پرش به محتوا

شاه عباس اول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویکی سازی
(خنثی‌سازی نسخهٔ 791803 از Khoshnoudi (بحث))
جز (ویکی سازی)
خط ۴۳: خط ۴۳:
==جنگ‌ها==
==جنگ‌ها==
===هجوم ازبکان به خراسان===
===هجوم ازبکان به خراسان===
[[ازبکان]] در عصر شاه عباس به [[خراسان]] حمله کردند و قتل و غارت وسیعی در [[مشهد]] به راه انداختند. هر کس از مردان را که می‌دیدند، به قتل می‌رساندند و زنان را به اسیری به [[ماوراءالنهر]] می‌بردند. مردم زیادی به [[حرم امام رضا(ع)]] پناه بردند. عبدالمومن خان ازبک، فرمانده ازبکان، وارد حرم شد و همه را به قتل رساند. اموال و کتابخانه حرم مطهر به تاراج رفت و فقط برخی از مردم توانستند مخفی شده و جان خود را نجات دهند. پس از سه روز قتل و غارت، کسانی که زنده مانده بودند در روز چهارم اجازه یافتند که یا اموال‌شان را به ازبکان بدهند و یا زن و فرزندان‌شان را.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۳.</ref>  
[[ازبکان]] در عصر شاه عباس به [[خراسان]] حمله کردند و قتل و غارت وسیعی در [[مشهد]] به راه انداختند. هر کس از مردان را که می‌دیدند، به قتل می‌رساندند و زنان را به اسیری به [[ماوراء النهر]] می‌بردند. مردم زیادی به [[حرم امام رضا(ع)]] پناه بردند. عبدالمومن خان ازبک، فرمانده ازبکان، وارد حرم شد و همه را به قتل رساند. اموال و کتابخانه حرم مطهر به تاراج رفت و فقط برخی از مردم توانستند مخفی شده و جان خود را نجات دهند. پس از سه روز قتل و غارت، کسانی که زنده مانده بودند در روز چهارم اجازه یافتند که یا اموال‌شان را به ازبکان بدهند و یا زن و فرزندان‌شان را.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۳.</ref>  


جنازه [[شاه طهماسب اول صفوی|شاه طهماسب]] که در [[حرم امام رضا(ع)]] دفن شده بود، توسط ازبکان از قبر بیرون آورده شد و این رخداد، به تحقیر خاندان صفوی انجامید. پس از آن، ازبکان اطلاع یافتند که قبر شاه طهماسب در مکان دیگری است و فردی به نام دوستم بهادر مامور شد تا استخوان‌های شاه طهماسب را به [[بخارا]] ببرد. در میانه راه، یکی از علاقمندان خاندان صفوی، دوستم بهادر را تطمیع کرد و او را به بازگرداندن استخوان‌های شاه طهماسب راضی ساخت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۶.</ref> شاه عباس اول پس از آن اعلام کرد که جسدی که پیش از این مورد اهانت قرار گرفته، از آنِ شاه طهماسب نبوده. به همین سبب مردم بسیاری به دیدن جسد شاه طهماسب شتافتند.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۷.</ref> سپس، استخوان‌های مذکور به [[عتبات عالیات]] فرستاده شد تا در محلی نامعلوم [[دفن]] شود.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۷؛ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>  
جنازه [[شاه طهماسب اول صفوی|شاه طهماسب]] که در [[حرم امام رضا(ع)]] دفن شده بود، توسط ازبکان از قبر بیرون آورده شد و این رخداد، به تحقیر خاندان صفوی انجامید. پس از آن، ازبکان اطلاع یافتند که قبر شاه طهماسب در مکان دیگری است و فردی به نام دوستم بهادر مامور شد تا استخوان‌های شاه طهماسب را به [[بخارا]] ببرد. در میانه راه، یکی از علاقمندان خاندان صفوی، دوستم بهادر را تطمیع کرد و او را به بازگرداندن استخوان‌های شاه طهماسب راضی ساخت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۶.</ref> شاه عباس اول پس از آن اعلام کرد که جسدی که پیش از این مورد اهانت قرار گرفته، از آنِ شاه طهماسب نبوده. به همین سبب مردم بسیاری به دیدن جسد شاه طهماسب شتافتند.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۷.</ref> سپس، استخوان‌های مذکور به [[عتبات عالیات]] فرستاده شد تا در محلی نامعلوم [[دفن]] شود.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۷؛ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>  
خط ۴۹: خط ۴۹:
ازبکان در سال ۱۰۰۵ق از راه کویر عازم [[یزد]] شدند و علیقلی‌خان قورچی ترکش، حاکم یزد، توانست آنها را شکست دهد.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.</ref>
ازبکان در سال ۱۰۰۵ق از راه کویر عازم [[یزد]] شدند و علیقلی‌خان قورچی ترکش، حاکم یزد، توانست آنها را شکست دهد.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.</ref>


