Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۱۹۵
ویرایش
imported>Baqer h بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اعتقادات شیعه}} | {{اعتقادات شیعه}} | ||
'''تَکْلیفِ | '''تَکْلیفِ مالایطاق'''، اصطلاحی است [[کلام|کلامی]] به معنای واجب کردن [[تکلیف|تکلیفی]] از سوی خدا بر شخص [[تکلیف|مکلّف]] که توانایی انجام دادن آن را ندارد. [[اشاعره]] به امکان چنین تکلیفی معتقدند و در مقابل، [[معتزله]] و [[امامیه]] معتقدند که این تکلیف از نظر عقلی، ممکن نیست. | ||
==مضمون اصلی== | ==مضمون اصلی== | ||
این پرسش که آیا ممکن است خداوند تکلیف مالایطاق کند یا نه، یکی از بحثهای فرعی مبحث کلی [[تکلیف]] در [[علم کلام]] است. این مسئله به مباحثی چون [[علم الهی|علم]] و [[عدلالاهی]]، [[حسن و قبح]]، [[تکلیف]] و [[استطاعت]] انسان مربوط است و هر یک از گروههای کلامی، نظری در این مسئله داده است. | |||
بحث تکلیف مالایطاق در مباحث کلام اسلامی، بیش از هر موضوعی، وابسته به نگاه شخص نسبت به مسئله [[استطاعت]] و توانایی انسان در انجام افعال خود است و ارتباط زیادی با مسئله [[عدل الهی]] دارد. با وجود اینکه تمام متکلمان معتقدند که انسان در هنگام انجام یک کار نسبت به انجام آن توانایی دارد، اما اختلاف نظر آنان در این است که آیا قبل از شروع آن کار نیز نسبت به انجام آن کار توانایی دارد یا فقط هنگام انجام آن کار، از سوی [[خدا|خداوند]] توانایی انجام آن کار در او ایجاد میشود. | |||
در میان فرقههای کلامی مختلف اسلامی، ۳ فرقه اشاعره، معتزله و امامیه، بیش از دیگران به بحث دربارۀ این موضوع پرداختهاند. | |||
در میان فرقههای کلامی مختلف اسلامی، | |||
==نظر اشاعره== | ==نظر اشاعره== | ||
[[اشاعره]] معتقدند که این چنین دستورهایی از جانب [[خدا|خداوند]] جایز است و خداوند میتواند به انجام کاری دستور بدهد که انجام آن از توان و قدرت انسان خارج است. دلیل این افراد این است که توانایی و [[استطاعت]] انسان نسبت به کارها و افعال خود، همزمان با انجام آن کار از جانب خداوند به او داده میشود و قبل از انجام آن کار، هیچ توانایی بر انجامش ندارد. بنابراین، خداوند میتواند به انسان دستور بدهد کاری را انجام بدهد که توان انجام آنرا ندارد ولی در همان زمانی که قصد انجامش را داشت، خودش انسان را توانا کند.<ref>الابانه...، ص۵۰ -۵۱</ref><ref>ابن فورک، ص۱۱۱</ref><ref>باقلانی، ص۲۹۴</ref><ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۹۶</ref><ref>عضدالدین، ص۳۳۰</ref><ref>فخرالدین، التفسیر...، ج۷، ص۱۴۰ به بعد</ref><ref>فخرالدین،المطالب...، ج۳،ص۳۰۵ به بعد</ref><ref>شهرستانی، ج۱، ص۶۸</ref> | |||
اشاعره برای اثبات جواز تکلیف مالایطاق دو دسته دلیل نقلی و عقلی بیان کردهاند. | |||
اشاعره برای اثبات جواز تکلیف مالایطاق دو دسته دلیل نقلی و عقلی بیان | |||
===دلیل نقلی=== | ===دلیل نقلی=== | ||
به عقیده این افراد، اینکه در [[قرآن]] کریم به [[کافر|کافران]] دستور داده شده که [[ایمان]] بیاورند، خودش نمونهای از تکلیف مالایطاق است، زیرا کافر قبل از اینکه ایمان بیاورد، نمیتواند سخن حق را بشنود و آنرا بپذیرد. تنها پس از ایمان آوردن است که میتواند سخن حق را بپذیرد و قبل از آن نمیتواند.<ref>الابانه، همانجا؛ اشعری، ۵۸</ref><ref>باقلانی، همانجا</ref> | |||
