confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر = | ||
| زادروز = [[سال ۱۱۷۸ هجری قمری|۱۱۷۸ق]] | | زادروز = [[سال ۱۱۷۸ هجری قمری|۱۱۷۸ق]] | ||
| زادگاه = اکبر آباد یا فرخ آباد هند | | زادگاه = اکبر آباد یا فرخ آباد [[هند]] | ||
| تاریخ مرگ = [[سال ۱۲۳۲ هجری قمری|۱۲۳۲ق]] | | تاریخ مرگ = [[سال ۱۲۳۲ هجری قمری|۱۲۳۲ق]] | ||
| مکان مرگ = [[کاظمین]] | | مکان مرگ = [[کاظمین]] | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
}} | }} | ||
'''ابواحمد جمالالدین بن عبدالنبی بن عبدالصانع نیشابوری اِستَرابادی''' ([[سال ۱۱۷۸ هجری قمری|۱۱۷۸]]-[[سال ۱۲۳۲ هجری قمری|۱۲۳۲]]ق)، معروف به میرزا محمد اَخباری، [[فقیه]]، [[حدیث|محدث]] و از پایهگذاران [[اخباریان|مکتب اخباری]] در [[فقه]] [[شیعه]] بوده است. | '''ابواحمد جمالالدین بن عبدالنبی بن عبدالصانع نیشابوری اِستَرابادی''' ([[سال ۱۱۷۸ هجری قمری|۱۱۷۸]]-[[سال ۱۲۳۲ هجری قمری|۱۲۳۲]]ق)، معروف به میرزا محمد اَخباری، [[فقیه]]، [[حدیث|محدث]] و از پایهگذاران [[اخباریان|مکتب اخباری]] در [[فقه]] [[شیعه]] بوده است. | ||
او با [[اصول فقه|اصولیان]] مخالف بود و کتابهای متعددی در رد روش آنان نوشت. مخالفتهایش با اصولیان و از جمله [[وحید بهبهانی]] باعث شد تا [[عراق]] را به قصد [[تهران]] ترک کند. در تهران مورد احترام و بزرگداشت [[فتحعلی شاه | او با [[اصول فقه|اصولیان]] مخالف بود و کتابهای متعددی در رد روش آنان نوشت. مخالفتهایش با اصولیان و از جمله [[وحید بهبهانی]] باعث شد تا [[عراق]] را به قصد [[تهران]] ترک کند. در تهران مورد احترام و بزرگداشت [[فتحعلی شاه قاجار]] قرار گرفت. نقل است در مدت اقامتش در تهران، کراماتی از خود بروز داده است و از این رو او را سید محمد صاحب کرامات میخواندهاند. | ||
مخالفتهای علمای اصولی با او، به ویژه کتابی که [[جعفر کاشف الغطاء|کاشف الغطاء]] در رد اخباریه نوشت و برای شاه فرستاد، باعث شد تا شاه حمایتش را از سید محمد بردارد، لذا او تهران را به قصد [[کاظمین]] ترک کرد. او در کاظمین کشته شد. | مخالفتهای علمای اصولی با او، به ویژه کتابی که [[جعفر کاشف الغطاء|کاشف الغطاء]] در رد اخباریه نوشت و برای شاه فرستاد، باعث شد تا شاه حمایتش را از سید محمد بردارد، لذا او تهران را به قصد [[کاظمین]] ترک کرد. او در کاظمین کشته شد. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
درباره نسب او اختلاف بسیار است، یکی از نوادگان وی به نام [[ابراهیم بن میرزا احمد]]، در مقدمه کتاب [[ایقاظ النبیة]]<ref>ایقاظ النبیة، ص ۳۱۳</ref>، میرزا محمد را از سادات رضوی دانسته، و نسبش را به حسین پسر [[موسی مبرقع | درباره نسب او اختلاف بسیار است، یکی از نوادگان وی به نام [[ابراهیم بن میرزا احمد]]، در مقدمه کتاب [[ایقاظ النبیة]]<ref>ایقاظ النبیة، ص ۳۱۳</ref>، میرزا محمد را از سادات رضوی دانسته، و نسبش را به حسین پسر [[موسی مبرقع]] از فرزندان [[امام جواد (ع)]] رسانده است<ref>قس: ابن عنبه، ۲۰۱، که از حسین در میان فرزندان موسی یاد نکرده است</ref>. در جایی نیز به نقل از کتاب [[ضیاء المتقین]] میرزا محمد، نسب او به [[شمس الدین محمد جوینی]] وزیر و صاحب دیوان رسانده شده است<ref>آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۲.</ref>. شاید به جهت همین اختلاف است که برخی، سلسله نسب او را فقط تا عبدالصانع بر میشمارند<ref>خوانساری، ج۷، ص۱۲۷.</ref>. | ||
'''محل تولد''' | '''محل تولد''' | ||
میرزا محمد در [[اکبرآباد هند|اکبرآباد]]<ref>معصومعلیشاه، ج۱، ص۱۸۳؛ شیروانی، ص۵۸۱.</ref> یا فرّخ آباد<ref>ابراهیم، ص۳۱۴</ref> در سرزمین [[هند]]، از مادری استرابادی<ref>آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۱.</ref> متولد شد. تنکابنی<ref>تنکابنی، ص ۱۷۷.</ref> او را از مردم [[بحرین]] دانسته است. | میرزا محمد در [[اکبرآباد هند|اکبرآباد]]<ref>معصومعلیشاه، ج۱، ص۱۸۳؛ شیروانی، ص۵۸۱.</ref> یا فرّخ آباد<ref>ابراهیم، ص۳۱۴</ref> در سرزمین [[هند]]، از مادری استرابادی<ref>آقابزرگ، ج۱۴، ص۲۲۱.</ref> متولد شد. تنکابنی<ref>تنکابنی، ص ۱۷۷.</ref> او را از مردم [[بحرین]] دانسته است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
