کاربر ناشناس
قیام زید بن علی: تفاوت میان نسخهها
جز
←موضع امام صادق(ع)
imported>Mgolpayegani |
imported>Mgolpayegani جز (←موضع امام صادق(ع)) |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
قیام زید، در دوره [[امامت]] امام ششم شیعیان، به وقوع پیوست، امام صادق در قیام او شرکت نکرد.<ref> خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> روایات و اظهارنظرهای مختلفی درباره زید و قیام او وجود دارد، اما از امام صادق موضع صریحی درباره قیام او گزارش نشده است. در کتاب [[کفایة الاثر]] آمده است هنگامی که امام صادق در قیام زید شرکت نکرد گروهی از شیعیان خیال کردند که امام از باب مخالفت در این قیام شرکت نکرده در حالیکه عدم شرکت خود نوعی سیاست و تدبیر بود.<ref>خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> | قیام زید، در دوره [[امامت]] امام ششم شیعیان، به وقوع پیوست، امام صادق در قیام او شرکت نکرد.<ref> خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> روایات و اظهارنظرهای مختلفی درباره زید و قیام او وجود دارد، اما از امام صادق موضع صریحی درباره قیام او گزارش نشده است. در کتاب [[کفایة الاثر]] آمده است هنگامی که امام صادق در قیام زید شرکت نکرد گروهی از شیعیان خیال کردند که امام از باب مخالفت در این قیام شرکت نکرده در حالیکه عدم شرکت خود نوعی سیاست و تدبیر بود.<ref>خزاز قمی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵.</ref> | ||
برخی از عالمان شیعه از جمله [[شهید اول]]،<ref>شهید اول، القواعد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۰۷.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خوئی]]،<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۳۶۵.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۹، ص۲۶۱.</ref> معتقدند که زید از جانب امام صادق اذن داشته است. همچنین برخی از نویسندگان با استناد به این گفتههای عالمان و نیز بر پایه روایتی که از [[امام رضا(ع)]] نقل شده، امام کاظم(ع) از پدرش شنیده بود که آن حضرت میفرمود که زید برای قیامش با من مشورت کرده و من به او گفتم «اگر میخواهی همان شخصی باشی که در [[کناسه کوفه]] به دار آویخته میشود، راه همین است».<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲.</ref>، قیام زید را با اذن امام صادق دانستهاند.<ref> رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> اما برخی دیگر از محققان از این روایت استفاده کردهاند که هرچند زید در قیامش صادق بود و اگر پیروز میشد خلافت را به اهلش واگذار میکرد، اما امام صادق او را از قیام نهی کرد و او به نهی امام توجه نکرد.<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/153736 مشرق نیوز، چرا امام صادق از قیام زید حمایت نکرد، انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، بازبینی، ۵ تیر ۱۳۹۷ش.]</ref> [[علامه طهرانی]] نیز با استناد به روایت [[ابان بن عثمان]] از [[مؤمن طاق]] که در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نقل شده<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۴.</ref>{{یادداشت|ابان از احول نقل مىكند: كه زید بن على بن الحسین چون مورد طلب خلیفه قرار | برخی از عالمان شیعه از جمله [[شهید اول]]،<ref>شهید اول، القواعد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۰۷.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیتالله خوئی]]،<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۳۶۵.</ref> و [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۹، ص۲۶۱.</ref> معتقدند که زید از جانب امام صادق اذن داشته است. همچنین برخی از نویسندگان با استناد به این گفتههای عالمان و نیز بر پایه روایتی که از [[امام رضا(ع)]] نقل شده، امام کاظم(ع) از پدرش شنیده بود که آن حضرت میفرمود که زید برای قیامش با من مشورت کرده و من به او گفتم «اگر میخواهی همان شخصی باشی که در [[کناسه کوفه]] به دار آویخته میشود، راه همین است».