جن: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
===جنیان سُنی=== | ===جنیان سُنی=== | ||
برخی اعتقاد دارند همه جنیانِ مسلمان، [[شیعه]] هستند و مستند آنها کلامی از [[حسن زاده آملی]] در کتاب هزار و یک کلمه است. او از آیت الله [[سید علی قاضی طباطبایی]] نقل میکند که کسی از جنی پرسیده است: طایفه جن به چه مذهباند؟ آن جن در جواب گفت: طایفه جن مانند | برخی اعتقاد دارند همه جنیانِ مسلمان، [[شیعه]] هستند و مستند آنها کلامی از [[حسن زاده آملی]] در کتاب هزار و یک کلمه است. او از آیت الله [[سید علی قاضی طباطبایی]] نقل میکند که کسی از جنی پرسیده است: طایفه جن به چه مذهباند؟ آن جن در جواب گفت: طایفه جن مانند انسانها دارای مذاهب گوناگوناند، جز این که [[سنی|سُنی]] ندارند، برای آن که در میان ما کسانی هستند که در واقعه [[غدیر خم]] حضور داشته و شاهد ماجرا بودهاند.<ref> هزار و یک کلمه، ج ۳، ص۳۰۱ – ۳۰۰ </ref> | ||
با توجه به اینکه سؤال کننده مشخص نیست و راستگویی آن جن نیز نامعلوم است نمیتوان از این مطلب استفاده خاصی کرد. | با توجه به اینکه سؤال کننده مشخص نیست و راستگویی آن جن نیز نامعلوم است نمیتوان از این مطلب استفاده خاصی کرد. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
===جن زدگان=== | ===جن زدگان=== | ||
اعتقاد به اینکه رفتن جنّ در بدن انسان، علت مرض صرع است از قدیم الایام شایع بوده است.<ref> رجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۴ </ref> جنّی که وارد بدن کسی میشود، درد و زجری را که به آن شخص میرسد، حس میکند. به این دلیل، یکی از راههای درمان اشخاص مبتلا به صرع این بود که دست و پای آنها را میبستند و در حالی که دعاهای مخصوصی میخواندند، بیمار را به شدت کتک میزدند!<ref> ناصری، ص۲۲۰، ۲۲۴۲۲۵ </ref> | اعتقاد به اینکه رفتن جنّ در بدن انسان، علت مرض صرع است از قدیم الایام شایع بوده است.<ref> رجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۴ </ref> جنّی که وارد بدن کسی میشود، درد و زجری را که به آن شخص میرسد، حس میکند. به این دلیل، یکی از راههای درمان اشخاص مبتلا به صرع این بود که دست و پای آنها را میبستند و در حالی که دعاهای مخصوصی میخواندند، بیمار را به شدت کتک میزدند!<ref> ناصری، ص۲۲۰، ۲۲۴۲۲۵ </ref> عربها جنّی را که باعث آشفتگی فکری یا دیوانگی میشود، خابل یا خَبَل<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۹۵ </ref> و بیماران روان پریش را «مجنون»، یعنی جنّزده، مینامیدند<ref> رجوع کنید به شرتونی، ذیل «جَنَّ» </ref>، چنانکه در فارسی به این بیماران دیوانه میگویند، زیرا دیو در زبان فارسی به معنای جنّ هم به کاررفته است.<ref> مثلاًرجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۴، ۴۹۰؛ سعدالدین وراوینی، ص۷۹۸۰؛ بیغمی، ج ۲، ص۷۱۶ ۷۱۷ </ref> به نوشته جاحظ<ref> عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان،ج ۲، ص۲۰۷ </ref> این اعتقاد عامیانه وجود داشته است که هرکس در آستانه در بخوابد، جنّزده و دیوانه میشود و جنّیان ممکن است او را خفه کنند<ref> عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان،ج ۱، ص۳۰۲ </ref>. این گونه عقاید را برخی از علمای قرون پنجم و ششم مردود شمردهاند.<ref> برای نمونه رجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۴ ۴۸۵ </ref> | ||
===تسخیر جن=== | ===تسخیر جن=== | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
