن ولید]] و بر سمت چپ [[عکرمه بن ابوجهل|عکرمه]] پسر [[ابوجهل]] فرماندهی داشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۰.</ref> پیامبر(ص) پیش از آغاز جنگ [[خطبه|خطبه ای]] خواند<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۱.</ref> و به تیراندازان تأکید کرد تا مراقب پشت سر مسلمانان باشند و هیچ‌گاه موضع خود را ترک نکنند.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۶؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۶ـ۶۵؛ بخاری، صحیح، ج۵، ص۲۹ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۰۹.</ref>
پیامبر(ص) لشکر را مرتب کرده [[کوه احد]] را پشت سر نهاد و عده‌ای تیرانداز به فرماندهی [[عبدالله بن جبیر]] بر [[کوه عینین]] که سمت چپ احد بود گماشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۱۹</ref> مشرکان نیز صف آراستند: بر سمت راست [[خالد بن ولید]] و بر سمت چپ [[عکرمه بن ابوجهل|عکرمه]] پسر [[ابوجهل]] فرماندهی داشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۰</ref> پیامبر(ص) پیش از آغاز جنگ [[خطبه|خطبه ای]] خواند<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۱</ref> و به تیراندازان تأکید کرد تا مراقب پشت سر مسلمانان باشند و هیچ‌گاه موضع خود را ترک نکنند.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۶؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۶ـ۶۵؛ بخاری، صحیح، ج۵، ص۲۹ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۰۹</ref>


==پیروزی اولیه مسلمانان==
==پیروزی اولیه مسلمانان==
در آغاز پیکار، یکی از جنگجویان مشرکان به نام [[طلحة بن ابی طلحه]] مبارز طلبید.  [[علی(ع)]] به کارزار او رفت و سر انجام به خاکش افکند، مسلمانان شادمان از نخستین پیروزی، [[تکبیر |تکبیر گویان]] یکباره به صف مشرکان حمله بردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۲۵</ref> مسلمانان به سرعت غالب آمدند و مشرکان فرار کردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۱ـ۴۰</ref>
در آغاز پیکار، یکی از جنگجویان مشرکان به نام [[طلحة بن ابی طلحه]] مبارز طلبید.  [[علی(ع)]] به کارزار او رفت و سر انجام به خاکش افکند، مسلمانان شادمان از نخستین پیروزی، [[تکبیر |تکبیر گویان]] یکباره به صف مشرکان حمله بردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۲۵.</ref> مسلمانان به سرعت غالب آمدند و مشرکان فرار کردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۱ـ۴۰.</ref>


