Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۶۱
ویرایش
imported>Rahmani (ویرایش پیوند) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''ایلخانان'''، جانشینان هلاکو خان، شاخهای از فرمانروایان مغولیاند که از سال [[سال ۶۵۱ هجری قمری|۶۵۱]] هجری قمری به مدت حدود یک سده بر [[ایران]] و [[عراق]] و بخشهایی از [[شام]] و [[آسیای صغیر]] حکومت کردند. آنان در آغاز، تابع خان بزرگ مغول بودند اما پس از مدتی به طور مستقل بر ایران حکومت کردند و با پذیرش دین [[اسلام]] با خان مغول قطع رابطه کردند و به حکومتی اسلامی تبدیل شدند. | '''ایلخانان'''، جانشینان هلاکو خان، شاخهای از فرمانروایان مغولیاند که از سال [[سال ۶۵۱ هجری قمری|۶۵۱]] هجری قمری به مدت حدود یک سده بر [[ایران]] و [[عراق]] و بخشهایی از [[شام]] و [[آسیای صغیر]] حکومت کردند. آنان در آغاز، تابع خان بزرگ مغول بودند اما پس از مدتی به طور مستقل بر ایران حکومت کردند و با پذیرش دین [[اسلام]] با خان مغول قطع رابطه کردند و به حکومتی اسلامی تبدیل شدند. | ||
دوران حکومت ایلخانان در ایران به رشد اجتماعی مذهب [[تشیع]] در این سرزمین یاری رساند. از میان رفتن [[بنی عباس|خلافت عباسی]]، سلطه سیاسی [[اهل سنت]] بر شیعیان را خاتمه داد و شیعیان توانستند در دوران سلطنت ایلخانان که تعصب مذهبی خاصی نسبت به فرق مذهبی نداشتند، به فعالیت آزادانهتری بپردازند. شیعیان همچنین به سرعت به مقامهای بلندی در حکومت ایلخانان دست یافتند و برخی از وزرای ایلخانان، شیعه بودند و نیز برخی از علمای شیعی با ایلخانان روابط دوستانه داشتند. | دوران حکومت ایلخانان در ایران به رشد اجتماعی مذهب [[تشیع]] در این سرزمین یاری رساند. از میان رفتن [[بنی عباس|خلافت عباسی]]، سلطه سیاسی [[اهل سنت]] بر شیعیان را خاتمه داد و شیعیان توانستند در دوران سلطنت ایلخانان که [[تعصب|تعصب مذهبی]] خاصی نسبت به فرق مذهبی نداشتند، به فعالیت آزادانهتری بپردازند. شیعیان همچنین به سرعت به مقامهای بلندی در حکومت ایلخانان دست یافتند و برخی از وزرای ایلخانان، شیعه بودند و نیز برخی از علمای شیعی با ایلخانان روابط دوستانه داشتند. | ||
[[غازان خان|غازانخان]]، سلطان مقتدر ایلخان که اسلام را دین رسمی ایلخانان کرد به تشیع تمایل داشت و پسر و جانشینش [[اولجایتو]] در سال ۷۰۹ هجری رسماً شیعه شد. در دوران اولجایتو گروهی از علمای شیعه به ایران آمدند و مدارس شیعی در ایران رونق گرفت و شعائر مذهبی شیعیان رواج یافت. اولجایتو تلاش کرد تشیع را در ایران فراگیر کند اما با مخالفتهایی از سوی مردم و علمای سنی مذهب روبرو شد و از این هدف دست کشید. پژوهشگران معمولا حکومت ایلخانی را سرآغاز سیر گسترش اجتماعی تشیع در ایران به شمار میآورند؛ سیری که مدتی بعد به سربرآوردن حکومتهای شیعی مانند [[سربداران]] و در قرن دهم به تشکیل حکومت [[صفویان|صفوی]] و فراگیری تشیع در ایران انجامید. | [[غازان خان|غازانخان]]، سلطان مقتدر ایلخان که اسلام را دین رسمی ایلخانان کرد به تشیع تمایل داشت و پسر و جانشینش [[اولجایتو]] در سال ۷۰۹ هجری رسماً شیعه شد. در دوران اولجایتو گروهی از علمای شیعه به ایران آمدند و مدارس شیعی در ایران رونق گرفت و شعائر مذهبی شیعیان رواج یافت. اولجایتو تلاش کرد تشیع را در ایران فراگیر کند اما با مخالفتهایی از سوی مردم و علمای سنی مذهب روبرو شد و از این هدف دست کشید. پژوهشگران معمولا حکومت ایلخانی را سرآغاز سیر گسترش اجتماعی تشیع در ایران به شمار میآورند؛ سیری که مدتی بعد به سربرآوردن حکومتهای شیعی مانند [[سربداران]] و در قرن دهم به تشکیل حکومت [[صفویان|صفوی]] و فراگیری تشیع در ایران انجامید. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