در [[آیه|آیات]] [[قرآن]] کریم بیان شده که آنان نمیتوانند سخن حق را بشنوند: | |||
<blockquote>{{متن قرآن|...'''ما کانوا یستَطیعونَ السِّمْعَ'''...|ترجمه=...نه دیگر قدرت شنوایی برایشان میماند...|سوره=۱۱|آیه=۲۰}}</blockquote> | |||
<blockquote>{{متن قرآن| ...''' | <blockquote>{{متن قرآن|...'''کانوا لایستَطیعونَ سَمْعاً'''|ترجمه=... و توانایی شنیدن سخن حق را نداشتند|سوره=۱۸|آیه=۱۰۱}}</blockquote> | ||
و نیز بیان شده است که آنان نمیتوانند [[ایمان]] بیاورند: | |||
<blockquote>{{متن قرآن| '''اِنَّ الَّذینَ کَفَروا سَواءٌ عَلَیهِمْ ءَ اَنْذَرْتَهُمْ اَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یؤْمِنونَ'''| ترجمه=... در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند- چه آنان را بترسانی و بیم دهی، چه بیم ندهی- برایشان یکسان است. آنها ایمان نخواهند آورد|سوره=۲|آیه=۶}}</blockquote> | |||
<blockquote>{{متن قرآن| '''اِنَّ الَّذینَ کَفَروا سَواءٌ | |||
به نظر اشاعره اگرچه خدا انسان کافر را [[تکلیف|مکلف]] کرده است که ایمان بیاورد، ولی در [[آیه|آیاتی]] که بیان شده، خداوند فرموده است که آنها قدرت ایمان آوردن ندارند. | به نظر اشاعره اگرچه خدا انسان کافر را [[تکلیف|مکلف]] کرده است که ایمان بیاورد، ولی در [[آیه|آیاتی]] که بیان شده، خداوند فرموده است که آنها قدرت ایمان آوردن ندارند. | ||
بنابراین، مکلف کردن آنان به ایمان آوردن، نوعی تکلیف مالایطاق است. | بنابراین، مکلف کردن آنان به ایمان آوردن، نوعی تکلیف مالایطاق است. | ||
===دلیل عقلی=== | ===دلیل عقلی=== | ||
[[فخر رازی|فخرالدین رازی]] برای اثبات جایز بودن تکلیف مالایطاق، یک دلیل عقلی ارائه کرده است. | [[فخر رازی|فخرالدین رازی]] برای اثبات جایز بودن تکلیف مالایطاق، یک دلیل عقلی ارائه کرده است. | ||
این دلیل بر اساس [[علم الهی|علم مطلق خداوند]] خداوند است. | این دلیل بر اساس [[علم الهی|علم مطلق خداوند]] خداوند است. او بیان میکند که: | ||
#خداوند در [[قرآن]] بیان کرده که [[کفر|کافران]] نمیتوانند [[ایمان]] بیاورند؛<ref>بقره(۲):۶</ref> | |||
او بیان | #اگر ایمان آوردن کافر ممکن باشد، یعنی خداوند به این مسئله آگاه نبوده و خبر اشتباهی داده است؛ | ||
#[[علم الهی|علم خداوند]] محدودیت ندارد و نسبت به همه امور آگاه است؛ | |||
#خداوند به کافران دستور داده که ایمان بیاورند؛ | |||
در نتیجه:خداوند میتواند به انسان دستوری بدهد که در توان او نیست و تکلیف مالایطاق است.<ref>همانجا؛ نیز نگاه کنید: تفتازانی، همان، ج۴، ص۳۰۰</ref> | |||
==نظر عدلیه== | ==نظر عدلیه== | ||
