پرش به محتوا

الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۴۴: خط ۴۴:
ملا کاسه‌گر، شاگرد ابن حجر، کتاب استادش را ترجمه کرده و مقدماتی به آن افزوده است. وی در این مقدمات، ادله‌ای برای اثبات مدعای خود و استادش ذکر کرده است. قاضی نورالله شوشتری، کتاب [[الرد علی مقدمات ترجمة الصواعق المحرقة (کتاب)|الرد علی مقدمات ترجمة الصواعق المحرقة]]، را در ردّ آن نگاشت.<ref> آقا بزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۹۴.</ref>
ملا کاسه‌گر، شاگرد ابن حجر، کتاب استادش را ترجمه کرده و مقدماتی به آن افزوده است. وی در این مقدمات، ادله‌ای برای اثبات مدعای خود و استادش ذکر کرده است. قاضی نورالله شوشتری، کتاب [[الرد علی مقدمات ترجمة الصواعق المحرقة (کتاب)|الرد علی مقدمات ترجمة الصواعق المحرقة]]، را در ردّ آن نگاشت.<ref> آقا بزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۹۴.</ref>


نخستین مطلب کتاب درباره نقد سند و متن روایت مشهور و منسوب به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] است که فرمود: «أصحابي كالنجوم فبأيهم اقتديتم اهتديتم».  ترجمه: اصحاب من مانند ستارگان هستند که به هرکدامشان اقتدا کنید هدایت خواهید شد. نویسنده از دانشمندان اهل سنت نقل کرده که در سند این روایت حارث بن غضین است که مجهول و ناشناخته است. هم‌چنین در برخی از اسناد حمزة بن ابی حمزه است که متهم به دروغگویی است. نقدی که بر متن روایت وارد است این است که مخاطب این سخن پیامبر(ص) یا فقط اصحاب هستند و یا هم اصحاب وهم غیر آنها هستند و در هر صورت شخص فصیح به مخاطبانش(که یا همه از اصحابش هستند یا آنها هستند با دیگران) نمی گوید:  أصحابي كالنجوم فبأيهم اقتديتم اهتديتم. احتمال این که مخاطبان پیامبر در این جمله مسلمانانی بودند که از اصحاب نبودند قابل قبول نیست چون دلیلی برایش وچود ندارد. ایراد دیگر این است که اگر جمله پیامبر صحیح باشد باید که به اقتدا کردن به جاهلان و فاسقان و حتی منافقان مورد توصیه پیامبر(ص) باشد و این کار سبب هدایت باشد در حالی که قطعاً چنین مطلبی درست نیست. <ref>تستری، الصوارم المهرقة،۱۳۶۷ق، ج۱، ص۴-۵. </ref>
نخستین مطلب کتاب درباره نقد سند و متن روایت مشهور و منسوب به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] است که فرمود: «أصحابي كالنجوم فبأيهم اقتديتم اهتديتم».  ترجمه: اصحاب من مانند ستارگان هستند که به هرکدامشان اقتدا کنید هدایت خواهید شد. نویسنده از دانشمندان اهل سنت نقل کرده که در سند این روایت حارث بن غضین است که مجهول و ناشناخته است. هم‌چنین در برخی از اسناد حمزة بن ابی حمزه است که متهم به دروغگویی است. نقدی که بر متن روایت وارد است این است که مخاطب این سخن پیامبر(ص) یا فقط اصحاب هستند و یا هم اصحاب وهم غیر آنها هستند و در هر صورت شخص فصیح به مخاطبانش(که یا همه از اصحابش هستند یا آنها هستند با دیگران) نمی گوید:  أصحابي كالنجوم فبأيهم اقتديتم اهتديتم. احتمال این که مخاطبان پیامبر در این جمله مسلمانانی بودند که از اصحاب نبودند قابل قبول نیست چون دلیلی برایش وچود ندارد. ایراد دیگر این است که اگر جمله پیامبر صحیح باشد باید که به اقتدا کردن به جاهلان و فاسقان و حتی [[منافق|منافقان]] مورد توصیه پیامبر(ص) باشد و این کار سبب هدایت باشد در حالی که قطعاً چنین مطلبی درست نیست. <ref>تستری، الصوارم المهرقة،۱۳۶۷ق، ج۱، ص۴-۵. </ref>آخرین فصل کتاب بررسی روایاتی است که ابن حجر در فضیلت ابوبکر به تنهایی و با ضمیمه به دیگر افراد نقل کرده است.  یکی از آنها روایت منسوب به پیامبر(ص) است که فرموده: هذان سيدا كهول أهل الجنة من الأولين و الآخرين إلا النبيين و المرسلين. [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] آقای پیرمردان اهل بهشت(از آغاز تا پایان خلقت) به جز پیامبران و رسولان هستند. این در حالی است که اهل سنت روایت کرده اند که پیامبر (ص) فرمود: «الحسن و الحسين سيدا شباب أهل الجنة» و منظور از سیادت حسنین سیادت بر جوانان نیست زیرا این دو امام در حالی از دنیا رفتند که به سن کهولت رسیده بودند؛ بلکه منظور از جوانی همان مروّت و جوانمردی است که می‌تواند در پیران هم وجود داشته باشد پس منظور سروری و سیادت برهمه افراد است خواه جوان و خواه پیر، در نتیجه حسن و حسین هم سید تمام پیر و جوان هستند و هم سید ابوبکر و عمر (اگر در آنان فتوت و جوانمردی باشد.) و حدیث منسوب به پیامبر(ص) که ابوبکر و عمر را سید پیران اهل بهشت دانسته دروغ آشکار است.  <ref>تستری، الصوارم المهرقة،۱۳۶۷ق، ج۲، ص۳۳۹-۳۴۰. </ref>


== وضعیت کتاب ==
== وضعیت کتاب ==
۱۶٬۹۲۲

ویرایش