<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲.</ref>، قیام زید را با اذن امام صادق دانستهاند.<ref> رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> اما برخی دیگر از محققان از این روایت استفاده کردهاند که هرچند زید در قیامش صادق بود و اگر پیروز میشد خلافت را به اهلش واگذار میکرد، اما امام صادق او را از قیام نهی کرد و او به نهی امام توجه نکرد.<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/153736 مشرق نیوز، چرا امام صادق از قیام زید حمایت نکرد، انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، بازبینی، ۵ تیر ۱۳۹۷ش.]</ref> [[علامه طهرانی]] نیز با استناد به روایت [[ابان بن عثمان]] از [[مؤمن طاق]] که در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نقل شده<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۴.</ref>{{یادداشت|ابان از احول نقل مىكند: كه زید بن على بن الحسین چون مورد طلب خلیفه قرار گرفت و در دنبال او جاسوسان میگشتند در حالیكه خود را پنهان کرده بود، من بر او وارد شدم، به من گفت: | ||
اى اباجعفر! اگر فردى از ما بر علیه خلیفه خروج كند، رأى تو در | اى اباجعفر! اگر فردى از ما بر علیه خلیفه خروج كند، رأى تو در اینباره چیست؟ آیا تو هم براى كمك با او خروج خواهى نمود؟ | ||
من در پاسخ او گفتم: اگر آنكه بر خلیفه خروج كند مانند پدر تو (امام سجاد) و برادر تو (امام باقر) باشد من براى حمایت او خروج میكنم. | من در پاسخ او گفتم: اگر آنكه بر خلیفه خروج كند مانند پدر تو (امام سجاد) و برادر تو (امام باقر) باشد من براى حمایت او خروج میكنم. | ||
احول میگوید: زید به من گفت: من اراده خروج | احول میگوید: زید به من گفت: من اراده خروج دارم كه با این قوم مجاهده نمایم، تو هم با من خروج كن. | ||
من گفتم: چنین كارى نمیكنم فدایت گردم. | من گفتم: چنین كارى نمیكنم فدایت گردم. | ||
زید گفت: آیا جان خود را خیلى دوست | زید گفت: آیا جان خود را خیلى دوست دارى و از كمک ما دریغ میكنى؟ | ||
گفتم نه: جان من یك نفسى بیش نیست، ولى مطلب جاى دیگر است و آن اینكه اگر زمین داراى امام و حجّت است، چون این خروج تو بدون اذن و دستور اوست، بنابراین افرادی كه با تو خروج كنند، | گفتم نه: جان من یك نفسى بیش نیست، ولى مطلب جاى دیگر است و آن اینكه اگر زمین داراى امام و حجّت است، چون این خروج تو بدون اذن و دستور اوست، بنابراین افرادی كه با تو خروج كنند، هالک و افرادی كه تخلّف ورزند و خروج نكنند ناجى و رستگار خواهند بود و اگر زمین داراى امام و حجّتى نیست، بنابراین افرادیكه با تو خروج كنند یا نكنند در مرتبه مساوى و در منزلت برابرند، چون هر دو آنها كار را روى اختیار خود انجام داده و طبق دستور حجّت خدا نبوده است. | ||
و اگر زمین داراى امام و حجّتى نیست، بنابراین افرادیكه با تو خروج كنند یا نكنند در مرتبه | زید به من گفت: اى اباجعفر! من با پدرم در سر سفره مىنشستم، پدرم براى من لقمه بزرگ میگرفت و لقمه داغ را سرد مینمود تا خنک شود و بمن مىداد، از روى شفقت و مهرى كه با من داشت، چگونه مىشود با من شفقت نكند و از آتش دوزخ به علّت عدم معرّفى امام مرا نرهاند؟ آیا مىشود تو را بدین (امام) معرّفى كند و به من امام را معرّفى ننماید؟ | ||
زید به من گفت: اى اباجعفر! من با پدرم در سر سفره مىنشستم، پدرم براى من لقمه بزرگ | من به زید عرض كردم: فدایت شوم، روى شفقتى كه پدرت با تو داشته و از آتش تو را میرهانیده است، امام را به تو معرفى ننموده است، چون خوف داشته است كه اگر معرّفى كند و تو نپذیرى داخل در آتش خواهى شد و لیكن به من امام را خبر داده و معرّفى نموده است، اگر من اطاعت او را گردن نهم و معرّفى او را بپذیرم، نجات پیدا میكنم و اگر نپذیرم، پدرت بر من باكى نداشته است كه داخل آتش گردم. | ||
