confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۹۴
ویرایش
imported>Mgolpayegani جز (←در زمان حضرت علی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
ردالشمس به معنای برگرداندن یا بازگشت خورشید است. در برخی منابع روایی اسلامی، واقعه رد الشمس پیش از [[اسلام]] در زمان سه نفر از پیامبران قوم [[بنیاسرائیل]] یعنی [[یوشع (پیامبر)|یوشع]]،<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳.</ref> [[داوود (پیامبر)|داود]]<ref> ملاحویش آل غازی، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۳۱۸.</ref> و [[سلیمان (پیامبر)|سلیمان]]<ref> مکارم شیرازی، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ۱۴۲۱ق، ج۱۴، ص۵۰۱.</ref> اتفاق افتاده است. | ردالشمس به معنای برگرداندن یا بازگشت خورشید است. در برخی منابع روایی اسلامی، واقعه رد الشمس پیش از [[اسلام]] در زمان سه نفر از پیامبران قوم [[بنیاسرائیل]] یعنی [[یوشع (پیامبر)|یوشع]]،<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳.</ref> [[داوود (پیامبر)|داود]]<ref> ملاحویش آل غازی، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۳۱۸.</ref> و [[سلیمان (پیامبر)|سلیمان]]<ref> مکارم شیرازی، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ۱۴۲۱ق، ج۱۴، ص۵۰۱.</ref> اتفاق افتاده است. | ||
در برخی منابع ذیل آیات ۳۰-۳۳ [[سوره ص]]{{یادداشت|إِذْ عُرِضَ عَلَیهِ بِالْعَشیِّ الصَّافِنَاتُ الجْیادُ فَقَالَ إِنی أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرِ عَن ذِکْرِ رَبی حَتی تَوَارَتْ بِالحِجَابِ رُدُّوهَا عَلیَّ فَطَفِقَ مَسْحَاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ؛ }} درضمن داستانی درباره حضرت سلیمان(ع) چنین آمده است که روزی هنگام عصرگاه، مشغول تماشای اسبها شد به نحوی که خورشید پنهان گردید. سلیمان به [[ملائکه]] گفت که خورشید را بازگردانید تا من نمازم را در زمانش بخوانم. پس ملائکه خورشید را بازگرداند، او ایستاد و ساقها و گردن خود را مسح نمود و به یارانش که نمازشان قضا شده بود نیز امر کرد که چنین کاری انجام دهند. او نمازش را خواند، و هنگامی که نمازش تمام شد، خورشید غایب شد و ستارگان طلوع کردند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۵۳-۶۵۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۰۳-۲۰۴؛ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۴۶۰</ref> هرچند [[مفسران|مفسرانی]] نیز این داستان را ناسازگار با [[عصمت|عصمت پیامبران]] دانستهاند و تفسیرهای متفاوتی ارائه کردهاند.{{یادداشت|این گروه مفسّران در [[تفسیر]] این آیات به گونهای پیش رفتهاند که مضمون آنها کلا تغییر کرده است. آنان ضمیر در «تَوَارَتْ بِالحْجَابِ» و «رُدُّوهَا» را به «الصافنات الجیاد» برگشت دادهاند که منظور همان اسبها هستند که در این صورت معنای آیه اینگونه میشود که «اسبها پنهان شدند، سلیمان گفت اسبها را به نزد من برگردانید، پس آنها را پیش سلیمان آوردند. بنا بر این نظر، معنای «فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ» نیز این میشود که سلیمان آن اسبها را نوازش کرد و بر گردن و پاهای آنها دست کشید. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۷۳.=}} | در برخی منابع ذیل آیات ۳۰-۳۳ [[سوره ص]]{{یادداشت|إِذْ عُرِضَ عَلَیهِ بِالْعَشیِّ الصَّافِنَاتُ الجْیادُ فَقَالَ إِنی أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرِ عَن ذِکْرِ رَبی حَتی تَوَارَتْ بِالحِجَابِ رُدُّوهَا عَلیَّ فَطَفِقَ مَسْحَاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ؛ }} درضمن داستانی درباره [[حضرت سلیمان(ع)]] چنین آمده است که روزی هنگام عصرگاه، مشغول تماشای اسبها شد به نحوی که خورشید پنهان گردید. سلیمان به [[ملائکه]] گفت که خورشید را بازگردانید تا من نمازم را در زمانش بخوانم. پس ملائکه خورشید را بازگرداند، او ایستاد و ساقها و گردن خود را مسح نمود و به یارانش که نمازشان قضا شده بود نیز امر کرد که چنین کاری انجام دهند. او نمازش را خواند، و هنگامی که نمازش تمام شد، خورشید غایب شد و ستارگان طلوع کردند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۶۵۳-۶۵۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۰۳-۲۰۴؛ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۴۶۰</ref> هرچند [[مفسران|مفسرانی]] نیز این داستان را ناسازگار با [[عصمت|عصمت پیامبران]] دانستهاند و تفسیرهای متفاوتی ارائه کردهاند.{{یادداشت|این گروه مفسّران در [[تفسیر]] این آیات به گونهای پیش رفتهاند که مضمون آنها کلا تغییر کرده است. آنان ضمیر در «تَوَارَتْ بِالحْجَابِ» و «رُدُّوهَا» را به «الصافنات الجیاد» برگشت دادهاند که منظور همان اسبها هستند که در این صورت معنای آیه اینگونه میشود که «اسبها پنهان شدند، سلیمان گفت اسبها را به نزد من برگردانید، پس آنها را پیش سلیمان آوردند. بنا بر این نظر، معنای «فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ» نیز این میشود که سلیمان آن اسبها را نوازش کرد و بر گردن و پاهای آنها دست کشید. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۷۳.=}} | ||
در [[کتاب مقدس]] نیز آمده که در یکی از جنگهای [[بنیاسرائیل]]، [[یوشع]] به آفتاب دستور داد که غروب نکند و در آسمان ثابت بایستد تا بنیاسرائیل بتوانند از دشمنان خود انتقام بگیریند.<ref>کتاب مقدس، کتاب یوشع، باب ۱۰، آیات ۱۲-۱۳</ref> | در [[کتاب مقدس]] نیز آمده که در یکی از جنگهای [[بنیاسرائیل]]، [[یوشع]] به آفتاب دستور داد که غروب نکند و در آسمان ثابت بایستد تا بنیاسرائیل بتوانند از دشمنان خود انتقام بگیریند.<ref>کتاب مقدس، کتاب یوشع، باب ۱۰، آیات ۱۲-۱۳</ref> |