confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[ازبکان]] در عصر شاه عباس به [[خراسان]] حمله کردند و قتل و غارت وسیعی در [[مشهد]] به راه انداختند. هر کس از مردان را که میدیدند، به قتل میرساندند و زنان را به اسیری به [[ماوراءالنهر]] میبردند. مردم زیادی به [[حرم امام رضا(ع)]] پناه بردند. عبدالمومن خان ازبک، فرمانده ازبکان، وارد حرم شد و همه را به قتل رساند. اموال و کتابخانه حرم مطهر به تاراج رفت و فقط برخی از مردم توانستند مخفی شده و جان خود را نجات دهند. پس از سه روز قتل و غارت، کسانی که زنده مانده بودند در روز چهارم اجازه یافتند که یا اموالشان را به ازبکان بدهند و یا زن و فرزندانشان را.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۳.</ref> | [[ازبکان]] در عصر شاه عباس به [[خراسان]] حمله کردند و قتل و غارت وسیعی در [[مشهد]] به راه انداختند. هر کس از مردان را که میدیدند، به قتل میرساندند و زنان را به اسیری به [[ماوراءالنهر]] میبردند. مردم زیادی به [[حرم امام رضا(ع)]] پناه بردند. عبدالمومن خان ازبک، فرمانده ازبکان، وارد حرم شد و همه را به قتل رساند. اموال و کتابخانه حرم مطهر به تاراج رفت و فقط برخی از مردم توانستند مخفی شده و جان خود را نجات دهند. پس از سه روز قتل و غارت، کسانی که زنده مانده بودند در روز چهارم اجازه یافتند که یا اموالشان را به ازبکان بدهند و یا زن و فرزندانشان را.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۳.</ref> | ||
جنازه [[شاه تهماسب اول صفوی|شاه تهماسب]] که در [[حرم امام رضا(ع)]] دفن شده بود، توسط ازبکان از قبر بیرون آورده شد و این رخداد، به تحقیر خاندان صفوی انجامید. پس از آن، ازبکان اطلاع یافتند که قبر شاه تهماسب در مکان دیگری است و فردی به نام دوستم بهادر مامور شد تا استخوانهای شاه تهماسب را به [[بخارا]] ببرد. در میانه راه، یکی از علاقمندان خاندان صفوی، دوستم بهادر را تطمیع کرد و او را به بازگرداندن استخوانهای شاه تهماسب راضی ساخت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۶.</ref> شاه عباس اول پس از آن اعلام کرد که جسدی که پیش از این مورد اهانت قرار گرفته، از آنِ شاه تهماسب نبوده. به همین سبب مردم بسیاری به دیدن جسد شاه تهماسب شتافتند.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۷.</ref> سپس، استخوانهای مذکور به عتبات عالیات فرستاده شد تا در محلی نامعلوم دفن شود.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۷؛ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> | جنازه [[شاه تهماسب اول صفوی|شاه تهماسب]] که در [[حرم امام رضا(ع)]] دفن شده بود، توسط ازبکان از قبر بیرون آورده شد و این رخداد، به تحقیر خاندان صفوی انجامید. پس از آن، ازبکان اطلاع یافتند که قبر شاه تهماسب در مکان دیگری است و فردی به نام دوستم بهادر مامور شد تا استخوانهای شاه تهماسب را به [[بخارا]] ببرد. در میانه راه، یکی از علاقمندان خاندان صفوی، دوستم بهادر را تطمیع کرد و او را به بازگرداندن استخوانهای شاه تهماسب راضی ساخت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۶.</ref> شاه عباس اول پس از آن اعلام کرد که جسدی که پیش از این مورد اهانت قرار گرفته، از آنِ شاه تهماسب نبوده. به همین سبب مردم بسیاری به دیدن جسد شاه تهماسب شتافتند.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۷.</ref> سپس، استخوانهای مذکور به [[عتبات عالیات]] فرستاده شد تا در محلی نامعلوم [[دفن]] شود.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۷؛ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> | ||
ازبکان در سال ۱۰۰۵ق از راه کویر عازم [[یزد]] شدند و علیقلیخان قورچی ترکش، حاکم یزد، توانست آنها را شکست دهد.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.</ref> | ازبکان در سال ۱۰۰۵ق از راه کویر عازم [[یزد]] شدند و علیقلیخان قورچی ترکش، حاکم یزد، توانست آنها را شکست دهد.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.</ref> |