پرش به محتوا

بابیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۴۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:لوگوی بابیه.gif|بندانگشتی|160px|لوح هیکل، دستخط باب، لوگو آیین بابی]]
{{جعبه اطلاعات فرقه
| عنوان            =بابیه
| تصویر            =لوگوی بابیه.gif
| اندازه تصویر    = 300px
| توضیح تصویر      = لوح هیکل، دستخط باب، لوگو آیین بابی
|مؤسس              = [[سید علی‌محمد باب]]
| سال تأسیس        =[[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹ق]]
| قدمت            =
| گرایش            =
| گستره جغرافیایی  =
| شهرهای مهم      = حیفا • عکّا • [[شیراز]] • [[بغداد]]
| زیارتگاه‌ها      = خانه علی‌محمد باب در [[شیراز]] • مقام اعلی (مقبره باب) در کوه کرمل
| فعالیت‌های مهم    =
| حوادث مهم        =
| حکومت‌ها          =
| علل پیدایش      =
| نام‌های دیگر      = آیین بابی • دیانت بابی • بابیت
| از فرقه‌های      =
| از شاخه‌های      =
| باورها          = مقام ذکریت • بابیت • نبوت • ظهور مَنْ یُظهره الله
| داعیان          =
| فرقه‌ها          =
| شاخه‌ها          =
| رهبر/امام کنونی  = [[میرزا حسینعلی نوری]] • میرزا یحیی صبح ازل
| رهبران/امامان    =
| آئین‌ها          =
| کتاب‌های مهم      = بیان فارسی • بیان عربی • تفسیر سوره یوسف • لوح هیکل
| وضعیت            = غیرفعال
| تاریخ انقراض    = شروع بهائیت و ازلیت
| تعداد پیروان    =
| مؤسسات          =
| مذهبی            =
| اجتماعی          =
| سیاسی            =}}
'''بابیه''' یا '''آیین بابی''' فرقه‌ای مذهبی است که در نیمه دوم سده ۱۳ق /۱۹م به دست [[سید علی‌محمد باب|سید علی‌محمد شیرازی]] <small>(محرم [[سال ۱۲۳۵ هجری قمری|۱۲۳۵]] - شعبان ۱۲۶۶/نوامبر ۱۸۱۹- ژوئیه ۱۸۵۰)</small> از پیروان [[سید کاظم رشتی]]، (رهبر [[شیخیه]])، در ایران تاسیس شد. [[شیعیان]] این فرقه را انحرافی و بیرون از دین [[اسلام]] می‌دانند.
'''بابیه''' یا '''آیین بابی''' فرقه‌ای مذهبی است که در نیمه دوم سده ۱۳ق /۱۹م به دست [[سید علی‌محمد باب|سید علی‌محمد شیرازی]] <small>(محرم [[سال ۱۲۳۵ هجری قمری|۱۲۳۵]] - شعبان ۱۲۶۶/نوامبر ۱۸۱۹- ژوئیه ۱۸۵۰)</small> از پیروان [[سید کاظم رشتی]]، (رهبر [[شیخیه]])، در ایران تاسیس شد. [[شیعیان]] این فرقه را انحرافی و بیرون از دین [[اسلام]] می‌دانند.


خط ۵: خط ۳۸:


باب با اینکه چند بار در حضور علمای شیعه از عقاید خود [[توبه]] کرد اما باز هم به ترویج عقاید خود ادامه داد. پس از اعدام وی سران این فرقه به کشور عثمانی ([[ترکیه]] کنونی) تبعید شدند. در آنجا برخی از پیروان باب به آیین او باقی ماندند و برخی دیگر به دنبال دعوی بهاء به آیین [[بهاییت]] گرویدند. بخشی از بابی‌ها که به آئین بهاییت نگرویدند، جانشینی [[صبح ازل]] برای باب را پذیرفتند. این گروه از بابیان خود را ازلی یا بیانی می‌دانند.
باب با اینکه چند بار در حضور علمای شیعه از عقاید خود [[توبه]] کرد اما باز هم به ترویج عقاید خود ادامه داد. پس از اعدام وی سران این فرقه به کشور عثمانی ([[ترکیه]] کنونی) تبعید شدند. در آنجا برخی از پیروان باب به آیین او باقی ماندند و برخی دیگر به دنبال دعوی بهاء به آیین [[بهاییت]] گرویدند. بخشی از بابی‌ها که به آئین بهاییت نگرویدند، جانشینی [[صبح ازل]] برای باب را پذیرفتند. این گروه از بابیان خود را ازلی یا بیانی می‌دانند.
==زمینه شکل‌گیری==
[[احمد احسائی|شیخ احمد احسائی]] مؤسس [[شیخیه|فرقه شیخیه]] بر چهار اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و اعتقاد به [[شیعه]] کامل تاکید داشتند. شیخیه معتقد بود که [[امامان شیعه|ائمه دوازده‌گانه]]، یعنی [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و یازده فرزندش، مظاهر و صفات [[الله|الهی]] هستند. به عقیده آن‌ها، امام دوازدهم از نظرها [[غیبت امام مهدی(عج)|غائب]] است که تا روز [[ظهور امام زمان|ظهور]] باید شخصی واسطه فیض بین امام و مردم باشد که به [[رکن رابع]] یا شیعه کامل تعبیر می‌شود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۹.</ref>


==زندگی باب==
پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]]، شاگرد و جانشین احسائی در سال ۱۲۵۹ق، از آنجا که وی جانشینی برای خودش مشخص نکرده بود، [[سید علی‌محمد باب|علی‌محمد]] مدعی شد که [[رکن رابع]] است و ادعای بابیتِ [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] را مطرح کرد.<ref>محمدی اشتهاردی، بابی‌گری و بهایی‌گری، ۱۳۸۳ش، ص۴۶؛ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۴.</ref>
==بنیانگذار==
[[پرونده:بابیت.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:بابیت.jpg|بندانگشتی]]
{{اصلی|سید علی‌محمد باب}}
{{اصلی|سید علی‌محمد باب}}سید علی‌محمد شیرازی معروف به باب، نقطه اُولی،<ref>آیتی، الکواکب الدریة، بی‌تا، ج۲، ص۲۱۹.</ref> سید امکان<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۱.</ref> و حضرت اعلی، در روز [[۱ محرم|اول محرم]] [[سال ۱۲۳۵ هجری قمری|۱۲۳۵ق]] از پدری به نام سید محمدرضا و مادری به نام فاطمه بیگم در [[شیراز]] به دنیا آمد.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۵ و ۵۸-۵۹.</ref> به گفته [[عبدالحسین آیتی بافقی یزدی|عبدالحسین آیتی]]، وی تحصیلات اولیه را در شیراز نزد شیخ عابد(محمد) معلم آغاز کرد.<ref>آیتی، کشف الحیل، ۱۳۲۶ش، ج۲، ص۶۳.</ref>
درباره زندگی [[علی محمد باب]] پیش از ادعای بابیت اطلاع دقیقی در دست نیست، جز آنکه معلوم است مدتی در آغاز جوانی در جنوب [[ایران]] به تجارت مشغول بوده و سپس به [[نجف]] رفته و نزد [[سید کاظم رشتی]] شاگردی کرده و با عقاید او خو گرفته است. البته بابیان، منکر شاگردی او نزد سید کاظم‌اند و او را «امّی» قلمداد می‌کنند.<ref>میرزاجانی، ص۱۱۰؛ کاشانی، ص۱۰-۱۱.</ref>
اشراق خاوری، از مبلغان [[بهائیت]]، مدعی است که شیخ عابد از پیروان [[شیخیه|فرقه شیخیه]] و شاگرد [[احمد احسائی|شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۵۹.</ref>
درباره زندگی [[علی محمد باب]] پیش از ادعای بابیت اطلاع دقیقی در دست نیست،<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۰؛ کاشانی، رجوم الشیاطین، ۱۳۲۲ق، ص۱۰-۱۱.</ref> جز آنکه معلوم است علی‌محمد باب پس از مدتی تحصیل، به تجارت در [[بوشهر]] مشغول شد و سپس به [[کربلا]] رفت و در درس سید کاظم رشتی شرکت کرد؛<ref>آیتی، کشف الحیل، ۱۳۲۶ش، ج۲، ص۶۳.</ref> البته بابیان، منکر شاگردی او نزد سید کاظم‌اند و او را «امّی» قلمداد می‌کنند.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۰؛ کاشانی، رجوم الشیاطین، ۱۳۲۲ق، ص۱۰-۱۱.</ref>
==تأسیس بابیت==
پس از ادعای بابیت توسط علی‌محمد، گروهی از شیخیه نیز به او گرویدند<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۰۶.</ref> اما اندکی بعد در ۱۲۶۰ق علی محمدباب ادعای بزرگ‌تری کرد و خود را [[قائم]] منتظر خواند. ظاهراً نخستین گروندگان به او را شیخیان متعصبی تشکیل می‌دادند که بنابر آموزه‌های شیخ احمد اَحسایی و سیدکاظم رشتی منتظر ظهور امام بودند، کسانی مانند ملاحسین بشرویه‌ای که در [[مسجد کوفه]] در انتظار [[ظهور]] [[اعتکاف]] کرده بود،  چون خبر به او رسید، نزد علی محمد باب رفت و با او گفت و گو کرد و ادعایش را پذیرفت. علی محمد نیز او را «باب» خواند و برای دعوت به [[خراسان]] فرستاد تا مردم را گرد آورد و با درفش‌های سیاه خروج کنند.


