کاربر ناشناس
مناجات الشاکین: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Salvand جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==متن و ترجمه دعا== | ==متن و ترجمه دعا== | ||
{{نقل قول طبقاتی دوقلو تاشو | {{نقل قول طبقاتی دوقلو تاشو|تیتر=مناجات الشاکین | ||
|إِلَهِی إِلَیک أَشْکو نَفْسا بِالسُّوءِ أَمَّارَةً{{سخ}}وَ إِلَی الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیک مُولَعَةً{{سخ}}وَ لِسَخَطِک مُتَعَرِّضَةً{{سخ}}تَسْلُک بیمَسَالِک الْمَهَالِک{{سخ}}وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَک أَهْوَنَ هَالِک{{سخ}}کثِیرَةَ الْعِلَلِ طَوِیلَةَ الْأَمَلِ{{سخ}}إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیرُ تَمْنَعُ{{سخ}}مَیالَةً إِلَی اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ{{سخ}}تُسْرِعُ بیإِلَی الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ{{سخ}}إِلَهِی أَشْکو إِلَیک عَدُوّا یضِلُّنِی وَ شَیطَانا یغْوِینِی{{سخ}}قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی{{سخ}}یعَاضِدُ لِی الْهَوَی{{سخ}}وَ یزَینُ لِی حُبَّ الدُّنْیا{{سخ}}وَ یحُولُ بَینِی وَ بَینَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَی{{سخ}}إِلَهِی إِلَیک أَشْکو قَلْبا قَاسِیا{{سخ}}مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّبا وَ بِالرَّینِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّسا{{سخ}}وَ عَینا عَنِ الْبُکاءِ مِنْ خَوْفِک جَامِدَةً وَ{{سخ}}إِلَی مَا یسُرُّهَا طَامِحَةً{{سخ}}إِلَهی لا حَوْلَ لِی وَ لا قُوَّةَ إِلا بِقُدْرَتِک{{سخ}}وَ لا نَجَاةَ لِی مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا إِلا بِعِصْمَتِک{{سخ}}فَأَسْأَلُک بِبَلاغَةِ حِکمَتِک وَ نَفَاذِ مَشِیتِک{{سخ}}أَنْ لا تَجْعَلَنِی لِغَیرِ جُودِک مُتَعَرِّضا{{سخ}}وَ لا تُصَیرَنِی لِلْفِتَنِ غَرَضا وَ کنْ لِی عَلَی الْأَعْدَاءِ نَاصِرا{{سخ}}وَ عَلَی الْمَخَازِی وَ الْعُیوبِ سَاتِرا{{سخ}}وَ مِنَ الْبَلاءِ [الْبَلایا] وَاقِیا وَ عَنِ الْمَعَاصِی عَاصِما{{سخ}}بِرَأْفَتِک وَ رَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. | |إِلَهِی إِلَیک أَشْکو نَفْسا بِالسُّوءِ أَمَّارَةً{{سخ}}وَ إِلَی الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیک مُولَعَةً{{سخ}}وَ لِسَخَطِک مُتَعَرِّضَةً{{سخ}}تَسْلُک بیمَسَالِک الْمَهَالِک{{سخ}}وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَک أَهْوَنَ هَالِک{{سخ}}کثِیرَةَ الْعِلَلِ طَوِیلَةَ الْأَمَلِ{{سخ}}إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیرُ تَمْنَعُ{{سخ}}مَیالَةً إِلَی اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ{{سخ}}تُسْرِعُ بیإِلَی الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ{{سخ}}إِلَهِی أَشْکو إِلَیک عَدُوّا یضِلُّنِی وَ شَیطَانا یغْوِینِی{{سخ}}قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی{{سخ}}یعَاضِدُ لِی الْهَوَی{{سخ}}وَ یزَینُ لِی حُبَّ الدُّنْیا{{سخ}}وَ یحُولُ بَینِی وَ بَینَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَی{{سخ}}إِلَهِی إِلَیک أَشْکو قَلْبا قَاسِیا{{سخ}}مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّبا وَ بِالرَّینِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّسا{{سخ}}وَ عَینا عَنِ الْبُکاءِ مِنْ خَوْفِک جَامِدَةً وَ{{سخ}}إِلَی مَا یسُرُّهَا طَامِحَةً{{سخ}}إِلَهی لا حَوْلَ لِی وَ لا قُوَّةَ إِلا بِقُدْرَتِک{{سخ}}وَ لا نَجَاةَ لِی مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا إِلا بِعِصْمَتِک{{سخ}}فَأَسْأَلُک بِبَلاغَةِ حِکمَتِک وَ نَفَاذِ مَشِیتِک{{سخ}}أَنْ لا تَجْعَلَنِی لِغَیرِ جُودِک مُتَعَرِّضا{{سخ}}وَ لا تُصَیرَنِی لِلْفِتَنِ غَرَضا وَ کنْ لِی عَلَی الْأَعْدَاءِ نَاصِرا{{سخ}}وَ عَلَی الْمَخَازِی وَ الْعُیوبِ سَاتِرا{{سخ}}وَ مِنَ الْبَلاءِ [الْبَلایا] وَاقِیا وَ عَنِ الْمَعَاصِی عَاصِما{{سخ}}بِرَأْفَتِک وَ رَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. | ||
