پرش به محتوا

حسن بن بویه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۶۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
در ۳۲۹ق، جبال به تصرف سپاه سامانی درآمد.<ref>رجوع کنید به مسکویه، ج۶، ص۳۳ـ۳۵.</ref> پس از مرگ امیرنصر در اواخر [[رجب]] ۳۳۱ق، وشمگیر ری را گرفت. حسن بن بویه نیز خود را به نزدیکی او رساند. با پیوستنِ سرانِ سپاهِ وشمگیر به حسن، وشمگیر به طبرستان گریخت و حسن مالک بلامنازع جبال شد.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۸؛ قس ابن اثیر، ج۸، ص۳۸۹، ۳۹۱: سال ?۳۳۰.</ref> حسن بن بویه در تعقیب وشمگیر راهی طبرستان شد و با همراهی اصفهبد شهریار بن قارن و حسن بن فیروزان (پسرعموی ماکانِ کاکی)، بر طبرستان و گرگان تسلط یافت و وشمگیر به خراسان گریخت.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۹.</ref>
در ۳۲۹ق، جبال به تصرف سپاه سامانی درآمد.<ref>رجوع کنید به مسکویه، ج۶، ص۳۳ـ۳۵.</ref> پس از مرگ امیرنصر در اواخر [[رجب]] ۳۳۱ق، وشمگیر ری را گرفت. حسن بن بویه نیز خود را به نزدیکی او رساند. با پیوستنِ سرانِ سپاهِ وشمگیر به حسن، وشمگیر به طبرستان گریخت و حسن مالک بلامنازع جبال شد.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۸؛ قس ابن اثیر، ج۸، ص۳۸۹، ۳۹۱: سال ?۳۳۰.</ref> حسن بن بویه در تعقیب وشمگیر راهی طبرستان شد و با همراهی اصفهبد شهریار بن قارن و حسن بن فیروزان (پسرعموی ماکانِ کاکی)، بر طبرستان و گرگان تسلط یافت و وشمگیر به خراسان گریخت.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۹.</ref>


حسن نیز، پس از ازدواج با دختر حسن بن فیروزان، حکومت گرگان را به وی سپرد و خواهرزاده خود، علی بن کامه، را به حکومت طبرستان گماشت و به جبال بازگشت.  
حسن نیز، پس از ازدواج با دختر حسن بن فیروزان، حکومت گرگان را به وی سپرد و خواهرزاده خود، علی بن کامه، را به حکومت طبرستان گماشت و به جبال بازگشت.


===از دست دادن طبرستان، گرگان و ری===
===از دست دادن طبرستان، گرگان و ری===
در ۳۳۳ق، وشمگیر با یاری سپاهیان امیر جدید سامانی، نوح بن نصر، گرگان و طبرستان را گرفت.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۹؛ میرخواند، ج۴، ص۴۵.</ref> هم زمان، ابوعلی چغانی نیز به ری تاخت و حسن بن بویه را مجبور به تخلیه ری نمود و بدین ترتیب، بلاد جبال به تصرف سامانیان درآمد.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۴۴۳ـ۴۴۴؛ قس مسکویه، ج۶، ص۱۳۳، که عقب نشینی از ری را تدبیر سیاسی علی بن بویه دانسته است.</ref>
در ۳۳۳ق، وشمگیر با یاری سپاهیان امیر جدید سامانی، نوح بن نصر، گرگان و طبرستان را گرفت.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۹؛ میرخواند، ج۴، ص۴۵.</ref> هم زمان، ابوعلی چغانی نیز به ری تاخت و حسن بن بویه را مجبور به تخلیه ری نمود و بدین ترتیب، بلاد جبال به تصرف سامانیان درآمد.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۴۴۳ـ۴۴۴؛ قس مسکویه، ج۶، ص۱۳۳، که عقب نشینی از ری را تدبیر سیاسی علی بن بویه دانسته است.</ref>
 