پس از مرگ سیدکاظم (۱۲۵۹ق /۱۸۴۳م) که برخلاف [[شیخ احمد احسایی]]، جانشینی برای خود تعیین نکرد، علی محمد باب بی‌درنگ مدعی بابیت شد و گروهی از شیخیه نیز به او گرویدند<ref>میرزاجانی، ص۱۰۶.</ref> اما اندکی بعد در ۱۲۶۰ق علی محمدباب ادعای بزرگ‌تری کرد و خود را [[قائم]] منتظر خواند. ظاهراً نخستین گروندگان به او را شیخیان متعصبی تشکیل می‌دادند که بنابر آموزه‌های شیخ احمد اَحسایی و سیدکاظم رشتی منتظر ظهور امام بودند، کسانی مانند ملاحسین بشرویه‌ای که در [[مسجد کوفه|مسجد کوفه]] در انتظار [[ظهور]] [[اعتکاف]] کرده بود،  چون خبر به او رسید، نزد علی محمد باب رفت و با او گفت و گو کرد و ادعایش را پذیرفت. علی محمد نیز او را «باب» خواند و برای دعوت به [[خراسان]] فرستاد تا مردم را گرد آورد و با درفش‌های سیاه خروج کنند.
خود علی محمد باب نیز برای اینکه به مقتضای حدیثی که می‌گوید: [[امام دوازدهم|امام زمان]] از [[مکه]] ظهور خواهد کرد و رایاتش (حامیانش) از خراسان بیرون می‌آیند، عمل کرده باشد، به [[حجاز]] رفت ولی در آنجا جرأت اعلام دعوت خود را پیدا نکرد و به بوشهر بازگشت. بابیان معتقدند که وی در مکه «اظهار امر» کرد و به شریف مکه و شاه [[ایران]] و امپراتور عثمانی نامه نوشت و آنها را به اطاعت از خود فراخواند.<ref>گلپایگانی، رسائل و رقائم، ص۹۴. </ref>
 
خود علی محمد باب نیز برای اینکه به مقتضای حدیثی که می‌گوید: [[امام دوازدهم|امام زمان]] از [[مکه]] ظهور خواهد کرد و رایاتش (حامیانش) از خراسان بیرون می‌آیند، عمل کرده باشد، به [[حجاز]] رفت ولی در آنجا جرأت اعلام دعوت خود را پیدا نکرد و به بوشهر بازگشت. بابیان معتقدند که وی در مکه «اظهار امر» کرد و به شریف مکه و شاه [[ایران]] و امپراتور عثمانی نامه نوشت و آنها را به اطاعت از خود فراخواند.<ref>گلپایگانی، رسائل، ص۹۴. </ref>


[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]]
[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]]


==دستگیر شدن باب==
===دستگیرشدن باب===
زمانی که [[علی محمد باب]] در [[مکه]] بود، در نتیجه فعالیت ملاحسین و دیگر گروندگان، کار او بالا گرفت و از این رو، وقتی به ایران بازگشت، بی‌درنگ دستگیر شد و علما در [[شیراز]] مجلسی تشکیل داده، او را امتحان کردند.
زمانی که [[علی محمد باب]] در [[مکه]] بود، در نتیجه فعالیت ملاحسین و دیگر گروندگان، کار او بالا گرفت و از این رو، وقتی به ایران بازگشت، بی‌درنگ دستگیر شد و علما در [[شیراز]] مجلسی تشکیل داده، او را امتحان کردند.


اعتضادالسلطنه آورده است که باب در این مجلس صریحاً نوشته‌های خود را [[وحی]] الهی، و افصح از [[قرآن]]<ref>مثلاً نک: علی محمد باب، بیان فارسی، ص۵۴.</ref> و دین خود را ناسخ [[اسلام]] دانست<ref>اعتضادالسلطنه، ص۱۶.</ref> و وقتی نتوانست ادعای خود را اثبات کند، او را فلک کردند و وی نیز بر فراز منبر از سخنان و اعمال خود [[توبه]] کرد و همانجا بازداشت شد.
اعتضادالسلطنه آورده است که باب در این مجلس صریحاً نوشته‌های خود را [[وحی]] الهی، و افصح از [[قرآن]]<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۵۴.</ref> و دین خود را ناسخ [[اسلام]] دانست<ref>اعتضادالسلطنه، فتنة باب، ۱۳۵۱ش، ص۱۶.</ref> و وقتی نتوانست ادعای خود را اثبات کند، او را فلک کردند و وی نیز بر فراز منبر از سخنان و اعمال خود [[توبه]] کرد و همانجا بازداشت شد.


مدتی بعد به سفارش و کوشش منوچهرخان معتمدالدوله گرجی، والی [[اصفهان]]، باب وارد این شهر شد و چند ماهی را به آسودگی سپری کرد تا والی مرد. پس از این، علمای اصفهان به دربار نامه نوشتند و خواهان تنبیه علی محمد باب شدند. [[حاج میرزا آقاسی]] که خود مشرب صوفیانه داشت و نمی‌خواست نسبت به این دعاوی سخت‌گیری کند، دستور داد او را به ماکو تبعید کنند<ref>نامه حاجی میرزا آقاسی به علما در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورای اسلامی موجود است.</ref>، اما به درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی - که از بروز آشوب در قفقاز بیم داشت - علی محمد را به قلعه چهریق در حدود ارومیه بردند.<ref>ایوانف، ص۲۱۲-۲۱۳.</ref>
مدتی بعد به سفارش و کوشش منوچهرخان معتمدالدوله گرجی، والی [[اصفهان]]، باب وارد این شهر شد و چند ماهی را به آسودگی سپری کرد تا والی مرد. پس از این، علمای اصفهان به دربار نامه نوشتند و خواهان تنبیه علی محمد باب شدند. [[حاج میرزا آقاسی]] که خود مشرب صوفیانه داشت و نمی‌خواست نسبت به این دعاوی سخت‌گیری کند، دستور داد او را به ماکو تبعید کنند
{{یادداشت| نامه حاجی میرزا آقاسی به علما در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورای اسلامی موجود است.(سجادی، صادق، «بابیه»، در دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۱، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ص۴۲۸۴.)}}، اما به درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی - که از بروز آشوب در قفقاز بیم داشت - علی محمد را به قلعه چهریق در حدود ارومیه بردند.<ref>ایوانف، ص۲۱۲-۲۱۳، به نقل از: سجادی، «بابیه»، ص۴۲۸۴.</ref>


بر اثر کوشش‌های بابیانی چون ملاحسین بشرویه‌ای و ملامحمدعلی بارفروشی و سپس قرةالعین، کار باب بالا گرفت. آنگاه علاوه بر کسانی چون ملاعبدالخالق یزدی و ملاعلی اصغر مجتهد نیشابوری و ملامحمدتقی هراتی و ملامحمدعلی زنجانی، جمع قابل توجهی گرد آمده، آماده شورش شدند. به دستور دولت، باب را به [[تبریز]] بردند و مجلسی تشکیل دادند و علما و از جمله چند تن از علمای شیخی با او به گفت و گو پرداختند.
بر اثر کوشش‌های بابیانی چون ملاحسین بشرویه‌ای و ملامحمدعلی بارفروشی و سپس قرةالعین، کار باب بالا گرفت. آنگاه علاوه بر کسانی چون ملاعبدالخالق یزدی و ملاعلی اصغر مجتهد نیشابوری و ملامحمدتقی هراتی و ملامحمدعلی زنجانی، جمع قابل توجهی گرد آمده، آماده شورش شدند. به دستور دولت، باب را به [[تبریز]] بردند و مجلسی تشکیل دادند و علما و از جمله چند تن از علمای شیخی با او به گفت و گو پرداختند.