== شکست مسلمانان ==
== شکست مسلمانان ==
[[پرونده:پیامبر(ص) بعد از جنگ احد و شهادت بسیاری از مسلمانان در این جنگ.jpg|alt=پیامبر(ص) بعد از جنگ احد و شهادت بسیاری از مسلمانان در این جنگ در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.|thumb|پیامبر(ص) بعد از جنگ احد و شهادت بسیاری از مسلمانان در این جنگ در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.]]
[[پرونده:پیامبر(ص) بعد از جنگ احد و شهادت بسیاری از مسلمانان در این جنگ.jpg|alt=پیامبر(ص) بعد از جنگ احد و شهادت بسیاری از مسلمانان در این جنگ در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.|thumb|پیامبر(ص) بعد از جنگ احد و شهادت بسیاری از مسلمانان در این جنگ در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.]]
تیراندازانی که بر سمت چپ لشکر گمارده شده بودند، به طمع [[غنیمت]]، جایگاه خود را ترک کردند و اصرار [[عبدالله بن جبیر]] که آنان را به فرمانبرداری از دستور پیامبر(ص) فرا می‌خواند، سودی نبخشید. [[خالد بن ولید]] که پیش‌تر نیز به تنگه‌ای که تیراندازان [[مدینه]] در دست داشتند، توجه کرده، ولی کاری از پیش نبرده بود.<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۹</ref> این‌بار به تنی چند از تیراندازان باقی مانده هجوم برد و عکرمه نیز با او همراه شد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۲ـ۴۱</ref> و همگی از پشت سر به لشکر مسلمانان که در حال تعقیب پیادگان لشکر مشرکان بودند، تاختند. در این میان کسی ندا داد که [[پیامبر(ص)]] کشته شده است.<ref>زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۷؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲</ref> این خبر سخت موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد چنانچه مسلمانان پراکنده شدند و حتی برخی به سوی کوه پناه بردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۵</ref> گفته‌اند در گرماگرم نبرد، چند تن از مشرکان قصد جان پیامبر(ص) را کردند که بر اثر آن، دندان پیامبر(ص) شکست و صورت ایشان شکاف برداشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۴۴ نیز ر.ک: زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ طبری، تاریخ، ج۲ ص۵۱۹</ref> در حالی که تنها شمار اندکی از یاران در کنار پیامبر باقی مانده بودند<ref> واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۴۰</ref> و پیامبر زخم‌های متعدد برداشته بود به شکاف کوه پناه برد.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۳۰؛ نیز ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۸۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۱۸</ref>
تیراندازانی که بر سمت چپ لشکر گمارده شده بودند، به طمع [[غنیمت]]، جایگاه خود را ترک کردند و اصرار [[عبدالله بن جبیر]] که آنان را به فرمانبرداری از دستور پیامبر(ص) فرا می‌خواند، سودی نبخشید. [[خالد بن ولید]] که پیش‌تر نیز به تنگه‌ای که تیراندازان [[مدینه]] در دست داشتند، توجه کرده، ولی کاری از پیش نبرده بود.<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> این‌بار به تنی چند از تیراندازان باقی مانده هجوم برد و عکرمه نیز با او همراه شد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۲ـ۴۱.</ref> و همگی از پشت سر به لشکر مسلمانان که در حال تعقیب پیادگان لشکر مشرکان بودند، تاختند. در این میان کسی ندا داد که [[پیامبر(ص)]] کشته شده است.<ref>زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۷؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> این خبر سخت موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد چنانچه مسلمانان پراکنده شدند و حتی برخی به سوی کوه پناه بردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۳۵.</ref> گفته‌اند در گرماگرم نبرد، چند تن از مشرکان قصد جان پیامبر(ص) را کردند که بر اثر آن، دندان پیامبر(ص) شکست و صورت ایشان شکاف برداشت.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۴۴ نیز ر.ک: زهری، المغازی النبویة، ص۷۷؛ طبری، تاریخ، ج۲ ص۵۱۹.</ref> در حالی که تنها شمار اندکی از یاران در کنار پیامبر باقی مانده بودند<ref> واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۴۰.</ref> و پیامبر زخم‌های متعدد برداشته بود به شکاف کوه پناه برد.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۲۳۰؛ نیز ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۸۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۱۸.</ref>


به روایت [[شیخ مفید]] از ابن مسعود: پریشانی مسلمین به جایی رسید که همگی گریختند و جز [[علی بن ابی طالب]]، کسی با رسول خدا باقی نماند. سپس چند نفر، از جمله: پیش از همه [[عاصم بن ثابت]] و [[ابودجانه]] و [[سهل بن حنیف]] به رسول خدا پیوستند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۲۵۶.</ref>
به روایت [[شیخ مفید]] از ابن مسعود: پریشانی مسلمین به جایی رسید که همگی گریختند و جز [[علی بن ابی طالب]]، کسی با رسول خدا باقی نماند. سپس چند نفر، از جمله: پیش از همه [[عاصم بن ثابت]] و [[ابودجانه]] و [[سهل بن حنیف]] به رسول خدا پیوستند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۲۵۶.</ref>


===شهادت حمزه===
===شهادت حمزه===
مشرکان به مسلمانان حمله کردند و بسیاری از آنان را به [[شهادت]] رساندند، از همه مهم‌تر، [[حمزة بن عبدالمطلب]] عموی پیامبر بود که وحشی غلام [[جبیر بن مطعم]] نیزه‌ای به تن او فرو کرد و شکم حمزه را درید و جگرش را نزد هند، همسر [[ابوسفیان]] برد که حمزه پدرش را کشته بود، و هند جگر حمزه را به دندان گزید. پیامبر(ص) از شهادت حمزه و مثله شدن پیکر او سخت اندوهگین و خشمناک شد.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۳۳ـ۳۲۹؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۵، ۲۹۰</ref>
مشرکان به مسلمانان حمله کردند و بسیاری از آنان را به [[شهادت]] رساندند، از همه مهم‌تر، [[حمزة بن عبدالمطلب]] عموی پیامبر بود که وحشی غلام [[جبیر بن مطعم]] نیزه‌ای به تن او فرو کرد و شکم حمزه را درید و جگرش را نزد هند، همسر [[ابوسفیان]] برد که حمزه پدرش را کشته بود، و هند جگر حمزه را به دندان گزید. پیامبر(ص) از شهادت حمزه و مثله شدن پیکر او سخت اندوهگین و خشمناک شد.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۳۳ـ۳۲۹؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۸۶ـ۲۸۵، ۲۹۰.</ref>




