پرش به محتوا

بکتاشیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ آوریل ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
imported>M.bahrami
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
[[پرونده:حاجی بکتاش ولی.jpg|thumb|حاجی بکتاش ولی رهبر طریقت بکتاشیه]]
[[پرونده:حاجی بکتاش ولی.jpg|thumb|حاجی بکتاش ولی رهبر طریقت بکتاشیه]]


تاریخ طریقت بکتاشیه به شخصی به نام [[حاجی بکتاش ولی]] باز می‌گردد که زندگی او در منابع مختلف آمیخته با افسانه‌ها و حکایت‌های اغراق آمیز است. وی ظاهرا از جمله [[صوفی|صوفیان]] [[ترکمن]] [[خراسان|خراسانی]] معروف به «‌بابا‌» بوده که از پیروان [[احمد یسوری]] بودند، و در ''[[قرن ششم]]'' [[هجری قمری]] همراه موج مهاجران ترکمنی از شرق به [[آسیای صغیر]] آمدند. حاجی بکتاش پس از سفر به نقاط مختلف این سرزمین، سرانجام در روستایی در نزدیکی [[قیرشهر]] ساکن شد و به تدریج در میان قبایل ترکمن اطراف پیروانی یافت.  با افزوده شدن بر شمار مریدانش، اندک اندک طریقتی با اعتقادات ویژه بنیان نهاد که در ابتدا دارای آئین‌های ساده‌ای چون استفاده از شمع در مراسم، یک وعده غذای آئینی، مجلس سماع و نیز تراشیدن موی سر، پوشیدن کلاه «‌الفی تاج‌» و [[تکبیر]] گفتن در مراسم پذیرش تازه واردان بود.  در قرن‌های بعد این آیین‌ها، صورت منسجم‌تر و مفصل تری یافت.
تاریخ طریقت بکتاشیه به شخصی به نام [[حاجی بکتاش ولی]] باز می‌گردد که زندگی او در منابع مختلف آمیخته با افسانه‌ها و حکایت‌های اغراق آمیز است. وی ظاهرا از جمله [[صوفی|صوفیان]] [[ترکمن]] [[خراسان|خراسانی]] معروف به «‌بابا‌» بوده که از پیروان [[احمد یسوری]] بودند، و در ''[[قرن ششم]]'' [[هجری قمری]] همراه موج مهاجران ترکمنی از شرق به [[آسیای صغیر]] آمدند. حاجی بکتاش پس از سفر به نقاط مختلف این سرزمین، سرانجام در روستایی در نزدیکی [[قیرشهر]] ساکن شد و به تدریج در میان قبایل ترکمن اطراف پیروانی یافت.  با افزوده شدن بر شمار مریدانش، اندک اندک طریقتی با اعتقادات ویژه بنیان نهاد که در ابتدا دارای آئین‌های ساده‌ای چون استفاده از شمع در مراسم، یک وعده غذای آئینی، مجلس [[سماع]] و نیز تراشیدن موی سر، پوشیدن کلاه «‌الفی تاج‌» و [[تکبیر]] گفتن در مراسم پذیرش تازه واردان بود.  در قرن‌های بعد این آیین‌ها، صورت منسجم‌تر و مفصل تری یافت.


'''ساری صالتق'''
'''ساری صالتق'''
خط ۶۳: خط ۶۳:
===آئین اقرار===
===آئین اقرار===