از گزارشی که ناصرالدین میرزای ولیعهد در این باره به محمدشاه نوشته پیداست که علی محمد به رغم تکرار ادعای خود از پاسخ فروماند و در آخر هم خود را [[مسلمان]] و [[توحید|موحد]] و اهل ولایت [[ائمه(ع)|ائمه]] خواند و [[توبه]] کرد و طلب بخشایش نمود.<ref>هدایت، ج ۱۰، ص۳۱۰-۳۱۲؛ اعتضادالسلطنه، ص۱۵-۱۷، ۲۰، ۲۳؛ اصل توبه نامه که براون آن را چاپ کرده، در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورا موجود است ؛ نیز نک: آیتی و دیگران، ص۲-۳.</ref>
از گزارشی که ناصرالدین میرزای ولیعهد در این باره به محمدشاه نوشته پیداست که علی محمد به رغم تکرار ادعای خود از پاسخ فروماند و در آخر هم خود را [[مسلمان]] و [[توحید|موحد]] و اهل ولایت [[ائمه(ع)|ائمه]] خواند و [[توبه]] کرد و طلب بخشایش نمود.<ref>هدایت، روضة الصفای ناصری، ۱۳۳۹ش، ص۳۱۰-۳۱۲؛ اعتضادالسلطنه، فتنة باب، ۱۳۵۱ش، ص۱۵-۱۷، ۲۰، ۲۳ ؛ آیتی، کشف الحیل، ۱۳۲۶ش، ج۲، ص۶۳؛ جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> {{یادداشت| اصل توبه نامه که براون آن را چاپ کرده، در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورا موجود است.(جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، در کتاب بهائیت آنگونه که هست، تهران، موسسه فرهنگی مطبوعاتی، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۸-۲۷۱.)}}
 
===اعدام باب===
[[پرونده:آرامگاه باب و باغ‌های بهائی.jpg|بندانگشتی|مقبره باب (مقام اعلی) و باغ‌های بهائی در کوه کرمل، در شهر حیفا.]]
آشوب‌های پیروان باب و بیم دولت از گسترش آن سبب شد تا به دستور دولت، باب را از چهریق به تبریز بردند و همراه یکی از یارانش به نام محمدعلی زنوزی در ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ اعدام کردند.<ref>هدایت، روضة الصفای ناصری، ۱۳۳۹ش، ص۴۲۸-۴۳۳،۴۵۶-۴۵۷؛ اعتضادالسلطنه، فتنة باب، ۱۳۵۱ش، ص۳۳-۷۳؛ جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۵۵-۱۷۴، ص۲۴۱-۲۴۳؛ کاشانی، رجوم الشیاطین، ۱۳۲۲ق، ص۵۶-۵۸.</ref>در برخی از منابع آمده است که باب را پیش از قتل در مجلسی حاضر کردند و وقتی ادعای خود را تکرار کرد، حکم به قتلش دادند.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۲۴۵-۲۴۹.</ref> نویسنده‌ای بابی بر آن است که حکم قتل علی محمد را [[امیرکبیر]]، بدون اجازه و خواست شاه صادر کرد.{{یادداشت| متن فتوای علما در اعدام باب نیز در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورا موجود است.(سجادی، صادق، «بابیه»، در دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۱، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ص۴۲۸۴.)}}
==آشوب پیروان بابیت==
==آشوب پیروان بابیت==
قیام و آشوب مسلحانه‌ای که در [[خراسان]]، [[مازندران]]، [[فارس]]، [[زنجان]] و دیگر نقاط توسط بابیان پدید آمد<ref>مثلاً نک: همدانی، ۱۳۸ -۱۲۸.</ref>، دولت مرکزی را به مقابله واداشت و آنان پس از چند جنگ خونین سرکوب، و چند تن از سران بابیه کشته شدند و برخی به حبس افتادند.
آشوب پیروان بابیت
قیام و آشوب مسلحانه‌ای که در [[خراسان]]، [[مازندران]]، [[فارس]]، [[زنجان]] و دیگر نقاط توسط بابیان پدید آمد، دولت مرکزی را به مقابله واداشت و آنان پس از چند جنگ خونین سرکوب، و چند تن از سران بابیه کشته شدند و برخی به حبس افتادند.<ref>ابوالحسنی(منذر)، «امیر کبیر در مقابله با باب و بهاء»، ص۲۵۳؛ رجبی، «حضور در انجمن‌های ماسونی و شبه‌ماسونی»، ص۱۷۳؛ کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۳۳.</ref>


===قضیه بدشت===
===قضیه بَدَشت===
شاید مهم‌ترین اجتماع بابیان پس از دستگیری علی محمد باب و انتقال او به قلعه چهریق، قضیه بَدَشت بوده است. گروهی از پیروان حلقه اولیه باب، به سرکردگی افرادی مانند [[حسینعلی نوری|حسین علی نوری]]، [[محمدعلی بارفروش]] و [[فاطمه برغانی]] برای آزاد سازی او عازم ماکو شدند تا با تبلیغ برای او بتوانند مردم را علیه حکومت شورانده، حکم آزادی باب را بگیرند. در این مسیر ایشان به محلی به نام بدشت رسیدند. در بدشت مصاحبت‌های این سه سرکرده، موجبات بدگمانی برخی از پیروان را فراهم آورده بود. در همین محل آنها القاب خویش را نیز انتخاب کردند؛ بارفروش ملقب به قُدّوس، نوری ملقب به بهاءالله و برغانی ملقب به طاهره و قُرّةُ العین  شدند.
شاید مهم‌ترین اجتماع بابیان پس از دستگیری علی محمد باب و انتقال او به قلعه چهریق، قضیه بَدَشت بوده است. گروهی از پیروان حلقه اولیه باب، به سرکردگی افرادی مانند [[حسینعلی نوری|حسین علی نوری]]، [[محمدعلی بارفروش]] و [[فاطمه برغانی]] برای آزاد سازی او عازم ماکو شدند تا با تبلیغ برای او بتوانند مردم را علیه حکومت شورانده، حکم آزادی باب را بگیرند. در این مسیر ایشان به محلی به نام بدشت رسیدند. در بدشت مصاحبت‌های این سه سرکرده، موجبات بدگمانی برخی از پیروان را فراهم آورده بود. در همین محل آنها القاب خویش را نیز انتخاب کردند؛ بارفروش ملقب به قُدّوس، نوری ملقب به بهاءالله و برغانی ملقب به طاهره و قُرّةُ العین  شدند.