===تعداد شهدا===
===تعداد شهدا===
مسلمانان به دفن شهدا پرداختند و پیامبر(ص) بر یک یک پیکر آنها که شمارشان ۷۰ تن یا بیشتر بود<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۲۸</ref> نماز گزارد. و هر بار می‌فرمود تا پیکر حمزه را نیز در کنار [[شهید|شهیدی]] دیگر می‌نهادند و بدین گونه بر پیکر حمزه هفتاد و اندی بار نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۹۷؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۴؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ص۳۳۶</ref> نام شهدای احد که همگی در کنار این کوه دفن شدند به تفصیل در مآخذ کهن ذکر شده است. از مشرکان نیز بیش از بیست تن کشته شدند.
مسلمانان به دفن شهدا پرداختند و پیامبر(ص) بر یک یک پیکر آنها که شمارشان ۷۰ تن یا بیشتر بود<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۲۸.</ref> نماز گزارد. و هر بار می‌فرمود تا پیکر حمزه را نیز در کنار [[شهید|شهیدی]] دیگر می‌نهادند و بدین گونه بر پیکر حمزه هفتاد و اندی بار نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۹۷؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۴؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ص۳۳۶.</ref> نام شهدای احد که همگی در کنار این کوه دفن شدند به تفصیل در مآخذ کهن ذکر شده است. از مشرکان نیز بیش از بیست تن کشته شدند.
===موضع گیری ابوسفیان===
===موضع گیری ابوسفیان===
سرانجام وقتی دو سپاه از هم جدا شدند، [[ابوسفیان]] نزدیک دامنه کوه که مسلمانان در آنجا گرد آمده بودند، آمد و ضمن ستایش بت‌ها، روز احد را نبردی در برابر [[جنگ بدر|نبرد بدر]] دانست.<ref>زهری، المغازی النبویة، ص۷۸؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۳۳ـ۳۲۹، واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۹۷ـ۲۹۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۲۷</ref>
سرانجام وقتی دو سپاه از هم جدا شدند، [[ابوسفیان]] نزدیک دامنه کوه که مسلمانان در آنجا گرد آمده بودند، آمد و ضمن ستایش بت‌ها، روز احد را نبردی در برابر [[جنگ بدر|نبرد بدر]] دانست.<ref>زهری، المغازی النبویة، ص۷۸؛ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۳۳ـ۳۲۹، واقدی، المغازی، ج۱ ص۲۹۷ـ۲۹۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۲۷.</ref>
===حضور فاطمه و دیگر زنان===
===حضور فاطمه و دیگر زنان===
پس از [[جنگ احد|جنگ اُحُد]] به [[فاطمه(س)]] خبر دادند پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهره‏‌اش را خونین ساخته است. او با دسته‏‌ای از زنان برخاست و آب و خوردنی بر پشت‏ خود برداشت و به رزمگاه رفت. زنان، مجروحان را آب می‌‏دادند و زخم‏‌های آنان را می‌‏بستند و فاطمه جراحت پدر را شستشو می‌داد.<ref>مغازی، ص ۲۴۹؛ و ر.ک: انساب الاشراف، ص ۳۲۴. واقدی شمار زنان را ۱۴ تن نوشته است. به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.</ref> خون بند نمی‌‏آمد. پاره بوریایی را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا جریان خون قطع شود.<ref>مغازی، ص ۲۵۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.</ref>
پس از [[جنگ احد|جنگ اُحُد]] به [[فاطمه(س)]] خبر دادند پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهره‏‌اش را خونین ساخته است. او با دسته‏‌ای از زنان برخاست و آب و خوردنی بر پشت‏ خود برداشت و به رزمگاه رفت. زنان، مجروحان را آب می‌‏دادند و زخم‏‌های آنان را می‌‏بستند و فاطمه جراحت پدر را شستشو می‌داد.<ref>مغازی، ص ۲۴۹؛ و ر.ک: انساب الاشراف، ص ۳۲۴. واقدی شمار زنان را ۱۴ تن نوشته است. به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.</ref> خون بند نمی‌‏آمد. پاره بوریایی را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم گذاشت تا جریان خون قطع شود.<ref>مغازی، ص ۲۵۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.</ref>