در روایات اشارهای به وجود همزاد برای انسان نشده است ولی به اعتقاد عوام ایران، به ازای هر کودکی که در میان بنی آدم به دنیا میآید، هزار کودک از جنّیان متولد میشوند<ref> برای نمونه رجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۴ </ref> و هر کودک آدمیزاد، به جز [[چهارده معصوم]] علیهم السلام، یک همزاد جنّ دارد. همزاد به آنچه در فرهنگ عامه اروپایی، به انگلیسی changeling (بچه عوضی)، به آلمانی Der Wechselbalg (بچه ناقص و زشتی که از آنِ شیاطین است) یا untergeschobehes kind، و به فرانسه enfant substitue (بچه جایگزین) نامیده میشود، بسیار شبیه است. | در روایات اشارهای به وجود همزاد برای انسان نشده است ولی به اعتقاد عوام ایران، به ازای هر کودکی که در میان بنی آدم به دنیا میآید، هزار کودک از جنّیان متولد میشوند<ref> برای نمونه رجوع کنید به طوسی، عجایب المخلوقات، ص۴۸۴ </ref> و هر کودک آدمیزاد، به جز [[چهارده معصوم]] علیهم السلام، یک همزاد جنّ دارد. همزاد به آنچه در فرهنگ عامه اروپایی، به انگلیسی changeling (بچه عوضی)، به آلمانی Der Wechselbalg (بچه ناقص و زشتی که از آنِ شیاطین است) یا untergeschobehes kind، و به فرانسه enfant substitue (بچه جایگزین) نامیده میشود، بسیار شبیه است. | ||
همزاد هم زمان با پیدایی جنین در رحم مادر، ایجاد میشود و بچه را، حتی پیش از به دنیا آمدن، آزار میدهد و هرگاه بچه در رحم بجنبد یا نوزاد در خواب تکان بخورد، علامت آن است که همزادش او را اذیت میکند.<ref> شکورزاده، ص۱۴۲۱۴۳، پانویس ۳؛ لوفلر، ص۱۳۹؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۸ </ref> گاهی زنانِ جنّیان محتاج قابله میشوند. هر قابله باید به ازای هر صد نوزاد بشر که به دنیا میآورد، یک بچه جنّ هم به دنیا بیاورد. قابله با چشم بسته نزد زائوی جنّی برده میشود و پس از اتمام کار، یک مشت پوست پیاز به او انعام میدهند! اگر قابله موضوع را به هیچ کس نگوید و پوست پیازها را زیرفرش بگذارد، هر روز صبح در زیر فرش یک سکه طلا خواهد یافت، اما اگر موضوع را بروز دهد، پوست پیازها سکه طلا نخواهند شد<ref> ماسه، ج ۲، ص۳۵۶ </ref> ممکن است جنّیان گاه به انسانی که دوستش دارند، هدایایی ببخشد از قبیل پول، موفقیت یا توانایی درمان بعضی از | همزاد هم زمان با پیدایی جنین در رحم مادر، ایجاد میشود و بچه را، حتی پیش از به دنیا آمدن، آزار میدهد و هرگاه بچه در رحم بجنبد یا نوزاد در خواب تکان بخورد، علامت آن است که همزادش او را اذیت میکند.<ref> شکورزاده، ص۱۴۲۱۴۳، پانویس ۳؛ لوفلر، ص۱۳۹؛ ماسه، ج ۲، ص۳۵۸ </ref> گاهی زنانِ جنّیان محتاج قابله میشوند. هر قابله باید به ازای هر صد نوزاد بشر که به دنیا میآورد، یک بچه جنّ هم به دنیا بیاورد. قابله با چشم بسته نزد زائوی جنّی برده میشود و پس از اتمام کار، یک مشت پوست پیاز به او انعام میدهند! اگر قابله موضوع را به هیچ کس نگوید و پوست پیازها را زیرفرش بگذارد، هر روز صبح در زیر فرش یک سکه طلا خواهد یافت، اما اگر موضوع را بروز دهد، پوست پیازها سکه طلا نخواهند شد<ref> ماسه، ج ۲، ص۳۵۶ </ref> ممکن است جنّیان گاه به انسانی که دوستش دارند، هدایایی ببخشد از قبیل پول، موفقیت یا توانایی درمان بعضی از بیماریها.<ref> لوفلر، ص۱۲۵، ۱۴۳؛ مارزلف، بن مایه ۵۰۳ </ref> | ||
===بختک=== | ===بختک=== | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
===مکان زندگی جنیان=== | ===مکان زندگی جنیان=== | ||