خط ۳۹: خط ۸۰:


وقتی خبر این واقعه به گوش پیروان باب که در بدشت حاضر نبودند رسید، جملگی رأی به [[ارتداد]] ایشان دادند و از ایشان برائت جستند؛ اما حسینعلی و طاهره به مسیر خود ادامه دادند. حسینعلی بعدها از همین واقعه بهره برد و نسخ شریعت [[اسلام]] را به زمان حضور باب منتسب دانست و از این مسیر برای ادعای خویش مشروعیت قائل شد.<ref>اشراق خاوری، عبدالحمید؛ ترجمه و تلخیص تاریخ نبیل زرندی و مطالع الانوار؛ صص ۲۵۵ـ۲۷۵.</ref>
وقتی خبر این واقعه به گوش پیروان باب که در بدشت حاضر نبودند رسید، جملگی رأی به [[ارتداد]] ایشان دادند و از ایشان برائت جستند؛ اما حسینعلی و طاهره به مسیر خود ادامه دادند. حسینعلی بعدها از همین واقعه بهره برد و نسخ شریعت [[اسلام]] را به زمان حضور باب منتسب دانست و از این مسیر برای ادعای خویش مشروعیت قائل شد.<ref>اشراق خاوری، عبدالحمید؛ ترجمه و تلخیص تاریخ نبیل زرندی و مطالع الانوار؛ صص ۲۵۵ـ۲۷۵.</ref>
==اعدام باب==
[[پرونده:آرامگاه باب و باغ‌های بهائی.jpg|بندانگشتی|مقبره باب (مقام اعلی) و باغ‌های بهائی در کوه کرمل، در شهر حیفا.]]
آشوب‌های پیروان باب و بیم دولت از گسترش آن سبب شد تا به دستور دولت، باب را از چهریق به تبریز بردند و همراه یکی از یارانش به نام محمدعلی زنوزی در ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ اعدام کردند.<ref>هدایت، ج۱۰، ص۴۲۸-۴۳۳،۴۵۶-۴۵۷؛ اعتضادالسلطنه، ص۳۳-۷۳؛ میرزا جانی، ص۱۵۵-۱۷۴، ص۲۴۱-۲۴۳؛ کاشانی، ص۵۶-۵۸.</ref>در برخی از منابع آمده است که باب را پیش از قتل در مجلسی حاضر کردند و وقتی ادعای خود را تکرار کرد، حکم به قتلش دادند.<ref>میرزاجانی، ۲۴۵-۲۴۹.</ref> نویسنده‌ای بابی بر آن است که حکم قتل علی محمد را [[امیرکبیر]]، بدون اجازه و خواست شاه صادر کرد.<ref>متن فتوای علما در اعدام باب نیز در کتابخانة شمارة ۱ مجلس شورا موجود است.</ref>


==بابیان پس از باب==
==بابیان پس از باب==
{{اصلی| بهاییت}}
{{اصلی| بهاییت}}پس از کشته شدن باب سرکوب شدیدتری نسبت به بابیه اعمال گردید و بسیاری از سران آنان به قتل رسیدند و برخی زندانی شدند. گروهی نیز به [[بغداد]] گریختند<ref>اعتضادالسلطنه، فتنة باب، ۱۳۵۱ش، ص۷۹-۱۰۶.</ref> که از میان آنها، دو تن از همه مشهورتر شدند: یکی [[میرزا یحیی نوری]] که باب به او لقب صبح ازل داده بود و در اواخر سال ۱۲۶۸ یا اوایل ۱۲۶۹ق به بغداد رفت ؛ دیگری برادر او [[میرزا حسینعلی نوری]] که چون در زندان بود، چند ماه دیرتر به بغداد رسید و معاون و کارگزار صبح ازل شد.
پس از کشته شدن باب سرکوب شدیدتری نسبت به بابیه اعمال گردید و بسیاری از سران آنان به قتل رسیدند و برخی زندانی شدند. گروهی نیز به [[بغداد]] گریختند<ref>اعتضادالسلطنه، ص۷۹-۱۰۶.</ref> که از میان آنها، دو تن از همه مشهورتر شدند: یکی [[میرزا یحیی نوری]] که باب به او لقب صبح ازل داده بود و در اواخر سال ۱۲۶۸ یا اوایل ۱۲۶۹ق به بغداد رفت ؛ دیگری برادر او [[میرزا حسینعلی نوری]] که چون در زندان بود، چند ماه دیرتر به بغداد رسید و معاون و کارگزار صبح ازل شد.


میرزا یحیی که به گفته برخی بابیان به عنوان وصی از سوی علی محمد باب به وصایت منصوب و مأمور شده بود تا ابواب جدیدی به کتاب ''بیان'' علی محمد بیفزاید، در [[بغداد]] دستگاهی پدید آورد و ۱۰ سال در آنجا به ریاست و دعوت پرداخت، اما غالب امور را برادرش حسینعلی اداره می‌کرد. در این مدت شماری از بابیان دعوی کردند که «من یُظهره الله»اند که باب بشارت ظهور او را داده بود. از آن سوی، نزاع‌های میان مسلمانان و بابیان در بغداد موجب شد تا دولت عثمانی صبح ازل و بابیه را به [[استانبول]]، و سپس به ادرنه روانه کند و اینان ۵ سال در آنجا ماندند.
میرزا یحیی که به گفته برخی بابیان به عنوان وصی از سوی علی محمد باب به وصایت منصوب و مأمور شده بود تا ابواب جدیدی به کتاب ''بیان'' علی محمد بیفزاید، در [[بغداد]] دستگاهی پدید آورد و ۱۰ سال در آنجا به ریاست و دعوت پرداخت، اما غالب امور را برادرش حسینعلی اداره می‌کرد. در این مدت شماری از بابیان دعوی کردند که «من یُظهره الله»اند که باب بشارت ظهور او را داده بود. از آن سوی، نزاع‌های میان مسلمانان و بابیان در بغداد موجب شد تا دولت عثمانی صبح ازل و بابیه را به [[استانبول]]، و سپس به ادرنه روانه کند و اینان ۵ سال در آنجا ماندند.


در این دوره میرزا حسینعلی خود را «من یظهره الله» خواند و از برادر جدا شد و دستگاهی دیگر پدید آورد و بسیاری از بابیان به او گرویدند. دولت عثمانی هم از بیم جنگ میان دو فرقه که سخت به دشمنی می‌پرداختند، میرزا یحیی و اتباعش را به [[قبرس]]، و میرزا حسینعلی و یارانش را به [[عکا]] تبعید کرد. میرزا یحیی از آن پس فعالیت چندانی نشان نداد و فشار و تبلیغات [[بهاییت|بهائیان]] اندک اندک او و یارانش را به فراموشی افکند. وی مطابق وصیت علی محمد، متمم بیان را در ۴۷ باب به فارسی نوشت. این متمم از باب ۱۱ از واحد ۹، یعنی از آنجا که علی محمد بیان را خاتمه داد، آغاز می‌گردد. اما حسینعلی که خود را بهاءُالله می‌خواند، به فعالیت شدیدی دست زد و فرقۀ [[بهائیت]] را پدید آورد.<ref>میرزاجانی، ص۲۴۴.</ref>
در این دوره میرزا حسینعلی خود را «من یظهره الله» خواند و از برادر جدا شد و دستگاهی دیگر پدید آورد و بسیاری از بابیان به او گرویدند. دولت عثمانی هم از بیم جنگ میان دو فرقه که سخت به دشمنی می‌پرداختند، میرزا یحیی و اتباعش را به [[قبرس]]، و میرزا حسینعلی و یارانش را به [[عکا]] تبعید کرد. میرزا یحیی از آن پس فعالیت چندانی نشان نداد و فشار و تبلیغات [[بهاییت|بهائیان]] اندک اندک او و یارانش را به فراموشی افکند. وی مطابق وصیت علی محمد، متمم بیان را در ۴۷ باب به فارسی نوشت. این متمم از باب ۱۱ از واحد ۹، یعنی از آنجا که علی محمد بیان را خاتمه داد، آغاز می‌گردد. اما حسینعلی که خود را بهاءُالله می‌خواند، به فعالیت شدیدی دست زد و فرقۀ [[بهائیت]] را پدید آورد.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۲۴۴.</ref>


==عقاید و آموزه ها==
==عقاید و آموزه ها==
خط ۵۶: خط ۹۲:


===اصول دین===
===اصول دین===
۱. [[توحید]]: باب با توجه به شماره حروف نام خود و کلمه «رب»، خود را «رب الاعلی» نامید و ادعای [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] کرد.<ref>گلپایگانی، الفرائد، ص۴۰۲.</ref>
۱. [[توحید]]: باب با توجه به شماره حروف نام خود و کلمه «رب»، خود را «رب الاعلی» نامید و ادعای [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] کرد.<ref>گلپایگانی، الفرائد، ۲۰۰۱م، ص۴۰۲.</ref>