==تعقیب قریش==
==تعقیب قریش==
با توجه به شکست مسلمانان و احتمال شورش منافقان و یهودیان که از این جریان خوشحال بودند و نیز احتمال حمله دوباره مشرکین به مدینه، پیامبر(ص) از طرف خدا دستور یافت تا در فردای حادثه، احد مشرکین را تعقیب نماید. مسلمانان به دستور پیامبر(ع) عمل کرده، دشمن را تا حمراءالاسد تعقیب نمودند.<ref>إعلام الورى، الطبرسي ،ج‏۱،ص:۱۸۳</ref> این جریان به [[غزوه حمراء الاسد]] معروف شد.
با توجه به شکست مسلمانان و احتمال شورش منافقان و یهودیان که از این جریان خوشحال بودند و نیز احتمال حمله دوباره مشرکین به مدینه، پیامبر(ص) از طرف خدا دستور یافت تا در فردای حادثه، احد مشرکین را تعقیب نماید. مسلمانان به دستور پیامبر(ع) عمل کرده، دشمن را تا حمراءالاسد تعقیب نمودند.<ref>إعلام الورى، الطبرسي ،ج‏۱،ص:۱۸۳.</ref> این جریان به [[غزوه حمراء الاسد]] معروف شد.


==زمان وقوع==
==زمان وقوع==
غزوه احد [[شنبه]] [[۷ شوال]] [[سال سوم هجری|۳ ق]] /۲۶ مارس ۶۲۵م اتفاق افتاد.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۱</ref> برخی نیز گفته‌اند در [[۱۵ شوال]] همان سال رخ داده است.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۴؛ ابن حبیب، المحبر، ص۱۱۳ـ۱۱۲؛ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۳۴</ref>
غزوه احد [[شنبه]] [[۷ شوال]] [[سال سوم هجری|۳ ق]] /۲۶ مارس ۶۲۵م اتفاق افتاد.<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۱.</ref> برخی نیز گفته‌اند در [[۱۵ شوال]] همان سال رخ داده است.<ref>ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۳۲۴؛ ابن حبیب، المحبر، ص۱۱۳ـ۱۱۲؛ نیز ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۳۴.</ref>


==نزول آیات==
==نزول آیات==
در منابع به چندین آیه از [[قرآن مجید]] که در‌ شأن غزوه احد نازل شده به ویژه آیات ۱۲۱ تا ۱۲۹ [[سوره آل عمران]] اشاره شده است<ref>مثلا ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۱۹ به بعد، ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۰۶ به بعد؛ طبری، تفسیر، ج۴، ص۴۵ به بعد</ref> همچنین [[حدیث |احادیثی]] از [[پیامبر(ص)]] در این باره نقل شده است.<ref>بخاری، صحیح، ج۵، ص۴۰ـ۳۹؛ ابوعبید، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۱۷</ref> پیامبر(ص) پس از آن نیز گاهی به زیارت تربت شهدای احد می‌رفت.<ref>مثلا: ر.ک: بخاری، صحیح، ج۵، ص۲۹</ref> و از آن پس نیز کسانی که به [[مدینه]] می‌رفتند زیارت احد را از دست نمی‌دادند.
در منابع به چندین آیه از [[قرآن مجید]] که در‌ شأن غزوه احد نازل شده به ویژه آیات ۱۲۱ تا ۱۲۹ [[سوره آل عمران]] اشاره شده است<ref>مثلا ر.ک: واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۱۹ به بعد، ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۰۶ به بعد؛ طبری، تفسیر، ج۴، ص۴۵ به بعد.</ref> همچنین [[حدیث |احادیثی]] از [[پیامبر(ص)]] در این باره نقل شده است.<ref>بخاری، صحیح، ج۵، ص۴۰ـ۳۹؛ ابوعبید، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۱۷.</ref> پیامبر(ص) پس از آن نیز گاهی به زیارت تربت شهدای احد می‌رفت.<ref>مثلا: ر.ک: بخاری، صحیح، ج۵، ص۲۹.</ref> و از آن پس نیز کسانی که به [[مدینه]] می‌رفتند زیارت احد را از دست نمی‌دادند.


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۴۴۱

ویرایش