این دو گروه از متکلمان که شامل معتزله و امامیه میشود معتقدند که ایمان آوردن کافر نه تنها ممکن است، بلکه واقع شده است و از آنجا که لازمه تکلیف و دستور دادن این است که شخص قبل از انجام آن کار، توانایی انجامش را داشته باشد، بنابراین کافر نیز قبل از اینکه بخواهد ایمان بیاورد، باید توانایی ایمان آوردن را داشته باشد. | این دو گروه از متکلمان که شامل معتزله و امامیه میشود معتقدند که ایمان آوردن کافر نه تنها ممکن است، بلکه واقع شده است و از آنجا که لازمه تکلیف و دستور دادن این است که شخص قبل از انجام آن کار، توانایی انجامش را داشته باشد، بنابراین کافر نیز قبل از اینکه بخواهد ایمان بیاورد، باید توانایی ایمان آوردن را داشته باشد. | ||
در نتیجه معلوم | در نتیجه معلوم میشود که تکلیف کافران به ایمان آوردن، تکلیف مالایطاق نیست. | ||
این گروه از [[علم کلام|متکلمان]] برای اثبات نظر خود، دو دسته دلیل عقلی و نقلی ارائه | این گروه از [[علم کلام|متکلمان]] برای اثبات نظر خود، دو دسته دلیل عقلی و نقلی ارائه کردهاند: | ||
===دلایل نقلی عدلیه=== | ===دلایل نقلی عدلیه=== | ||
این گروه برای اثبات نظر خود به چند آیه از قرآن کریم تمسک | این گروه برای اثبات نظر خود به چند آیه از قرآن کریم تمسک کردهاند. آیاتی که نشان میدهد انسان قبل از اینکه کاری را بخواهد انجام دهد، نسبت به آنجام آن توانایی دارد و تکلیف مالایطاق از سوی خداوند انجام نمیشود. | ||
#<blockquote>{{متن قرآن| '''لا | #<blockquote>{{متن قرآن| '''لا یکَلِّفُ اللّٰهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها'''...| ترجمه= خداوند هیچ کس را جز به قدر تواناییاش تکلیف نمیکند...|سوره=۲|آیه=۲۸۶}}</blockquote> | ||
#<blockquote>{{متن قرآن| '''وَ ما مَنَعَ النّاسَ اَنْ یؤْمِنوا اِذا جاءَ هُمُ | #<blockquote>{{متن قرآن| '''وَ ما مَنَعَ النّاسَ اَنْ یؤْمِنوا اِذا جاءَ هُمُ الهُدی'''...|ترجمه= چه چیزی مانع مردم نشد از اینکه وقتی هدایت به سویشان آمد ایمان بیاورند...|سوره=۱۸|آیه=۵۵}}</blockquote> | ||
===دلایل عقلی عدلیه=== | ===دلایل عقلی عدلیه=== | ||
به عقیدۀ این متکلمان، قدرت، تمایل، اختیار و هر آنچه لازمه [[تکلیف]] است، برای [[کفر|کافر]] و [[ایمان|مؤمن]] پیش از انجام فعل به طور یکسان وجود دارد.<ref>مانکدیم، ص۴۱۹؛ طوسی، ص۱۲۱-۱۲۳</ref> | |||
به عقیدۀ این متکلمان، قدرت، تمایل، اختیار و هر آنچه لازمه [[تکلیف]] است، برای [[کفر|کافر]] و [[ایمان|مؤمن]] پیش از انجام فعل به طور یکسان وجود دارد. <ref>مانکدیم، | این افراد برای اثبات ادعای خود، چند دلیل عقلی نیز ارائه کردهاند. | ||
این افراد برای اثبات ادعای خود، چند دلیل عقلی نیز ارائه | |||
---- | ---- | ||
دلیل اول: ناسازگاری با عدالت خداوند | دلیل اول: ناسازگاری با عدالت خداوند: | ||
#تکلیف در صورتی درست است که شخص قبل از انجام آن کار، توانایی انجام آنرا داشته باشد؛ | |||
#تکلیف مالایطاق به این معناست که شخص توانایی انجام آن کار را ندارد که با [[عدل الهی|عدالت خداوند]] سازگار نیست؛ | |||
#خداوند از نظر عقلی، عادل است و به کسی ظلم نمیکند؛ | |||
#تکلیف به این خاطر است که انسان، کاری را انجام دهد یا آنرا ترک کند؛ | |||
#بر اساس عدالت خداوند، او باید به کسی که تکلیف را انجام دهد، [[پاداش]] بدهند و کسی که آنرا انجام نداده است، مواخذه شود و در مقابل آن [[عذاب]] شود؛ | |||
نتیجه: اگر خداوند تکلیف مالایطاق بکند و بر اساس آن تکلیف، آن فرد را مواخذه و در نهایت عذاب کند، عدالت خداوند زیر سوال میرود. | |||