۲. [[نبوت]]: وی که به پیروی از بنیان‌گذاران [[شیخیه]]، فیض الهی را در هدایت خلق تعطیل بردار نمی‌دانست، خود را مؤسس دوره جدید نبوت می‌خواند<ref>شاهرودی، مرآت، ۱۲۱.</ref> و [[خاتمیت]] [[پیامبر اسلام(ص)]] را خاتمیت دوره نبوت سابقه می‌نامید.{{مدرک}}
۲. [[نبوت]]: وی که به پیروی از بنیان‌گذاران [[شیخیه]]، فیض الهی را در هدایت خلق تعطیل بردار نمی‌دانست، خود را مؤسس دوره جدید نبوت می‌خواند<ref>شاهرودی، مرآت، ۱۲۱.</ref> او در [[کتاب بیان]] که آن را ناسخ [[قرآن]] می‌پنداشت، آورده است:
::مراد از معرفت پروردگار، معرفت مظهر اوست و آنچه در مظاهر ظاهر می‌گردد «مشیت» اوست که خالق هر چیزی است، این [[مشیت]] نقطه ظهور است و در هر دوری و کوری بر حسب آن دوره ظاهر می‌گردد. [[محمد(ص)]] نقطه «فرقان» است و علی محمد نقطه «بیان»، و هر دو یکیند. نقطه بیان عیناً همان آدم بدیع فطرت است. ظهورات را نه ابتدایی است، نه انتهایی؛ قبل از آدم(ع) هم عوالمی بوده است و پس از «من یظهره الله» هم ظهورات دیگر به طور بی‌نهایت خواهد بود. هر ظهوری اشرف از ظهور پیش و مشتمل بر آن است؛ و مشیت اولیه در هر ظهوری، اقوی و اکمل از ظهور قبل است.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۳-۱۰؛ باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۵۰، ۸۱-۸۲.</ref>
مراد باب از این سخن آن است که وی موجودی «ازلی» است که در دورانهای مختلف به مظاهر گوناگون ظاهر می‌شود و او همان [[آدم]] و [[حضرت نوح|نوح]] و [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] و [[حضرت موسی|موسی]](ع) و سایر پیامبران است. وی ظهور کسی را که از او به «من یظهره الله» تعبیر می‌کرد، بشارت داده، و او را اشرف و اعظم از خود شمرده است.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۱۱؛ باب بیان فارسی، بی‌تا، ص۳۰. </ref>
از این گفته‌ها معلوم می‌شود که علی محمد خود را در ردیف پیامبران پیشین و بلکه برتر از آنان دانسته است و از برخی سخنانش بیش از این هم برمی‌آید.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۲۴۴.</ref>


در [[کتاب بیان]] که آن را ناسخ [[قرآن]] می‌پنداشت، آورده است:
۳. '''معاد''': باب [[معاد]] و [[قیامت]] و مباحث مربوط به آنها را تأویل می‌کند. وی در کتاب «بیان» می‌گوید: با آمدن من قیامت اسلام برپا شد و من تا زنده‌ام، روز قیامت اسلام باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد و منظور از بعث و برانگیختن، این است که من می‌گویم؛ مثلا می‌گویم فلان کس که به من [[ایمان]] آورد، فلان شخص زمان صدر اسلام است و این شخص، او می‌شود!<ref> موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶، به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی. </ref> به گفته باب، منظور از قیام مردگان، بیداری روحانی کسانی است که در قبرهای نادانی و غفلت به خواب رفته‌اند. روز جزاء، روز ظهور مظهر جدید است. [[بهشت]]، عبارت است از شادی و سرور معرفت و محبت [[الله]] و [[جهنم]] محرومیت از عرفان الهی است.<ref> اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۹.</ref> از نظر باب این اصطلاحات معنایی جز این ندارند و دیگر معانی همچون برانگیخته شدن مردگان با بدن عنصری، وهم و تخیل است.<ref> اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۰.</ref>
::مراد از معرفت پروردگار، معرفت مظهر اوست و آنچه در مظاهر ظاهر می‌گردد «مشیت» اوست که خالق هر چیزی است، این [[مشیت]] نقطه ظهور است و در هر دوری و کوری بر حسب آن دوره ظاهر می‌گردد. [[محمد(ص)]] نقطه «فرقان» است و علی محمد نقطه «بیان»، و هر دو یکیند. نقطه بیان عیناً همان آدم بدیع فطرت است. ظهورات را نه ابتدایی است، نه انتهایی؛ قبل از آدم(ع) هم عوالمی بوده است و پس از «من یظهره الله» هم ظهورات دیگر به طور بی‌نهایت خواهد بود. هر ظهوری اشرف از ظهور پیش و مشتمل بر آن است؛ و مشیت اولیه در هر ظهوری، اقوی و اکمل از ظهور قبل است.<ref>باب، بیان عربی، ص۳-۱۰، بیان فارسی، ص۵۰، ۸۱-۸۲.</ref>
مراد باب از این سخن آن است که وی موجودی «ازلی» است که در دورانهای مختلف به مظاهر گوناگون ظاهر می‌شود و او همان [[آدم]] و [[حضرت نوح|نوح]] و [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] و [[حضرت موسی|موسی]](ع) و سایر پیامبران است. وی ظهور کسی را که از او به «من یظهره الله» تعبیر می‌کرد، بشارت داده، و او را اشرف و اعظم از خود شمرده است.<ref> باب، بیان عربی، ۱۱ بب، بیان فارسی ۳۰ بب. </ref>
از این گفته‌ها معلوم می‌شود که علی محمد خود را در ردیف پیامبران پیشین و بلکه برتر از آنان دانسته است و از برخی سخنانش بیش از این هم برمی‌آید.<ref>مثلاً نک: میرزاجانی، ص۲۴۴.</ref>


۳. '''معاد''': باب [[معاد]] و [[قیامت]] و مباحث مربوط به آنها را تأویل می‌کند. وی در کتاب «بیان» می‌گوید: با آمدن من قیامت اسلام برپا شد و من تا زنده‌ام، روز قیامت اسلام باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد و منظور از بعث و برانگیختن، این است که من می‌گویم؛ مثلا می‌گویم فلان کس که به من [[ایمان]] آورد، فلان شخص زمان صدر اسلام است و این شخص، او می‌شود!<ref> موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶ به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی. </ref> به گفته باب، منظور از قیام مردگان، بیداری روحانی کسانی است که در قبرهای نادانی و غفلت به خواب رفته‌اند. روز جزاء، روز ظهور مظهر جدید است. [[بهشت]]، عبارت است از شادی و سرور معرفت و محبت [[الله]] و [[جهنم]] محرومیت از عرفان الهی است.<ref> اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۹.</ref> از نظر باب این اصطلاحات معنایی جز این ندارند و دیگر معانی همچون برانگیخته شدن مردگان با بدن عنصری، وهم و تخیل است.<ref> اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۰.</ref>
۴. [[مهدویت]]: وی ابتدا خویشتن را «باب» و «ذِکْر» نامید.<ref> اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۱۸.</ref> اما بعدها در کتاب  ''دلائل سبعه'' به صراحت دعوی مهدویت کرد. دعوی بابیت و مهدویت او در منابع بابیه به صراحت تکرار و بر آن تأکید شده است. میرزا جانی کاشانی آورده است:
 
:::: نشانه‌های «حجت و امام منتظر» که [[سید کاظم رشتی|سیدکاظم رشتی]] بیان کرده، همه بر علی محمد راست می‌آید و وی در آغاز مرتبه بابیت مخصوصه آثاری داشت و در ۱۲۶۰ق خود را [[قائم]] و حجت خواند و بابیت را به ملاحسین بشرویه‌ای تفویض کرد.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۰۲-۱۰۶.</ref>
۴. [[مهدویت]]: وی ابتدا خویشتن را «باب» و «ذِکْر» نامید.<ref>اسلمنت، بهاء الله و عصر جدید، ص۱۸.</ref> اما بعدها در کتاب  ''دلائل سبعه'' به صراحت دعوی مهدویت کرد. دعوی بابیت و مهدویت او در منابع بابیه به صراحت تکرار و بر آن تأکید شده است. میرزا جانی کاشانی آورده است:
:::: نشانه‌های «حجت و امام منتظر» که [[سید کاظم رشتی|سیدکاظم رشتی]] بیان کرده، همه بر علی محمد راست می‌آید و وی در آغاز مرتبه بابیت مخصوصه آثاری داشت و در ۱۲۶۰ق خود را [[قائم]] و حجت خواند و بابیت را به ملاحسین بشرویه‌ای تفویض کرد.<ref>میرزاجانی، ص۱۰۲-۱۰۶.</ref>