به اعتقاد عوام جایگاه جنّیان برخی | به اعتقاد عوام جایگاه جنّیان برخی کوهها<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۸۲؛ قزوینی، ص۱۶۷ </ref>، درختان<ref> جاحظ، ج ۶، ص۱۶۹، ۱۷۱؛ طوسی، عجایب المخلوقات، ص۵۰۶ </ref> و بیابانها بوده و گاه قبایلی از جنّها در آنها پیدا میشده است<ref> جاحظ، ج ۶، ص۲۰۰ </ref>. در کتاب هزار و یک شب<ref> ألف لیله و لیله،ج ۱، ص۵۳۹ </ref> جایگاه میمونه جنّیه، چاه ذکر شده است. به اعتقاد ایرانیان، جنّیان ممکن است هم در زمین و هم در آب زندگی کنند، اما محلهای تاریک و گرم، نظیر حمامهای قدیمی و گورستانها و خرابهها و بعضی آبانبارها و درختان، را ترجیح میدهند.<ref> رجوع کنید به فزونی استرآبادی، ص۵۲۵؛ ماسه، ج ۲، ص۳۶۰ ۳۶۳؛ میهن دوست، ص۴۸؛ اعظمی، ص۵۲ </ref> در بسیاری از قصهها نیز از اسارت جنّها در سبو یا قمقمه و کوزه آب سخن گفته شده است.<ref> مثلاًرجوع کنید به کتاب ألف لیلة و لیلة، ج ۱، ص۹۱ </ref> در باور برخی مردم جنّیانی که در زمین زندگی میکنند در سراسر جهان پراکندهاند، اما بیشتر در شام، هند و سرزمین وَبار یافت میشوند.<ref> طوسی، عجایب المخلوقات، ص۵۰۷، ۵۰۹، ۵۱۱ </ref><ref> دایرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل جن در فرهنگ عامه </ref> | ||
===زعفر جنی و حضور در کربلا=== | ===زعفر جنی و حضور در کربلا=== | ||
{{اصلی|زعفر جنی}} | {{اصلی|زعفر جنی}} | ||
[[پرونده:آمدن زعفر جنی به یاری امام حسین(ع). تابلوی کاشیکاری در تکیه معاون الملک.jpg|بندانگشتی|آمدن [[زعفر جنی]] به یاری [[امام حسین(ع)]]. تابلوی کاشیکاری در [[تکیه معاون الملک]]]] | [[پرونده:آمدن زعفر جنی به یاری امام حسین(ع). تابلوی کاشیکاری در تکیه معاون الملک.jpg|بندانگشتی|آمدن [[زعفر جنی]] به یاری [[امام حسین(ع)]]. تابلوی کاشیکاری در [[تکیه معاون الملک]]]] | ||
به اعتقاد برخی، پادشاه جنّیان، که زَعفَر نام داشت، در [[واقعه کربلا]] به [[امام حسین(ع)]] پیوست. گفتهاند زعفرِ جنّی در | به اعتقاد برخی، پادشاه جنّیان، که زَعفَر نام داشت، در [[واقعه کربلا]] به [[امام حسین(ع)]] پیوست. گفتهاند زعفرِ جنّی در سالهای نخستین قرن چهاردهم هجری شمسی درگذشت و پسرش، شاه کاظم، بر جای او نشست.<ref> میهن دوست، همانجا؛ قس لوفلر، ص۱۴۳ </ref> [[شهید مطهری]] در کتاب [[حماسه حسینی]]، یکی از [[تحریفات عاشورا]] را جریان مربوط به زعفر جنی قلمداد مینماید.<ref> مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۷۴ش، ج ۱۷، ص۷۸ و ۹۴ و۱۱۰ </ref> | ||
در مورد رابطه زعفر جنی با [[آیت الله بروجردی]]، هر چند داستان مجلس ختم آیت الله بروجردی برای وی و حواشی آن بسیار مشهور است و در سایتهای گوناگون نقل شده، اما با مراجعه به کتب مربوط به شرح حال زندگی آیت الله بروجردی، از جمله کتاب "مفاخر اسلام"، تألیف [[علی دوانی]]، مطلبی در این مورد یافت نشد.<ref> [http://www.pasokhgoo.ir/node/34702 سایت پاسخگو] </ref> | در مورد رابطه زعفر جنی با [[آیت الله بروجردی]]، هر چند داستان مجلس ختم آیت الله بروجردی برای وی و حواشی آن بسیار مشهور است و در سایتهای گوناگون نقل شده، اما با مراجعه به کتب مربوط به شرح حال زندگی آیت الله بروجردی، از جمله کتاب "مفاخر اسلام"، تألیف [[علی دوانی]]، مطلبی در این مورد یافت نشد.<ref> [http://www.pasokhgoo.ir/node/34702 سایت پاسخگو] </ref> | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
