پرش به محتوا

سوره مدثر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۲۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ اکتبر ۲۰۱۶
جز
imported>Salvand
imported>Salvand
خط ۲۱: خط ۲۱:
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد بنابر [[روایات]] بسیاری، [[آیه]] یازدهم سوره مدثر و بیست آیه بعد از آن همگی درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ج۲۰، ص۱۳۴.</ref> این شأن نزول دو گونه نقل شده است:
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد بنابر [[روایات]] بسیاری، [[آیه]] یازدهم سوره مدثر و بیست آیه بعد از آن همگی درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ج۲۰، ص۱۳۴.</ref> این شأن نزول دو گونه نقل شده است:


۱.  
۱. قریش برای در دار الندوه جمع شدند [تا در مورد مقابله با پیامبر(ص) تصمیم بگیرند] و ولید که به عقل و درایت مشهور بود آنان را به این ترغیب کرد که حرف‌هایشان را درباه پیامبر(ص) یکی کنند. قریش تصمیم داشتند آن حضرت را شاعر یا کاهن یا دیوانه بخوانند؛ اما ولید بن مغیره گفت هیچ‌کدام اینها مناسب او نیست، بلکه باید او را ساحر خواند. هر کدام از قریشیان که از دار الندوه خارج می‌شد و با پیامبر(ص) برخورد می‌کرد می‌گفت: ای ساحر! ای ساحر! این رفتار، پیامبر(ص) را ناراحت کرد و آیات یازدهم تا بیست و پنجم نازل شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۲۱.</ref>


۲.
۲. پیامبر(ص) در حجر اسماعیل می‌نشت و قرآن می‌خواند. روزی قریش از ولید بن مغیره خواستند نظرش را درباره آنچه پیامبر(ص) می‌خواند بگوید. ولید برای شنیدن قرآن به پیامبر(ص) نزدیک شد و به پیامبر گفت از سروده‌هایت برایم بخوان. پیامبر(ص) آن را کلام الهی خواند از سوره حم سجده (سوره فصلت) آیاتی را برای او خواند. مو بر بدن ولید راست شد؛ پس مستقیما به خانه رفت. قریش گمان کردند او به محمد(ص) ایمان آورده پس به نزد ابوجهل رفتند و ماجرا را گفتند. ابوجهل درباره قرآن از ولید پرسید، اینکه آیا کلام محمد(ص) شعر است یا خطابه که ولید هر دو را رد و کرد و تا فردا مهلت خواست تا نظرش را بگوید. ولید بن مغیره نهایتاً پیامبر(ص) را ساحر خواند و گفت: بگویید کلام محمد سِحر است؛ برای اینکه دل انسان را مسخر می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ج۲۰، ص۱۴۳.</ref>


==فضیلت و خواص==
==فضیلت و خواص==
کاربر ناشناس