خبر هجوم ازبکان و گرفتن دیگر نقاط خراسان، به گونه‌ای وحشتناک بود که شاه از [[قزوین]] به [[تهران]] رفت و در [[حرم شاه عبدالعظیم]] در [[ری]] اقامت گزید تا زمانی که خبر بازگشت عبدالمومن خان به [[ماوراءالنهر]] را شنید و به [[قزوین]] بازگشت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۴.</ref>
خبر هجوم ازبکان و گرفتن دیگر نقاط خراسان، به گونه‌ای وحشتناک بود که شاه از [[قزوین]] به [[تهران]] رفت و در [[حرم شاه عبدالعظیم]] در [[ری]] اقامت گزید تا زمانی که خبر بازگشت عبدالمومن خان به [[ماوراء النهر]] را شنید و به [[قزوین]] بازگشت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۴.</ref>


پس از پایان هرج و مرج داخلی، شاه عباس به فکر خراسان افتاد و لشکری به [[هرات]] فرستاد که مهم‌ترین شهر [[خراسان]] بود. شاه عباس که برای بیرون راندن [[عثمانیان|عثمانی‌ها]] به غرب رفته بود، سریعا بازگشت و [[ازبکان]] را که از هرات خارج شده بودند و همواره سیاست تخریب و فرار داشتند، به دام انداخت و در جنگی سخت در سال ۱۰۰۷ق بر آنان پیروز شد.<ref>لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۲.</ref> شاه پس از تحمیل قراردادی با ازبکان بازگشت.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۳۸۵ش، ص۸۲.</ref> شاه عباس اول، فرهاد خان را که فرمانده کل سپاه بود و در جنگ ابتدایی با ازبکان شکست خورده بود، اعدام کرد. این اقدام شاه صفوی، [[قزلباشان]] را کاملا مطیع ساخت و مانع از هر گونه تمرد احتمالی در آینده شد.<ref>لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص ۱۲۴.</ref>
پس از پایان هرج و مرج داخلی، شاه عباس به فکر خراسان افتاد و لشکری به [[هرات]] فرستاد که مهم‌ترین شهر [[خراسان]] بود. شاه عباس که برای بیرون راندن [[عثمانیان|عثمانی‌ها]] به غرب رفته بود، سریعا بازگشت و [[ازبکان]] را که از هرات خارج شده بودند و همواره سیاست تخریب و فرار داشتند، به دام انداخت و در جنگی سخت در سال ۱۰۰۷ق بر آنان پیروز شد.<ref>لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۲.</ref> شاه پس از تحمیل قراردادی با ازبکان بازگشت.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۳۸۵ش، ص۸۲.</ref> شاه عباس اول، فرهاد خان را که فرمانده کل سپاه بود و در جنگ ابتدایی با ازبکان شکست خورده بود، اعدام کرد. این اقدام شاه صفوی، [[قزلباشان]] را کاملا مطیع ساخت و مانع از هر گونه تمرد احتمالی در آینده شد.<ref>لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص ۱۲۴.</ref>
confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹

ویرایش