در روایتی از [[امام علی|امیرالمؤمنین(ع)]] آمده است: «از قسمت شکستۀ ظرف و دستگیرۀ آن آب نخورید زیرا [[شیطان]] روی دستگیره و قسمت شکستۀ ظرف مینشیند».<ref> کافی، ج ۶، ص۳۸۵، حدیث ۵ </ref> بسیاری معتقدند منظور از شیطان در این روایت، میکروب است و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود امام به جای اصطلاح «میکروب» از اصطلاح «شیطان» که معنای لغوی آن پنهان و غیر قابل دید است استفاده کردهاند. | در روایتی از [[امام علی|امیرالمؤمنین(ع)]] آمده است: «از قسمت شکستۀ ظرف و دستگیرۀ آن آب نخورید زیرا [[شیطان]] روی دستگیره و قسمت شکستۀ ظرف مینشیند».<ref> کافی، ج ۶، ص۳۸۵، حدیث ۵ </ref> بسیاری معتقدند منظور از شیطان در این روایت، میکروب است و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود امام به جای اصطلاح «میکروب» از اصطلاح «شیطان» که معنای لغوی آن پنهان و غیر قابل دید است استفاده کردهاند. | ||
در دوره جدید، گرایش به | در دوره جدید، گرایش به برداشتهای اثبات گرایانه از دادههای قرآنی درباره جنّ رواج یافته است و برخی منظور از جنّ را در همه موارد «میکروب» میدانند، چون از چشم آدمی پنهان است.<ref> رشیدرضا، تفسیر المنار، ج ۳، ص۹۶؛ نیز رجوع کنید به جدیدی، ص۱۴۵ </ref> از این نحوه نگرش چنین انتقاد شده که این مفسران به آیات و [[احادیث]] فراوانی که در آنها گفته شده جنّ موجودی مستقل و مانند انسان دارای [[جبر و اختیار|اختیار]] است، توجه نکرده و ظاهراً فقط به احادیثی توجه داشتهاند که در آنها جنّ و شیطان، که یکی از افراد آن است، در مفهوم لغویاش (پنهان بودن از حواس انسان) به کار رفته است، حال آنکه در قرآن، مراد از جنّ موجوداتی صاحب عقل و درک و اختیار است. جنّ فقط در معنای اول قابل حمل بر موجوداتی چون میکروب و ویروس است.<ref> تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص۱۵۶۱۵۷ </ref> رشیدرضا<ref> تفسیر المنار، ج ۷، ص۳۱۹ </ref> با اشاره به احادیثی که در آنها جن عامل بیماری طاعون معرفی شده، مراد از جنّ را در این احادیث، همان میکروب طاعون دانسته است و سخن قدما را که گفتهاند جنّ انواعی دارد و حشرات از جمله آنهایند<ref> رجوع کنید به متقی، ج ۶، ص۱۴۱ </ref> مؤید نظر خود تلقی کرده است. طنطاوی بن جوهری<ref> ج ۲۴، ص۲۷۶۲۷۷ </ref> نظری را نقل کرده است که بنابر آن، جنیان، نفوس بشری شرور و گناهکار، پس از مرگاند. | ||
==جن در ادبیات سایر ملل== | ==جن در ادبیات سایر ملل== | ||
جنّ، با همان | جنّ، با همان ویژگیهای عربی و [[ایران|ایرانی]]، در فرهنگ عامه دیگر مسلمانان جهان نیز وجود دارد. به باور مردم [[مصر]]، اگر کسی بر اثر خشونت و عصبانیت بمیرد، به عفریت بدل میشود. در شمال افریقا، عوام جنّ را با تعبیر کنایی «آنهایی که آنجا هستند» یاد میکنند.<ref> دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم، ذیل "Djinn. The djinn folk-lore" </ref> | ||
ترکان جنّ را «جین» و «اجینّی» میگویند و قصههای فراوانی درباره آن نقل میکنند و در میان آنان کلمه مکر (mekir) به موجودی خارق العاده، با تمام مشخصات جنّ، اطلاق میشود. در قدیم، ترکها برای در امان ماندن از آزار جنّیان میگفتند: «ان شاءالله وقتشان پرشگون باشد». به اعتقاد آنان، برخی از کاروانسراهای ویران، اماکنی در حومه شهر و به خصوص تنه درختان بزرگ، جایگاه جنّیان است.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. In Turkish folklore" </ref> اصولاً اعتقادات ترکان درباره جنّ همان است که در ایران و کشورهای عربی رایج است. آنان نیز برای درمان بیماران جنّزده به جنّگیران مراجعه میکنند و معتقدند جَنگیران، که هودَّملی نامیده میشوند، با جنّها در ارتباطاند. پیش از ۱۲۹۹ش /۱۹۲۰، به خصوص در شهرهای بزرگ، مثل [[استانبول]] و ازمیر، انجمنهایی از جنّگیران به رهبری گودیاها، که رهبران معنوی جنّگیران بودند، برپا میشد.