برخی از پیروان علی محمد باب،‌ در مقطعی عبارت «أشهد أن علی محمد بقیة الله» را در [[اذان]] قرار دادند.<ref>الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ۱۳۵۶ش، ص۱۹۵.</ref>
برخی از پیروان علی محمد باب،‌ در مقطعی عبارت «أشهد أن علی محمد بقیة الله» را در [[اذان]] قرار دادند.<ref>الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ۱۳۵۶ش، ص۱۹۵.</ref>


===فروع دین===
===فروع دین===
۱.عدم جواز تدریس و تحصیل غیر از کتاب بیان: «لایجوز التدریس فی کتب غیر البیان».<ref>علی محمد باب؛ بیان فارسی؛ ص۱۳۰.</ref> باب دستور فرمود که تدریس و تحصیل همه کتب غیر از کتاب بیان ایشان جایز نیست! در ادامه حضرت ایشان دستور می‌دهد که کلیه کتب علمی در هر رشته‌ای، باید به طور کلی نابود شوند؛ مگر در ترویج امر وی باشد!<ref>علی محمد باب؛ بیان فارسی؛ ص۱۹۸.</ref> البته باب احکامی مترقی در ترویج علم هم داشته‌اند، مثلاً گفته‌اند: «واجب است که هر نفسی برای وارثان خود، نوزده ورق کاغذ سفید لطیف، [[ارث]] باقی گذارد!».<ref> باب؛ بیان فارسی؛ ص۲۷۴.</ref>
۱.عدم جواز تدریس و تحصیل غیر از کتاب بیان: «لایجوز التدریس فی کتب غیر البیان».<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۱۳۰.</ref> باب دستور فرمود که تدریس و تحصیل همه کتب غیر از کتاب بیان ایشان جایز نیست! در ادامه حضرت ایشان دستور می‌دهد که کلیه کتب علمی در هر رشته‌ای، باید به طور کلی نابود شوند؛ مگر در ترویج امر وی باشد!<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۱۹۸.</ref> البته باب احکامی مترقی در ترویج علم هم داشته‌اند، مثلاً گفته‌اند: «واجب است که هر نفسی برای وارثان خود، نوزده ورق کاغذ سفید لطیف، [[ارث]] باقی گذارد!».<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۲۷۴.</ref>
 
۲. عدم جواز شکستن تخم مرغ: «و لاتضربن البیضه علی شئی یضیع مافیه قبل ان یطبخ، هذا ما قدجعل الله رزق نقطة الاولی فی ایام القیامه من عنده لعلکم تشکرون»: (تخم مرغ را قبل از آنکه بپزید، به جایی نزنید؛ چراکه آنچه درونش است ضایع می‌شود(اشاره به شکستن!) و خداوند تخم مرغ را روزی نقطه الاولی(باب) قرار داده است، شاید که سپاسگزار باشید).<ref> باب،‌ بیان عربی، بی‌تا، ص۴۲.</ref>
 
۳. قتل غیر مومنین: «هرگاه از پیروان، کسی به سلطنت رسید، احدی را غیر از مؤمنین (به باب) روی زمین نگذارند».<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۲۶۲.</ref>


۲. عدم جواز شکستن تخم مرغ: «و لاتضربن البیضه علی شئی یضیع مافیه قبل ان یطبخ، هذا ما قدجعل الله رزق نقطة الاولی فی ایام القیامه من عنده لعلکم تشکرون»: (تخم مرغ را قبل از آنکه بپزید، به جایی نزنید؛ چراکه آنچه درونش است ضایع می‌شود(اشاره به شکستن!) و خداوند تخم مرغ را روزی نقطه الاولی(باب) قرار داده است، شاید که سپاسگزار باشید).<ref> باب؛ بیان عربی؛ باب خامس بعد العشر، ص۴۲.</ref>
۴. ازدیاد نسل از هر طریق: «اگر کسی نتوانست همسر خود را باردار کند، اذن دهد که از دیگری باردار شود، مشروط به آنکه شخص ثالث ایمان به باب داشته باشد».<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۱۹۸.</ref>


۳. قتل غیر مومنین: «هرگاه از پیروان، کسی به سلطنت رسید، احدی را غیر از مؤمنین (به باب) روی زمین نگذارند».<ref>باب؛ بیان فارسی؛ الباب السادس و العشر من الواحد السابع، ص۲۶۲.</ref>
۵. همه چیز پاک است جز منکرین باب: تمام اشیاء پاک هستند جز کسانی که به باب اعتقاد ندارند.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۴۷.</ref>


۴. ازدیاد نسل از هر طریق: «اگر کسی نتوانست همسر خود را باردار کند، اذن دهد که از دیگری باردار شود، مشروط به آنکه شخص ثالث ایمان به باب داشته باشد».<ref>باب؛ بیان فارسی؛ الباب الخامس و العشر من الواحد الثامن، ص۱۹۸.</ref>
۶.[[روزه]]: در بابیه روزه ۱۹ روز است که نوزدهمین ماه آنان [[واجب]] است و [[عید فطر|عید فطرشان]]، [[عید نوروز]] است.<ref> باب، بیان، بی‌تا، باب۱۸.</ref>


۵. [[خمس]] یک سوم است: «واعلموا انما غنمتم من شیء فأنّ للذکر ثلثه» دلیل باب این است که [[سهم امام]] به من می‌رسد. در حالیکه سهم امام نصف خمس است و نصف خمس، عُشر می‌شود نه ثلث.<ref>باب، ایقان؛ ص۱۲۲. </ref>
۷. [[نماز]]: [[نماز جماعت]]، [[حرام]] است فقط در [[نماز میت]] مومنین باید اجتماع کنند اما قصد فرادا نمایند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۳۲۴.</ref>


۶. همه چیز پاک است جز منکرین باب: تمام اشیاء پاک هستند جز کسانی که به باب اعتقاد ندارند.<ref>باب، بیان عربی، ص۴۷.</ref>
۸. جواز [[ربا]]<ref>باب، بیان، بی‌تا، باب۱۸.</ref>


۷.[[روزه]]: در بابیه روزه ۱۹ روز است که نوزدهمین ماه آنان [[واجب]] است و [[عید فطر|عید فطرشان]]، [[عید نوروز]] است.<ref> باب، بیان، باب۱۸.</ref>
==کتاب‌های بابیت==
علی‌محمد باب آثاری دارد که برخی از آن‌ها بدین شرح است:
{{ستون|۲}}
* بیان فارسی
* بیان عربی
* لوح هیکل<ref>کنت دوگوبینو، مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، بی‌تا، ص۲۶۲-۲۶۳.</ref>
* تفسیر [[سوره یوسف]]
* دلائل سبعه
* تفسیر [[سوره عصر|سوره والعصر]]<ref>مسیو نیکولا، مذاهب ملل متمدنه تاریخ سید علی‌محمد باب، ۱۳۲۲ش، ص۳۱.</ref>
{{پایان}}


۸. [[نماز]]: [[نماز جماعت]]، [[حرام]] است فقط در [[نماز میت]] مومنین باید اجتماع کنند اما قصد فرادا نمایند.<ref>باب، بیان فارسی، ص۳۲۴.</ref>
==انتقادات==
* [[حسن مصطفوی]]،‌ [[تفسیر قرآن|مفسر]] و [[مجتهد|فقیه]] شیعه، در کتاب «محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء» ده اصل کلی و اساسی [[اسلام]] را نام می‌برد و می‌گوید هر یک از این ده اصل، در بطلان و بی‌پایه و جعلی بودن بابیت کافی است.<ref>مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۱۳.</ref> این ده اصل عبارتند از: [[خاتمیت]] و باقی بودن دین اسلام تا [[قیامت|روز قیامت]]، [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]] امام دوازدهم، [[نبوت]]، [[توحید]] و [[الوهیت]]، توقیفی بودن [[عبادت|عبادات]]، قیامت، نبوت و [[پیامبر امی|امی بودن]]، نبوت و درستی، کتاب آسمانی و عدم تناقض در دین.<ref>نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۱۴-۲۰۵.</ref>  


