پرش به محتوا

میرزا مهدی اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Dayyani
imported>Dayyani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
ظاهراً مباحث دورهٔ سوم تدریس میرزای اصفهانی ابتدا به صورت مخفیانه در منزل  میرزا و پس از قرائت زیارت عاشورا برگزار می‌گردید که در این باره نیز حکایاتی نقل گردیده است.
ظاهراً مباحث دورهٔ سوم تدریس میرزای اصفهانی ابتدا به صورت مخفیانه در منزل  میرزا و پس از قرائت زیارت عاشورا برگزار می‌گردید که در این باره نیز حکایاتی نقل گردیده است.


==نقدها==
==نگاه منتقدان==
سید جلال الدین آشتیانی، مقام علمی میرزای اصفهانی را تأیید نمی‎کرد و میگفت میرزا قابلیت فراگیری فلسفه نداشته است. تلاشها و ریاضت‎های فراوان برای فهم مسائل غامض فلسفه و عرفان، آسیب‎های جدی بر او وارد کرد و تحملش را نسبت به فلسفه و عرفان از دست داد و به مخالفت با فلسفه برخاست.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۱۱۷</ref> آشتیانی به نقل از سید هادی میلانی میگوید: «ایشان در عرفان سر خورد و به جان فلسفه افتاد.»<ref>سید جلال الدین آشتیانی،  نقدی بر تهافت، ص ۴۲</ref> آشتیانی هم توانایی علمی میرزا را نفی می‎کند و هم به شواهدی اشاره می‎کند که پریشان حالی میرزا بر پریشان فکری او تأثیر گذاشته است.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۱۱۹</ref> آشتیانی به نقل از شیخ هاشم قزوینی مینویسد: «ما میخواستیم مطالب مرحوم نایینی را برای ما تقریر کند بعد از آن که تقریرات حاج شیخ محمدعلی خراسانی کاظمینی مدائنی چاپ شد، معلوم شد که کثیری از مباحث را ایشان به گونه ای دیگر و مغایر با آنچه در تقریرات است، طرح نموده است.»<ref>سید جلال الدین آشتیانی، نقدی بر تهافت، ص ۴۴؛ کیهان اندیشه، ش ۳، ص ۵۱</ref>
[[سید جلال الدین آشتیانی]]، مقام علمی میرزای اصفهانی را تأیید نمی‎کرد و معتقد بود اصفهانی قابلیت فراگیری فلسفه نداشته است. آشتیانی بر این باور بود که تلاش‌ها و ریاضت‎های فراوان برای فهم مسائل غامض فلسفه و عرفان، آسیب‎های جدی بر او وارد کرد و تحملش را نسبت به فلسفه و عرفان از دست داد و به مخالفت با فلسفه برخاست.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۱۱۷</ref> آشتیانی به نقل از سید هادی میلانی می‌گوید: «ایشان در عرفان سر خورد و به جان فلسفه افتاد.»<ref>سید جلال الدین آشتیانی،  نقدی بر تهافت، ص ۴۲</ref> آشتیانی هم توانایی علمی میرزا را نفی می‎کند و هم به شواهدی اشاره می‎کند که پریشان حالی میرزا بر پریشان فکری او تأثیر گذاشته است.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۱۱۹</ref> آشتیانی به نقل از شیخ [[هاشم قزوینی]] می‌نویسد: «ما می‌خواستیم مطالب مرحوم نایینی را برای ما تقریر کند، بعد از آن که تقریرات حاج شیخ محمدعلی خراسانی کاظمینی مدائنی چاپ شد، معلوم شد که کثیری از مباحث را ایشان به گونه ای دیگر و مغایر با آنچه در تقریرات است، طرح نموده است.»<ref>سید جلال الدین آشتیانی، نقدی بر تهافت، ص ۴۴؛ کیهان اندیشه، ش ۳، ص ۵۱</ref>


آشتیانی در تبیین سیر تاریخی ماجرای ضد فلسفه مشهد و نقش اصفهانی در آن میگوید:
آشتیانی در تبیین سیر تاریخی ماجرای ضد فلسفه مشهد و نقش اصفهانی در آن می‌گوید:
::«مخالفت با فلسفه در مشهد... برمیگردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی که شاگرد میرزا حسین نایینی بوده است. او در ابتدا میرود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی و‌آقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری را انتخاب میکند. روزه زیاد میگیرد. نماز زیاد میخواند. اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام میدهد. مدتی این کار را میکند. آقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی رحمة الله علیه بود میگفت: «مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجه اش کن. ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم. پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد میرود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی -که شاگرد نائینی بود و با وی دوست بود- و مهمان وی میشود. بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش از اصعب امور بود. [میرزای اصفهانی] در ابتدا چنین عقایدی نداشت. اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد.»<ref>کیهان اندیشه، ش ۱، پیرامون تفکر عقلی و فلسفی در اسلام، ص ۲۴-۲۵</ref>
::«مخالفت با فلسفه در مشهد... برمی‌گردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی که شاگرد میرزا حسین نایینی بوده است. او در ابتدا می‌رود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی و‌آقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری را انتخاب می‌کند. روزه زیاد می‌گیرد. نماز زیاد می‌خواند. اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام می‌دهد. مدتی این کار را می‌کند. آقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی رحمة الله علیه بود میگفت: «مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجه اش کن. ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم. پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد می‌رود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی -که شاگرد نائینی بود و با وی دوست بود- و مهمان وی میشود. بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش از اصعب امور بود. [میرزای اصفهانی] در ابتدا چنین عقایدی نداشت. اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد.»<ref>کیهان اندیشه، ش ۱، پیرامون تفکر عقلی و فلسفی در اسلام، ص ۲۴-۲۵</ref>


==پانویس==
==پانویس==
کاربر ناشناس