کاربر ناشناس
طرماح بن عدی طائی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Fouladi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| مدفن = | | مدفن = | ||
| از یاران = [[امام علی(ع)]] • [[امام حسین(ع)]] | | از یاران = [[امام علی(ع)]] • [[امام حسین(ع)]] | ||
| فعالیتهای اجتماعی = شاعر • | | فعالیتهای اجتماعی = شاعر • نامهرسان امام علی(ع) به [[معاویه]] | ||
| مشایخ = | | مشایخ = | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| آثار =دیوان | | آثار =دیوان | ||
}} | }} | ||
'''طِرِمّاح بن عَدِی الطائی'''<small>(زنده در [[سال ۶۰ قمری|۶۰ق]].)</small> از یاران [[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] و از شاعران [[شیعه]]. | '''طِرِمّاح بن عَدِی الطائی'''<small>(زنده در [[سال ۶۰ قمری|۶۰ق]].)</small> از یاران [[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] و از شاعران [[شیعه]]. | ||
وی از کوفیانی بود که در [[عذیب الهجانات]] با امام حسین(ع) دیدار کرد، و ضمن خبردادنِ شهادت [[قیس بن مسهر]]، و آگاه کردن امام از احوال کوفیان، پیشنهاداتی نیز به آن حضرت داد که مورد پذیرش او قرار نگرفت. طرماح سپس با اجازه امام به سوی عیال و قبیله خود رفت، اما هنگامی که برگشت در همین منزلگاه خبر [[شهادت]] امام را شنید. | |||
==دوران امام علی== | ==دوران امام علی== | ||
خط ۴۹: | خط ۵۱: | ||
طرماح به امام پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آنجا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد. امام فرمود: خداوند تو و قبیلهات را جزای خیر دهد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴.</ref> ما و این گروه پیمانی بستهایم که نمیتوانم از آن باز گردم.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.</ref> | طرماح به امام پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آنجا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد. امام فرمود: خداوند تو و قبیلهات را جزای خیر دهد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴.</ref> ما و این گروه پیمانی بستهایم که نمیتوانم از آن باز گردم.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.</ref> | ||
سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به | سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانوادهاش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به [[عذیب هجانات]] رسید، خبر [[شهادت]] امام حسین را شنید.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.</ref> | ||
== شخصیت ادبی == | == شخصیت ادبی == |