نتیجه: اگر خداوند تکلیف مالایطاق بکند و بر اساس آن تکلیف، آن فرد را مواخذه و در نهایت عذاب کند، عدالت خداوند زیر سوال | |||
---- | ---- | ||
دلیل دوم: این نوع تکلیف، قبیح است | دلیل دوم: این نوع تکلیف، قبیح است: | ||
#تکلیف مالایطاق، از نظر عقلی زشت و [[حسن و قبح|قبیح]] است؛ | |||
#شخص حکیم، کسی است که کار لغو و زشت انجام نمیدهد؛ | |||
#خداوند [[حکمت الهی|حکیم]] است؛ | |||
در نتیجه، از آنجا که چنین دستوری با حکمت خداوند سازگار نیست، پس خدا چنین دستوری | در نتیجه، از آنجا که چنین دستوری با حکمت خداوند سازگار نیست، پس خدا چنین دستوری نمیدهد.<ref>مانکدیم، ص۳۰۱</ref><ref>عضدالدین، ص۳۳۱</ref><ref> تفتازانی، شرح العقائد...، ص۱۴۹</ref><ref>ابن میثم، ص۱۱۵</ref><ref> حمصی، ج۱، ص۲۰۳</ref><ref> علامۀ حلی، ص۱۵۲</ref><ref>طوسی، ص۱۰۵</ref> | ||
---- | ---- | ||
دلیل سوم: این نوع | دلیل سوم: این نوع تکلیف، عبث است: | ||
#خداوند حکیم است؛ | |||
#حکیم کسی است که کار بیهوده انجام نمیدهد؛ | |||
#دستور دادن به کسی که توانایی انجام آن کار را ندارد، لغو و بیهوده است؛ | |||
در نتیجه، اگر ایمان آوردن کافر، ممکن نباشد و خداوند به او دستور بدهد که ایمان بیاورد، خداوند کار بیهودهای انجام داده است و چون انجام کار بیهوده در مورد خداوند غیر ممکن است پس خدا چنین کاری را انجام نمیدهد.<ref>مانکدیم، ص۵۱۰ </ref><ref>علامۀ حلی، ص۱۵۰</ref> | |||
=== نقد دلایل اشاعره=== | === نقد دلایل اشاعره=== | ||
نقد دلایل اشاعره به شرح ذیل است: | |||
*نقد دلیل نقلی اشاعره | |||
این افراد برخلاف [[اشاعره]] معتقدند که ایمان آوردن کافران ممکن است و آنها میتوانند [[ایمان]] بیاورند. اما اینکه ایمان نمیآوردند به این دلیل است که خودشان چنین خواستهاند، نه اینکه [[خدا|خداوند]] جلوی ایمان آوردن آنان را گرفته باشد.<ref>مانکدیم، ص۴۱۹</ref><ref> طوسی، ص۱۲۱-۱۲۳</ref> | |||
====نقد دلیل عقلی==== | |||
این گروه در جواب از دلیل عقلیای که [[فخر رازی]] ارائه کرده بود نیز بیان کردهاند [[علم الهی|علم خداوند]] هیچ ربطی به این مسئله ندارد. | |||
#علم و آگاهی در امور خارجی تاثیر نمیگذارد بلکه فقط آنرا نشان میدهد؛ | |||
#کافرانی که ایمان نمیآوردند خودشان چنین خواستهاند که ایمان نیاورند؛ | |||
نتیجه معنای اینکه خداوند میداند که کافر ایمان میآورد یا نه، این است که خدا میداند که کافر با توانایی و انتخاب خود، ایمان را انتخاب میکند یا کفر را. | |||
نتیجه معنای اینکه خداوند | |||
پس هیچ گاه علم خدا به جهل مبدّل نمیشود، بلکه خدا از [[ازل]] میداند که هر شخص به اختیار خودش ایمان میآورد یا ایمان نمیآورد.<ref>مانکدیم، ص۵۱۳-۵۱۴</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
خط ۱۳۲: | خط ۹۵: | ||
{{col-end}} | {{col-end}} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
*الابانه عن اصول الدیانه، منسوب به ابوالحسن علی اشعری، مدینه، | *الابانه عن اصول الدیانه، منسوب به ابوالحسن علی اشعری، مدینه، ۱۹۷۵م | ||
*ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش د. ژیماره، بیروت، | *ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش د. ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م | ||
*ابن میثم، میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، | *ابن میثم، میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، ۱۳۹۸ق | ||
*اشعری، علی، اللمع، به کوشش مکارتی، بیروت، | *اشعری، علی، اللمع، به کوشش مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م | ||
*باقلانی، محمد، التمهید، به کوشش مکارتی، بیروت، | *باقلانی، محمد، التمهید، به کوشش مکارتی، بیروت، ۱۹۵۷م | ||
*تفتازانی، مسعود، شرح العقائد النسفیه، به کوشش محمدعدنان درویش، بیروت، | *تفتازانی، مسعود، شرح العقائد النسفیه، به کوشش محمدعدنان درویش، بیروت، ۲۰۰۵م | ||
*همو، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان | *همو، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م | ||
*حمصی،محمود، المنقذ من التقلید، قم، | *حمصی،محمود، المنقذ من التقلید، قم، ۱۴۱۲ق | ||
*شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش ویلیام کیورتن، لایپزیگ، | *شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش ویلیام کیورتن، لایپزیگ، ۱۹۲۳م | ||
*طوسی، محمد، الاقتصاد، بیروت، | *طوسی، محمد، الاقتصاد، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م | ||
*عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، عالمالکتب | *عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، عالمالکتب | ||
*علامه حلی، حسن، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی زنجانی، قم، | *علامه حلی، حسن، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی زنجانی، قم، ۱۳۶۳ش | ||
*فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی | *فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی | ||
*همو، المطالب العالیه، به کوشش احمد حجازی سقا، بیروت، | *همو، المطالب العالیه، به کوشش احمد حجازی سقا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م | ||
*مانکدیم، احمد، ]تعلیق[ شرح الاصول الخمسه، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، | *مانکدیم، احمد، ]تعلیق[ شرح الاصول الخمسه، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۵م | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
*این تحقیق اقتباسی است از مقاله ''تکلیف مالایطاق''، دایره المعارف بزرگ اسلامی: [http://lib.eshia.ir/23022/16/6059] | *این تحقیق اقتباسی است از مقاله ''تکلیف مالایطاق''، دایره المعارف بزرگ اسلامی: [http://lib.eshia.ir/23022/16/6059] | ||
*[http://www.andisheqom.com/Files/kalam.php?idVeiw=5727&level=4&subid=5727 | *[http://www.andisheqom.com/Files/kalam.php?idVeiw=5727&level=4&subid=5727 پایگاهاندیشه قم، مقاله بحث وجوب تکلیف:] | ||
*[http://www.hadith.net/n133-e1321-p70.html پایگاه اطلاع رسانی حدیث، مقاله تکلیف مالایطاق:] | *[http://www.hadith.net/n133-e1321-p70.html پایگاه اطلاع رسانی حدیث، مقاله تکلیف مالایطاق:] | ||