|خدایا از نفسی که فراوان به بدی فرمان میدهد به تو شکایت میکنم،{{سخ}}همان نفسی که شتابنده به سوی خطا، و آزمند به انجام گناهان،{{سخ}}و در معرض خشم توست،{{سخ}}نفسی که مرا به راه هلاکت میکشاند،{{سخ}}و هستی ام را نزد تو از پستترین تباهشدگان قرار میدهد،{{سخ}}بیماریهایش بسیار، آرزویش دراز است،{{سخ}}اگر گزندی به او در رسد بیتابی میکند، و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ میورزد،{{سخ}}به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است،{{سخ}}مرا به تندی به جانب گناه میراند، و با من در توبه و ندامت امروز و فردا میکند،{{سخ}}خدایا از دشمنی که گمراهم میکند و از شیطانی که به بیراههام میبرد به تو شکایت میکنم،{{سخ}}شیطانی که سینهام را از وسوسه انباشته و زمزمههای خطرناکش قلب را فرا گرفته است،{{سخ}}شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک میکند،{{سخ}}و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور میبخشد،{{سخ}}و بین من و بندگی و مقام قرب پرده میافکند،{{سخ}}خدایا از دلی شکایت میکنم که همچون سنگی{{سخ}}که با وسوسه زیرورو میشود و به آلودگی گناه و سیاسی نافرمانی آلوده شده،{{سخ}}خدایا از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده،{{سخ}}و در عوض به مناظری که خوش آیند آن است خیره گشته به تو گلایه میکنم،{{سخ}}خدایا توان و نیرویی برای من جز به قدرت تو نیست،{{سخ}}راه نجاتی از گرفتاریهای دنیا جز نگهداری تو برایم نمیباشد،{{سخ}}از تو خواستارم به رسایی حکمتت، و نفوذ ارادهات{{سخ}}که مرا جز جودت در معرض چیزی قرار ندهی،{{سخ}}و هدف فتنهها نگردانی، و علیه دشمنانم یاور باشی،{{سخ}}و پرده پوش رسوائیها و عیوبم گردی،{{سخ}}و از بلا نگهدار، و از گناهان بازدارندهام باشی{{سخ}}به مهر و رحمتتای مهربانترین مهربانان. | |خدایا از نفسی که فراوان به بدی فرمان میدهد به تو شکایت میکنم،{{سخ}}همان نفسی که شتابنده به سوی خطا، و آزمند به انجام گناهان،{{سخ}}و در معرض خشم توست،{{سخ}}نفسی که مرا به راه هلاکت میکشاند،{{سخ}}و هستی ام را نزد تو از پستترین تباهشدگان قرار میدهد،{{سخ}}بیماریهایش بسیار، آرزویش دراز است،{{سخ}}اگر گزندی به او در رسد بیتابی میکند، و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ میورزد،{{سخ}}به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است،{{سخ}}مرا به تندی به جانب گناه میراند، و با من در توبه و ندامت امروز و فردا میکند،{{سخ}}خدایا از دشمنی که گمراهم میکند و از شیطانی که به بیراههام میبرد به تو شکایت میکنم،{{سخ}}شیطانی که سینهام را از وسوسه انباشته و زمزمههای خطرناکش قلب را فرا گرفته است،{{سخ}}شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک میکند،{{سخ}}و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور میبخشد،{{سخ}}و بین من و بندگی و مقام قرب پرده میافکند،{{سخ}}خدایا از دلی شکایت میکنم که همچون سنگی{{سخ}}که با وسوسه زیرورو میشود و به آلودگی گناه و سیاسی نافرمانی آلوده شده،{{سخ}}خدایا از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده،{{سخ}}و در عوض به مناظری که خوش آیند آن است خیره گشته به تو گلایه میکنم،{{سخ}}خدایا توان و نیرویی برای من جز به قدرت تو نیست،{{سخ}}راه نجاتی از گرفتاریهای دنیا جز نگهداری تو برایم نمیباشد،{{سخ}}از تو خواستارم به رسایی حکمتت، و نفوذ ارادهات{{سخ}}که مرا جز جودت در معرض چیزی قرار ندهی،{{سخ}}و هدف فتنهها نگردانی، و علیه دشمنانم یاور باشی،{{سخ}}و پرده پوش رسوائیها و عیوبم گردی،{{سخ}}و از بلا نگهدار، و از گناهان بازدارندهام باشی{{سخ}}به مهر و رحمتتای مهربانترین مهربانان. |