از مهم‌ترین آیین‌های بکتاشیان «‌آیین اقرار‌» یا «‌آیین جمع‌» است که مراسم ورود تازه واردان به این طریقه است. این آیین مبتنی بر حکایت گردهم آیی [[علی(ع)]] و ۱۱ امام و عده دیگری (جمعا ۴۰ تن) در خانه [[فاطمه (س)]]، و در واقع باز آفرینی همان رویداد است. پیش از شروع مراسم داوطلب ورود به این طریقه، گوسفندی قربانی می‌کند و مخارج مراسم را بر عهده می‌گیرد. سپس کسی را به عنوان رهبر برمی‌گزیند که او را در اجرای مراسم هدایت می‌کند؛ پس از غروب آفتاب به اتاق بزرگی در تکیه با نام «‌میدان‌» وارد می‌شود و با ادای احترام در جای مخصوص خود می‌نشیند. سپس بابا، «‌صلوات نامه»‌ای شامل نام دوازده امام می‌خواند و مشکلات طریقه را برای عاشق شرح می‌دهد. پس از آن با خواندن ترجمان‌ها (سخنان منظوم و منثور خاص) شمع‌ها روشن می‌شود و عاشق با رهبر از میدان خارج می‌شود. در بیرون از میدان مطابق [[فقه]] [[شیعه]] [[وضو]] می‌گیرد و همرا با رهبر به میدان باز می‌گردد و پس از ادای احترام، نزد بابا می‌رود. بابا با سفارش به پرهیز از بدی‌ها، شهوات و افشای اسرار، به او تلقین می‌کند که مذهبش جعفری، مرشدش [[محمد(ص)]] و راهبرش [[علی(ع)]] و پیر طریقش حاجی بکتاش است. آنگاه عرق چینی بر سر او می‌گذارد و به طنابی که بر گردن اوست سه گره می‌زند که نماد مراقبت از دست، زبان و خودداری از شهوات است. پس از ادای احترام به همه حاضران، عاشق در جای خود می‌نشیند و به همه شربتی داده می‌شود. با پایان مراسم ورود به طریقه، سفره گسترده می‌شود و حاضران [[شراب]] می‌نوشند و سپس مراسم سماع که زنان نیز در آن شرکت دارند، برگزار می‌شود. حضور آزادانه زنان در آیین‌های بکتاشی از ویژگی‌های این طریقه است.<ref>پاکالین، I/۱۹۹-۲۰۰؛ هاشم پور، ص۵۳۱ـ۵۲۹، برج ص۱۹۹ـ۱۷۵؛ گولپینارلی، تصوف ۱۱۱، ۱۶۱، ایرانیکا، همانجا</ref>
از مهم‌ترین آیین‌های بکتاشیان «‌آیین اقرار‌» یا «‌آیین جمع‌» است که مراسم ورود تازه واردان به این طریقه است. این آیین مبتنی بر حکایت گردهم آیی [[علی(ع)]] و ۱۱ امام و عده دیگری (جمعا ۴۰ تن) در خانه [[فاطمه (س)]]، و در واقع باز آفرینی همان رویداد است. پیش از شروع مراسم داوطلب ورود به این طریقه، گوسفندی قربانی می‌کند و مخارج مراسم را بر عهده می‌گیرد. سپس کسی را به عنوان رهبر برمی‌گزیند که او را در اجرای مراسم هدایت می‌کند؛ پس از غروب آفتاب به اتاق بزرگی در تکیه با نام «‌میدان‌» وارد می‌شود و با ادای احترام در جای مخصوص خود می‌نشیند. سپس بابا، «‌صلوات نامه»‌ای شامل نام دوازده امام می‌خواند و مشکلات طریقه را برای عاشق شرح می‌دهد. پس از آن با خواندن ترجمان‌ها (سخنان منظوم و منثور خاص) شمع‌ها روشن می‌شود و عاشق با رهبر از میدان خارج می‌شود. در بیرون از میدان مطابق [[فقه]] [[شیعه]] [[وضو]] می‌گیرد و همرا با رهبر به میدان باز می‌گردد و پس از ادای احترام، نزد بابا می‌رود. بابا با سفارش به پرهیز از بدی‌ها، شهوات و افشای اسرار، به او تلقین می‌کند که مذهبش جعفری، مرشدش [[محمد(ص)]] و راهبرش [[علی(ع)]] و پیر طریقش حاجی بکتاش است. آنگاه عرق چینی بر سر او می‌گذارد و به طنابی که بر گردن اوست سه گره می‌زند که نماد مراقبت از دست، زبان و خودداری از شهوات است. پس از ادای احترام به همه حاضران، عاشق در جای خود می‌نشیند و به همه شربتی داده می‌شود. با پایان مراسم ورود به طریقه، سفره گسترده می‌شود و حاضران [[شراب]] می‌نوشند و سپس مراسم [[سماع]] که زنان نیز در آن شرکت دارند، برگزار می‌شود. حضور آزادانه زنان در آیین‌های بکتاشی از ویژگی‌های این طریقه است.<ref>پاکالین، I/۱۹۹-۲۰۰؛ هاشم پور، ص۵۳۱ـ۵۲۹، برج ص۱۹۹ـ۱۷۵؛ گولپینارلی، تصوف ۱۱۱، ۱۶۱، ایرانیکا، همانجا</ref>


===صیام فاطمه===
===صیام فاطمه===
خط ۸۰: خط ۸۰:
==ادبیات==
==ادبیات==


ادبیات بکتاشیه مشتمل بر آثاری منثور و منظوم است که در این مجموعه نظم جایگاهی والاتر از نثر دارد. بکتاشیه نیز چون [[مولویه]]، آراء و آثار و عقاید خود را با شعر، موسیقی و سماع بکتاشی بیان داشته‌اند.<ref>بانارلی، I/۲۹۴</ref> اشعار آنها که به «‌نَفَس‌» و «‌دوریه‌» مشهور است با وزن هجایی و به زبان ترکی است. بکتاشیان در این اشعار خواسته‌های خود را به بان ساده و عامیانه بیان کرده‌اند.<ref>دائره المعارف ترک، VI/۳۸؛ هاشم پور، ۵۳۸ـ۵۳۷؛ گولپینارلی، تصوف، ص۱۸۰، نیز، ۱۷۶ـ۱۷۱؛ برج، ص۱۲۰ـ۸۷</ref>
ادبیات بکتاشیه مشتمل بر آثاری منثور و منظوم است که در این مجموعه نظم جایگاهی والاتر از نثر دارد. بکتاشیه نیز چون [[مولویه]]، آراء و آثار و عقاید خود را با شعر، موسیقی و [[سماع]] بکتاشی بیان داشته‌اند.<ref>بانارلی، I/۲۹۴</ref> اشعار آنها که به «‌نَفَس‌» و «‌دوریه‌» مشهور است با وزن هجایی و به زبان ترکی است. بکتاشیان در این اشعار خواسته‌های خود را به بان ساده و عامیانه بیان کرده‌اند.<ref>دائره المعارف ترک، VI/۳۸؛ هاشم پور، ۵۳۸ـ۵۳۷؛ گولپینارلی، تصوف، ص۱۸۰، نیز، ۱۷۶ـ۱۷۱؛ برج، ص۱۲۰ـ۸۷</ref>


===تاریخچه===
===تاریخچه===
کاربر ناشناس