۹. جواز [[ربا]]<ref>باب، بیان، باب۱۸.</ref>
* محجوبی اردکانی در تعلیقاتش بر المآثر و الآثار و آیتی در [[کشف الحیل (کتاب)|کشف الحیل]] معتقدند که عقیده و ادعای باب متغیر، متنوع و مبهم بود.<ref>آیتی، کشف الحیل، ۱۳۲۶ش، ج۲، ص۶۳؛ جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> به گفته مصطفوی، سخنان باب متناقض بوده و او پیوسته مضطرب و متزلزل و پریشان‌حال است.<ref>نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> علی‌محمد نخست ادعای رکنیت و نیابت از [[سید کاظم رشتی]]، سپس ادعای بابیت و [[نبوت]] کرده و کتاب بیان را می‌نویسد و [[قرآن]] را [[نسخ|منسوخ]] می‌داند. وی پس از آن، ادعای [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] کرده، اما در [[تبریز]] از گفته‌های خویش [[توبه]] می‌کند.<ref>مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۲۰۷.</ref>


==آثار علی محمد باب==
* درباره تحصیل علی‌محمد نیز نظرات مختلفی بیان‌ شده است. میرزا جانی کاشانی و فاضل مازندرانی از مبلغان بهائیت علی‌محمد را شخصی اُمّی که سواد عربی نداشت، معرفی می‌کند<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۰۹؛ فاضل مازندرانی، ظهور الحق، بی‌تا، ج۲، ص۲۳.</ref> و حضور او در درس سید کاظم رشتی را صرفاً جهت استفاده از درس موعظه‌اش می‌داند.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۰.</ref> ولی مولف [[بهائی‌گری (کتاب)|کتاب بهائی‌گری]] انکار شاگردی باب از سید کاظم رشتی را صحیح نمی‌داند.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵.</ref> به گفته محمدعلی خادمی، مؤلف کتاب بی‌بهائیِ باب و بهاء، [[بهائیت|بهائیان]] از یک طرف ادعا می‌کنند که باب درس نخواند و از طرف دیگر می‌گویند که معلم او در راه [[بابیه|بابیت]] کشته شده‌است.<ref>خادمی، بی‌بهائی باب و بهاء، ۱۳۹۰ش، ص۵۷.</ref>
برخی از کتاب‌های او عبارتند از: پنج شأن، دلائل السّبعة، صحیفه عدلیه، تفسیر سوره کوثر، تفسیر سوره بقره، قیوم الأسماء، کتاب الرّوح. آثار وی، غالباً به زبان عربی و مملو از اغلاط صرفی و نحوی است.


==انتقادات==
* بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغین [[بهائیت|بهائی]]، باب برای شروع دعوت به مکه رفت تا دعوت خود را از مکه اعلام کند<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۰۹.</ref> ولی مؤلف کتاب بهائی‌گری، این نقل را نمی‌پذیرد و ذکر می‌کند که هیچ نشانه‌ای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال این‌که سید علی‌محمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref>
[[حسن مصطفوی]]،‌ [[تفسیر قرآن|مفسر]] و [[مجتهد|فقیه]] شیعی قرن پانزدهم قمری، در کتاب «محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء» ده اصل کلی و اساسی [[اسلام]] را نام می‌برد و می‌گوید هر یک از این ده اصل، در بطلان و بی‌پایه و جعلی بودن بابیت و [[بهائیت]] کافی است.<ref>مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۱۳.</ref> این ده اصل عبارتند از: [[خاتمیت]] و باقی بودن دین اسلام تا [[قیامت|روز قیامت]]، [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]] امام دوازدهم، [[نبوت]]، [[توحید]] و [[الوهیت]]، توقیفی بودن [[عبادت|عبادات]]، قیامت، نبوت و [[پیامبر امی|امی بودن]]، نبوت و درستی، کتاب آسمانی و عدم تناقض در دین. وی نخست توضیحی درباره هر یک از این اصول ارائه می‌کند و سپس از طریق آنها، به نقد بابیت و بهائیت می‌پردازد.<ref>نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۱۴-۲۰۵.</ref>  


از جمله نقدهای وارد شده بر بابیه، تناقضات موجود در سخنان باب است. به گفته علامه مصطفوی، سید باب در هر موضوعی که سخنی گفته، سخنانش متناقض بوده و مانند افراد دروغگو و جنایتکار، پیوسته مضطرب و متزلزل و پریشان‌حال است.<ref>نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> علی‌محمد باب نخست ادعای بابیت و رکنیت و نیابت از [[سید کاظم رشتی]] و سپس ادعای [[نبوت]] کرده و کتاب بیان را می‌نویسد و [[قرآن]] را [[نسخ|منسوخ]] می‌داند. وی پس از آن، ادعای [[ربوبیت]] و [[الوهیت]] کرده، اما در [[تبریز]] از گفته‌های خویش [[توبه]] می‌کند.<ref>نگاه کنید به مصطفوی، محاکمه و بررسی در عقاید و احکام و آداب و تاریخ باب و بهاء،‌ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، ج۱، ص۲۰۷.</ref>
* باب در سه شهر شیراز، اصفهان و تبریز به مناظره با علما پرداخت.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> در هر سه شهر نیز با جملات بی معنا و همراه با غلط‌های عربی که موجب تمسخرش شد روبرو گشت.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۶.</ref> [[کسروی]] در کتاب بهائی‌گری، مدعی است که [[میرزا حسینعلی نوری|بهاءالله]] نیز معترف به غلط‌های زیاد و جملات پوچ باب شده بود تا حدی که دستور به نابودی کتاب‌های باب داده بود.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۶-۲۷.</ref> گرچه مولف الکواکب الدریة، معتقد است که سوالات مطرح‌شده توسط علمای [[شیعه]] در جلسات مناظره، بیرون از موضوع، کنایه‌ای و تمسخرآمیز بود؛<ref>آیتی، الکواکب الدریة، بی‌تا، ج۲، ص۳۹۶.</ref> ولی کسروی ذکر می‌کند باب اگر راستگو و نبی خدا بود، می‌بایست پاسخ مناسبی می‌داد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۳۰.</ref>