==فتح بغداد==
==فتح بغداد==
در ۳۳۴ق، احمدبن بویه و برادرانش [[بغداد]] را فتح کردند و خلیفه عباسی، المستکفی باللّه، به آنان القابی داد و حسن را به رکن الدوله ملقب کرد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۱۴ـ ۱۱۵؛ همدانی، ج۱، ص۱۴۸.</ref>
در ۳۳۴ق، احمدبن بویه و برادرانش [[بغداد]] را فتح کردند و خلیفه عباسی، المستکفی باللّه، به آنان القابی داد و حسن را به رکن الدوله ملقب کرد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۱۴ـ ۱۱۵؛ همدانی، ج۱، ص۱۴۸.</ref>
خط ۳۵: خط ۳۵:


سلطه سپاه سامانی بر اصفهان، به سبب کمبود آذوقه، طولی نکشید و آنان در [[محرّم]] ۳۳۹ق به [[خراسان]] عقب نشستند .<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۴۸۶ـ۴۸۸؛ ابن خلّکان، ج۲، ص۱۱۸.</ref> بدین ترتیب، باردیگر سلطنت حسن بن بویه در جبال استحکام یافت و در ۳۴۱، او با راندن وشمگیر، طبرستان و گرگان را نیز ضمیمه قلمرو خود نمود.<ref>ابن اسفندیار، ج۲، ص۲.</ref>
سلطه سپاه سامانی بر اصفهان، به سبب کمبود آذوقه، طولی نکشید و آنان در [[محرّم]] ۳۳۹ق به [[خراسان]] عقب نشستند .<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۴۸۶ـ۴۸۸؛ ابن خلّکان، ج۲، ص۱۱۸.</ref> بدین ترتیب، باردیگر سلطنت حسن بن بویه در جبال استحکام یافت و در ۳۴۱، او با راندن وشمگیر، طبرستان و گرگان را نیز ضمیمه قلمرو خود نمود.<ref>ابن اسفندیار، ج۲، ص۲.</ref>
===تثبیت ری با خراج به سامانیان===
در ۳۴۲ق، سپاهیان سامانی، به فرماندهی ابوعلی چغانی، به ری حمله و حسن بن بویه را محاصره کردند. وشمگیر نیز بار دیگر طبرستان را گرفت. طولانی شدن محاصره ری، سپهسالار سامانی را ناچار به صلح کرد و حسن متعهد شد که بابت تصرف ری سالیانه دویست هزار دینار به امیر سامانی بپردازد.<ref>گردیزی، ص۳۴۸؛ ابن اسفندیار، ج۲، ص۳.</ref>
===چیره شدن آل بویه بر مصر و حجاز===
حسن در ۳۴۳ق طبرستان را از وشمگیر بازستاند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۰۴.</ref> در همین هنگام احمد معزّالدوله بر سپاه مصر چیره گردید و در مکه و حجاز به نام حسن رکن الدوله خطبه خوانده شد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۵.</ref> در پی عصیان مجدد ابوعلی چغانی بر امیر سامانی، حسن با حمایت از ابوعلی چغانی و گرفتن فرمان حکومت خراسان از خلیفه برای وی، مایه دل مشغولی سامانیان شد، اما با درگذشت نوح بن نصر در ۳۴۴ق<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۳ـ۱۹۴؛ ابن اثیر، ج۸، ص۵۰۷.</ref> و به حکومت رسیدن ابوالفوارس عبدالملک بن نوح، سامانیان در ۳۴۴ق از دو سو به قلمرو حسن بن بویه تاختند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۱۱.</ref>
سپهسالار جدید سامانی، بکر بن مالک، به مقر حکومت او در ری حمله کرد و محمد بن ماکان، از سرداران سامانی، نیز در رأس سپاهی به اصفهان یورش برد و حاکم آنجا (ابومنصور، فرزند حسن بن بویه) را عقب راند، اما با حمله ابوالفضل ابن عمید، وزیر حسن، سرانجام سپاه سامانی مغلوب گردید. در ری نیز حسن با بهره‌مندی از سپاه اعزامی معزّالدوله، ضمن مقاومت، با تطمیع سپهسالار و وعده گرفتن لوای حکومت خراسان از خلیفه برای او، صلح نمود.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۷؛ گردیزی، ص۳۵۰ـ۳۵۱.</ref>