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. In Turkish folklore" </ref> | ترکان جنّ را «جین» و «اجینّی» میگویند و قصههای فراوانی درباره آن نقل میکنند و در میان آنان کلمه مکر (mekir) به موجودی خارق العاده، با تمام مشخصات جنّ، اطلاق میشود. در قدیم، ترکها برای در امان ماندن از آزار جنّیان میگفتند: «ان شاءالله وقتشان پرشگون باشد». به اعتقاد آنان، برخی از کاروانسراهای ویران، اماکنی در حومه شهر و به خصوص تنه درختان بزرگ، جایگاه جنّیان است.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. In Turkish folklore" </ref> اصولاً اعتقادات ترکان درباره جنّ همان است که در ایران و کشورهای عربی رایج است. آنان نیز برای درمان بیماران جنّزده به جنّگیران مراجعه میکنند و معتقدند جَنگیران، که هودَّملی نامیده میشوند، با جنّها در ارتباطاند. پیش از ۱۲۹۹ش /۱۹۲۰، به خصوص در شهرهای بزرگ، مثل [[استانبول]] و ازمیر، انجمنهایی از جنّگیران به رهبری گودیاها، که رهبران معنوی جنّگیران بودند، برپا میشد.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. In Turkish folklore" </ref> | ||
مسلمانان [[هند]] نیز بر این باورند که جنّها مخلوقاتی نامرئی با قدرتهای خارق العادهاند و ریاست آنها را پادشاهی به عهده دارد. دردوره اِلتُتمِش، سلطان مُلتان هند (حک : ۶۰۷ - ۶۳۳)، ناحیهای در اطراف حوض شمسی دهلی را اقامتگاه | مسلمانان [[هند]] نیز بر این باورند که جنّها مخلوقاتی نامرئی با قدرتهای خارق العادهاند و ریاست آنها را پادشاهی به عهده دارد. دردوره اِلتُتمِش، سلطان مُلتان هند (حک : ۶۰۷ - ۶۳۳)، ناحیهای در اطراف حوض شمسی دهلی را اقامتگاه جنّها میدانستند و مهمانخانهای را که التتمش بنا کرده بود، دارالجنّ مینامیدند، زیرا معتقد بودند که جنّیان غالباً در آنجا رفت و آمد دارند. سیدنجم الدین صغری (شیخ الاسلام دهلی)، شیخ جلال الدین تبریزی را در این مهمانخانه منزل داد تا نیروی معنوی او را محک بزند. شیخ جلال الدین پیش از آنکه داخل مهمانخانه شود، خدمتکارش را فرستاد تا یک جلد [[قرآن]] در آنجا بگذارد. این کار رسمی را به وجود آورد که طبق آن، پیش از آنکه کسی وارد خانه خالی بشود، یک جلد قرآن برای باطل کردن [[سحر]] و [[طلسم]] جنّها در آنجا قرار بدهد. چون مردم باور داشتند جنّیان قادر به آسیب رساندن و ایجاد بیماریهای وخیم برای انسانها هستند، بسیاری از نویسندگان مذهبی، اوراد و ادعیهای نوشتهاند تا شرارتهای آنها را خنثا کنند.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. India" </ref> | ||
مسلمانان [[اندونزی]] نیز کلمه عربی جنّ را از طریق ادبیات عرب میشناسند. این کلمه در زبانهای اندونزیایی راه یافته است. مالایاییها این کلمه را به عنوان معادل یا تعبیر مؤدبانه هنتو، به معنای روح شیطانی، به کار میبرند. در برخی زبانها، مانند گایو (از زبانهای اندونزی)، این کلمه نامی کلی برای انواع ارواح بومی است.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. Indonesia" </ref> | مسلمانان [[اندونزی]] نیز کلمه عربی جنّ را از طریق ادبیات عرب میشناسند. این کلمه در زبانهای اندونزیایی راه یافته است. مالایاییها این کلمه را به عنوان معادل یا تعبیر مؤدبانه هنتو، به معنای روح شیطانی، به کار میبرند. در برخی زبانها، مانند گایو (از زبانهای اندونزی)، این کلمه نامی کلی برای انواع ارواح بومی است.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل "Djinn. Indonesia" </ref> |