confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۴۴
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
برخی گفتهاند که او در سنین کودکی، در [[واقعه کربلا]] به [[شهادت]] رسید؛<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۴۸.</ref> و برخی دیگر شهادت او را با تردید نقل کردهاند.<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۲۵۹.</ref> | برخی گفتهاند که او در سنین کودکی، در [[واقعه کربلا]] به [[شهادت]] رسید؛<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۴۸.</ref> و برخی دیگر شهادت او را با تردید نقل کردهاند.<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۲۵۹.</ref> | ||
آنچه بیشتر مورخان بر آن اتفاق دارند، اسارت او در کربلا است. در [[مقاتل الطالبیین]] آمده است: اهل بیت [[امام حسین علیهالسلام]] را اسیر کردند و در میان آنان عمر، [[زید بن حسن بن علی علیهالسلام|زید]] و [[حسن مثنی|حسن]]، از فرزندان [[حسن | آنچه بیشتر مورخان بر آن اتفاق دارند، اسارت او در کربلا است. در [[مقاتل الطالبیین]] آمده است: اهل بیت [[امام حسین علیهالسلام]] را اسیر کردند و در میان آنان عمر، [[زید بن حسن بن علی علیهالسلام|زید]] و [[حسن مثنی|حسن]]، از فرزندان [[امام حسن علیهالسلام]] حضور داشتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه، ص۱۱۹.</ref> | ||
[[طبری]] مینویسد: [[یزید]]، عمر بن حسن خردسال را خواست و گفت: حاضری با پسر من، خالد، کشتی بگیری؟ عمر گفت: به این صورت نه. به هر یک از ما کاردی بده تا باهم بجنگیم اگر او مرا کشت، به جدّم [[پیامبر(ص)]] ملحق میشوم و اگر من او را کشتم، به جدّش [[معاویه]] و [[ابوسفیان]] خواهد پیوست.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۴۶۲.</ref> | [[طبری]] مینویسد: [[یزید]]، عمر بن حسن خردسال را خواست و گفت: حاضری با پسر من، خالد، کشتی بگیری؟ عمر گفت: به این صورت نه. به هر یک از ما کاردی بده تا باهم بجنگیم اگر او مرا کشت، به جدّم [[پیامبر(ص)]] ملحق میشوم و اگر من او را کشتم، به جدّش [[معاویه]] و [[ابوسفیان]] خواهد پیوست.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۴۶۲.</ref> |