'''تحصیلات و اساتید''' | '''تحصیلات و اساتید''' | ||
میرزا محمد تحصیلات مقدماتی خود را در هندوستان به انجام رسانید و در حدود ۲۰ سالگی برای گزاردن [[حج]]، با خانواده راهی [[حجاز]] شد و در میانه راه، پدرش را از دست داد<ref>ابراهیم، صص۳۱۴- ۳۱۵.</ref>. پس از اتمام مناسک، راه عراق را در پیش گرفت و چندی در [[نجف]] و سپس در [[کربلا]] ماند و سرانجام در [[کاظمین]] سکنی گزید. در این شهرها، محضر چند تن از علمای برجسته، مانند [[ | میرزا محمد تحصیلات مقدماتی خود را در هندوستان به انجام رسانید و در حدود ۲۰ سالگی برای گزاردن [[حج]]، با خانواده راهی [[حجاز]] شد و در میانه راه، پدرش را از دست داد<ref>ابراهیم، صص۳۱۴- ۳۱۵.</ref>. پس از اتمام مناسک، راه عراق را در پیش گرفت و چندی در [[نجف]] و سپس در [[کربلا]] ماند و سرانجام در [[کاظمین]] سکنی گزید. در این شهرها، محضر چند تن از علمای برجسته، مانند [[محمدعلی بهبهانی]]، [[میرزا مهدی شهرستانی]] و [[موسی بحرینی|شیخ موسی بحرینی]] را درک کرد و دیری نپایید که در علوم معقول و منقول صاحب بصیرت شد. او در کنار علوم متداول دینی، در [[علوم غریبه]] از قبیل طلسمات و نیرنجات و جفر و اعداد مطالعاتی کرد و در بحث و جدل نیز مهارت یافت<ref>شیروانی، همانجا</ref>. | ||
'''به قتل رسیدن''' | '''به قتل رسیدن''' | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
==کرامات== | ==کرامات== | ||
در خلال سکونت میرزا محمد در [[تهران]]، کراماتی از او در میان عامه شهرت یافت، و او به «صاحب الکرامات» ملقب شد<ref>ابراهیم، همانجا</ref>. یکی از کراماتی که به او منتسب شد، داستان پیشگویی در خصوص قتل تسیتسیانف فرمانده سپاه روسیه در منطقه قفقاز بود: میرزا محمد به [[فتحعلی شاه قاجار | در خلال سکونت میرزا محمد در [[تهران]]، کراماتی از او در میان عامه شهرت یافت، و او به «صاحب الکرامات» ملقب شد<ref>ابراهیم، همانجا</ref>. یکی از کراماتی که به او منتسب شد، داستان پیشگویی در خصوص قتل تسیتسیانف فرمانده سپاه روسیه در منطقه قفقاز بود: میرزا محمد به [[فتحعلی شاه قاجار]] پیشنهاد کرد که حاضر است برای نابودی این فرمانده روسی چله بنشیند تا پس از گذشت ۴۰ روز، سرِ تسیتسیانف را برای شاه بیاورند و در عوض، حکومت [[قاجار]] متعهد گردد که حقیقت ماجرا را آشکار، و از [[اخباری گری]] حمایت کند. به دنبال این گفتوگو، میرزا محمد به [[حرم عبدالعظیم حسنی]] در [[ری]] رفت و در حجرهای در به روی خود بست و با اعمالی خاص، چله نشست<ref>درباره اعمال غریب او در این چله، نک: نفیسی، ج۱، صص۲۵۱-۲۵۲؛ سپهر، ج۱، صص۸۲ -۸۳.</ref>. پس از گذشت ۴۰ روز، سرِ سردار روس توسط سواری به درگاه فتحعلی شاه آورده شد. | ||
بر زبانها چنان بود که میرزا محمد چند سالی پیش از کشته شدنش در رسالهای، تاریخ کشته شدن خود را اینگونه پیش بینی کرده بود: «صدوق غلب، صار تاریخنا» <ref>معلم، همانجا</ref> که عبارت «صدوق غلب» به حساب ابجد ۱۲۳۲ق (<small>سال وفاتش</small>) را نشان میدهد. حتی برخی مدعی اند که او شب قبل از حادثه، به صراحت گفته بود که چند ساعتی بیش، از زندگانی وی باقی نمانده است<ref>سپهر، همانجا</ref>. | بر زبانها چنان بود که میرزا محمد چند سالی پیش از کشته شدنش در رسالهای، تاریخ کشته شدن خود را اینگونه پیش بینی کرده بود: «صدوق غلب، صار تاریخنا» <ref>معلم، همانجا</ref> که عبارت «صدوق غلب» به حساب ابجد ۱۲۳۲ق (<small>سال وفاتش</small>) را نشان میدهد. حتی برخی مدعی اند که او شب قبل از حادثه، به صراحت گفته بود که چند ساعتی بیش، از زندگانی وی باقی نمانده است<ref>سپهر، همانجا</ref>. |