در این زمان، با مرگ ابوعلی چغانی و پراکندگی سپاه او از پیرامون حسن بن بویه، گرگان و طبرستان چند بار بین حسن و وشمگیر دست به دست شد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن اثیر، ج۸، ص۵۲۷، ۵۳۳، ۵۴۲؛ ابن اسفندیار، ج۲، ص۳.</ref>
==آرامش==
از آن پس تا حدود یک دهه آرامش بر قلمرو حسن بن بویه حاکم شد. در ۳۵۵ق، بر اثر کشمکش‌های جانشینی میان اعضای خاندان مسافریان، ابراهیم بن مرزبان ناچار به حسن پناه برد. حسن نیز وی را یاری داد تا جلوس کند و برای تحکیم دوستی با وی، با خواهر او ازدواج کرد (ابن اثیر، ج۸، ص۵۶۹). در ۳۵۶، با تحریکات علی بن الیاس (حکمران رانده شده کرمان) و وشمگیر، سپاه سامانی به فرماندهی ابوالحسن سیمجور باردیگر به قلمرو حسن حمله کردند و در همین هنگام مخالفان داخلی او نیز، با استفاده از فرصت، سر به شورش برداشتند. حسن از پسرش عضدالدوله و عزّالدوله بختیار (فرزند و جانشین معزّالدوله) یاری خواست.
===مرگ وشمگیر===
با مرگ وشمگیر در محرّم ۳۵۷ق، سپاه سامانی بازگشت و دیگر مخالفان نیز کشته شدند یا سکوت کردند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۷۷ـ۵۷۹.</ref> در منازعه بر سر جانشینی میان قابوس و بیستون (فرزندان وشمگیر)، بیستون از حسن بن بویه اطاعت کرد.<ref>گردیزی، ص۳۵۸.</ref>
در ۳۶۱ق، به سبب کوشش‌های ابوالحسن سیمجور، میان حسن بن بویه و منصور بن نوح سامانی صلح دائم برقرار گردید و حسن، ضمن تجدید تعهد پرداخت خراج ری به سامانیان، نوه خود (دختر عضدالدوله) را به عقد همسری امیر سامانی درآورد (همدانی، ج۱، ص۲۱۰؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۲۶؛ گردیزی، ص۳۶۰، با این توضیح که صلح را بعد از ۳۶۴ق و به سبب تلاش‌های وزیران حسن بن بویه و وزیران سامانی دانسته است).
==سال‌های پایانی==
دو سال پایانی عمر حسن بن بویه با حوادثی ناخوشایند همراه بود. در ۳۶۳ق، عزّالدوله بختیار با شورش سپاهیان خود مواجه شد و از حسن یاری خواست. حسن نیز وزیر خود (ابوالفتح ابن عمید فرزند ابوالفضل) و عضدالدوله را به یاری بختیار فرستاد،<ref>همدانی، ج۱، ص۲۱۵، ۲۱۸؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۴۳ـ۶۴۴.</ref> اما پس از رفع غائله، آنان به قلمرو بختیار طمع کردند و او را حبس نمودند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۴۹ـ۶۵۰.</ref> حسن با شنیدن این خبر بیمار شد که به مرگ وی، در محرّم ۳۶۶ق، انجامید.<ref>مسکویه، ج۶، ص۳۹۷؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۵۱.</ref>
با واکنش تند حسن بن بویه و اعلام آمادگی برای اخراج عضدالدوله از عراق، عضدالدوله به فارس بازگشت.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۵۲ـ۶۵۳.</ref> اما در ۳۶۵ق، با وساطت اعیان و بزرگان، حسن او را به حضور پذیرفت و قلمرو خود را میان سه فرزند خویش تقسیم نمود. وی عضدالدوله را به جانشینی خود برگزید و به نیابت از او، مؤیدالدوله را به حکومت اصفهان و همدان، و فخرالدوله را به حکومت ری گماشت.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۶۹ـ۶۷۰؛ ابن اسفندیار، ج۲، ص۴؛ میرخواند، ج۴، ص۱۴۸.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|اندازه=ریز|3}}
{{پانویس|اندازه=ریز|3}}
کاربر ناشناس