آیا مىشود تو را بدین (امام) معرّفى | سپس به زید گفتم: فدایت شوم، آیا شما افضلید یا انبیاء؟ | ||
من به زید عرض كردم: فدایت شوم، روى شفقتى كه پدرت با تو | |||
سپس به زید گفتم: فدایت شوم، آیا شما | |||
زید گفت بلكه انبیاء افضلند. | زید گفت بلكه انبیاء افضلند. | ||
گفتم: یعقوب به فرزندش یوسف گفت: یا بُنَی لا تَقْصُصْ رُؤْیاكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَیكِیدُوا لَكَ كَیداً، چرا یعقوب برادران را از خواب یوسف خبر | گفتم: یعقوب به فرزندش یوسف گفت: یا بُنَی لا تَقْصُصْ رُؤْیاكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَیكِیدُوا لَكَ كَیداً، چرا یعقوب برادران را از خواب یوسف خبر نكرد و مخفى نمود، به جهت آنكه بر فرزندش یوسف شفقت و مهربانى داشت و میدانست كه در اثر افشاء خواب، یوسف را هلاك مىكنند، همینطور پدرت چون به تو شفقت و مهر داشته، معرّفى امام را از تو مختفى داشته، چون میدانسته اگر بگوید و قبول نكنى، داخل در آتش خواهى بود. | ||
زید گفت: قسم به خدا كه چون این مطالب را گفتى من هم به تو بگویم كه صاحب تو (امام صادق) در مدینه به من خبر داد | زید گفت: قسم به خدا كه چون این مطالب را گفتى من هم به تو بگویم كه صاحب تو (امام صادق) در مدینه به من خبر داد كه تو كشته خواهى شد و به دار آویخته مىشوى! و در نزد آن حضرت صحیفهاى است كه در آن قتل و به دار كشیده شدن من نوشته شده است. احول میگوید: چون براى عزم حجّ حركت كردم، این جریان مناظره با زید را خدمت حضرت صادق بازگو نمودم. | ||
حضرت فرمودند: حجّت را بر او تمام كردى! و راه را از جلو و عقب و راست و چپ و بالا و | حضرت فرمودند: حجّت را بر او تمام كردى! و راه را از جلو و عقب و راست و چپ و بالا و پایین بر او بستى! و در محاجّه و مناظره با او كوتاهى ننمودى. تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵)}} قیام زید را بدون اذن امام صادق دانسته است.<ref> تهرانی، امامشناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> | ||
همچنین از برخی روایات بر میآید که ائمه با اصل قیام موافق بوده اما زمان آن را مناسب نمیدانستند.{{مدرک}} بر پایه برخی روایاتی که از امام صادق<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۴.</ref> و نیز امام رضا <ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۴۹.</ref>نقل شده، زید بن علی قصد داشت که اگر به پیروزی برسد حکومت را به امام صادق(ع) واگذار | همچنین از برخی روایات بر میآید که ائمه با اصل قیام موافق بوده اما زمان آن را مناسب نمیدانستند.{{مدرک}} بر پایه برخی روایاتی که از امام صادق<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۴.</ref> و نیز امام رضا <ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۴۹.</ref> نقل شده، زید بن علی قصد داشت که اگر به پیروزی برسد حکومت را به امام صادق(ع) واگذار کند. شیخ مفید گفته است او بر [[الرضا من آل محمد]] دعوت میکرد و برخلاف آنچه که مردم خیال میکردند او خلافت را برای خود نمیخواست بلکه پس از پیروزی آن را به اهلش واگذار میکرد.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳.</ref> [[علامه مجلسی]] این عقیده را بیشتر عالمان شیعه نسبت داده و گفته است که من قول دیگری از آنان سراغ ندارم.<ref> مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۱۸.</ref> هنگامی که امام صادق از شهادت زید باخبر شد، به شدت متأثر گردید و دستور داد که اموالی را میان خانواده کسانی که در قیام او به شهادت رسیده بودند، تقسیم کنند.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۷۳.</ref> | ||
== دلایل شکست== | == دلایل شکست== |