بر اساس این گزارشها، خواجه نصیر الدین طوسی که پس از تصرف قلاع [[نزاریان|اسماعیلیه]] در خدمت هلاکو در آمد، او را برای انقراض خلافت عباسی تشویق کرد. از سوی دیگر ابن علقمی که وزیر مستعصم آخرین خلیفه عباسی بود، با هلاکو خان مکاتبه داشت و حتی بنابر برخی گزارشها با مرخص کردن بخشی از سپاه خلیفه، او را در مقابل هلاکو تضعیف کرد<ref>خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۳۳۸</ref> و از سوی دیگر خلیفه را تشویق کرد که به تسلیم مغولان در آید.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران، ص۲۷۲</ref> انگیزه ابن علقمی را، بدرفتاری پسر خلیفه با شیعیان دانستهاند که در واقعهای به قتل و غارت شیعیان [[کرخ]] دست یازید و ابن علقمی که از خلیفه شدن او بعد از مستعصم بیم داشت، با هلاکو برای نابودی خلافت عباسی همکاری کرد.<ref>آیتی، تحریر تاریخ وصاف، ص۲۳</ref> | بر اساس این گزارشها، خواجه نصیر الدین طوسی که پس از تصرف قلاع [[نزاریان|اسماعیلیه]] در خدمت هلاکو در آمد، او را برای انقراض خلافت عباسی تشویق کرد. از سوی دیگر ابن علقمی که وزیر مستعصم آخرین خلیفه عباسی بود، با هلاکو خان مکاتبه داشت و حتی بنابر برخی گزارشها با مرخص کردن بخشی از سپاه خلیفه، او را در مقابل هلاکو تضعیف کرد<ref>خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۳۳۸</ref> و از سوی دیگر خلیفه را تشویق کرد که به تسلیم مغولان در آید.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران، ص۲۷۲</ref> انگیزه ابن علقمی را، بدرفتاری پسر خلیفه با شیعیان دانستهاند که در واقعهای به قتل و غارت شیعیان [[کرخ]] دست یازید و ابن علقمی که از خلیفه شدن او بعد از مستعصم بیم داشت، با هلاکو برای نابودی خلافت عباسی همکاری کرد.<ref>آیتی، تحریر تاریخ وصاف، ص۲۳</ref> | ||
چنین گزارشهایی معمولا از سوی نویسندگان شیعه، ساختگی تلقی شده است<ref> برای نمونه: ابن الطقطقی، الفخری فی آداب السلطانیه، ص۳۲۲ </ref>. به گفته برخی از پژوهشگران چنین اتهاماتی از سوی سنیانِ متعصب که با شیعیان دشمنی داشتهاند مطرح شده و نتیجه اختلاف و دشمنی آنان با شیعیان است چرا که بر اساس گزارشهای موجود، نمیتوان درباره نقش خواجه یا ابن علقمی در حمله مغول به بغداد اطمینان یافت. این در حالی است که حمله به بغداد تصمیم قبلی مغولان و روند طبیعی ادامه کشورکشاییهای آنان بود.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، (ص)؛ نیز نک: عودی و بقایی، نگاهی به سرگذشت ابن علقمی، ص۱۱۶؛ </ref> | چنین گزارشهایی معمولا از سوی نویسندگان شیعه، ساختگی تلقی شده است<ref> برای نمونه: ابن الطقطقی، الفخری فی آداب السلطانیه، ص۳۲۲ </ref>. به گفته برخی از پژوهشگران چنین اتهاماتی از سوی سنیانِ [[متعصب]] که با شیعیان دشمنی داشتهاند مطرح شده و نتیجه اختلاف و دشمنی آنان با شیعیان است چرا که بر اساس گزارشهای موجود، نمیتوان درباره نقش خواجه یا ابن علقمی در حمله مغول به بغداد اطمینان یافت. این در حالی است که حمله به بغداد تصمیم قبلی مغولان و روند طبیعی ادامه کشورکشاییهای آنان بود.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، (ص)؛ نیز نک: عودی و بقایی، نگاهی به سرگذشت ابن علقمی، ص۱۱۶؛ </ref> | ||
در مقابل برخی نویسندگان شیعه، این اقدامات را همچون واکنش طبیعی شیعیان در برابر محدودیتها و ظلم و ستم عباسیان ارزیابی کردهاند. بر اساس این نظر، شیعیان همه جا با مغولان همکاری کردهاند و در عوض از آزادی مذهبی که نتیجه عدم تعصب مغولان نسبت به اسلام بود برای تقویت تشیع بهره بردند. به همین دلیل بود که شیعیان [[حله]] در هنگام محاصره بغداد به تسلیم مغولان درآمدند و برخی علمای شیعه مانند خواجه نصیر الدین و رضیالدین علی بن طاووس حلی (۵۸۹-۶۶۴ق.) برای بهبود وضعیت شیعه به همکاری با مغولان پرداخته و مناصب حکومتی را پذیرا شدند.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنا عشری، ص۲۶۴-۲۷۸</ref> | در مقابل برخی نویسندگان شیعه، این اقدامات را همچون واکنش طبیعی شیعیان در برابر محدودیتها و ظلم و ستم عباسیان ارزیابی کردهاند. بر اساس این نظر، شیعیان همه جا با مغولان همکاری کردهاند و در عوض از آزادی مذهبی که نتیجه عدم تعصب مغولان نسبت به اسلام بود برای تقویت تشیع بهره بردند. به همین دلیل بود که شیعیان [[حله]] در هنگام محاصره بغداد به تسلیم مغولان درآمدند و برخی علمای شیعه مانند خواجه نصیر الدین و رضیالدین علی بن طاووس حلی (۵۸۹-۶۶۴ق.) برای بهبود وضعیت شیعه به همکاری با مغولان پرداخته و مناصب حکومتی را پذیرا شدند.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنا عشری، ص۲۶۴-۲۷۸</ref> |