==آثاری در رد بابیه==
==آثاری در رد بابیه==
ردیه‌هایی که بر باب و بابیه نوشته شده، بسیار زیاد است. برخی از آن آثار اینهاست :
ردیه‌هایی که بر باب و بابیه نوشته شده، بسیار زیاد است. برخی از آن آثار اینهاست :
#کتاب [[ازهاق الباطل]] اثر حاجی محمدکریم خان کرمانی از سران بزرگ [[شیخیه]] و معاصر با باب.
#کتاب [[ازهاق الباطل]] اثر حاجی محمدکریم خان کرمانی از سران بزرگ [[شیخیه]] و معاصر با باب.
#پسر او حاجی محمدخان کرمانی هم ۳ رساله، از جمله الشمس المضیئه و تقویم العوج، در رد بابیه و اثبات عقاید شیخیه نگاشت.<ref>گلپایگانی، کشف الغطاء، ص۵۳-۵۴؛ کرمانی، محمد، ص۲-۳.</ref>
#پسر او حاجی محمدخان کرمانی هم ۳ رساله، از جمله الشمس المضیئه و تقویم العوج، در رد بابیه و اثبات عقاید شیخیه نگاشت.<ref>گلپایگانی، کشف الغطاء، ص۵۳-۵۴؛ کرمانی، الشمس المضیئة، ۱۳۲۲ق، ص۲-۳.</ref>
#حاج میرزا ابوالقاسم زنجانی که در شورش بابیان زنجان حضور داشته، ۴ رساله در رد بر آنها نوشته بوده است.
#حاج میرزا ابوالقاسم زنجانی که در شورش بابیان زنجان حضور داشته، ۴ رساله در رد بر آنها نوشته بوده است.
#ملاعبدالرسول مدنی کاشانی هم کتابی در رد بابیه به نام الرد علی البابیه و البهائیه نگاشت که در بردارنده عقاید و نظرات علمای شیعه درباره [[امام مهدی]](ع) و علامتهای [[ظهور]] در پاسخ به باب است.<ref>مدنی کاشانی، ص۲۷- ۳۸.</ref>
#ملاعبدالرسول مدنی کاشانی هم کتابی در رد بابیه به نام الرد علی البابیه و البهائیه نگاشت که در بردارنده عقاید و نظرات علمای شیعه درباره [[امام مهدی]](ع) و علامتهای [[ظهور]] در پاسخ به باب است.<ref>مدنی کاشانی، الرد علی البابیة و البهائیة، ۱۳۷۴ق، ص۲۷- ۳۸.</ref>
#کتاب السیف التتار فی دفع شبهات الکفار از عبدالله مامقانی، از رؤسای شیخیه.<ref>مدنی کاشانی، ص۲۲- ۳۸.</ref>
#کتاب السیف التتار فی دفع شبهات الکفار از عبدالله مامقانی، از رؤسای شیخیه.<ref>مدنی کاشانی، الرد علی البابیة و البهائیة، ۱۳۷۴ق، ص۲۲- ۳۸.</ref>
#کتاب منهاج الطالبین اثر حاج [[حسین قلی جدیدالاسلام]] که به بررسی آراء بابیه و صوفیه و معانی حروف - بحث مورد توجه بابیه - پرداخته است.<ref>مثلاً نک: ص۱۶-۱۷، ص۲۰۳-۲۱۰.</ref>
#کتاب منهاج الطالبین اثر حاج [[حسین قلی جدیدالاسلام]] که به بررسی آراء بابیه و صوفیه و معانی حروف - بحث مورد توجه بابیه - پرداخته است.<ref>مثلاً نک: ص۱۶-۱۷، ص۲۰۳-۲۱۰.</ref>
#رساله در ردّ بابیه از میرزا یحیی ارومی که منتخبی است از اسرار العقاید یکی از قدیمی‌ترین آثار در این زمینه است.
#رساله در ردّ بابیه از میرزا یحیی ارومی که منتخبی است از اسرار العقاید یکی از قدیمی‌ترین آثار در این زمینه است.<ref>سجادی، «بابیه»، ص۴۲۸۴.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۱۷: خط ۱۶۳:
*آیتی و دیگران، بیان الحقایق (تکمیل کشف الحیل)، تهران، حافظ.
*آیتی و دیگران، بیان الحقایق (تکمیل کشف الحیل)، تهران، حافظ.
*آیتی، عبدالحسین، الکواکب الدرّیة فی مآثرالبهائیة، مصر، ۱۳۴۲ق.
*آیتی، عبدالحسین، الکواکب الدرّیة فی مآثرالبهائیة، مصر، ۱۳۴۲ق.
* ابوالحسنی(منذر)، علی، «امیر کبیر در مقابله با باب و بهاء»، در کتاب بهائیت آنگونه که هست، تهران، موسسه فرهنگی مطبوعاتی، ۱۳۸۷ش.
*اسلمنت، جی . ای. بهاءالله و عصر جدید، ترجمه ع. بشیر الهی، ه. رحیمی و ف. سلیمانی، برزیل، منشورات دار النشر البهائیة، ۱۹۸۸م.
*اسلمنت، جی . ای. بهاءالله و عصر جدید، ترجمه ع. بشیر الهی، ه. رحیمی و ف. سلیمانی، برزیل، منشورات دار النشر البهائیة، ۱۹۸۸م.
*اشراق خاوری، عبدالحمید، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌جا، تاریخ مقدمه ۱۳۳۹ ش.
*اشراق خاوری، عبدالحمید، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌جا، تاریخ مقدمه ۱۳۳۹ ش.
خط ۱۲۸: خط ۱۷۵:
*ج.‌ای. اسلمنت؛ بهاء الله و عصر جدید، ترجمه ع. بشیر الهی و ف. سلیمانی، برزیل: دارالنشرالبهائیه، ۱۹۸۸م.
*ج.‌ای. اسلمنت؛ بهاء الله و عصر جدید، ترجمه ع. بشیر الهی و ف. سلیمانی، برزیل: دارالنشرالبهائیه، ۱۹۸۸م.
*جدیدالاسلام، حسین قلی، منهاج الطالبین، بمبئی، ۱۳۲۱ق.
*جدیدالاسلام، حسین قلی، منهاج الطالبین، بمبئی، ۱۳۲۱ق.
*حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، لیدن، ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
*جانی کاشانی، میرزا، نقطة الکاف، لِیدِن هلند، انتشارات بریل، ۱۳۲۸ق.
* جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، در کتاب بهائیت آنگونه که هست، تهران، موسسه فرهنگی مطبوعاتی، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۸-۲۷۱.
* رجبی، علی، «حضور در انجمن‌های ماسونی و شبه‌ماسونی»، در کتاب بهائیت آنگونه که هست، تهران، موسسه فرهنگی مطبوعاتی، ۱۳۸۷ش.
* سجادی، صادق، «بابیه»، در دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۱، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
*شاهرودی، احمد، «تنبیه الغافلین»، همراه حق المبین، تهران، ۱۳۳۳ق.
*شاهرودی، احمد، «تنبیه الغافلین»، همراه حق المبین، تهران، ۱۳۳۳ق.
*فاضل مازندرانی، اسرارالا´ثار، بی‌جا. بی‌تا. (حرف رـ ق).
*فاضل مازندرانی، اسرارالا´ثار، بی‌جا. بی‌تا. (حرف رـ ق).
خط ۱۳۵: خط ۱۸۵:
*کاشانی، حبیب الله، رجوم الشیاطین، تهران، ۱۳۲۲ق.
*کاشانی، حبیب الله، رجوم الشیاطین، تهران، ۱۳۲۲ق.
*کرمانی، محمد، الشمس المضیئة، تهران، ۱۳۲۲ق.
*کرمانی، محمد، الشمس المضیئة، تهران، ۱۳۲۲ق.
*کسروی، احمد، بهاییگری، تهران، ۱۳۲۲ش.
*کسروی، احمد، بهائی‌گری، بی‌جا، چاپخانه پیمان، چاپ دوم، ۱۳۲۳ش.
*گلپایگانی، ابوالفضل محمد بن محمدرضا، الفرائد، آلمان: مؤسسه ملی مطبوعات امری آلمان، ۲۰۰۱م.
*گلپایگانی، ابوالفضل محمد بن محمدرضا، الفرائد، آلمان: مؤسسه ملی مطبوعات امری آلمان، ۲۰۰۱م.
* گلپایگانی، ابوالفضل، کشف الغطاء، چاپ ترکستان.
* گلپایگانی، ابوالفضل، کشف الغطاء، چاپ ترکستان.
* گلپایگانی، ابوالفضل، رسائل و رقائم، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
*مدنی کاشانی، عبدالرسول، الرد علی البابیة و البهائیة، تهران، ۱۳۷۴ق.
*مدنی کاشانی، عبدالرسول، الرد علی البابیة و البهائیة، تهران، ۱۳۷۴ق.
*‌موسوی‌زاده، سید حسین‌علی با همکاری پژوهشکده باقرالعلوم،، منادیان تاریکی: افشای باورهای بهائیت، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
*‌موسوی‌زاده، سید حسین‌علی با همکاری پژوهشکده باقرالعلوم،، منادیان تاریکی: افشای باورهای بهائیت، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
خط ۱۴۳: خط ۱۹۴:
*هدایت، رضا قلی، روضة الصفای ناصری، قم، ۱۳۳۹ش.
*هدایت، رضا قلی، روضة الصفای ناصری، قم، ۱۳۳۹ش.
*یزدانی، احمد، نظراجمالی در دیانت بهائی، تهران، ۱۳۲۹ ش.
*یزدانی، احمد، نظراجمالی در دیانت بهائی، تهران، ۱۳۲۹ ش.
{{پایان}}
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
*Ivanov, M.S., Antifeodal'nye vosstaniya v Irane v seredine XIX v., Moscow, 1982
*Ivanov, M.S., Antifeodal'nye vosstaniya v Irane v seredine XIX v., Moscow, 1982
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان چپ‌چین}}
 
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/227032/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87 دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/227032/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87 دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۱۷

ویرایش